در روایات اسلامی به قدری به روایات آیه بسم الله الرحمن الرحیم از قرآن مجید اهمیت داده شده است که آن را چیزی همردیف «اسم اعظم الهی» معرفی می کند، چنانکه در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: "بسم الله الرحمن الرحیم آقرب الی اسم الله الأعظم من نلظر العین الی بیاضها"، «بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم خدا نزدیکتر است از مردمک چشم به سفیدی آن»! و در حدیث دیگری از امام علی بن موسی الرضا(ع) آمده است: "اقرب من سواد العین الی بیاضها"، «از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیکتر است».
اهمیت شروع به «بسم الله» تا آن حد است که از بعضی از روایات استفاده می شود که در صورت ترک آن ممکن است انسان مشمول مجازاتهای الهی گردد، چنانکه در حدیثی می خوانیم: عبدالله بن یحیی وارد مجلس امیرمومنان علی (ع) شد و در برابر او تختی بود، حضرت دستور فرمود روی آن بنشیند، ناگهان تخت واژگون شد و او به زمین افتاد و سرش شکست و خون جاری شد. امیرمومنان(ع) دستور داد آب آوردند و خون را شستند سپس فرمود نزدیک بیا دست مبارک را بر آن گذاشت نخست احساس درد شدیدی کرد، و بعد شفا یافت! سپس فرمود: «شکر خدائی را که گناهان شیعیان ما را در دنیا با حوادث ناگواری که بر آن پیش می آید می شوید و پاک می کند»! «عبدالله» عرض کرد: ای امیر مومنان! مرا آگاه کردید، اگر بفرمائید من چه گناهی مرتکب شده ام که این حادثه ناگوار برایم پیش آمد تا دیگر تکرار نکنم خوشوقت می شوم، فرمود: هنگامی که نشستی «بسم الله الرحمن الرحیم» نگفتی، مگر نمی دانی رسول خدا (ص) از ذات پاک پروردگار برای من چنین نقل فرموده: «هر کار با اهمیتی بسم الله در آن گفته نشود نافرجام و بی عاقبت است.» عبدالله گفت: فدایت شوم من بعد از این هرگز آن را ترک نمی کنم. امام فرمود: «در این صورت بهره مند و سعادتمند خواهی شد».
ولی می دانیم «اسم اعظم» یا «بسم الله» که فوق العاده به آن نزدیک است تنها الفاظی نیست که بر زبان جاری شود، و چنین نیست که فقط با تلفظ به آنها مشکلات حل گردد، درهای خیرات و برکات گشوده شود، و نابسامانیها سامان یابد، بلکه تخلق به آنها شرط است، یعنی باید مفهوم «بسم الله» در روح و جان انسان پیاده شود، به هنگامی که این جمله را بر زبان جاری می کند تمام وجود خویش را در پناه خدا ببیند، و از ذات پاکش با تمام هستی خویش مدد طلبد. این نکته نیز قابل توجه است که نه تنها در گفتن که در نوشتن نیز تاکید شده است با نام خدا شروع کنند، همانگونه که در نامه سلیمان به بلقیس آمده بود.
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم که فرمود: "لا تدع البسمله ولوکتبت شعرا"، «بسم الله» را ترک مکن و لو یک شعر بنویسی»، سپس افزود: قبل از اسلام نامه های خود را با جمله «بسمک اللهم» آغاز می کردند، هنگامی که آیه «إنه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم» نازل شد، نامه های خود را با «بسم الله» آغاز کردند.
در حدیث دیگری می خوانیم که امام الهادی (ع) به یکی از کارگزاران خود مسائل متعددی را خاطر نشان ساخت، بعد به او فرمود: حال بگو بینیم چه می گوئی؟ او نتوانست آنچه را شنیده بود تکرار کند، اما دوات را پیش کشید و نوشت «بسم الله الرحمن الرحیم ان شاء به خاطر داشته باش که همه کارها به دست خدا است..» او می گوید: من این ماجرا را که دیدم تبسم کردم، امام فرمود: چرا تبسم کردی؟ عرض کردم خیر است. فرمود: توضیح بده، گفتم: فدایت شوم این کار شما مرا به یاد حدیثی که یکی از اصحاب از جدت علی بن موسی الرضا (ع) نقل کرد انداخت، او هنگامی که دستور برای انجام کاری می داد می نوشت بسم الله الرحمن الرحیم به خاطر داشته باش ان شاء الله (سپس مطالب مورد نیاز را می نوشت) لذا تبسم کردم. اما به من فرمود: "لوقلت ان تارک التسمیه کتارک اصلاه لکنت صادقا"، «اگر بگویم ترک کننده بسم الله مانند ترک کننده نماز است راست گفته ام.»
اهمیت «بسم الله» تا آن اندازه است که در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم: "اذ قال المعلم للصبی بسم الله الرحمن الرحیم ( و قال الصبی بسم الله الرحمن الرحیم) کتب الله برائه للصبی و برائه لابویه و برائه للمعلم"، «هنگامی معلم به کودک بگوید بسم الله الرحمن الرحیم (و او تکرار کند) خداوند فرمان آزادی از دوزخ برای کودک و پدر و مادرش و معلم می نویسد».
این سخن را با گفتاری که در میان جمعی از مفسران مشهور است پایان می دهیم: معانی تمام کتب آسمانی در قرآن جمع است و معانی تمام قرآن در سوره حمد و معانی تمام سوره حمد در بسم الله و معانی بسم الله در همان باء جمع است! تمرکز تمام مفاهیم قرآن و کتب آسمانی در «باء بسم الله» ممکن است از این جهت باشد که تمام مخلوقات در عالم آفرینش، و تمام تعلیمات در عالم تشریع، همه با استمداد از ذات پاک خدا تحقق می یابد چرا که علة العلل در تمام عوالم او است، و می دانیم «باء بسم الله» برای استعانت و یاری جستن از خدا است، و این مطلبی است شایان دقت و تأمل.