معروف است که ثروت، ثروت می آفزیند، اشاره به اینکه مقداری از سرمایه، خود زمینه ای برای سود و سرمایه بیشتر می شود، و هر قدر حجم آن افزون گردد درآمد آن نیز فراوان می شود. این معنی در معارف و علوم و دانشها نیز حاکم است، افرادی که سرمایه علمی دارند زمینه مساعدی برای جذب سرمایه علمی بیشتری دارند، لذا میگوئیم معرفت خود زمینه ساز معرفت است، یعنی علم و معرفت در یک مرحله زمینه دست یافتن به مراحل بالاتر را فراهم می سازد. اکنون با هم به آیات زیر گوش جان فرا می دهیم:
1- «و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لآیات لعالمین» (سوره روم/ آیه22)
2- «فتلک بیوتهم خاویه بما ظلموا ان فی ذلک لآیه لقوم یعلمون» (سوره نمل/ آیه 52)
ترجمه:
1- «و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شما است، در این نشانه هائی است برای عالمان».
2- «این خانه های آنها است که به خاطر ظلم و ستمشان خالی مانده و در این، نشانه روشنی است برای کسانی که عالمند».
تفسیر و جمع بندی
نخستین آیه مورد بحث در ضمن آیات متعددی از سوره روم است که اشاره به آیات آفاقی و انفسی می کند، و نشانه های خداوند را در عالم اکبر(مجموعه جهان هستی ) و عالم اصغر( وجود انسان ) برمی شمرد، در این آیه از یک سو به جهان بزرگ اشاره کرد می گوید: «از آیات خدا آفرینش آسمانها و زمین است» (و من آیاته خلق السموات و الارض) سپس به بعضی از ریزه کاریهای وجود انسان اشاره کرده می افزادید: «و دیگر از نشانه های او اختلاف زبانها و رنگهای شما است» (و اختلاف السنتکم و الوانکم)، نه تنها زبان و رنگ ظاهر، که زبان فکر و رنگ درون و ذوقها و سلیقه ها، به قدری مختلف و متنوع است که ممکن نیست دو انسان را مانند هم پیدا کرد، حتی این تفاوت در میان دوقلوها نیز دیده می شود! این تفاوت از یک سو سبب شناخت و تمایز انسانها می گردد، چرا که اگر شناخت و تمایز نبود نظام زندگی اجتماعی به هم می ریخت، چنانکه افرادی که با بعضی از دوقلوها که از جهات زیادی با هم شباهت دارند معاشرت می کنند گاهی گرفتار دردسرهای شدیدی می شوند تا آنجا که این یکی وقتی از سفر آمده به دیدن دیگری می رود! و حتی نزدیکان آنها گاهی که این یکی بیمار شده دارو را به دیگری می دهند! فکر کنید اگر همه انسانها از هرجهت با هم شبیه بودند چه می شد؟! و از سوی دیگر این تنوع و اختلاف سبب می شود که هر گروهی به سوی بخشی از نیازمندیهای متنوع زندگی کشیده شوند، و تمام نیازمندیهای اجتماعی به وسیله تنوع ذوقها و استعدادها تامین گردد و از این رو خلائی در اجتماع بشری پیدا نشود، آیا اینها از آیات و نشانه های الهی نیست همان آفریدگاری که این نظام دقیق را بنیان نهاده؟! جالب اینکه مفسران در تفسیر «اختلاف السنه» احتمالات متعددی داده اند: گاه گفته اند منظور اختلاف لغات است، و می دانیم امروز بیش از یکهزار زبان در دنیا وجود دارد، و این تنوع که فعلا کار به سرچشمه اصلی آن نداریم وسیله خوبی برای شناخت اقوام مختلف از یکدیگر است. و گاه گفته اند منظور لهجه ها و طرز سخن گفتنهای اشخاص است که با هم تفاوت زیاد دارند، هرکس برای خود منطقی و طرز بیانی دارد که معرف وجود او است. و گاه گفته شده که منظور اصوات و به اصطلاح «تن» صداها است که با هم کاملا مختلف است و لذا افراد نابینا، بسیاری از اشخاص را از صدایشان به خوبی می شناسند، همان گونه که افراد بینا از دیدن چهره ها! و از اینجا روشن می شود که اگر اختلاف رنگها و زبانها همردیف خلقت آسمانها و زمین قرار داده شده به خاطر این است که روشن سازد از بزرگترین موجودات جهان هستی گرفته تا ساده ترین آنها (به حسب ظاهر) همه و همه از نظامات حساب شده و دقیقی پیروی می کنند و نشانه های علم و قدرت او هستند. قابل توجه اینکه در پایان این آیه می فرماید: «در این موضوعات نشانه هائی است برای عالمان» (ان فی ذلک لآیات لعالمین). آری عالمان هستند که با دقت و موشکافی تمام این اسرار را یک به یک بررسی می کنند و آگاهی قبلی آنها زمینه ساز آگاهیهای بیشتر است.
دومین آیه از گروهکهای مفسدی سخن می گوید که به گفته مفسران در سرزمین «وادی القری» در میان قوم صالح زندگی داشتند، و تعداد آنها نه گروهک کافر و منافق بود، آنها پیوسته به خرابکاری مشغول بودند چنانکه در آیات همین سوره نمل آمده است: «و کان فی المدینه تسعه رهط یفسدون فی الارض»، خداوند مهلت زیادی به آنان برای اصلاح خویشتن و توبه و بازگشت داد ولی جز بر غرورشان نیفزود، سرانجام عذب الهی دامانشان را گرفت و صاعقه ای مرگبار همراه با زلزله شدید به زندگی ننگین آنان پایان داد. آیه مورد بحث می گوید: این خانه های آنها است که به خاطر ظلم و ستمهایشان خالی مانده (فتلک بیوتهم خاویه بما ظلموا)، سپس می افزاید: «و در این ماجرا نشانه روشنی است برای کسانی که عالم هستند» (ان فی ذلک لآیه لقوم یعلمون). جمله «بما ظلموا» دلیل بر این است که ویرانی خانه های آنها به خاطر ظلمشان بود، لذا از ابن عباس نقل شده که می گفت من این حقیقت را در کتاب خداوند یافته ام که ظلم انسان را خانه خراب می کند، سپس این آیه را تلاوت می کرد. در تورات نیز آمده است: ای فرزند آدم ظلم مکن که خانه ات خراب می شود. البته باید توجه داشت که واژه «خاویه» در اصل به معنی خالی است، ولی بسیاری از مفسران آن را به معنی ویران تفسیر کرده اند، و این شاید به خاطر آن است که وقتی خانه از ساکنانش خالی شود، چیزی نمی گذرد که ویران می گردد.
نتیجه:
مسلما آیات الهی خواه آفاتی باشد یا انفسی، و خواه مربوط به درسهای عبرتی باشد که در سرگذشت پیشینیان بوده، برای همه انسانها است، ولی از آنجا که همگی از آن بهره نمی گیرند قرآن گوید: «در این امور نشانه هائی است برای افراد آگاه و عالم»، واه می فرماید: «برای افراد باتقوا»، و گاه می فرماید: «برای افراد کنجکاو شکیبا و شکرگزار»، اشاره به اینکه تنها این گروهها به خاطر زمینه های مساعدی که دارند از این آیات منتفع می شوند. آیات فراوان دیگری در قرآن مجید نیز وجود دارد که خالی از اشاره به این حقیقت نیست که همواره آگاهیها زمینه ساز آگاهی بیشتر، و معرفت، زمینه ساز معرفت فزونتر است مانند:
"کذلک نفصل الآیات لقوم یعلمون"، «این گونه آیات خود را برای گروهی که عالمند تشریح می کنیم» (سوره اعراف / آ یه 32)،
"یفصل الآیات لقوم یعلمون"، «خداوند آیات خود را برای قومی که می دانند تشریح می کند» (سوره یونس/ آیه 5)،
"کتاب فصلت آیاته قرانا عربیا لقوم یعلمون"، «این کتابی است که آیاتش تفصیل داده شده، فصیح و گویا است برای جمعیتی که آگاهند» (سوره فصلت /آیه 3)،
"و تلک حدود الله یبینها لقوم یعلمون"، «این حدود و مرزهای قوانین الهی است، آن را برای گروهی که آگاهند، تبیین می کند» (سوره بقره/ آیه 230).
ضمنا از آنچه گفته شد پاسخ این سوال نیز روشن گشت که آگاهان و عالمان چه نیازی به تبیین و تریح آیات الهی دارند؟