یکی از محرمات ( که یکی از انگیزه های غیبت به شمار می رود) حسد است. شخص حسود به مقتضای حسادتی که دارد همواره درصدد عیبجویی و تحقیر محسود است و از این راه حس خودخواهی خویش را اشباع می کند. کسی که با انگیزه (حسد) غیبت می کند گرفتار سه عذاب می شود: عذاب روحی در اثر حسادت، عذابی به خاطر گناه حسادت و عذابی دیگر از جهت گناه غیبت. بنابراین، حسود در دنیا و آخرت خاسر و زیانکار است چون غرض او از غیبت کردن از میان بردن طرف مقابل است اما در واقع خود را نابود می کند.
تعریف حسد
راغب اصفهانی می گوید: حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می کند. در روایت آمده است که «مومن اهل غبطه است و منافق حسد می ورزد.». غبطه آرزوی داشتن نعمت است بدون آن که زوال آن را از صاحب نعمت آرزو داشته باشند. به دیگر سخن، اهل غبطه هنگامی که نعمت و فضیلتی را در دیگران مشاهده می کنند می گویند ای کاش ما هم از این نعمت برخوردار بودیم، و در راه تحصیل آن کوشش می کنند ولی هیچگاه آرزوی زوال نعمت از دیگری نکرده و درصدد رفع آن برنمی آیند. به این جهت فرموده اند مومن غبطه می خورد و منافق حسادت می ورزد. حال برای این که با مفهوم حسد و قبح و زشتی آن بیشتر آشنا شویم به نقل برخی از آیات و روایات می پردازیم.
حسد در آیات قرآن
«أم یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله فقد آتینا آل إبراهیم الکتاب و الحکمه و آتینا هم ملکا عظیما» (سوره نساء / آیه54)، آیا یهود حسد می ورزند نسبت به مردم (به پیامبر و خانه اش و یا به مسلمین) از این که خداوند آنان را از فضل خویش برخوردار کرده است؟ به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آن حکومت و سلطنت عظیمی عطا کردیم.
«ودکثیر من أهل الکتاب لو یردنکم من بعد إیمانکم کفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق» (سوره بقره/ آیه 109)، بسیاری از اهل کتاب از روی حسد که در وجود آن ها ریشه دوانده است دوست دارند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند پس از آن که حق کاملا برای آن ها روشن شده است.
«و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن و سئلوا الله من فضله إن الله کان بکل شیء علیما» ( سوره نساء /آیه 32)، برتری ها و مزیت هایی را که خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر ارزانی داشته آرزو مکنید زیرا هرکس نتیجه سعی و کوشش خویش را مالک است. از برای مردان است بهره ای از آن چه کسب کرده اند و از برای زنان است بهره ای از آن چه کسب کرده اند. از فضل خدا بخواهید که خداوند به هرچیز دانا است.
گرچه این آیات در مقام نکوهش حاسدان است اما ضمنا مفهوم حسد را نیز روشن می کند که آرزوی زوال نعمت و فضل الهی است که به بنده یا بندگانش ارزانی داشته در برابر غبطه که آرزوی داشتن آن نعمت ها است نه زوال آن از دیگران. به همین جهت همان قدر که حسد ناپسند است، غبطه پسندیده و مطلوب است. در نکوهش حسد از نظر قرآن همین بس که خدای متعال می فرماید: ای رسول ما بگو «.....و من شر حاسد إذا حسد» (سوره فلق/ آیه 5)، به خدا پناه می برم از شر حسود بدخواه آن گاه که حسد ورزد.
حسد در روایات
در احادیث معصومین علیهم السلام خصوصیاتی برای حسد آمده که نمونه هایی از آن را در ذیل خواهید خواند.
حسد از ریشه های کفر
امام صادق علیه السلام فرمود: «اصول الکفر ثلاثه: الحرص و الاستکبار و الحسد»، ریشه های کفر سه چیز است: حرص، تکبر و حسد. سپس درباره حسد فرمود: «و أما الحسد فابنا ادم حیث قتل أحدهما صاحبه»، اما حسد در داستان دو پسر آدم] هابیل و قابیل[ است آنگاه که یکی دیگری را کشت.
مرحوم مجلسی می فرماید: «و کان المراد باصول الکفر یصیر سببا للکفر احیانا لا دائما و للکفر ایضامعان کثیره»، گویا مقصود از ریشه های کفر گناهانی است که گاهی موجب کفر می شود نه همیشه، و کفر معانی و مصادیق فراوانی دارد.
امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: «ألحسد أصله من عمی القلب و الجحود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و بالحسد وقع ابن ادم فی حسره الإبد و هلک مهلکا لا ینجو منه أبدا»، حسد از تاريكي قلب و از انكار نعمتهاي خدا نسبت به افراد سرچشمه ميگيرد و اين دو [ تاريكي قلب و ايراد به اين كه چرا خدا به مردم نعمت داده است ] دو بال كفر هستند و به سبب حسد بود كه فرزند آدم براي هميشه در حسرت باقي ماند و به هلاكتي افتاد كه هرگز از آن رهايي نخواهد يافت.
حسد نشانه نفاق
در برخی از روایات آمده است که اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد به مردم رشک نمی برد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «إن المومن یغبط و لا یحسد و المنافق یحسد و لا یغبط»، مومن غبطه می خورد ولی رشک نمی برد، و منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد.
حسد آفت دین
در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام فرمود: «افه الدین الحسد و العجب و الفخر»، آفت دین سه چیز است: حسد، خودبینی و به خود بالیدن (فخر فروشی).
در روایات دیگری می خوانیم که حسد دین را از بین می برد. "قال رسول الله صلی الله علیه و آله سلم ذات یوم لأصحابه: ألا إنه قد دب إلیکم داء الإمم من قبلکم و هو الحسد لیس بحالق الشعر لکنه حالق الدین..."، «یک روز رسول خدا صلی الله علیه آله و سلم به یاران خود فرمود: آگاه باشید که بیماری امت های پیشین که همان بیماری حسد باشد شما را نیز فرا گرفته است. حسد زداینده موی تن نیست بلکه دین انسان را ریشه کن می کند....».
و در نکوهش حسد حدیث دیگری به همین مضمون از آن بزرگوار رسیده است که فرمود: «دب الیکم داء الإمم من قبلکم الحسد و البغضاء»، بیماری های پیشنیان که حسد و کینه است به سراغ شما نیز آماده است.
زیان های جسمی حسد
حسد گذشته از این که زیان های معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می کند از نظر جسمی نیز روی اعصاب انسان اثر می گذارد.
امیرمومنان علیه السلام فرمود: «صحه الجسد من قله الحسد»، سلامتی بدن از کمی رشک بردن است.
علامه شیخ محمدتقی شوشتری پس از نقل این جمله امیر مومنان علیه السلام مینویسد: شش کس همیشه ناراحت اند که یکی از آن ها حسود است. آن گاه از قول اصمعی نقل می کند که گفت: عرب صحرا نشینی را دیدم که صدو بیست سال از عمر او گذشته بود. پرسیدم چه چیز سبب شد که عمر تو این قدر طولانی شود؟ گفت به خاطر این که حسد نورزیدم.
و نیز حضرت علی علیه السلام در جای دیگر فرمود: «العجب لغفله الحساد عن سلامه الإجساد»، جای شگفتی است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند.
امام صادق علیه السلام فرمود: «الحاسد یضر بنفسه أن یضر بالمحسود»، شخص حسود قبل از این که به محسود زیان برساند به خود زیان می رساند.
از امیر مومنان علیه السلام درباره حسد و حسودان سخنان زیادی نقل شده که از جمله آن ها است: «ألحسد یفنی الجسد»، حسد بدن انسان را از بین می برد
«ألحسد داء عیاد لایزول إلا بهلک الحاسد أو بموت المحسود»، حسد بیماری مهلکی است که جز به هلاکت حسود یا به مرگ محسود (کسی که درباره او حسد ورزیده می شود) از بین نمی رود.
«أسوء الناس عیشا الحسود»، بدترین مردم در زندگی حسود است.
به هرحال، حسد یکی از امراض روحی خطرناک است که باید ریشه یابی شود و علل و انگیزه های آن بررسی گردد و پس از پی بردن به آن عوامل، انسان به فکر درمان باشد و چاره ای بیندیشد که این امراض مهلک را از خود دور کند. در این جا تنها به ذکر یک نکته بسنده می کنیم که عقده ها و کمبودها به همراه تنبلی و کسالت از اسباب عمده حسادت است. بکوشید با سعی و تلاش کمبودها را جبران کنید و عقده ها را از دل بزدایید و ضمنا بدانید که در زندگی هرکس را سهمی و نصیبی است مقدر که با سعی و کوشش به آن خواهد رسید، چنان که فرمود: «و أن لیس للانسان إلا ما سعی». البته ممکن است در زندگانی اجتماعی موانعی از قبیل ظلم و ستم و حق کشی در سر راه انسان وجود داشته باشد که این ها را حسد ورزیدن نمی توان از میان برداشت و درمان این گونه بیماری های اجتماعی راه دیگری دارد.