در دوره قبل از «غیبت صغری» مردم در آن جامعه از لحاظ امور اقتصادی و مادی از یک اختلاف طبقاتی فاحش رنج می بردند که این امر در این دوره نیز ادامه داشت. اینک به بیان برخی از حوادثی که گویای وضع ناهنجار اجتماع آن زمان است، می پردازیم.
* اختلافات مذهبی و فرقه ای
در عصر «غیبت صغری» در جوامع اسلامی اختلافات فرقه ای و مذهبی همانند دوره های گذشته رواج داشت، این اختلافات به اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی محدود نمی شد، بلکه در میان مذاهب اهل سنت نیز درگیری هایی وجود داشت. در سال (310هـ) «محمدبن جریر طبری» عالم، مفسر و نویسنده معروف اهل سنت، دیده از جهان فرو بست. خواستند او را در بغداد دفن کنند، اما «حنبلیان» که با «طبری» در گیر بودند و اختلاف مذهبی با وی داشتند، مانع دفن او در بغداد شدند. در سال(318 هـ) «حنبلیان» در بغداد آشوبی به پا کردند که این آشوب نیز ریشه مذهبی داشت و تنها به این خاطر که در فهم یک آیه قرآن، گروهی از اهل سنت، دیدگاه «حنبلیان» را قبول نداشتند و به گونه ای دیگر آن را تفسیر می کردند، بلوایی به پا شد و گروه زیادی از مردم کشته شدند.
* اختلافات قومی و قبیله ای
در این عصر به جز «عباسیان» و «ترکان»، دیگر اقوام و قبایل نقش چندانی در حکومت عباسیان نداشتند و حاکمان وقت، آنان را به صورت افراد درجه دو می نگریستند، به همین جهت بود که دوره دوم حکومت عباسیان؛ یعنی دوره غلبه ترکان، فریادهای استقلال طلبانه و قیام های علویان به اوج خود رسید. قیام های علویان قبل از عصر غیبت صغری به اوج خود رسید، ولی به جهاتی که به آن اشاره شد در این عصر کاهش یافت. اما حرکت های استقلال طلبانه در این عصر فزونی گرفت. همان گونه که بیان شد، در این عصر در سرزمین های اسلامی حدود ده دولت مستقل و نیمه مستقل تشکیل شد. این حرکت های خود مختارانه و استقلال طلبانه ریشه ها و انگیزه های متعددی داشت که یکی از آنها همین اختلافات قبیله ای و بها ندادن به قوم و قبیله های گوناگون از سوی حکومت مرکزی بود.
* اختلافات طبقاتی
به جهت تغییر در ماهیت و اهداف فتوحات، جنگ های مسلمانان به جای آن که مایه رهایی مردم تحت ستم شود، خود، عاملی برای ستم بر آنان شد. سپاهیان خلفای عباسی با انگیزه های غیراسلامی، می جنگیدند، مردم را به اسارت می گرفتند، بر خلاف مقررات اسلامی با آنان برخورد می کردند، حقوق مسلم شرعی و انسانی آنان را رعایت نمی کردند. این امر موجب شد تا بسیاری از ارزش های اسلامی در جامعه آن زمان به فراموشی سپرده شود. به نوشته «دکتر حسن ابراهیم حسن»، در این عصر اختلافات طبقاتی حاکم بود. از جمله آنها، طبقه بندگان و غلامان و کنیزان بود. «مصر»، «شمال آفریقا» و «شمال جزیرة العرب» بازار غلامان سیاه، و آشوب «زنگیان»، بازتاب این جو نامساعد اجتماعی بود که مصیبت های بسیاری را بر جامعه آن زمان تحمیل نمود. به جهت مسخ ارزش ها، کنیزکان نغمه گر، بازار خوبی داشتند، و آنان را با قیمت های گزاف می خریدند. «ابن راثق» در سال (325هـ) کنیز گندم گونی را که خوش نغمه بود، به ارزش 4000 دینار خرید. در ادامه مناسب است به برخی موارد و نمونه هایی از این اختلافات و تفاوت و تبعیض طبقاتی، اشاره داشته باشیم.
* عیاشی و خوش گذرانی
عیش و نوش به ویژه در نزد خلفا، وزار، امرا و اشراف رواج داشت و ویژگی های مشترک همه آنان بود. این وضعیت همچنان که در گذشته رواج داشت، در این دوره نیز پابرجا بود. به گفته «سیوطی» تنها «القاهر بالله» خلیفه عباسی، مطربی و بساط عیش و نوش را قدغن کرد و به دستور او کنیزکان آوازخوان را دستگیر می کردند و ابزارهای طرب را می شکستند. به جز زمان حکومت دو ساله «القاهر» بساط عیش و نوش برقرار بود. این وضع تنها در «بغداد» و یا «سامرا» و مرکز خلافت نبود، بلکه در حوزه فعالیت والیان و حکومت های خود مختار نیز جاری بود. در «مصر» امرای «طولونیه» غرق در بساط عیش و نوش بودند. «خمارویه»، حاکم طولونی مصر خانه ای از طلا ساخت و آنان را به برپایی بساط طرب و عیش و نوش اختصاص داد.
* اسراف و تبذیرهای گسترده
اسراف و تبذیرهایی را که در زندگی حاکمان عباسی نقل کرده اند، به قدری زیاد و گسترده است که به راستی جای شگفتی و تعجب دارد و تصدیق آن بر اذهان سنگینی می کند. «مسعودی» می نویسد: «معتضد عباسی» با هزینه ای بالغ بر 400/000 دینار برای خود قصری ساخت و نام آن را قصر ثریا نهاد. درباره این قصر گفته اند که چهار فرسخ طول داشت. این نقل گرچه ممکن است اغراق آمیز باشد، اما به هر حال گویای این واقعیت است که حکمرانان عباسی در مصرف های بی رویه و اسراف و تبذیر ها غوطه ور بودند و گوی سبقت را از همگان ربودند.
«معتمد عباسی» در یک شب نشینی در کنار شط در «بغداد» آن قدر خورد که بر اثر پرخوری دل درد گرفت و مرد. «احمد بن طولون» حاکم «مصر» نیز در سال( 270هـ) به علت پرخوری و ابتلای به دل درد درگذشت. «ابوالجیش خمارویه» که بعد از «احمد بن طولون» حکومت «مصر» و «شام» را در اختیار گرفت به خاطر مصرف های بی رویه و ساختن قصر طلا و اختصاص آن به طربخانه، و نیز مصرف هایی که در عروسی دخترش «قطرالندی»، انجام داد، منفور اطرافیان خود شده بود.
بنا به نوشته «مسعودی»، به خاطر شدت تنفر، بعد از آن که او را کشتند، بدنش را قطعه قطعه کردند و برخی از غلامان، گوشت بدن او را بریده و به سیخ کشیدند و خوردند. درباره عروسی «قطرالندی» دختر «خمارویه طولونی» که زن «معتضد عباسی» شده بود، گفته اند: «خمارویه» که همه بیت المال «مصر» را در اختیار داشت، بی حساب در عروسی دخترش خرج کرد. به گفته «دقماق» مورخ آن عصر، «خمارویه» با دختر خود به عنوان جهیزیه چیزهایی فرستاد که نه کسی آن را دیده و نه شنیده بود.
«ابن خلکان» می نویسد: مهریه عروس 1/000/000 درهم بود، و این به قیاس آن جهاز گران قیمت بسیار ناچیز بود. گویند: «ابن جصاص» که مسئولیت تهیه جهاز، با او بود، پس از همه خریدهایی که کرد 400/000 دینار به جا ماند و «خمارویه» همه را به او بخشید. به مناسبت این عروسی در «بغداد» و «مصر» جشن های پرهزینه متعددی برپاشد و چه بسیار زنان عباسی و حاکمان «عراق» و « مصر» که با لباس های گران قیمت در این بساط عیش و نوش شرکت می کردند. گویا که زر و زیورهای دنیا در انحصار این عده بود و این عده هم در اختیار هواهای نفسانی قرار داشتند. آنان جز ارضای هواهای نفسانی هیچ هدفی نداشتند. «خمارویه»، افزون بر این مصرف های بی رویه، ماهانه 23000 دینار برای مصرف آشپزخانه خود اختصاص می داد. اینها تنها نمونه هایی است از صدها و هزاران مورد که خلفا، وزیران، حاکمان و والیان و اشراف، در آن زمان به این گونه کارها روی می آوردند. همانگونه که در چند صفحه گذشته اشاره شد، این کارها بازتاب اجتماعی ناهنجاری؛ مانند آشوب «زنگیان» را به دنبال داشت.