تعبیرات مختلفی در آیات قرآن مجید است که گاهی گمان می شود این تعبیرات دلیل بر این است که گاهی گناه و خطا از پیامبران صادر شده است. یکی از مهمترین آیاتی که در این زمینه مطرح شده است آیات مربوط به پیغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) در خصوص فتح مکه می باشد.
الف- «انا فتحنالک فتحا مبینا- لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر ویتم نعه علیک ویهدیک صراطا مستقیما»، «ما برای تو فتح آشکاری فراهم ساختیم- تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند، و به راه راست هدایت فرماید» (فتح/ آیه 1و 2). باتوجه به اینکه «ذنب» به معنی گناه است چگونه این معنی با مقام والای عصمت آن پیامبر بزرگ سازگار است؟ در اینجا مفسران بحثهای فراوانی دارند و در مقام پاسخ به این سوال تفسیرهای گوناگونی ذکر کرده اند، از جمله اینکه: منظور همان ترک اولی است که هیچ منافاتی با مقام عصمت ندارد، زیرا اگر انسان کار خوبی بجا آورد، و از کار بهتر از آن صرفنظر کند به آن ترک اولی گفته می شود (دقت کنید). در حالی که نه تنها گناهی انجام نداده بلکه مستحبی را بجا آورده، ولی بالاتر از آن هم مستحب دیگری بوده است، و اطلاق ذنب و گناه بر چنین کاری به خاطر مقام والای آنها است، چرا که «حسنات الابرار سیئات المقربین». دیگر اینکه منظور گناه امت است (بنابراین آیه چیزی در تقدیر دارد که همان کلمه «امت» می باشد). دیگر اینکه منظور گناهانی ست که در حق پیامبر (ص) مرتکب شدند، (زیرا ذنب معنی مصدری دارد که گاه اضافه به فاعل و گاهی اضافه به مفعول می شود)، مسلما بعد از فتح مکه دشمنان نمی توانستند همان گناهان و مظالمی را که قبلا درباره پیامبر (ص) مرتکب می شدند انجام دهند.
ولی غیر از این تفسیر های سه گانه که در بالا ذکر شد و تفاسیر دیگری که به خاطر عدم اهمیت آنها از ذکرشان چشم پوشیدیم، تفسیری داریم که از جهات مختلفی با مضمون و محتوای آیات فوق و قرائن موجود در آنها سازگارتر است و با روایات معصومین (ع) نیز هماهنگ می باشد. توضیح اینکه: برای فهم معنی آیه باید تعبیرات قبل و بعد از آن، و تعبیراتی که در خود آیه است دقیقا مورد توجه قرار گیرد. در این آیه با صراحت رابطه ای در میان «فتح» مزبور و آمرزش این گناهان برقرار شده، می فرماید هدف از این «فتح مبین» (صلح حدیبیه یا به قول بعضی فتح مکه) این بود که خداوند گناهان گذشته و آینده تو را بیامرزد. از این گذشته آمرزش گناهان گذشته قابل درک است، اما گناهانی که هنوز صورت نگرفته چگونه ممکن است مشمول آمرزش الهی شود، آیا مفهوم این سخن دادن چراغ سبز برای هرگونه گناه در آینده است؟ اینکه یک امر غیرمنطقی و نامعقول است. دقت در این دو نکته ما را به مفهوم واقعی آیه واقف می سازد و آن اینکه: معمولا هنگامی که یک انقلاب الهی رخ می دهد، آنها که منافع نامشروعشان بر اثر آن به خطر افتاده، و همچنین وفاداران به سنن خرافی و متعصبهای بی منطق، و متحجران خشک که عقائد نادرست خویش را در خطر می بینند، در برابر آن موضع می گیرند و برای درهم کوبیدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن می دهند، دروغها می پردازند، و تهمتها می زنند، و گناهان مختلفی را برای رهبر آن انقلاب ردیف می کنند، از جمله اینکه او در میان مردم تفرقه انداخته، به مقدسات توهین کرده، هدفش ریاست و حکومت بر مردم و رسیدن به مال و مقام است، آلت دست دیگران و مجری اهداف بیگانگان است!! و اگر آن انقلاب پیروز نشود، نه تنها این تهمتها ادامه می یابد، بلکه پر رنگتر هم می شود، و اصولا شکست انقلاب به عنوان دلیلی بر صدق این ادعاها تلقی خواهد شد. ولی هنگامی که با عنایات الهی انقلاب پیروز شد، سنتهای خرافی درهم شکست، منافع نامشروع ظالمان قطع شد، و حقانیت دعوت آن رهبر آسمانی روشن گشت، تمام این گناهان فرضی و تهمتها چه آنها که مربوط به گذشته بود، و چه آنها که در آینده طرح می گشت و شایع می شد، همه برچیده خواهد شد، و هجوم و حمله و تهمت های ناروا جای خود را به افسوس و ندامت و پشیمانی می دهد، و حتی منافقان کوردل و متعصباتی که حاضر به ایمان آوردن نباشند خاموش می شوند، چون حنای خود را بی رنگ می بینند. لذا خداوند به پیغمبرش می گوید: ما این فتح مبین را برای تو پیش آوردیم تا خداوند تمام گناهان گذشته و آینده تو را (که آنها به زعم خود برمی شمرند) بپوشاند و از میان ببرد. و از اینجا روشن می شود چرا نسبت غفران به خدا داده شده، زیرا او وسائل آن را که همان «فتح مبین» است فراهم ساخته. جالب اینکه در حدیثی که در «کتاب عیون الاخبار» از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده اشاره بسیار روشنی به این مطلب می بینیم. آنجا امام (ع) در جواب سوال مأمون از اینکه چگونه این آیه با عصمت انبیاء سازگار است؟ فرمود: «لم یکن احد عند مشرکی مکه اعظم ذنبا من رسول الله»، «هیچکس نزد مشرکان مکه گناهش بزرگتر از رسول خدا نبود» سپس در توضیح آن می فرماید: «به خاطر اینکه آنها سیصد و شصت بت می پرستیدند، هنگامی که با پیامبر(ص) آنها را به توحید دعوت کرد بسیار بر آنان گران آمد، و از روی تعجب گفتند: یا او همه خدایان ما را به یک خدا تبدیل کرده؟ چه چیز عجیبی است»؟! سپس می افزاید: «فلما فتح الله تعالی علی نبیه مکه قال یا محمد انا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر عندمشرکی اهل مکه، بدعائک توحید الله فیماتقدم وما تاخر لان مشرکی مکه سلم بعضهم و خرج بعضهم عن مکه، و من بقی منهم لم یقدر علی انکار التوحید اذ ادعی الناس الیه فصاردنبه عندهم فی ذلک مغفورا بظهوره علیهم»، هنگامی که خداوند مکه را برای پیامبرش فتح کرد خداوند فرمود «ای محمد! ما فتح آشکاری را برای تو فراهم کردیم تا گناهان گذشته و آینده ای که نزد مشرکان عرب، به خاطر دعوت به سوی توحید، داشتی و داری، ببخشد، چرا که بعضی از مشرکان ایمان آوردند، و بعضی نیز از مکه خارج شدند، و آنها که باقی ماندند نمی توانستند توحید را، هنگامی که پیغمبر(ص) مردم را به سوی آن می خواند انکار کنند، لذا گناهش نزد آنها در این مسأله (و سایر مسائلی که به او نسبت می دادند) به خاطر پیروزی بر آنها بخشوده شد»! هنگامی که مأمون این تفسیر را شنید عرض کرد: «لله درک یا ابا الحسن»، «آفرین بر تو ای ابا الحسن»!
همین معنی با تعبیرات دیگری در حدیثی که سید بن طاوس در «کتاب سعد السعود» از طرق ائمه اهل بیت (ع) روایت کرده است نقل شده که قریش و اهل مکه قبل از هجرت و بعد از آن، گناهان زیادی به پیامبر اسلام (ص) نسبت می دادند. هنگامی که مکه فتح شد و پیغمبر (ص) با آن کرامت و محبت با آن دشمنان بی رحم رفتار کرد، آنها از تمام گناهانی که به او نسبت می دادند صرفنظر کردند». در پایان آیه می فرماید: «هدف دیگر از این فتح مبین این بوده که نعمتش را بر تو تمام کند، و تو را به راه راست هدایت نماید» (ویتم نعمته علیک ویهدیک صراطا مستقیما). پیداست که با این فتح بزرگ نعمت خداوند نه تنها بر پیامبر بلکه بر تمام جوامع اسلامی تکمیل شد، زیرا برای همیشه دشمنان سرسخت اسلام شکست خوردند، و راه روشنی برای پیشرفت هرچه بیشتر در برابر آن حضرت و مسلمین قرار داده شد.