برای جلوگیری از پیدایش فرزندان بدبخت و نسل های فاسد و ناقص، اسلام تا آنجا که عملا میسر است تعالیم لازم را به پیروان خود داده و بدین وسیله از وارثت های نامطلوب و پیدایش فرزندان منحرف و معیوب جلوگیری کرده است. دنیای امروز نیز همان مطالب را از نظر علمی به مردم خاطر نشان کرده است. برای نمونه بعضی از روایات را بیان می کنیم:
1- یکی از صفات خطرناکی که از راه وراثت به فرزندان منتقل می شود جنون است. پدر و مادر دیوانه فرزند دیوانه می آورند و این خود قانون اجتناب ناپذیر طبیعت است. مولود دیوانه نه تنها خودش بدبخت است بلکه می تواند منشأ بدبختی جامعه شود. از امام باقر(ع) است: «ســــأله بعض اصحابنا عن الــرجل المـــسلم تعجبــه المــراه الحــسناء ایصلح له ان یــتز وجــها و هـــی مجـــنونه قال لاو لکــن ان کانت عنده امه مجـــنونه فلا بـــأس بان یـــطاها ولایطلب ولــد ها»، سوال کردند مرد مسلمانی را زیبائی زن دیوانه ای واله و مجذوب می کند، آیا او را به همسری خود انتخاب نماید؟ فرمود نه ولی اگر کنیز دیوانه ای باشد می تواند با او هم بستر شود و تمایل جنسی خود را ارضاء نماید ولی مراقب باشد آبستن نشود. از این حدیث به خوبی می توان استفاده کرد که پیشوای اسلام به سلامت عقلی نسل اجتماع توجه کامل دارد. اسلام در چند مورد برای بر هم زدن عقد ازدواج تسهیلات قانونی مقرر کرده است. یکی از آن موارد جنون است. اگر زنی با مردی ازدواج کند به گمان اینکه یک فرد عاقل و طبیعی است بعدا بفهمد دیوانه است حق دارد عقد ازدواج را شخصا فسخ کند و برای رهائی از این ازدواج نامطلوب احتیاج به طلاق ندارد. شرایط و محدودیت هائی که در طلاق مقرر است در اینجا نیست. و همچنین مرد در مورد زن دیوانه حق فسخ دارد. این قانون علاوه بر اینکه زن و مرد را از ضررها و محرومیت هائی که به علت جنون همسر دامنگیرشان می شود خلاص می کند وسیله ای برای جلوگیری از پیدایش فرزندان دیوانه و منحرف است و در واقع قانونگزار بدینوسیله ازدواج ناقصی را متلاشی نموده و از توسعه جنون و پیدایش مجنون جلوگیری کرده است. مردان و زنانی که دچار ضعف عقل و حماقت هستند بچه های ضعیف العقل می آورند و این خود از بزرگترین بدبختی های فرد و خانواده و اجتماع است. احمق در تمام طول زندگی اسیر محرومیت های گوناگون است و جامعه نیز از نارسائی فکر او در زحمت است. دانشمندان از راه تجربه های علمی به خطر ازدواج اشخاص ضعیف العقل توجه نموده و به مردم سفارش های لازم را کرده اند. «هرکس باید بداند که زناشوئی با خانواده ای که به دیونگی یا ضعف عقل یا الکلیسم آلوده است معادل با لگدکوبی قانون بقاء نسل است و این لگدکوبی یک سری معایب و غم های بی پایانی را برای مجرمین به بار خواهد آورد.» پیشوای بزرگ اسلام در قرون گذشته این موضوع را با چشم واقع بین وحی دیده و پیروان خود را از ازدواج با افراد احمق برحذر داشته است. حضرت صادق (ع) از رسول اکرم (ص) روایت کرده است که فرمود: «ایــاکم و تــزوج الحــــمقاء فـــان صـــحبتهــا بلاء و و لد ها ضیـــاع»، از ازدواج با احمق بپرهیزید زیرا هم نشینی با احمق مایه اندوه و بلاء و فرزندش نیز مهمل و بدبخت است. مشاهده شده است که در نسل خانواده ای که پدر و مادر مبتلا به ضعف عقل بوده اند 470 کودک ضعیف العقل و فقط 6 کودک طبیعی بوجود آمده است. ایجاد یک نسل منحط و جنایتکار و ابله خیانت بزرگی است.
2- یکی از عادات خطرناکی که بدبختانه در اغلب کشورهای جهان، کم و بیش بسیاری از مردم را آلوده نموده است میگساری است. این سم خانمانسوز نه تنها بر مردم آلوده ضربات غیرقابل جبرانی وارد می کند بلکه بچه های بیگناه آنها را نیز دچار بدبختی می نماید و تا پایان زندگی به عوارض گوناگون آن گرفتارند. میگساری در اثر تکرار، آثار شومی روی تمام بدن از آن جمله روی سلول های مغز می گذارد. کسانی که به میخوارگی دائم و پیگیر آلوده شده اند به طور قطع مردمی علیل و غیرطبیعی هستند. بدبختانه این جنایت در فرزندانشان نیز تاثیر نموده و نطفه الکلی ها بچه های منحرف و غیرطبیعی می سازد. یک قسمت از دیوانه هائی که در تیمارستان ها به سر می برند کیفر مشروب خواری و مستی های بی حساب خود را می بینند. «کاهش عمومی هوش و نیروی عقل سلیم از ثأثیر الکل شراب و همه قسم افراط و بالاخره از بی نظمی در عادات ناشی می گردد. بلاشک رابطه ای میان مصرف الکل و ضعف فکری یک اجتماع وجود دارد». اسلام تمام عوارض شوم مشروب را در مردم و فرزندان آنان دیده و علاوه بر اینکه خرید و فروش و تهیه و توزیع و نوشیدن آن را از نظر قانونی بر مسلمین تحریم کرده است به علت اینکه میخواری پدر و مادر روی نطفه تاثیر مستقیم دارد. در بحث زناشوئی با کمال صراحت پیروان خود را از پیوند ازدواج با مردم الکی منع کرده است.
1- امام صادق (ع) فرمود: «من زوج کــریمـــته من شارب خمــر فقــد قطــع رحمــها»، «کسی که دختر خود را با شرابخواری تزویج کند با این عمل قطع رحم کرده است.»
2- رسول اکرم (ص) فرمود: «شارب الخـــمر لا یـــزوج اذا خطب»، « شرابخوار اگر خواستگاری کند به او دختر ندهید.»
روایات در این باره از رسول اکرم و ائمه علیهم السلام بسیار آمده است. ولی خطر بزرگتر در فرزند شارب الخمر وقتی است که در حین مستی نطفه اش منعقد شود. امام صادق (ع) فرمود: «ایما امــراه اطاعت زوجها و هو شارب الخمر کان لها من الخطایا بعدد نجــوم السماء و کـــل مولود تــــلد مـــنـــه فــــهو نجــس و لا یقبل الله منها صرفا و لا عد لا حتی یموت زوجها او خلع عنـــه نــفسها»، «هر زنی به هم بستری شوهر شرابخوار خود تن در دهد به عدد ستارگان آسمان مرتکب خطا شده است و فرزندی که از آن مرد پدید آید ناپاک و پلید است و خداوند از آن زن هیچ توبه و فدیه ای را قبول نمی کند مگر آنکه شوهرش بمیرد یا او را از قید زناشوئی رها سازد.»
دکتر کارل می گوید: مستی زن یا شوهر در لحظه آمیزش، جنایت واقعی است زیرا کودکانی که در این شرائط بوجود می آیند اغلب از عوارض عصبی یا روانی درمان ناپذیر، رنج می برند.»
بدون شک ابتلا به جنون و حماقت و شرابخواری در ساختمان فرزندان تاثیر مهمی دارد و بچه هائی که از پدران و مادران مبتلای به این عیوب متولد می شوند معیوب و بدبخت هستند. به همین جهت اسلام در تعالیم خود توصیه های لازم را به پیروان خویش نموده و آنها را از پیوندهای بد و ناپاک بر حذر داشته است. دانشمندان امروز نیز در این باره توجه زیاد نموده و در اجتناب از این قبیل ازدواج ها تاکید بسیار کرده اند حتی در بعضی از کشورهای امریکائی به منظور پاکی نسل قوانین خاصی وضع نموده اند که به موجب آن قوانین دختران و پسرانی که به علت میگساری های بی حد و حصر دچار جنون الکی شده اند تعقیم می شوند و عملا از فرزند آوردن آنان جلوگیری می نمایند. ولی باید توجه داشت عواملی که باعث نقص های بدنی و روانی کودک در شکم مادر می شود منحصر به این چند امر نیست. علل بسیاری است که بعضی از آنها تا امروز برای دانشمندان بشر مجهول و ناشناخته است و می توانند در ساختمان فرزندان در رحم مادر موثر واقع شده و مایه عیوب و نواقصی در کودکان گردند یا برعکس باعث بروز کمالات و نبوغ فرزند شوند. بسیار اتفاق افتاده است پدران و مادران سالم و عاقل و باهوش و غیرمعتاد به سموم الکی و غیرالکی فرزندانی ناقص و معیوب و غیرطبیعی آورده اند چنانکه گاهی افرادی کم مایه و بسیار عادی فرزندانی بزرگ و پر قریحه و فوق عادی بوجود آورده اند. از اینکه در بعضی از روایات در مورد انعقاد نطفه به پاره ای از حوادث جوی مثل زلزله و طوفان و وزش بادها یا واقع در برابر جرم خورشید و امثال آنها توجه شده و مواقعه مکروه است یا در مورد نوع غذاها به خصوص برای زنان باردار اولیاء اسلام سفارش کرده اند، معلوم می شود که عوامل جوی یا مواد غذائی روی ساختمان فرزندان آثار نامطلوب یا مطلوبی دارند.
نکته دیگری که برای تتمیم بحث لازم است این است که سعادت ها و شقاوت ها، خوشبختی ها و بدبختی هائی که در شکم مادر نصیب فرزندان می شود دو قسم است: بعضی از آنها به صورت سرنوشت قطعی و قضاء اجتناب ناپذیر است و تا پایان عمر با فرزندان خواهد بود مثل دیوانگی و کوری مادرزاد و در این قبیل شرائط رحم علت تامه آنها است. ولی بعضی از بدبختی ها یا خوشبختی های جسمی و روانی است که در رحم مادر به طور زمینه مساعد و قابلیت برای فرزند ایجاد می شود و در واقع شرائط رحم علت معده آنها است. در این قبیل موارد سعادت و شقاوت رحم مادر سرنوشت قطعی نیست بلکه ملاک بقاء یا محو آن صفات پسندیده یا ناپسند عوامل تربیتی و شرائط محیط مساعد یا نامساعد است. پدران پاکدل و باایمان و مادران عفیف و بافضیلت از نظر شرائط وراثت فرزندان خوب و پاک دل می آورند، اطفال آنان در رحم مادر سعادتمند و خوشبخت ساخته می شوند، علل و عوامل انحرافی موروثی در وجود آنان نیست. ولی نمی توان گفت این سعادت حتما تا پایان زندگی خواهد ماند زیرا ممکن است مربی بد و محیط ناپاک مسیر تکامل را عوض کند، سجایای موروثی و صفات پاک معنوی را بدست فراموشی بسپارند و خلاصه همان فرزندی که در رحم با سعادت و خوشبختی ساخته شده بود در صف اشقیاء و ناپاکان درآید و منشأ صدها بدبختی فردی و اجتماعی شود، و همچنین برعکس بچه ای که از پدر و مادر بی ایمان و ناپاکدل بوجود آمده و زمینه های بدبختی و شقاوت در مزاج او ایجاد شده است با تربیت صحیح و محیط پاک و سالم به راه سعادت برود و پلیدی موروثیش فراموش شود و در صف پاکان و نیکان قرار گیرد. لذا رسول اکرم (ص) می فرمود: «الســـعید قــد یشقی و الشــقی قد یســـعد»، گاهی سعید شقی و بدبخت می شود و گاهی شقی به راه سعادت و خوشبختی می رود. علی (ع) می فرمود: «و السعید من وعــظ بغیره و الشـــقی من انـــخدع لهـــواه و غروره»، «خوشبخت و سعادتمند کسی است که از دیگران پند پذیرد و خود را به پاکی پرورش دهد و شقی و بدبخت کسی است که از تمایلات نامشروع و غرور خویشتن فریب خورد و به ناپاکی بگراید».