با توجه به زندگی عرب جاهلی و عادات و اخلاق آنان از نظر قرآن (نه از نظر تاریخ) و آداب و رسومی که بر محیط نزول وحی حکومت می کرد، قاطعانه می توان گفت که تعالیم پیامبر گرامی (ص) در قلمرو معارف و عقاید، سنن و احکام، محصول آن محیط نبوده و او استاد و آموزگار دیگری داشته است.
او این درسها را از بشری نیاموخته؛ زیرا وی فرد درس نخوانده و برای تحصیل نزد احدی زانو نزده بود. گذشته از این در این محیط نیز چنین آموزگار یا آموزگارانی که بتواند این معارف و احکام و تعالیم را از آنها بیاموزد، به هیچ وجه وجود نداشته تا آنجا که شماره ی خط نویسان مکه از هفده نفر تجاوز نمی کرد، و پایه ی سواد آنها این بود که می توانستند خطی بنویسند و یا خطی بخوانند و در این صورت معلومات و آگاهیهای یک چنین محیطی حتی به توان صد نیز نمی تواند مبدأ پیدایش یک چنین تعالیم و معارفی گردد که بشر آن روز و امروز را به شگفت واداشته است.
غار حرا یا نخستین محل نزول وحی
اطراف شهر مکه را یک رشته کوههای نسبتا بلند فرا گرفته و در قسمت شمال آن، غاری وجود دارد که به نام غار حرا معروف است؛ اطراف غار را تخته سنگهای سیاهی تشکیل داده که آثار حیات در آن وجود ندارد، ارتفاع غار به اندازه ی قامت یک انسان است که قسمتی از آن با نور خورشید روشن می شود و قسمت عقب آن تاریک است.
در آن روز در میان مردم مکه، احدی به آن توجه نداشت جز «عزیز قریش» که در ماه رجب هر سال در آن نقطه به عبادت می پرداخت و در یکی از سالها که او مشغول عبادت پروردگار خویش بود، فرشته ی وحی فرود آمد، و او را با آیات پنجگانه یاد شده در زیر مورد خطاب قرار داد: «إقرا باسم ربک الذی خلق* خلق الإنسان من علق* إقرا و ربک الأکرم* الذی علم بالقلم* علم الإنسان ما لم یعلم؛ بخوان به نام پروردگارت که موجودات را آفرید، خدایی که انسان را از خون بسته آفرید، بخوان و پروردگار تو گرامی است، پروردگاری که به وسیله ی قلم تعلیم داد، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.» (علق/ 1- 5)
این آیات (از نظر تشبیه کامل به ناقص ) بسان نخستین نطق های رؤسای جمهوری است که برنامه ی کار خود را در مدت تصدی مقام ریاست جمهوری بیان می کنند، از جهت ناظران سیاسی یک چنین سخنرانی از ارزش خاصی برخوردار می باشد؛ تو گویی پیامبر گرامی (ص) به الهام از وحی، رئوس برنامه ی خود را در این آیات بیان می کند و یادآور می شود که اساس آیین او را خواندن و نوشتن تشکیل می دهد و او گسترش علم و دانش و نوشتن و خواندن خواهد کوشید و انسان باید بداند که از خود چیزی ندارد و هر چه دارد در پرتو لطف الهی است که قلم را و کلیه مقدمات آموزش را در اختیار او نهاد.