حکمت و جدال احسن در احتجاج

سیره ی احتجاجی رسول خدا (ص) این بود که در بحثهای عقلی هرگز از مقدمات وهمی و خیالی استمداد نمی جست و در بحثهای کلامی، درباره ی ملل و نحل، از متشابهات کتب آسمانی انبیای سلف (ع) یاری نمی گرفت، زیرا انسانی که عقل ممثل است، در احتجاجهای معقول از عقل تجاوز نکرده، به وهم و خیال تنزل نمی کند و در استدلالهای منقول هم از محکمات وحی تجاوز نکرده، به متشابهات آن نمی پردازد.
تنزل از مبادی عقلی به مقدمات وهمی و خیالی، و تجاوز از محکمات آسمانی و تمسک به متشابهات آن، کار کسی است که یا دارای عیب علمی است و یا دارای نقص عملی. چنین احتجاج کننده ای که در مقام استدلال ضعیف بوده یا گرفتار سوء استفاده از جهل دیگران است، با استمداد از مقدمات وهمی و یا متشابهات می خواهد کمبود فکری را در معقول یا منقول جبران کند و یا بر اثر ضعف فکری و جهل مستمع قاصر که به خیال و وهم از یک سو و به متشابهات از سوی دیگر نزدیکتر است فرصت را مغتنم شمرده، مغالطه کند.
رسول اکرم (ص) که از نظر بینش، عقل ممثل و از نظر کشش و کوشش و منش، عدل ممثل است هرگز از مقدمات خیالی و وهمی و نیز از متشابهات استعانت نمی جوید تا در استدلالها، رقیب را از پای در آورد، بلکه هم شرایط احتجاج کننده را کاملا رعایت می کند و هم سطح ادراک مخاطب را بالا می آورد تا از وهم و خیال رهیده، حق بین و حق خواه گردد و نیز از فریفتگی به متشابهات وارسته، به هسته مرکزی استدلال عقلی یا نقلی برسد.

شکوفایی خرد در پرتو رسالت
در احتجاجهای نبی اکرم (ص) گاه برهان ابتدایی ارائه شده، از مقدمات حق و یقنیی استفاده می شود که این نوع استدلال را حکمت می نامند و گاهی به صورت جدال ثانوی، مقدمات مورد پذیرش رقیب و خصم مورد استفاده قرار می گیرد که این نوع استدلال، جدال نام دارد، لیکن جدال به نحو احسن، زیرا در هیچ یک از محورهای مقدمات و نتیجه ی این قیاس جدلی نه حقی باطل جلوه داده می شود و نه باطلی حق؛ نه جهلی بر کسی تحمیل می شود و نه از جهل مخاطب سوء استفاده خواهد شد، زیرا محور اصیل رسالت، دعوت به عقل و شکوفایی خرد است.
سخن نورانی امیرالمؤمنین علی (ع) در این باره، این است که شکوفایی دفینه های عقلی انسانها سیره ی مشترک انبیا (ع) است: «و یثیروا لهم دفائن العقول». خدای سبحان سرزمین پر دفینه ای به نام عقل، که دارای معادن گرانمایه ی الهی است، به امتها و انسانها مرحمت فرمود و یکی از مهمترین برنامه های انبیا (ع) کند و کاو زمینه دل و شکوفایی فرزانگی و خردمندی صاحب دلان است.
پس انبیا (ع) اولا دفینه های دل را بیرون می آورند و ثانیا دل را مشروح و باز می کنند تا ظرفیتش برای فراگیری علوم موافق با فطرت که مبادی آن را خود به همراه آورده اند بیشتر گردد؛ زیرا هدف اصلی آفرینش، معرفت و محبت و عبادت خدای سبحان و اساس همه ی آنها معرفت است و معرفت نیز با هوشیاری و فرزانگی حاصل می شود، از این رو انبیا می کوشند تا هم آن دفینه های درونی را شکوفا و آشکار کنند و هم ره توشه ی بیرونی را به آنان اهدا کنند تا آنان عارف و آگاه گردند.
این مهم گاهی به صورت برهان یا موعظت است: «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة؛ مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان.» (نحل/ 125) و گاه به صورت جدال ثانوی: «و جادلهم بالتی هی أحسن؛ و با آنان به نکوترین شیوه مجادله کن.» (نحل/ 125) و چون ممکن است علم به تنهایی و بدون مصاحبت ایمان، داعیه دار تمدن گردد (که در این صورت شرور و تباهیهای فراوانی را به همراه دارد) موعظت پیام آوران الهی برای شکوفایی دفینه های عقل عملی، به موازات حکمت که به منظور رشد و بالندگی عقل نظری ارایه می شود، مطرح خواهد بود.

 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 137- 138

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110291