در بستر صراط مستقیم

کیفیت دعوت رسول اکرم (ص) و کیفیت پیروی از آن چنین است: «قل هذه سبیلی أدعوا إلی الله علی بصیرة أنا ومن اتبعنی؛ بگو، من و پیروان علمی و عملی من روی بصیرت و بینایی، مردم را به الله دعوت می کنیم.» (یوسف/ 108) این همان صراط مستقیمی است که رسول اکرم خود در بستر آن است. «یس* والقران الحکیم* إنک لمن المرسلین* علی صراط مستقیم؛ یس. قسم به قرآن حکمت بیان، تو ای محمد البته از پیغمبران خدائی، پس راست فرستاده شدی.» (یس/ 1- 4) خدای سبحان با تأکید و سوگند به قرآن حکیم رسول اکرم (ص) را بر صراط مستقیم، مستقر می داند. در جای دیگر می فرماید: «فاستمسک بالذی اوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم؛ به آنچه به سوی تو وحی شد تمسک کن، زیرا تو بر صراط مستقیم هستی.» (زخرف/ 43) و فرمود: «ومن یعتصم بالله فقد هدی إلی صراط مستقیم؛ هرکس به خداوند تمسک جوید حتما به راه راست هدایت شده است.» (آل عمران/ 101)
وجود مبارک پیامبر (ص) در متن صراط خاص قرار دارد به طوری که خودش صراط مستقیم است، چنانکه خدای سبحان فرمود به آنچه به سوی تو وحی فرستاده شد تمسک کامل کن، زیرا تو بر صراط مستقیمی: همان طور که فهمیدن صراط مستقیم از مو باریکتر و دقیقتر است به طوری که کمتر متفکری توان ادارک صحیح آن را دارد، پیمودن آن نیز از شمشیر برنده تر است، چنانکه کمتر شجاعی تاب تحمل آن را داراست، «أشجع الناس من غلب هواه» شجاعترین مردمان کسی است که در جهاد اکبر، هوس را سرکوب کند، چنین کسی می تواند از لبه ی تیز شمشیر صراط مستقیم بگذرد، خردمندانه و همراه با دور اندیشی و باریک بینی، مطالب اسلامی را با شعور و هوشی که دارد، موشکافی نموده و صراط مستقیم را بفهمد و بپیماید.
برای بررسی قواعد حکمت نظری، لازم است که انسان باریک بین باشد و برای پیمودن آن، عقلی عملی می خواهد تا دارای شجاعتی گردد که لبه ی تیز شمشیر، او را نترساند و زخم آن بیمی ایجاد نکند اگر حضرت علی (ع)، که به منزله جان رسول اکرم است، فرمود: «أنا صراط الله» برای آن است که رسول اکرم بر صراط مستقیم بلکه خود صراط مستقیم است، زیرا این راه زمینی و آسمانی و مکانی نیست تا رونده غیر از راه و سالک غیر از مسلک باشد «یا أیها الذین ءامنوا علیکم أنفسکم؛ ای اهل ایمان شما ایمان خود را محکم نگاه دارید.» (مائده/ 105) بلکه در نهان و نهاد انسان ترسیم شده است که حقیقتش طی درجات همان «جان» است و رونده خود، همان راه و صاحب درجه خود، همان درجه است: «هم درجات» (آل عمران/ 163) و اگر انسان در پیروی از «الله» کوشا شد، خود چون رسول اکرم و اوصیای وی بر صراط مستقیم بلکه عین آن و میزان الاعمال خواهد شد. خداوند در قرآن کریم جامعه بشری را تشویق می کند و به آنها دستور می دهد که سخنان مکتبهای گوناگون را بشنود و بهترینش را برگزیند: «فبشر عباد* الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه؛ بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى‏ كنند.» (زمر/ 17- 18)
از طرفی می فرماید: «و من أحسن قولا ممن دعا إلی الله و عمل صالحا و قال إننی من المسلمین؛ بهترین گفته ها، گفته کسی است که مردم را به «الله» دعوت می کند.» (فصلت/ 33) بهترین سخن، سخن اهل دل است که انسان را به «الله» دعوت می کند و به مضمون دعوت خویش معتقد است و در مقام عمل هم، آن را اجرا می کند. و از طرف دیگر می فرماید: «داعیا إلی الله بإذنه و سراجا منیرا؛ رسول اکرم (ص) مردم را به خدا فرا می خواند، او نورافکن نیرومندی است که فضای باز فکر بشری را روشن می کند.» (احزاب/ 46) تا محیط جامعه و دلهای مردم را روشن نموده، ارواح آنان را فروغ بخشد و بشریت را از تیرگی برهاند، و از ناحیه سوم به رسول گرامی دستور داد: «وبشر المؤمنین بأن لهم من الله فضلا کبیرا؛ مژده دهنده جامعه انسانی به فضل بزرگ الهی باش.» (احزاب/ 47) مگر انسان عادی می تواند در برابر فروغ هر چراغی بایستد؟ مگر هر دیده ای توانایی تحمل هر فروغ و فروغ افکنی را دارد؟ مگر هر گوشی را یارای شنیدن هر آهنگ و سخنی است؟ مگر هر جانی می تواند ظرف هر مطلبی باشد؟
«إن هذه القلوب أوعیة فخیرها أوعاها» رسول خدا به مقام والایی می رسد که خدا در تجلیل از حضرتش به تنهایی بر او درود نمی فرستد، بلکه همه ی فرشتگان را هم در این درود، سهیم می کند: «إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى ‏فرستند اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش به خوبى گردن نهيد.» (احزاب/ 56) خود و همه فرشتگان، که بندگان خاص او هستند، رحمت خاصه را بر آن حضرت نازل می کنند و به روان پاک او درود می فرستند، پس شما هم بر او صلوات و درود بفرستید. مشابه این تعبیر در سوره «احزاب» درباره ی مؤمنان هم وارد شده (احزاب/ 43)، لیکن فرق ادبی و امتیاز ظریف در نحوه ی این دو صلوات مستور است که با تأمل تام معلوم می شود.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 137

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110318