حفظ قرآن توسط رسول اکرم یکی از معجزات ایشان

وجود رسول الله (ص) و حرکات و سکنات و منطق و سکوت آن حضرت معجزه بوده است. همین قرآنی که امروز در دست ماست و ما هر صبح و شب می خوانیم، همان قرآنی است که در آن زمان آن را سحر می پنداشتند و بر این اساس رسول خدا را ساحر می دانستند. این قرآن کدام آیه اش سحر است؟
این قرآنی که از نقطه نظر دقائق معانی، و رقائق و لطائف نکات، و اتقان و احکام قوانین، و آداب و سنن، و از نقطه نظر حقائق عرفانیه، و بیان مراتب توحید حضرت باری تعالی شانه، و تطبیق اخبار انبیاء سالف و امت های آنان با متن واقع و حقیقت امر؛ بزرگترین و شگفت انگیزترین معجزه از معجزات رسول اکرم و تمام انبیای سالف است و امروز در دست ماست، و حقا هر چه دائره علوم و معارف ما بیشتر گسترش پیدا می کند به اعجاز و اعجاب این یگانه تحفه الهیه بیشتر پی میبریم؛ معجزه باقیه رسول الله تا روز قیامت است.
اعجاز قرآن نه از نقطه نظر فصاحت و بلاغت است؛ زیرا قرآن برای طائفه ی عرب زبان فقط نازل نشده است، بلکه برای تمام مردم جهان است؛ و در این صورت چگونه می توان فصاحت و بلاغت آن را اعجاز همگانی گرفت. و در آیه ای و یا روایتی نیز نمی یابیم که قرآن از این جهات تحدی نموده باشد، و مردم را به آوردن مثل آن فرا خوانده باشد. بلکه اعجاز قرآن همان معانی و حقائق واقعه در تحت مدلول الفاظ است که تا روز بازپسین هدایت تمام جوامع بشری، چه سپید و چه سیاه، و چه متمدن و چه بیابانی، و چه عالم و چه عامی را در هر نقطه از نقاط جهان بر عهده گرفته است، و ارائه ی طریق و ایصال آنان را به مقام توحید حضرت احدیت عز و جل متکفل است؛ این از نقطه نظر اعجاز خود قرآن کریم.
علامه طهرانی می فرماید: «اما از نقطه نظر معجزه بودن وجود رسول الله، مطلبی به نظر بنده آمده است که شایان دقت است؛ و این مطلب را تا به حال از کسی نشنیده ام و یا در کتابی ندیده ام. و آن اینکه ما می دانیم رسول اکرم (ص) قرآن را بدون یک حرف کم و زیاد، حافظ بوده اند و در نمازهای واجبه و مستحبه می خوانده اند، به خصوص در رکعات نماز شب. و در روایت است که آن حضرت پنج سوره ی مسبحات را که سوره های حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن است هر شب قبل از خواب می خوانده اند. و چون از علت قرائت این سوره ها از آن حضرت سؤال کردند، در پاسخ فرمودند: در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله ی هزار آیه از قرآن است. و بنابر همین اساس در روایت وارد شده است که هر کس مسبحات را شب قبل از خواب بخواند، نمی میرد مگر آنکه رسول اکرم را می بیند، و آن حضرت محل و مقام او را در بهشت به وی نشان می دهند. و این حافظ بودن قرآن نسبت به رسول الله معجزه است، چون غیر از حفظ سائر افراد است. رسول خدا (ص) خط نداشتند، و آیاتی که بر آن حضرت وحی می شد، خود نمی نوشتند؛ و در این مساله ابدا جای شک و تردید نیست. در تمام مدت عمر، کسی رسول الله را با قلم و کاغذ ندید که حتی یک آیه را خودشان بنویسند، بلکه به کتاب وحی مراجعه می شد و آنان می نوشتند. رسول الله قرائت می کردند و آنها می نوشتند. و این مساله جای تعجب است که رسول الله با آنکه خط نداشتند و آیات را خود نمی نوشتند، این سوره ها و سائر سوره های قرآن را بعد از نزول و بعد از ماهها و سالها و بعد از بیست سال و زیادتر بدون یک کلمه یا یک حرف کم و بیش می خواندند. این چه قوه ی حافظه ای بوده است؟ و اصولا آیا می توان اینگونه حفظ را شدت و قدرت قوه ی حافظه نامید؟
آیا در تمام دوران تاریخ بشریت چنین امری نظیرش دیده شده است؟ آیا قوی ترین سخنگویان و زبردست ترین خطباء، بدون ضبط سخنان خود به نوشتن یا به آلت ضبط صوت، می توانند فقط به قدر یک دقیقه عین عبارات انشاء شده ی خود را در هنگام خطابه یا بعد از آن بدون یک حرف پیش و پس و کم و زیاد بازگو کنند؟ و مسلمانان آن زمان، آیات قرآن را نزد رسول الله می خوانده اند و رسول الله مواضع اشتباه را تصحیح می نموده اند؛ حتی "واو" به جای "فاء" و "فاء" به جای "واو" اشتباه نمی شد؛ "و یعلمون"، "فیعلمون" گفته نمی شد. و این بسیار عجیب و غریب است که هر چه تامل در اطراف و جوانب آن بیشتر گردد اعجاز آن مشهودتر می شود.»
استاد مطهری می فرمایند: «حقیر اخیرا این مساله را با حضرت استاد گرامی خود: عالم بی بدیل و فقیه نبیل آیه الله استاد علامه طباطبائی در میان گذاشتم. فرمودند: آری مطلب همینطور است که می گوئید! رسول الله آیات قرآن را بدون یک حرف پس و پیش می خوانده اند؛ و حتی عین عباراتی را که سالهای قبل فرموده بودند، در موضع حاجت بازگو می کردند؛ و کانه این عبارت را الساعه فرموده اند. در هنگام رحلت آن حضرت که حضرت زهرا (س) بسیار ناراحت بودند و گریه می کردند و واسواتاه و واسواه ابی می گفتند که به قول ما پارسی زبانان ندای واویلایش بلند بود، حضرت رسول به او فرمودند: ای فاطمه! اینطور سخن نگو! همان کلمات را بگو که من در مرگ فرزندم ابراهیم گفتم: "القلب یحزن، و العین تدمع، و لا نقول الا حقا؛ و انا بک یا ابراهیم لمحزونون؛ قلب اندوهگین می شود و چشم گریان می گردد، اما در این حال جز حق کلامی به زبان نمی آوریم؛ و ای براهیم ما به خاطر تو اندوهناک و غمگین هستیم."
ببینید: رسول اکرم (ص) در حال سکرات موت، که مرض از هر جانب بر او غالب شده و حال عادی آن حضرت را تبدیل به سنگینی و انقلاب نموده است، در آن حال شدید، آن حضرت عین عبارتی را که سالها قبل در مرگ ابراهیم فرموده بودند بازگو می کنند. این عجیب معجزه ای است! آری، این احاطه ی بر ملکوت است و سیطره ی عالم معنی، و ارتباطی به قوه ی حافظه و مسائل مادیه ندارد.»
استاد مطهری در دنباله ی کلام خود می گوید: «چقدر تفاوت است بین این کلامی که حکایت از متن واقع می کند، و بین قول عمربن خطاب که چون رسول الله کاغذ و دوات خواستند تا چیزی بنویسند که مردم گمراه نشوند گفت: "قدغلبه الوجع؛ ان الرجل لیهجر؛ درد بر او غلبه کرده است، و این مرد هذیان می گوید."»


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 5 صفحه 313-309

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110339