معلم اول و ثانی قرآن

خداوند سبحان در قرآن کریم، خود را معلم قرآن معرفی کرده است: «الرحمن* علم القرآن؛ [خداوند] رحمان، قرآن را تعلیم داد.» (الرحمن/ 1- 2) و همین تعلیم را به پیغمبر (ص) نیز نسبت می دهد: «ویعلمهم الکتاب والحکمة؛ و کتاب و حکمتشان بیاموزد.» (بقره/ 129) البته اسناد وصف معلمی قرآن به خداوند سبحان بالذات و بالاصالة است و به پیامبر (ص) بالعرض و بالتبع؛ زیرا تعلیم بعد از آگاهی معلم از معارف و مسائل مورد تعلیم است. از این رو خداوند سبحان اول نبی اکرم (ص) را مأمور به دریافت حقایق قرآن کرده: «فاستمسک بالذی أوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم؛ پس به آنچه به تو وحى شده تمسک جوى که تو بر راهى راست هستى» (زخرف/ 43) بعد تعلیم را به وی نسبت می دهد. یعنی رسول خدا (ص) اول حقایق وحی را مشاهده می کند و از قرآن بهره علمی می برد، سپس آن را به دیگران می رساند.
تذکر این نکته سودمند است که معلم عادی، اول با علم حصولی، مطالب را تدبر کرده، آنگاه آن را به متعلمان منتقل می کند، لیکن رسول اکرم (ص) که معلم الهی است اول آن را با علم شهودی می یابد، سپس به دیگران از راه حصول یا حضور منتقل می کند. پس کسی می تواند معلم قرآن باشد که خود متدبر در قرآن باشد، و کسی اهل تدبر در قرآن است که از شرح صدر برخوردار باشد، چنانکه خداوند متعال به نبی اکرم (ص) فرمود: «ألم نشرح لک صدرک؛ آيا براى تو سينه‏ ات را نگشاده ‏ايم.» (انشراح/ 1) و کسی از شرح صدر برخوردار است که به وسیله ی گناه، قلبش را قفل نکرده باشد، زیرا مانع تدبر در قرآن همان دلبستگی به دنیاست: «أفلا یتدبرون القران أم علی قلوب أقفالها؛ آيا به آيات قرآن نمى ‏انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است.» (محمد/ 24) و خداوند سبحان رسول خود را از گزند هر تباهی و گناه، مصون و منزه داشت: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت؛ خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» (احزاب/ 33)
بنابراین پیامبر گرامی (ص) که از شرح صدر برخوردار بود و قلب وی برای نیل به معارف بلند قرآن بازتر بود، از تدبر در قرآن بیش از دیگران بهره می برد، از این رو آن حضرت بیش از هر چیز دیگری با قرآن کریم مأنوس بود. کسی که اهل نزاهت و پاکی نباشد تدبر در قرآن نصیبش نمی شود چون با قلب بسته نمی توان به سراغ قرآن رفت و اگر کسی خواست بفهمد که قلبش باز است یا بسته، باید به اسوه جوامع انسانی، یعنی پیامبر گرامی (ص) مراجعه کند، زیرا آنچه در قرآن است پیغمبر به آن عمل کرده و با وجود عینی آن حضرت متحد شده است.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 297

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110357