محور فتح و مظهر فتاح

خداوند می فرماید: کلید غیب به دست خدای سبحان است و ای پیامبر! این غیب به روی تو گشوده شده پس شاکر باش که مردم به دین تو مشرف شده اند تا در محور رحمت، از رحمت خاصه تو طرفی ببندند و در محور محبت، از محبت خاصه مدد جویند و در محور حیات از حیات معنوی بهره گیرند، تو مظهر «محیی» و «فتاح» شدی؛ چون درهای غیب برچهره ی تو گشوده شد فروعات آن را به روی دیگران نیز بگشا تا آنان را به همراه خود، از حیات، محبت، رحمت و راهی صراط مستقیم شدن برخوردار نمایی «واستغفره إنه کان توابا؛ و آمرزش خواه که او قطعا توبه پذیر است.» (نصر/ 3) مبادا در برابر نعمتهای فراوانی که خدای سبحان به تو و همراهان تو ارزانی داشته از استغفار و طلب بخشایش غفلت کنی! چون همین امور باعث گشایش معضلات و گشودن درهای غیب است.
برخورداری پیغمبر از فضایل به خاطر اهل عبادت و استغفار بودن اوست نه اینکه ذاتا نیاز به کسب کمالات برتر نداشته باشد بلکه در سایه تقرب و تعبد دایم دارای علم مستمر و کمالات پایدار است، پس نباید گفت: نیایش، استغفار و ابتهال آن حضرت برای چیست؟ البته استغفار آن حضرت (ص) برای دفع غفلت است نه برای رفع آن. بنابراین رسول خدا محور فتح است و ارتباط معنوی با او شرط بهره برداری از مفاتح و خزاین غیب، ممکن نیست کسی از شرح صدر یا خیر کثیر طرفی ببندد جز در این محور و در رحمت به روی هیچ کس گشوده نخواهد شد جز با پیروی از محور فتح؛ زیرا خدای سبحان همه ی فتحها را به پیغمبر نسبت داده و کلیدهای غیب هم در دست اوست: «له مقالید السموات والأرض یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر؛ کلیدهاى آسمان ها و زمین از آن اوست. براى هر کس بخواهد روزى را گشایش مى دهد یا تنگ مى گیرد.» (شوری/ 12)
قبض و بسط روزیها به دست خداست، همان طور که رزق ظاهری قبض و بسط دارد، رزق باطنی نیز قبض و بسط، کم و زیاد دارد، آن کس که خواهان زیادتی علم است چاره ای جز حرکت در محور مظهر «علیم» یعنی پیامبری که می گوید: «رب زدنی علما و ألحقنی بالصالحین» ندارد، اگر کسی در محور مظهر «علیم» حرکت کرد، می تواند به خود اجازه دهد که بگوید: «رب زدنی علما؛ پروردگارا! بر دانشم بیفزاى.» (طه/ 114) و اگر کسی در محور «فتح» حرکت کرد می تواند بگوید: «اللهم افتح لی أبواب الجنان؛ درهای بهشت را بر روی ما باز کن.» درهای جهنم را به روی ما ببند: «و أغلق عنی أبواب النیران.»
درهای آسمان غیب، که در آن علوم و معارف است، به روی کافران باز نمی شود: «لاتفتح لهم أبواب السماء؛ درهاى آسمان را برايشان نمى‏ گشايند.» (اعراف/ 40) همان طور که قلمرو زمین، مانند صنایع زمین، معدن شناسی، دریا و استخراج از آن، در اختیار مؤمن و کافر است، درهای آسمان طبیعی نیز، که در محدوده ی طبیعت وقوانین ماده و حرکت است، به روی همه باز است، اما آسمان غیبی که: «و فی السماء رزقکم و ما توعدون؛ و روزى شما و آنچه وعده داده مى شوید در آسمان است.» (ذاریات/ 22) یا «و أوحی فی کل سماء أمرها؛ و در هر آسمانى کار [مربوط به] آن را وحى کرد.» (فصلت/ 12) آسمانی که فرشتگان در آن هستند: «یتنزل الأمر بینهن؛ فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى ‏آيد.» (طلاق/ 12) آسمانی که به فرموده امیرالمؤمنین (ع): «لیس فی أطباق السماء موضع إهاب إلا و علیه ملک ساجد أو ساع خافد؛ جای پوست انداختن نیست چون فرشتگان سراسر آن را پرکرده اند، به روی کافران باز نمی شود، درهای آسمان عطوفت و محبت، علم و معرفت، گذشت و ایثار و احسان به روی افراد خون آشام باز نمی شود!»

 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 326

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110412