خدای سبحان به رسولش می فرماید: «أنزل الله علیک الکتاب و الحکمة و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما؛ و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت، و تفضل خداوند بر تو بزرگ است.» (نساء/ 113) خدا «ذوالفضل العظیم؛ خدا داراى فزونبخشى عظيم است.» (بقره/ 105) است اما این فضل عظیم را به هر کسی نمی بخشد، از اصل فضل خدا جهانیان برخوردارند و خدا آن را بین همگان توزیع می کند: «نحن قسمنا بینهم معیشتهم؛ ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم.» (زخرف/ 32) اما ای پیامبر، تنها تو را شایسته فضل عظیم می داند.
در این آیه می فرماید: خداوند کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و به تو چیزی آموخت که نمی توانستی از نزد خود بیاموزی. بشر می تواند با تلاش و کوشش، علوم عادی را فرا گیرد، هر چند آن هم جزو عطایای الهی است، اما علمی که خداوند به رسول اکرم عطا نمود هرگز، به طور متعارف قابل تعلم نیست و اگر تعلیم غیبی خدا نبود ممکن نبود کسی بتواند آن را یاد بگیرد. درباره ی تعلیم انسانهای عادی می فرماید: «وعلم الإنسان ما لم یعلم؛ آنچه را كه انسان نمى دانست [به تدريج به او] آموخت.» (علق/ 5) چیزی را که انسان نمی دانست خدا به او آموخت. ولی درباره ی تعلیم رسول اکرم می فرماید: «علمک ما لم تکن تعلم» جمله ی «لم تکن» نشان می دهد که اگر تعلیم خدا نبود، تلاش و کوشش پیامبر برای فراگیری آن علوم غیبی سودمند نبود، چون این گونه از معارف خاص، در مکاتب عادی و دفترهای بشری نیست که کسی بتواند با کوشش آنها را یاد بگیرد، این درس، درسی نیست که در مدرسه باشد بلکه علمی است که اگر نگاری به مکتب نرفته از راه غیب بدان آگاه گردد با غمزه ای می تواند مسئله آموز هزاران مدرس شود!
در بخش دیگری از قرآن می فرماید: «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا؛ بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده اى باشد.» (فرقان/ 1) خدایی مبارک و منبع برکت است که بر بنده اش «فرقان» نازل کرد تا نذیر جهانیان باشد، آنان را از جهنم بیمناک کند و از آینده ی گناه بترساند و نیز می فرماید: «هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله؛ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند.» (توبه/ 33) یعنی به تو مکتبی آموختیم که فراگیر همه ی مکتبهاست، دینی دادیم که همه ی ادیان را زیر پوشش خود قرار می دهد. پس تو در گستره ی زمان و پهنه ی زمین، در اعصار و قرون و جوامع بشری، نورانیتی داری که همه ی انسانها را باید از نتایج زیانبار گناهشان در قیامت بترسانی، هم دینت بر سایر ادیان سایه می افکند و هم تو آن قدرت را داری که جهانیان را بترسانی، تویی که می توانی با اندرزها مردم را از آتش قیامت هراسناک سازی، زیرا تو خود می ترسی و می توانی بترسانی، تو خود اسرار قیامت را می بینی و می توانی به دیگران نیز نشان بدهی، تو از قیامت حساب می بری لذا دیگران از گفتار تو حساب می برند چون سرمایه ی تو عظیم است سود آن نیز جهانی خواهد بود.
در پرتو نور تو جوامع انسانی روشن می شوند و در پرتو محبت تو محبوب خدا می گردند؛ آن کس که محبوب خدا نشد از هستی خود طرفی نمی بندد چون هیچ کس جز خدا به انسان کمک نمی کند، «ناصر» از اسمای حسنای اوست و خدا تنها به محبوبانش لطف خاص دارد که با دیگران آن لطف خاص را روا نمی دارد، آنها از فیض عام برخوردارند نه از فیض خاص. حتی جهنم، که مظهر قهر خداست، و شیطان، که مظهر اضلال الهی است نیز از فیض عام خداوند برخوردار هستند. به صرف اینکه رحمت خدا وسیع است و خداوند «أرحم الراحمین؛ اوست مهربانترين مهربانان.» (یوسف/ 92) است مشکل انسانها حل نمی شود، منظور از رحمت واسعه در آیه ی شریفه ی «عذابی أصیب به من أشاء و رحمتی وسعت کل شیء؛ عذاب خود را به هر كس بخواهم مى رسانم و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است.» (اعراف/ 156) رحمت عامه ای است که هیچ موجودی محروم از آن نمی شود، زیرا همان طور که بیان شد آن رحمت واسعه در جهنم نیز ظهور دارد و شیطان و هرچه لفظ ”شیء“ بر آن اطلاق شود از آن بی بهره نیست.
در حالی که جهنم طبق بیان امیرالمؤمنین (ع) جایی است که هیچ گونه رحمت در آن نیست، «دار لیس فیها رحمة» رحمت عامه، فیض بیکران حق است ولی به ما دستور داده شد که در نیایشها خدا را به قدرت بی منتهایش قسم بدهیم که ما را از رحمت خاصه ی خود برخوردار کند. آن کسی که در محور محبت پیامبر حرکت نکند، از محبوبیت خدا برخوردار نبوده از فیض ممتازش بهره ای نمی برد.