تبلیغ اسلام با شمشیر و زور

یکى از سخنان بسیار نادرست تهمتى است که به اسلام زده و گفته اند: اسلام دین زور و شمشیر است، نه دین دعوت، و با اینکه قرآن کریم و سیره رسول خدا (ص) و تاریخ به مراحل سه گانه دعوت اسلام، شهادت مى دهد و آن را روشن مى کند معذلک چه باید کرد که بعضى به خود اجازه مى دهند چنین تهمتى را به اسلام بزنند، آرى کسى که خدا براى او نورى و روشنایى قرار نداده، هیچ چیزى برایش روشن نخواهد بود، نه کتاب خدا و نه سیره رسول خدا (ص) و نه تاریخ.
این افراد که به اصطلاح خواسته اند از دین مبین اسلام خرده بگیرند چند طایفه هستند، یک دسته از آنها اهل کلیسا هستند که عیب خودشان را به اسلام نسبت مى دهند، چون دین شمشیر دینى است که آنان ترویجش مى کنند، چندین قرن بود که در کلیساها محکمه اى به نام محکمه دینى درست کرده بودند که در آن محکمه، عقاید مسیحیان را تفتیش نموده و هر کس را منحرف از دین خود مى دیدند محکوم به آتش مى نمودند، در حقیقت محکمه خود را به محکمه عدل الهى در قیامت که هم بهشت دارد و هم آتش تشبیه مى کردند، عمال خود را مامور مى کردند که در شهرها بچرخند و هر فرد مسیحى را که دیدند اعتقادى غیر از اعتقاد کلیسا را دارد و حتى اگر در مسائل طبیعى و یا ریاضى نظریه اى داشته باشد که فلسفه "اسکولاستیک" آن را نگفته، او را به عنوان مرتد از دین به محکمه کلیسا جلب نموده، زنده زنده در آتش مى سوزاندند، چون کلیسا فقط فلسفه اسکولاستیک را قبول داشت و آن را ترویج مى کرد (و جنبه دینى و قداست مذهبى به آن داده بود).
اى کاش براى ما توضیح مى دادند که آیا در نظر عقل سلیم گستردن توحید در عالم و ریشه کن ساختن و ثنیت و تطهیر دنیا از قذارت فساد، مهمتر است، یا خفه کردن و آتش زدن کسى که نظریه حرکت خورشید به دور زمین را داده و آن نظریه بطلمیوسى (که زمین و افلاک همچون پوست پیاز است) را رد کرده؟ آیا این کلیسا نبود که عالم مسیحیت را علیه مسلمانان تحریک کرد؟ به نام جهاد با بت پرستى به جنگ با مسلمانان واداشت؟ آیا این کلیسا نبود که حدود دویست سال جنگ هاى صلیبى را به راه انداخت؟ شهرها را ویران و میلیونها نفوس بشر را نابود و عرض ها و ناموس ها را به باد داد؟!
دسته دیگرى که تهمت فوق را به اسلام زده اند، مدعیان تمدن و آزادى در قرن اخیرند، همان کسانى که آتش جنگ هاى جهانى را شعله ور ساخته و دنیا را زیر و رو کردند و باز هم هر گاه غریزه مادیگریشان ندایشان دهد که خطرى مختصر مطامعشان را تهدید مى کند، قیصریه دنیا را براى یک دستمال به آتش مى کشند (اینها هستند که مى گویند اسلام دین زور و شمشیر است، زهى بى شرمى!) کسى نیست که از اینان بپرسد آیا ضرر ریشه دار شدن شرک در دنیا و انحطاط یافتن اخلاق فاضله بشر و مردن فضائل نفسانى و احاطه یافتن فساد بر زمین و بر اهل زمین، زیاد است یا کوتاه شدن دست جنایتکار شما از چند وجب زمین، و یا چند در هم مختصر خسارت دیدنتان؟ و چه خوب معرفى کرده است قرآن کریم این جنس دو پا را که فرموده: «إن الإنسان لربه لکنود؛ به راستى انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است.» (عادیات/ 6)
در این جا گفتار بعضى از بزرگان یعنى مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطا در کتاب "المثل العلیا فى الاسلام لا فى بحمدون" را نقل می کنیم که در این زمینه بسیار جالب فرموده است: «وسایلى که تا کنون براى اصلاح جامعه و محقق ساختن عدالت و از بین بردن ستم و مقاومت در برابر شر و فساد به کار رفته، منحصر در سه نوع است: اول وسایل دعوت و ارشاد، یعنى ایراد خطبه ها و مواعظ و نوشتن مقالات و تالیفات و جرائد که خود روش بسیار پسندیده و شریف است و خداى تعالى به این روش اشاره نموده و فرمود: "ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن؛ مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نکوترین شیوه مجادله کن." (نحل/ 125) و نیز فرمود: "ادفع بالتی هی أحسن فإذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم؛ [بدى را] با آنچه نیکوتر است دفع کن که ناگاه [خواهى دید] همان کسى که میان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صمیمى گشته است." (فصلت/ 34) و این طریقه اى است که اسلام آن را در اول بعثت انتخاب نموده و به کار گرفته است.
دوم وسایل مقاومت مسالمت آمیز و سلبى، نظیر متحد شدن علیه فساد و دورى جستن از مفسدین و قطع روابط اقتصادى با آنان و همکارى نکردن با ستمکاران و شرکت ننمودن در اعمال و حکومت آنان طرفداران این نظریه توسل به زور و انتخاب جنگ و قتال را جایز نمى دانند، قرآن کریم هم (در برهه اى از زمان این طریقه را پیموده است)، آیات: "و لا ترکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار؛ و به کسانى که ستم کرده اند تمایل نشان ندهید که آتش [دوزخ] شما را مى گیرد." (هود/ 113) و "لا تتخذوا الیهود و النصارى أولیاء؛ یهود و نصارا را [تکیه گاه و] دوستان خود نگیرید." (مائده/ 51) به این طریقه اشاره دارد که البته در قرآن کریم از این نوع آیات بسیار است و در میان غیر مسلمانان کسانى که معروف به طرفدارى از این رویه شده اند یکى پیامبر هندى، یعنى بودا است و دیگر حضرت مسیح (ع) است و سوم ادیب روسى یعنى تولستوى و همچنین زعیم و رهبر روحى هند، گاندى است.
سوم قیام مسلحانه و جنگ است که اسلام این را نیز پیشنهاد کرده و در مواردى دستورش را صادر فرموده است. پس اسلام هر سه روش را (هر کدام را در جاى خود و به موقع خودش) صحیح دانسته و به تدریج به کار بسته است، روش اول موعظه حسنه و دعوت سالم است، اگر دشمن از این راه تسلیم نشد و دست از ستمکارى خود برنداشت و هم چنان به فساد انگیزى و استبداد خود ادامه داد طریقه دوم را به کار مى گیرد، یعنى قطع رابطه، آن هم به دو روش 1- یا به طور مسالمت آمیز 2- و یا به نحو قهر و همکارى نکردن با دشمن، و دشمن را به رفتار خود واگذار نمودن، اگر از این راه به زانو در آمد و حاضر شد دست از ظلم و خیره سرى خود بردارد که هیچ و اگر حاضر نشد، نوبت به طریق سوم مى رسد که عبارت است از قیام مسلحانه، چرا که خداوند به هیچ وجه به ظلم ظالم رضایت نمى دهد، و کسانى که در برابر ظلم او ساکت مى نشینند شریک ظلم او هستند.»
آرى اسلام عقیده است و این اشتباه بزرگ و غلط آشکار است که بعضى مرتکب شده و گفته اند: "اسلام دعوت خود را با شمشیر گسترش داده!!" زیرا عقیده و ایمان چیزى نیست که با زور و شمشیر در دلها جایگیر شود، دلها تنها در برابر حجت و برهان خاضع مى شوند و قرآن کریم در آیات بسیارى به این حقیقت اشاره مى کند، از آن جمله مى فرماید: «لا إکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است.» (بقره/ 255) (همانا راه هدایت از ضلالت و گمراهى بر همگان روشن و واضح گردید). آرى اگر اسلام دست به شمشیر زده است، تنها در برابر کسانى بوده است که در خوددارى از ظلم و فسادشان به آیات و براهین قانع نشده اند و پیوسته خواسته اند سنگ در سر راه دعوت به حق بیندازند، اسلام در اینگونه موارد شمشیر نمى کشید که آنان را به سوى دین بخواند بلکه مى خواست شر آنان را دفع کند.
این قرآن کریم است که با بانگ رسا اعلام مى دارد: «قاتلوهم حتى لا تکون فتنة؛ با کفار قتال کنید تا از فتنه آنان جلوگیرى کرده باشید.» (بقره/ 193) پس قتال با کفار براى دفع فتنه آنان بود، نه به خاطر آنکه آنان به دین خدا معتقد شوند. بنابراین اگر اسلام را به حال خود گذاشته بودند، هرگز فرمان جنگى را صادر نمى کرد، و این همه جنگ هایى که در اسلام واقع شد همه اش تحمیل به اسلام بود و او را به این واداشتند. و به همین جهت است که اسلام حتى در حال جنگ نیز شریف ترین روش را طى کرد، از تخریب خانه ها شدیدا جلوگیرى نمود، همانطور که در حال صلح جلوگیرى کرده بود و همچنین از اعمال ناشایستى چون آتش سوزى راه انداختن و زهر در آب دشمن ریختن و آب را به روى دشمن بستن و زنان و اطفال و اسیران جنگى را کشتن و... جلوگیرى نموده و دستور اکید صادر فرمود که مسلمانان با اسراى جنگى به نرمى و ملاطفت رفتار کنند و به ایشان احسان نمایند حتى به هر درجه اى از دشمنى و کینه که رسیده باشند.
و نیز ترور کردن دشمن را ممنوع کرد، چه در حال جنگ و چه در حال صلح، و کشتن پیر مردان و عاجزان و کسانى را که به جنگ آغاز نکردند و هجوم شبانه بر دشمن را تحریم نموده و فرمود: «فانبذ إلیهم على سواء؛ پیمان نامه آنان را به طریقى عادلانه به طرف آنان پرت کن.» (انفال/ 58) و نیز اجازه نداد که مسلمانان کافرى را به صرف احتمال و تهمت، بکشند و یا قبل از آنکه جرمى را مرتکب شود کیفر دهند و از هر کار دیگرى که از قساوت و پستى و وحشى گرى انسان سرچشمه گرفته باشد و شرف انسانیت و جوانمردى آن را نپذیرد منع نمود. شرف اسلام اجازه نمى دهد که هیچ یک از این اعمال را درباره دشمن روا بدارند، چنانچه دیدیم در هیچیک از معرکه هاى جنگ (هر قدر هم که سخت و هول انگیز بود) اجازه ارتکاب به چنین اعمالى را نداد ولى مردمى که امروز خود را متمدن مى دانند به همه این جنایات دست مى زنند، هول انگیزترین و وحشت زاترین رفتار را با دشمن خود مى کنند، آن هم در روزگارى که خودشان "عصر نورش" مى نامند.
آرى عصر نور! کشتن زنان و اطفال و پیرمردان و بیماران و شبیخون زدن و بمباران کردن شهرها و مردم بى سلاح و قتل عام دشمن را مباح کرده است!! مگر این آلمان نبود که در جنگ بین المللى دوم بمب هاى خوشه اى خود را بر سر مردم لندن ریخت و ساختمانها را ویران و زنان و اطفال و ساکنان شهر را نابود کرد؟ و مگر این آلمان نبود که هزاران اسیر را به قتل رسانید؟! و مگر این دول متفق (آمریکا و انگلستان و شوروى) نبودند که هزاران هواپیماى جنگى را براى تخریب شهرهاى آلمان به پرواز در آوردند و آیا این آمریکاى متمدن! نبود که بمب اتمى خود را بر سر مردم ژاپن ریخت (و هیروشیما را با ساکنانش خاکستر کرد؟!) و این اعمال در روزگارى بود که تمدن آقایان! به اختراع وسایل تخریبى خطرناکتر نرسیده بود، حال که دولتهاى متمدن! مجهز به سلاحهاى جدید ویران کننده مانند: موشکها (ى مختلف)، بمبهاى اتمى و ئیدروژنى و... شده اند، خدا مى داند که هنگام شروع جنگ جهانى سوم چه بر سر کره زمین خواهند آورد و چه عذابها و خرابیها و مصیبتها و دردها به بار خواهد آمد. خداى تعالى بشریت را به سوى راه صواب و صراط مستقیم هدایت فرماید.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 259

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110429