شئون رحمت آموز پیامبر اکرم

خدای سبحان شئون رحمت آموز پیغمبر را برای جوامع بشری تبیین کرده، به حضرت آن می فرماید: تو نسبت به مردم رهبری مهربان و رئوف هستی و این در اثر برخورداری از رحمت الهی است: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک؛ پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏ شدند.» (آل عمران/ 159) رحمت الهی شامل حال تو شده که نسبت به امت اسلامی نرم و مهربان شدی و اگر زمامداری خودسر، خود رأی، سرسخت و سنگین دل می بودی مردم از تو فاصله می گرفتند و تو را تنها می گذاشتند. منافقان تصمیم گرفتند با محاصره ی اقتصادی مسلمانان را از اطراف پیغمبر دور کنند، آنها گفتند: ”لاتنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا“ یعنی مسلمانان را در تنگنای محاصره ی اقتصادی قرار داده با آنان داد و ستد نکنید تا مجـبور شوند پیغمبر را تنها بگذارند، ولی این پیشنهاد مشئوم، طرح موفقی نبود زیرا: «و لله خزائن السموات والأرض ولکن المنافقین لا یفقهون؛ حال آنكه گنجينه‏ هاى آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان درنمى‏ يابند.» (منافقون/ 7) خزاین آسمانها و زمین برای خداست و تنها اوست که می تواند شما را تأمین سازد چنانکه هم در صدر اسلام تأمین کرده و هم در انقلاب اسلامی ایران، دسیسه ی اهل نفاق در پراکندگی مردم نقشی ندارد، آنان هرچند در محاصره ی اقتصادی باشند، رهبر اسلامی خود را ترک نمی کنند، و همواره همراه او هستند، در صورتی که رهبرشان مانند پیغمبر باشد.
خدای سبحان درباره ی پیامبر (ص) می فرماید: رحمت خاص حق در او تجلی کرده و او مظهر آن شده است، زیرا خداوند با مؤمنان مهربان است: «و کان بالمؤمنین رحیما؛ به مؤمنان همواره مهربان است.» (احزاب/ 43) و پیامبر نیز چنین است «بالمؤمنین رؤف رحیم؛ نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.» (توبه/ 128) همان صفت خاصه ی خود را برای رسول اکرم نیز قرار داده، نه اینکه رأفت خاصه، بالذات و بالاستقلال از آن پیغمبر باشد بلکه او آیینه دار جمال رحمت خاصه ی خداست و آیینه از خود نوری ندارد، رأفت خدا در آیینه ی پیامبر منعکس شده و به دیگران می رسد، پس سایرین رحمت خاصه ی حق را از راه پیغمبر دریافت می کنند و باید شاکر حق باشند که از آیینه ی رسالت و نبوت رسول اکرم (ص) رحمت خاصه نصیبشان شده است.
قرآن این آیینه را به ما معرفی کرده می فرماید: اگر خواستید از رحمت خداوند برخوردار باشید در برابر این آیینه قرار بگیرید، به دنبال پیامبر بروید وگرنه ذاتا کسی از کمال وجودی برخوردار نیست، اگر به سختی و رنج گرفتار شوید برای او خیلی سنگین است، او نسبت به ایمان شما آزمند است و با حرص و ولع کوشش می کند تا شما ایمان بیاورید: «عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم؛ بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص.» (توبه/ 128) افراد دنیا طلب، به مال حریصند و پیامبر به کمال هستی امت خود. سعی و تلاش حضرت رسول (ص) در حد حرص، آن است که می کوشد مردم به کمال ایمانی خود برسند چنان که بنابر دستور حق در باره ی خود، به خدا عرض می کند: «رب زدنی علما؛ پروردگارا! بر علمم بیفزای.» (طه/ 114) کوشش می کند دست مؤمنان را گرفته آنها را هم به سعادت برساند. این معنا که پیامبر رحمت خاصه ی الهی است، در آیات دیگر نیز بیان شده در دو جای قرآن می فرماید: گویا داری از شدت اندوه جان می سپاری! یکجا می فرماید: «فلعلک باخع نفسک علی اثارهم إن لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفا؛ شايد اگر به اين سخن ايمان نياورند تو جان خود را از اندوه در پيگيرى [كار]شان تباه كنى.» (کهف/ 6) به پیغمبر تسلیت می دهد که این اندازه بر خود سخت مگیر، گویا از شدت غم قالب تهی می کنی که اینان ایمان نیاوردند، تو برای هدایتشان تلاش کردی باید هم کوشش کنی، اما چرا از غصه خود را هلاک می سازی؟
سخن رسول خدا این بود که آنها نمی دانند من چه می گویم و نمی دانند به کجا می روند و نمی دانند که بعد از مرگ و انتقال از دنیا به جهان ابد رهسپار می شوند، فکر می کنند انسان با مرگ نابود می شود در صورتی که پس از مردن روزنه ی جهان ابد به رویشان باز شده به اعمالشان رسیدگی می شود، انسان عاقل عمدا خود را به شعله ی آتش گرفتار نمی کند «حفت النار بالشهوات» من می دانم آنان به کدام دره سقوط می کنند: «من یشرک بالله فکأنما خر من السماء فتخطفه الطیر أو تهوی به الریح فی مکان سحیق؛ و هر کس به خدا شرک آورد، بدان ماند که گویى از آسمان افتاده و مرغان، او را مى ربایند یا تندباد، او را به نقطه اى دور پرتاب مى کند.» (حج/ 31) لذا با شتاب به دنبالشان می روم تا دستشان را گرفته نجاتشان بدهم. در جای دیگر می فرماید: «فلاتذهب نفسک علیهم حسرات؛ پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از كف] برود.» (فاطر/ 8) چنین نباشد که جانت بر اثر حسرت بی ایمانی آنها از دست برود، خدا می داند که این افراد چه می کنند! «وما أکثر الناس و لو حرصت بمؤمنین؛ و بيشتر مردم هر چند آرزومند باشى ايمان‏ آورنده نيستند.» (یوسف/ 103) اکثر مردم، گرچه بر ایمان آورد نشان حریص باشی، مؤمن نیستند.
حرص پیامبر به خاطر شدت علاقه ی آن حضرت به نجات امت خویش است، مانند پدری آگاه و مهربان که می کوشد فرزندش درس بخواند و به کمال علمی برسد و اگر بیراهه رفت خون دل می خورد؛ فرمایش حضرت رسول که: «أنا و علی أبوا هذه الأمة» از همین مقوله است، یعنی من و علی پدر این مردم هستیم و می دانیم پایان زندگی آنان چیست، باید به آنها بفهمانیم که دوران فراگیری علوم، همان زمانی است که انسان قدرت اندیشیدن و تفکر را دارد، وقتی سالمند شد، سرمایه ها را از کف می دهد و باید از مایه بخورد، اگر آن هنگام که توانایی دارد چیزی نیاموزد و نیندوزد باید با دست تهی و روی سیاه سفر کند، در پایان عمر متوجه می شود که نه حافظه ای برای او مانده و نه قدرت تفکری.
می فرمایند: «اندوه ما بیش از اندوه یک پدر نسبت به فرزند خویش است ما از شدت رنج ممکن است قالب تهی کنیم.» آیات یاد شده برای تسلی پیامبر می فرماید: «این قدر غمگین مباش هدایت نشدن آنان تنها به زیان خودشان است.» پیامبر اکرم (ص) با هر زبانی کوشش می کند معارف الهی را به مردم بفهماند، گاه می گوید: «أین تذهبون؛ به کجا می روید؟» (تکویر/ 26) کجا می روید؟ این مکتب را رها کرده به دنبال کدام مکتب می روید؟ تنها مکتبی که شما را با خدا و جهان و وظایف آینده و حال آشنا و مرتبط می کند مکتب وحی است، مکاتب مادی می گویند انسان چون درختی است که پس از مدتی با مرگ، پوسیده و نابود می شود من به شما می گویم پس از مرگ به سفر ابد بارمی یابید، کجا می روید؟ همین بیان را امیرالمؤمنین (ع) دارد: «أین یتاه بکم؛ در کدام وادی و تیه، سرگردانید؟» شب و روز را چگونه می گذرانید؟
 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 288

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110432