اسوه ی جهانیان و تزکیه شده ی الهی

آیاتی در قرآن رسول خدا را به عنوان اسوه و الگوی انسانها معرفی می کند و آیاتی دیگر، آن حضرت را مهذب و تزکیه شده ی الهی می داند آنگاه می فرماید: او اسوه ی شماست، به او اقتدا کنید فرموده ی خدا که: «لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة؛ قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.» (احزاب/ 21) بعد از آن است که پیغمبر خود را به آداب الهی مؤدب ساخته، با دستوراتی نظیر: «خذ العفو وآمر بالعرف وأعرض عن الجاهلین؛ گذشت پيشه كن و به [كار] پسنديده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب.» (اعراف/ 199) آراسته است.
در عظمت رسول خدا همین بس که خدای سبحان می فرماید: «ولقد اتیناک سبعا من المثانی والقران العظیم؛ و به راستى به تو سبع المثانى [سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم.» (حجر/ 87) ما سوره ی مبارکه ی "فاتحة" و قرآنی عظیم را به تو دادیم. کتابی که «لو أنزلنا هذا القران علی جبل لرأیته خاشعا متصدعا من خشیة الله؛ اگر حقیقت آن را بر کوه نازل می کردیم آن کوه متلاشی می شد.» (حشر/ 21) کوه توان تحمل عظمت قرآن را ندارد اما تو به خوبی آن را تحمل می کنی.
آنان که در برابر قرآن، هیچ عکس العملی نشان نمی دهند به این جهت است که قرآن را تحمل نکرده اند، تنها اندکی از وجود لفظی و کتبی یا از مفهوم ذهنی آن بهره برده، وحی قرآنی در جانشان ننشسته است وگرنه آنان نیز در خود احساسی داشتند و بر خود می لرزیدند چنانکه در این باره می فرماید: «الله نزل أحسن الحدیث کتابا متشابها مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم إلی ذکر الله؛ اندام کسانی که از خشیت الهی برخوردارند در برابر عظمت قرآن می لرزد، ابتدا بیتابی می کنند، سپس به آن مأنوس شده بدن و دلشان می آرامد.» (زمر/ 23)
آنان که واکنشی در برابر قرآن ندارند برای آن است که وحی قرآنی به دلشان نمی نشیند وگرنه مؤمن هنگامی که قرآن بر او تلاوت می شود بر ایمانش افزوده می گردد: «إذا تلیت علیهم ایاته زادتهم إیمانا؛ و هنگام یاد حق، دل او می تپد.» (انفال/ 2) «الذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛ مؤمنان همان كسانی اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد.» (انفال/ 2)
اگر با ذکر نام الهی دل ما نمی تپد برای آن است که به دلمان راه پیدا نکرده، ذکر لفظی هست ولی ذکر قلبی نیست، یاد خدا که به دل راه یافت حتما آن دل در برابر محبوب مطلق، به تپش درمی آید، خاصیت ذکر خدا آن است که، ابتدا همراه آن تپش باشد، سپس انس و آرامش لذت بخشی پدید آید و هر چه ظرفیت قلب بیشتر و انس با قرآن افزونتر باشد، تحمل آن و آرامش در سایه آن بیشتر خواهد بود، لذا اگر قرآن بر کوه نازل می شد آن را متلاشی می کرد ولی بر قلب رسول اکرم (ص) نازل شد و آن حضرت همچنان آرام بود «نزل به الروح الأمین* علی قلبک لتکون من المنذرین؛ روح الامين آن را بر دلت نازل كرد. تا از [جمله] هشدار دهندگان باشى.» (شعراء/ 193- 194) قلب او آن قدر استوار و مستحکم بود که از هر کوهی متصلب تر می نمود.

 


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 41

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110448