ویژگی های فکری علامه طباطبائی (سیره فلسفی)

سیره فلسفی

تدوین سیره فلسفی استاد علامه طباطبایی مانند دیگر سیره ها و ابعاد زندگی وی، دشوار است، چون در ژرفای اندیشه های فلسفی این حکیم متاله، خشوع بندگان خالص خدا مشهود بود و در تمام ارکان عبادی او بینشهای عمیق علمی جلوه می کرد. به تعبیر بلند محقق طوسی، چنین بزرگمردانی «هم از نقاء سریرت برخوردارند و هم از استقامت سیرت» (شرح الاشارات و التنبیهات، ج3، ص 419) که این دو ویژگی از شروط اصلی فراگیری حکمت است.
این بزرگ حکیم الهی از جمله مومنان خالصی بود که خداوند متعالی قلب آنان را برای ایمان کامل آزمود و در نتیجه، سپاهان عقل در روح بلند او جمع و جنود جهل از حرم امن این ولی خدا طرد شده بود. امام صادق (ع) در وصف چنین رادمرانی می فرماید: «لاتجمع هذه الخصال کلها من اجناد العقل الا فی نبی او وصی نبی او مومن قد امتحن قلبه الایمان.» (شرح الاشارات و التنبیهات، ج3، ص 419)
ویژگی مهمی که باید در سیره عقلی و فلسفی علامه رحمة الله مورد توجه قرار گیرد، این است که ایشان سیره عقلانی و جهت گیریهای فلسفی و کلامی خود را با آگاهی و بصیرت به اوضاع و نیازهای زمان همراه کرد. به طوری که در اوج حملات مکتبهای وارداتی که بیم آن می رفت جوانان مملکت به سمت آنها گرایش یابند، استاد علامه رحمة الله تلاشهای خود را در مسیر تبیین نظرات این مکاتب و نقد و بررسی آنها با فلسفه اسلامی قرار داد که در این باره می توان به تدوین کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم اشاره کرد.
او در این راستا با احیای فلسفه اسلامی و زنده کردن اندیشه های حکما و صاحب نظران الهی، سعی کرد تعالیم الهی و معارف دینی بر اساس عقل بدیهی و محض ارائه شود تا به این وسیله مدافعان مکتب در برابر بررسیها و تحلیهای ارائه شده از سوی دیگر مکاتب، توان ایستادگی و تبیین داشته باشند.
استاد علامه رحمة الله با تربیت و پرورش شاگردانی برجسته که با تشکیل حوزه های درسی عمومی و خصوصی حاصل می شد، توانست در برابر التقاطهای فکری و مکاتب نوظهور، سدی آهنین ایجاد کند؛ شاگردانی که هر یک برای انقلاب اسلامی مایه باروری و ثمردهی بودند و با انتقال افکار ایشان به حوزه ها و دانشگاهها وحدت و انسجام اقشار مختلف فرهیخته کشور فراهم شد.
تلاشهای استاد علامه رحمة الله در این راه به سرزمین ایران محدود نمی شد. او کوشید تا افکار عمیق فلسفه اسلامی و فرهنگ غنی و قوی اسلام را در دورترین نقاط غرب و شرق جهان منتشر سازد، به طوری که دانشمندانی از هر دو بلوک به ایران آمدند و با ایشان مصاحبه و تبادل نظر کردند و از چشمه زلال و خروشان فکری او بهره مند شدند. در ادامه برخی از ویژگی های فکری آن بزرگوار اشاره می شود.

اتقان مبانی در استدلال

هیچ مقدمه ای غیر از یقین (البته جز علوم متعارف و اصول یقینی) تاب پرواز بر بلندای روح رفیع یک حکیم الهی را ندارد، از این رو پایه های فکری و بافت تفکر علامه، تنها از براهین یقینی و اصول بین و مبین تشکیل یافته بود. این شیوه، اساس تفکر عقلانی و مشی فلسفی علامه را رقم می زد. چنین مقدماتی از قلمرو احساس، استقرار، آزمایش، حکایت آرا و نقل اقوال اعتماد به مشهور، استناد به اجماع و دیگر ادله ظنی که تنها برای علوم تجربی و دانش نقلی سودمند است، والاتر و مهم تر و از دسترس قراردادها و پیمانها و مقررات علوم اجتماعی دور است؛ به دیگر سخن، فلسفه، شناخت حقایق جهان هستی و امتیاز واقعیتهای عینی از پندارهای وهمی است و این جز با قیاسهای بین که از بدیهیات اولیه ترکیب می شود یا دلیلهای مبین که به قضیه های بدیهی و اولی ختم می گردد، میسر نیست.
تاکید استاد علامه رحمة الله بر قضایای بدیهی که زیربنای استدلالهای فلسفی است، عدم کارایی «فرضیه ها» را در تبیین مسائل عقلی روشن می سازد، خصوصا در دسته ای که تکیه گاهش علوم تجربی است. گرچه بهره برداری از اصول بدیهی در علوم آزمایشی کاملا ممکن و به جاست؛ ولی برای رسیدن به مسائل فلسفی، نه تنها از فرضیه های علوم تجربی به عنوان یک تکیه گاه اصیل استفاده نمی شود، بلکه با قضایایی که مورد قبول عام است، از آن جهت که مسلم و مقبول همه است نیز نمی توان برهان تشکیل داد.

نسبت فرضیه علمی و برهان فلسفی

البته تشکیل قیاس جدلی از قضایای مسلم و مقبول، ممکن است و امتیاز بین اصل بدیهی و اصل مسلم که یکی در برهان و دیگری در جدل و نیز در خطابه مورد بهره برداری قرار می گیرد، در منطق مبسوطا بیان شده است؛ ولی قضیه بدیهی با فرضیه علمی متفاوت است؛ یکی در برهانهای فلسفی و دیگری در استدلالهای علوم تجربی به کار می رود.
فرضیه در یک علم، نه برای اسنتاج علمی است و نه برای اینکه ما به مسائل و نظریه های علم نامبرده دانا شویم؛ یعنی فرضیه نامبرده مجهولی را تبدیل به معلوم نماید، بلکه برای تشخیص خط سیر است که سلوک علمی ما راه خود را گم نکند وگرنه استنتاج مسائل، رهین براهین مسئله و تجربه و سایر علل تولید نظریه می باشد، نه معلول فرضیه. حال فرضیه درست مانند پای ثابت پرگار می باشد که با استوار بودن او، خط سیر پای متحرک پرگار گرفتار بیهوده روی و گمراهی نمی شود، نه اینکه نقاطی را که پای متحرک دنبال هم می چیند، پای ثابت چیده باشد. (مجموعه آثار شهید مطهری ج6، ص 348 - 347)
بنابراین نه تنها مرز فلسفه از علوم تجربی جداست و مسائل این دو کاملا از یکدیگر ممتاز است، بلکه طرز استدلال و سبک احتجاج این دو نیز از هم جداست، زیرا در علوم تجربی از قضایای بدیهی همانند فرضیه ها استفاده می شود؛ ولی هرگز در مسائل فلسفی از فرضیه ها برهان تشکیل نمی شود و حضرت استاد رحمة الله مکررا می فرمودند: «با پیشرفت علوم تجربی، بخشی از مسائل علمی نظیر علوم طبیعی و هیئت و مانند آن که به عنوان اصول موضوعه در فلسفه راه یافته، دگرگون شده است؛ اما به رغم این دگرگونی، کمترین آسیبی به مسائل سره فلسفی وارد شده است. اکنون نیز برخی از مسائل علمی به عنوان اصل موضوعی در فلسفه وجود دارد که هیچ گونه تضمین عقلی از آنها بر عهده فلسفه نیست و ممکن است در آینده نزدیک یا دور، دگرگون شود؛ اما در عین حال، این تغییرات، قوانین فلسفی را دستخوش دگرگونی نخواهد کرد.»
خلاصه اینکه طرز تفکر حضرت علامه رحمة الله، تعقل فلسفی بود؛ یعنی چیزی را جز با برهان بیان نمی فرمود و آن چه را مبرهن نبود، نمی پذیرفت و این همان ادب قرآنی است. قرآن بشر را به گونه ای تربیت می کند که در نفی و اثبات، با برهان همراه باشد.

استفاده مطلوب از افکار دیگران

اندیشه استاد علامه رحمة الله در هیچ مرز و منطقه ای محدود نمی شد. او علم مطلوب را در هر قلمروی از عالم فرا می گرفت و برای وی فرق نمی کرد که آورنده آن علم، چه کسی باشد. ایشان با این خصوصیت به معنای واقعی به حدیث شریف نبوی: «اطلبوا العلم و لو بالصین.» (منیة المرید، ص 103؛ بحارالانوار، ج1، ص 177) عمل می کرد.
استاد علامه رحمة الله پس از پژوهش و گردآوری اطلاعات، آنها را با معیارهای قرآنی و روایی از یک سو و براهین عقلی و منطقی از سوی دیگر ارزیابی می کرد و از این راه، افکار صحیح و اندیشه های صائب را از دیگر افکار، به خوبی تشخیص می داد، زیرا عقل برهانی و نقل معتبر در ظل علو م و حیاتی معصومان رحمة الله ترازوی سنجش مکاتب است.

 


منابع :

  1. عبداالله جوادی آملی- شمس الوحی تبریزی- سیره علمی علامه طباطبائی- نشر اسرار- 1386 - صفحه 163- 168

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/111677