زمینه های لازم برای ایجاد تفاهم میان ادیان الهی

با نگاهى گذرا به منابع اسلامى در مى یابیم که اسلام در برخورد با اهل کتاب مراعات اصول و دستورالعمل هایى را توصیه مى کند که رعایت آنها تاثیر بسزائى در ایجاد تفاهم بین مسلمانان و اهل کتاب دارد. از آن جمله:

1. رعایت عدل و قسط
اسلام در برخورد با اهل کتاب مسلمانان را به همزیستى مسالمت آمیز و رعایت قسط و عدل دعوت کرده است. زندگى مسالمت آمیز پایه نخستین براى رسیدن به سایر ارزشها و اهداف است و بدون آن هیچ چیز حاصل نمى شود. ضرورت این مساله در حوزه مسائل فکرى و اعتقادى بیشتر احساس مى شود. همزیستى مسالمت آمیز یکى از اصول اساسى در برخورد با کسانى است که با اسلام سر جنگ ندارند: «لاینها کم الله عن الذین لم یقاتلونکم فى الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تفسطواالیهم؛ خداوند درباره کسانى که با شما قصد جنگ در دین نداشتند و شما را از خانه و دیارتان اخراج نکرده اند شما را از این که درباره آنان بر و احسان کنید و به عدل و داد رفتار نمایید باز نمى دارد» (ممتحنه/ 8). هر کس به اهل کتابى که در پناه اسلام است و در قلمرو اسلام زندگى مى کند ظلم و تعدى کند از دیدگاه اسلام مستحق کیفر است. پیامبر اسلام مى فرماید: «من ظلم معاهدا و کلفه فوق طاقته فانا حجیجه یوم القیامه؛ هر کسى بر معاهدى ستم کند و او را بالاتر از توانش به چیزى وا دارد من در قیامت به نفع او گواهى خواهم داد». طبق این اصل است که على (ع) در قضیه ربودن خلخال از پاى زن یهودیه (معاهد) به وسیله لشکریان معاویه شدید متاثر مى شود و مى فرماید: اگر مسلمانى از این غم بمیرد بر او عیبى نیست. در فرهنگ اسلامى احسان و نیکى به اهل کتاب تا حد کمکهاى مالى نیز گسترش مى یابد. یهودیان و مسیحیان سالخورده و درمانده در صورتى که راه اعاشه نداشته باشند از بیت المال مسلمین ارتزاق مى کنند. على (ع) پیرمرد مسیحى را دید که گدایى مى کند. پرسیدند: این واقعه ناپسند چیست؟ در پاسخ گفتند: این مرد نصرانى است. امام فرمودند: تا در هنگام جوانى او را به کار گرفتید و در هنگام ناتوانى او را رها نمودید؟ سپس دستور دادند که او را تربیت المال مسلمین اداره کنند. این سیره حسنه بود که مسیحیان اردن در وقت ورود لشکر اسلام به آن دیار به فرمانده لشکر اسلام مى نویسند: شما مسلمانان در نزد ما از رومى ها محبوبترید. گرچه ما با آنان هم دینیم ولى شما نسبت به ما با وفاتر و رئوف تر و عادل ترید. آنان بر ما حکومت کردند و اموال و خانه هاى ما را از ما گرفتند.

2. مراعات آداب اجتماعى انسانى
مسلمانان وظیف دارند در روابط خود با اهل کتاب از اصول اخلاقى و عواطف انسانى پیروى کنند. همانگونه که در هنگام بیمارى از مومنین عیادت مى کنند و در سختیها و مشکلات به یارى و کمک آنان مى شتابند در مورد اهل کتاب نیز باید همین گونه عمل کنند. حتى براى مردگان آنان نیز باید احترام بگذارند.! پیامبر اسلام (ص) براى احوالپرسى و عیادت بیماران آنان به بالینشان مى شتافت و در تشییع جنازه مردگانشان شرکت مى جست و با گشاده روئى آنان را مى پذیرفت و با آنان ابراز همدردى مى کرد و در مجالس سور آنان شرکت مى کرد. حتى پیامبر اسلام (ص) در مراسم عزایى که از طرف یهودیان براى عبدالله بن ابى منافق برگزار شد شرکت فرمودند و به یهودیان و فرزندان وى تسلیت گفتند!. امام صادق (ع) در یکى از سفرهاى خود مردى را مشاهده کرد که در گوشه اى افتاده و بى حال وامانده است به همسفرش فرمود: گمان مى کنم این مرد تشنه باشد او را سیراب کن. او رفت و برگشت. حضرت فرمود: سیرابش کردى؟ پاسخ داد نه. آن شخص یهودى است و من به حال او آگاهم. امام صادق (ع) از شنیدن این سخن بر آشفت و حالش دگرگون شد و به حالت خشم فرمود: باشد مگر انسان نیست؟

3. عفو و اغماض
اسلام نه تنها مسلمانان را در برخورد با اهل کتاب از رفتار مناسب و اعمال خشونت آمیز باز مى دارد و آنان را به حسن سلوک و نیکى و نیکوکارى و تشریک مساعى عوصیه مى کند بلکه پا را از این نیز فراتر گذاشته و در مواردى که رفتار غیرمنطقى و ناهنجارى از غیرمسلمانى صادر مى شود توصیه مى کند که در برابر او عفو و اغماض داشته باشند. قرآن در مورد عده اى از یهودیان و مسیحیانى که آرزوى گمراه کردن مسلمانان را داشتند و به پیشرفت اسلام حسد مى ورزیدند چنین توصیه مى کند: «ود کثیر من اهل الکتاب لویردونکم من بعدایمانکم کفارا حسدا من عندانفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتى بعد یاتى الله بامره ان الله على کل شى قدیر؛ بسیارى از اهل کتاب به خاطر حسدى که در اندرونشان هست دوست داشتند شما را پس از ایمانتان به حالت کفار برگردانند آن هم پس از آن که حق براى آنان نمودار گشت. پس ببخشید و در گذرید تا آن که خدا فرمانش را تحقق بخشد. خداوند بر هر چیز تواناست» (بقره/ 109). و در آیه اى دیگر عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح مى دهد: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ؛ و اگر عقوبت كرديد همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته ‏ايد [متجاوز را] به عقوبت رسانيد و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است» (نحل/ 126). در روابط پیامبر اسلام (ص) با یهودیان مدینه مظاهر افتخارآمیزى از عفو و گذشت را مى توان دید که حاکى از شدت علاقه آن حضرت به حفظ روابط حسنه با اهل کتاب است. به عنوان نمونه: عده اى از یهودیان براى آزار و اذیت پیامبر (ص) به جاى سلام مى گفتند: السام علیک. مرگ بر تو. عایشه همسر پیامبر که ناظر جریان بود سخت برآشفت و فریاد برآورد: السام علیکم. رسول اکرم (ص) وى را دعوت به سکوت کرد و فرمود: اى عایشه! ناسزا مگو. ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمى و ملایمت روى هر چه گذاشته شود آن را زیبا مى کند. عایشه که از بردبارى پیامبر (ص) دچار شگفتى شده بود گفت: یا رسول الله نمى بینى که اینان چسان با کمال وقاحت و بى شرمى به جاى سلام چه مى گویند. فرمود: علیکم کافى است!. حتى در مواردى که بى شرمى برخى از اهل کتاب تحت حمایت مسلمانان از حد مى گذشت و به پیشوایان مسلمانان جسارت مى کردند باز هم مسلمانان به این اصل رفتار مى کردند. مردى مسیحى به امام باقر (ع) گفت: انت بقر! امام با کمال گشاده روئى گفت: نه من بقر نیستم. اسم من باقراست! مرد مسیحى به جاى احساس شرم جسورتر شده و شروع به ناسزاگوئى کرد و گفت: تو پسر زنى هستى که آشپز بود! حضرت باز با نرمى پاسخ داد: شغلش چنین بود کار عیب و ننگ محسوب نمى شود! مرد مسیحى بر وقاحت و بى شرمى خود افزود و گفت: مادرت سیاه و... بود. امام بى آن که خشمگین شود فرمود: این نسبتهایى که به مادرم مى دهى اگر راست است خدا او را بیامرزد و از گناهش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افتراء بستى. مشاهده این همه عفو و اغماض از شخصیتى که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد مسیحى را فراهم آورد موجب شد که مرد مسیحى به دین مقدس اسلام که چنین شخصیتى در دامن آن تربیت شده است جذب شود و اسلام بیاورد. این گونه رفتار از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) حاکى از شدت علاقه آنان به حفظ روابط حسنه و ایجاد تفاهم با اهل کتاب مى باشد که باید الگو و سرمشق ما مسلمانان قرار گیرد.

4. مجادله احسن
پر واضح است جامعه اى که پیروان ادیان مختلف در کنار همدیگر زندگى مى کنند بدون برخورد و بحثها مذهبى و عقیدتى نخواهد بود. تفاوت در مذهب گه گاهى مناظره و مجادله را در پى خواهد داشت. قرآن در این جا نیز در آیات متعدد توصیه مى کند که پا را از دائره انصاف و عدالت بیرون ننهید و مجادله اى نیکو با اهل کتاب داشته باشید. «ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتى هى احسن؛ با اهل کتاب جز به شیوه اى که آن بهترین باشد بحث نکنید» (عنکبوت/ 46). و در جاى دیگر مى فرماید: «وجادلهم بالتى هى احسن؛ به آن چه که بهترین است با آنان مجادله کن» (نحل/ 125). تعبیر به «احسن» تعبیر جامعى است که تمام ارزشهاى صحیح و مناسب مناظره را چه در الفاظ و چه در محتوا و چه در آهنگ و چه در حرکات دیگر شامل مى شود.

5. حلیت طعام
از زمینه هاى دیگرى که اسلام براى رسیدن به تفاهم ایجاد کرده است حلال شمردن طعام و غذاهاى اهل کتاب است. «الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم؛ امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گشت و طعام کسانى که کتاب (آسمانى) دریافت کرده اند براى شما حلال است و طعام شما براى آنان حلال است» (مائده/ 5). طعام در آیه چه مطلق غذاهاى اهل کتاب و یا دسته اى خاص همچون: گندم (با اختلاف آراء فقها) باشد دلالت بر نوعى رابطه بین مسلمانان و اهل کتاب مى نماید و بویژه با توجه به زمان نزول آیه. آیه فوق که در زمانى نازل شد که اسلام موجودیت خود را در شبه جزیره حجاز تثبیت کرده و دشمنان اسلام از شکست مسلمانان نامید شده بودند. در این مرحله محدودیتهایى که مسلمانان با غیر داشتند برداشته شد. زمینه سازیهاى اسلام براى ایجاد تفاهم بسیار است که مجال پرداختن به همه آنها نیست اما آنچه آوردیم در اثبات مدعاى ما که: اسلام خواهان همبستگى ادیان توحیدى است کفایت مى کند.


منابع :

  1. مجله حوزه شماره 47- مقاله مبانى تفاهم اديان توحيدى

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/111901