روند جهانى سازى براى جامعه بشریت و اسلام، همراه با تهدیدات متعددى است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. فساد فرهنگى و اخلاقى که عملا امنیت فردى و عمومى را روز به روز تضعیف مى نماید. جهانى سازى توأم با یکسان سازى یا همانندسازى فرهنگ ها، قداست زادیى یا به تعبیر عرفى تر افسون زدایى از فرهنگ ها، سطحى سازى فرهنگ هاى دیگر به منظور رمزگشایى، تهى سازى و در هم شکستن مقاومت ارزشى و عقیدتى ملت هاى دیگر است. جهانى شدن رد این مفهوم به عنوان پروژه تهاجم فرهنگى از سوى تمدنى به تمدن هاى دیگر قلمداد مى شود... یعنى جهانى شدن معادل غربى سازى و غربى شدن جهان. غرب در تمامیت و کلیت ذهنى و عینى و با تمام وجوه خوب و بد آن، با ویژگى هایى (شعارهایى) چون؛ انسان-خدایى، اصالت فرد، سکولاریسم، لائیسم، برابرى، آزادى، حقوق بشر، جامعه مدنى، سرمایه دارى، سودپرستى، تجارت آزاد، تکثرگرایى (پلورالیسم)، خصوصى بودن ایمان، تسامح و تساهل،... در حقیقت جهانى سازى را به معناى فراگیر شدن همه این ویژگى ها مى داند و مى خواهد. به همین دلیل است که امروزه جهانى شدن در افکار عمومى جامعه بین المللى، بیشتر به معناى جهانى سازى اقتصاد، سیاست و فرهنگ غربى است. گسترش و تجهیز رسانه ها اعم از ماهواره ها، شبکه هاى تلویزیونى و اینترنتى، پیوند فرهنگ و فناورى، گسترش و نفوذ قلمرو فرهنگ در تمامى امور زندگى اجتماعى و سیاسى، به گونه اى است که در هر حال انسان ها در معرض پیام و ایده اى از طرف آن قرار دارند. انسان آینده تا حدود زیادى ساخته «پروژه جهانى سازى نظام استکبارى» مى باشد. در چنین شرایطى است که فطرت انسانى به معارضه و تعارض مى پردازد و مبارزه براى انسان ماندن شروع مى شود. فطرى بودن اسلام زمینه مناسبى براى انسان هایى است که مى خواهند در چارچوب اصول و ارزش هاى آن، زندگى خود را شکل دهند. به همین دلیل در هر جامعه که اسلام به شکل مطلوبى ارائه شده، مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است. بیش از 90 درصد تازه مسلمانان جهان، اسلام خود را به دنبال برخوردهاى سنجیده، آگاهانه، انسانى و علمى به دست آورده اند.
2. توسعه طلبى، سلطه جویى و زیاده خواهى، امنیت بین المللى را در معرض تهدید قرار داده است. پروژه جهانى سازى آنچنان جذابیت و مقبولیتى براى دولتهاى استکبارى دارد که خود را براى تسلط کامل بر جهان در قرن بیست و یکم آماده مى سازند. در اوایل سال 1992، کالین پاول (وزیر امور خارجه آمریکا) اصل تازه اى را به کمیته نیروهاى مسلح مجلس نمایندگان کنگره آمریکا ارائه داد؛ مبنى بر اینکه ارتش آمریکا نیاز به چنان قدرتى دارد، که بتواند هر کشور دیگرى را که حتى رؤیاى به چالش گرفتن ایالات متحده را در صحنه گیتى در سر بپروراند، از این فکر باز دارد. پاول آشکارا اعلام داشت که ما باید گردن کلفت محله باشیم و به دشمنان بالقوه (خودمان) بفهمانیم که کوشش در به چالش گرفتن نیروهاى مسلح آمریکا هیچ آینده و شانسى ندارد.
3. فاصله طبقاتى و گسترش فقر، تراکم جمعیت، نابودى محیط زیست و مسابقه تسلیحاتى، از جمله عوامل عدم امنیت ملى، منطقه اى و بین المللى ناشى از جریان جهانى سازى در شرایط فعلى مى باشند. امروز ارزش گذارى هاى تاریخى و سنتى، از مبانى قدرت و اقتدار ملى به تنهایى -یعنى گستردگى سرزمین و منابع طبیعى، ارتش و سلاح هاى پیشرفته- از اطمینان و اعتبار نسبتا کمترى برخوردارند. در حال حاضر، تکنولوژى هاى اطلاعاتى و ارتباطى در کنار رسانه هاى گروهى جهانى، نقش بسیار مهمى را در شکل دادن به دیدگاه ها و تفکرات عمومى دولت و حاکمیت ملى ایفا مى کند و عدم توجه به قدرت چنین تکنولوژى هایى، مى تواند سبب تضعیف حاکمیت دولت و ملت در برابر نیروها و عوامل خارج گردد.
4. دولت هاى ضد مردمى و فاسد و اغلب وابسته نیز، زمینه ساز ناامنى هاى مزمن و انفجارهاى اجتماعى-سیاسى و جنگ هاى منطقه اى مى باشند.
5. جهانى شدن اندیشه هاى معارض با اسلام؛ یکى از نتایج جهانى سازى، جهانى شدن اندیشه هاى رقیب دین و حاکمیت اسلام است. زیرا اسلام با ویژگى توسعه گرا و جهانى، طبعا در صدد افزایش پیروان خود و محدود کردن نفوذ و حیطه قدرت دیگران، و نسبت به وقایع محیطى خود حساس مى باشد.
به نظر مى آید که جهانى شدن، امکانات بسیار وسیعى را در اختیار رقباى دین اسلام قرار مى دهد، این رقبا به سه دسته کلى تقسیم مى شوند.
1. رقباى دینى؛ به ویژه مسیحیت و یهودیت که بزرگترین رقیب و تهدید اسلام است؛
2. فرقه هاى منحرف به ویژه فرقه بهائیت که یک فرقه قدرتمند و متحد صهیونیستى و رقیب تشیع به یک معنا و اسلام به طور کلى است.
3. سکولاریسم که از آن به عنوان جریان نیرومند دین گریزى و حتى دین ستیزى مى توان یاد کرد.
این سه رقیب امکانات بسیار وسیعى پیدا کرده اند و عمده چالش ما در آینده در جریان جهانى شدن با اینهاست... پیشاپیش رقباى ما مسیحیت قرار دارد که از تکنولوژى ارتباطى و اطلاعاتى استفاده مى کنند. بنابراین گسترش موج گرایش به اسلام و شکست لیبرالیسم و افشاى ماهیت نظام سرمایه دارى، به ویژه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و آثار و پیامدهاى آن در جهان اسلام، از جمله چالشها و تهدیدات جدى جهان اسلام برای غرب به ویژه آمریکا مى باشد. اعلام شروع جنگ صلیبى و به کار گرفتن تمامى امکانات براى تسلط بر خاورمیانه و پیاده کردن فرهنگ و ارزش هاى آمریکایى و به اصطلاح دموکراتیزه کردن خاورمیانه! دقیقتا و عمیقا تهدیدى مستقیم و جدى بر ضد اسلام، مسلمانان و جمهورى اسلامى است.