شبهه نقلی عدم صحت خاتمیت پیامبر اکرم با توجه به آیه 35 سوره اعراف
اصل شبهه:
برخی بر اساس مبانی نقلی شبهه ای را در مورد خاتمیت پیامبر اکرم (ص) ذکر نموده اند که: چگونه مسلمانان ادعا می کنند که رسول اکرم (ص) خاتم پیامبران الهی بوده است با اینکه قرآن مجید تصریح می کند که نبوت و پیامبری ختم نشده و پس از آن حضرت پیامبران دیگری خواهند آمد چنانکه می فرماید: «یا بنی آدم إما یأتینكم رسل منكم یقصون علیكم آیاتی فمن اتقى و أصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» ترجمه: اى فرزندان آدم! چون پیامبرانى از خودتان سوى شما آیند كه آیات مرا بر شما حكایت كنند، هر كس پرهیزكارى كند و به صلاح آید، نه بیمى بر آنهاست و نه غمگین شوند (اعراف، 35). آنها بیان می کنند که از لفظ «یأتینکم» که فعل مضارع است و دلالت بر آینده دارد، استفاده می شود که پس از رسول اکرم پیامبران دیگری خواهند آمد و آن حضرت آخرین پیامبر الهی نیست.
عناصر منطقی شبهه:
1- مسلمانان معتقدند که پیامبر اسلام (ص) خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبری نخواهد آمد.
2- در حالی که طبق آیه 35 سوره اعراف پس از رسول اکرم پیامبران دیگری خواهند آمد و آن حضرت آخرین پیامبر الهی نیست.
3- بنابر این پیامبر اسلام (ص) آخرین پیامبر الهی نیست و بعد از او پیامبران دیگری خواهند آمد.
پاسخ شبهه:
منشا این اشکال سست و بی اساس از آن جا است که به آیات پیش از این آیه مراجعه نشده و فقط نظر بر همین آیه دوخته شده است در صورتی که اگر آیات قبل در نظر گرفته می شد چنین پندار خامی پیش نمی آمد. توضیح اینکه: خطابهائی که در قرآن مجید آمده است بر دو نوعند.
1- خطابهائی که مربوط به زمان نزول قرآن است و مخاطب آن خود مسلمانها هستند مانند این که می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم» (سوره بقره، آیه 183) ترجمه: «ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده است همانطور که بر امتهای گذشته واجب بود» و بیشتر خطابهای قرآن از این قبیل است.
2- خطابهائی که مربوط به زمان نزول قرآن نیست بلکه مربوط بدورانهای قبل از نزول قرآن می باشد و خدا آنها را برای پیامبر گرامی و مسلمانان نقل و حکایت می کند.مثل اینکه خدا در زمان موسی و هارون بآنها و یا به بنی اسرائیل عموما خطابی کرده است و آن خطاب را برای رسول اکرم (ص) حکایت می کند مثلا می فرماید: «وقلنا من بعده لبنی اسرائیل اسکنوا الارض ...» (سوره اسراء، آیه 104) ترجمه: «و بعد از غرق کردن فرعون به بنی اسرائیل گفتیم در این سرزمین بمانید».
خطاب در آیه مورد بحث از قسم دوم است یعنی با توجه به آیات قبل از آن، به خوبی روشن می شود که این آیه خطابی را که در آغاز آفرینش انسان از خدای متعال صادر شده است، حکایت می کند یعنی می گوید خدای حکیم در آغاز آفرینش به فرزندان آدم چنین خطاب کرد، نه اینکه در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مسلمانان را به چنین خطابی مخاطب ساخته است. دلیل این مطلب این است که در آیات قبل از این آیه، داستان حضرت آدم (علیه السلام) به تفصیل ذکر شده و پس از آن چند خطاب از خطابهائی که در آن زمان به فرزندان آدم خطاب شده است، و یکی از آنها همین آیه مورد بحث است بازگو و حکایت گردیده است: «ولقد خلقناکم ثم صورنا کم ثم قلنا للملائکة اسجد والادم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من الساجدین .... و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة ... قال اهبطوا ابعضکم لبعض عدو ولکم فی الارض مستقر....» (سوره اعراف، آیه 11 تا 24) ترجمه: «شما را آفریدیم سپس به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کنندگان نبود...ای آدم تو و همسرت در این بهشت بمانید.... سپس پس از ذکر حادثه ی خروج آدم از بهشت چنین می فرماید: از این جا بیرون بروید برخی از شما دشمن برخی دیگر هستید و شما را روی زمین قرارگاهی است».آن گاه به نقل چند خطاب از خطابهائی که همان روز به عموم فرزندان آدم شده بوده است می پردازد و می گوید:
1- «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سوآتکم وریشا و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون» (سوره اعراف، آیه 26) ترجمه: «ای پسران آدم برای شما لباسی نازل کرده ایم که عورتهای شما را می پوشاند و لباس زینت را نیز نازل کرده ایمف تقوی و پاکی بهترین لباسها است این از نشانه ها و آیات الهی است شاید پند و اندرز گیرند». در این آیه خدا فرزندان آدم را به تقوی و پرهیزکاری و پاکی دعوت می کند.
2- «یا بنی آدم لآیفتتننکم الشیطان کما اخرج ابوبکم من الجنة...» (سوره اعراف، آیه 27) ترجمه: «ای فرزندان آدم شیطان فریبتان ندهد چنانکه پدر و مادرتان را فریب داد واز بهشت بیرونشان کرد».در این آیه خدا فرزندان آدم را از این که فریب شیطان را بخورند و از راه راست منحرف شوند برحذر می دارد.
3- «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا و اشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (سوره اعراف، آیه 31) ترجمه: «ای پسران آدم هنگامی که به عبادتگاه می روید، جامه ی خویش به تن کنید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خدا اسراف کنان را دوست ندارد». در این آیه خدا فرزندان آدم را به ناز و عبادت و این که در حال نماز و عبادت لباس های خوب خود را بپوشند امر می کند و از اینکه در خوردن غذا و آب اسراف کنند، نهی می فرماید.
4- «یا بنی آدم اما باتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون» (سوره اعراف، آیه 35) ترجمه: «ای فرزندان آدم! اگر پیامبرانی از خودشان به سوی شما آیند، که آیه های مرا بر شما بخوانند، هر که پرهیزکاری کند و به اصلاح خود بپردازد، نه بیمی دارد و نه غمگین شود». این هم باز نقل خطابی است که آن روز خداوند به پسران آدم نموده است، و مضمون آن این است: هنگامی که پیامبران الهی به سوی شما می آیند، و آیات الهی را برای شما می خوانند، و حکایت می کنند، شما سخنان آنان را بپذیرید، و اهل تقوی و صلاح شوید زیرا هر کس پرهیزکار باشد و خود را اصلاح کند، ترس و و حشتی برای او نخوادهد بود. و در آیه بعد از این آیه هم خدا فرزندان آدم را از این که زیر بار آیات الهی نروند، و پیامبران الهی را به پیامبری نپذیرند برحذر می دارد و می فرماید: «والذین کذبوا بآیاتنا واستکبروا عنها اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (سوره اعراف، آیه 36) ترجمه: «آنانکه آیه های ما را تکذیب کرده و از روی تکبر زیر بار آن نرفته اند، آنها اهل جهنم خواهند بود». بنابراین با مراجعه به آیات قبل و بعد، آیه ی مورد بحث، معلوم می شود که جمله ی «اما یاتینکم رسل منکم...» خطاب به مسلمانها و امت اسلامی نیست، تا گفته شود معنایش اینست که پس از رسول گرامی اسلامی (ص) پیامبران دیگری خواهند آمد، بلکه تمام این آیات و از جمله آیه ی مورد بحث، خطاب به عموم فرزندان آدم و مربوط به آغاز خلقت می باشد که در قرآن مجید بازگو و حکایت گردیده است. اینجا تذکر یک نکته لازم است و آن این که: کلمه ی مسجد در آیه «یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد ...» دلیل این نمی شود که این خطاب مربوط به مسلمانها و امت اسلامی است. زیرا: اولا مسجد در امم گذشته و زمان های پیش از اسلام هم بوده است به دلیل اینکه قرآن مجید در داستان اصحاب کهف می گوید:«قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا» (سوره کهف، آیه 21) ترجمه: «آنان که بر امور مردم مسلط بودند گفتند در جای ایشان مسجد و عبادتگاهی خواهیم ساخت».
ثانیا منظور از مسجد در این آیه مسجد اصطلاحی یعنی مکانی که برای نماز خواندن ساخته شده باشد نیست بلکه مسجد در این آیه کنایه از حالت نماز و عبادت است، و نماز هم در امتهای گذشته بوده است به دلیل اینکه قرآن مجید درباره ی حضرت اسماعیل (علیه السلام ) می گوید: «و کان یأمرا اهله بالصلوة و الزکاة» (سوره مریم، آیه 55) ترجمه: اسماعیل اهل خانه ی خود را به نماز و زکات امر می کرد». و نیز قرآن مجید از زبان عیسی (علیه السلام) نقل می کند که گفت: «و اوصانی بالصلوة و الزکاة ...» (سوره مریم، آیه 31) ترجمه: «خدا مرا به نماز و زکوة سفارش کرده است». خلاصه مقصود از جمله «خذوا زینتکم عند کل مسجد» یکی از دو معنا است:
1- ای فرزندان آدم در حال نماز و عبادت، لباسهای خوب و زیبای خود را بپوشید.
2- ای فرزندان آدم در حال نماز عورت خود را بپوشانید.
و هر کدام از این دو باشد اختصاصی به امت اسلامی ندارد تا بگوئیم خطاب به این امت است بلکه همانطور که گفته شد این آیه و چند آیه ی قبل از آن خطابهایی است که در آغاز آفرینش به عموم فرزندان آدم و در قرآن مجید برای مسلمانها حکایت شده است.
نمونه هایی از قرآن کریم
خلاصه ی گفتار فوق در مورد آیه «اما یاتینکم رسل منکم...» این شد که خطاب در این آیه مربوط به آغاز آفرینش انسان بوده و مخاطب عموم فرزندان آدم می باشند، و هرگز مربوط به خصوص زمان پیامبر گرامی (ص) نیست تا روی خطاب به خصوص مسلمانها باشد. بلکه قرآن خطابی که در آغاز آفرینش متوجه عموم فرزندان آدم نموده است، برای مسلمانان حکایت می کند. گواه گفتار ما این است که در موارد دیگر که قرآن مجید داستان آدم و هبوط او را به زمین یادآور می شود، و آیه ای کاملا شبیه آیه مورد بحث، در ذیل آن می آورد و در آن آیات جای بحث و گفتگو نیست که مربوط به عموم فرزندان آدم است نه خصوص امت مسلمان. خداوند می فرماید:
1- «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولاهم یحزنون. والذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (سوره بقره، آیه 38 – 39) ترجمه: گفتیم: همه از آن پایین روید، پس اگر از جانب من هدایتى برایتان آمد، هر كس از هدایت من پیروى كند، نه خوفى بر آنهاست و نه اندوهگین شوند. و آنان كه كافر شدند و آیات ما را تكذیب كردند، آنها اهل آتشند و در آن ماندگار. این دو آیه، با آیه مورد بحث «اما یاتینکم رسل منکم ... فمن اتقی واصلح فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون» و آیه ی بعد از آن «والذین کذبوا بآیاتنا واستکبروا عنها...» کاملا در معنا و مضمون یکی است.
2- «قال اهبطامنها جمیعا بعضکم لبعض عدوفاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلایضل ولایشقی. و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا. و نحشره یوم القیامة اعمی» (سوره طه، آیه 123 – 124) ترجمه: گفت: هر دو از آن جا پایین روید كه دشمن یكدیگر خواهید بود. پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى برسد، هر كس از راهنمایى من پیروى كند نه گمراه مى شود و نه تیره بخت. و هر كه از یاد من روى بگرداند، بى تردید زندگى سختى خواهد داشت و روز رستاخیز نابینا محشورش مى كنیم. این آیات هم با آیه مورد بحث و آیه بعد از آن، کاملا یک معنی و مضمون دارند.
پس اگر آیات سوره بقره، و سوره اعراف، و سوره طه، روی هم رفته در نظر گرفته شود هم گفتار فوق روشن تر می شود، و هم به خوبی بطلان شبهه مورد نظر، معلوم می گردد.
پاسخ شبهه به صورت دیگر
کلمه «اما» در آیه مورد بحث مرکب است از «ان شرطیه» و «ماء زایده» و «ان شرطیه» شرط و جزا می خواهد، و جمله ی «یأتینکم رسل منکم...» شرط آن است و «فمن اتقی واصلح ...» جزای آن می باشد و از این جمله ملازمه ی بین شرط و جزاء استفاده می شود. اما در آیه دلیلی بر اینکه این شرط و جزاء مربوط به زمان آینده باشد وجود ندارد، زیرا در این قبیل آیات، هدف اصلی بیان ملازمه بین شرط و جزا است، و اصلا نظری به زمان نیست، و به اصطلاح «فعل» در این موارد منسلخ از زمان است و دلالت بر زمان گذشته یا حال یا آینده ندارد، مثلا، در آیه مورد بحث هدف این است که بگوید سنت الهی براین جاری شده است، که کسانی را که از پیامبران و فرستادگان او اطاعت می کنند، و از محرمات و گناهان پرهیز می کنند، و به فکر اصلاح اعمال و نیات خود هستند، نجات بدهد، و چنین اشخاصی در روز رستاخیز بیم و اندوهی نخواهند داشت، و این است رفتار الهی با همه ی امتها، چه امتهای گذشته چه حال و چه آینده، و این قبیل جمله ها مقید به زمان حال و یا آینده نیست تا امت های گذشته را شامل نشود، و یا گفته شود مربوط به زمان آینده است، بلکه فقط درصدد بیان یک حکم قطعی و مسلم غیرمقید به زمان است.به بیان دیگر، آیه درصدد این نیست که از آمدن پیامبرانی بعد از رسول اکرم (ص) خبر بدهد والا چرا با «ان شرطیه » که دال بر تردید و شک است، چنین گزارشی می دهد، اگر درصدد خبردادن از آمدن پیامبران دیگری بود لازم بود به طور جزم و حتم بیان کند بلکه هدف آیه این است که: ملازمه ی بین این شرط و جزاء را در هر زمانی که اتفاق بیفتد بیان کند.
به طور مثال در کلاس درس استاد به شاگردان خود می گوید: ما با کسی حساب خصوصی نداریم، هر کسی جدیت کند، و خوب درس بخواند، و تکالیف درس خود را مرتب انجام دهد، در امتحانات قبول خواهد شد، و هر کس تنبلی و ولگردی را پیشه کند، رد خواهد شد. آیا معنای این جمله ها چیست؟ حتما خواهید گفت معنای آن این است که بین کوشش و قبول شدن و تنبلی کردن و رد شدن ملازمه است، بدون اینکه زمانی یا مکانی در آن قید شده باشد، یعنی هیچکس نمی گوید معنای این جمله این است که در زمان آینده هرکس خوب درس بخواند، قبول می شود، اما در زمان گذشته اینطور نبوده است، یا در این مدرسه هرکس خوب درس بخواند قبول می شود اما در مدرسه های دیگر نه! بلکه همه، از این جمله اینطور استفاده می کنند که خوب درس خواندن در هر زمان و مکانی، با قبول شدن در امتحان ملازمه دارد. بزرگترین دلیل بر اینکه این آیه درصدد خبر دادن از آمدن پیامبرانی دیگر غیر از پیامبر اسلام نیست، این است که کلمه «ان» که دلالت بر قطعی نبودن کار دارد، به کار برده شده است اگر درصدد خبردادن بود کلمه ی «اذا» که دلالت بر قطعی بودن دارد، به کاربرده می شد و چون موضوع آمدن پیامبران از موضوعات بسیار مهم است صحیح نیست خبردادن از آن به شک و تردید برگزار شود، همانطور که سایر امور مهم و قطعی با بیانهای جزمی و موکد بیان شده است. مثلا قرآن مجید درباره ی معاد می گوید: «و قال الذین کفروا لاتاتینا الساعة قل بلی وربی لتاتینکم عالم الغیب لایعزب عنه مثقال ذرة فی السموات ولافی الارض....» (سوره سبا، آیه 3) ترجمه: «کسانی که کفر ورزیدند، می گویند رستاخیز و معاد نداریم بگو چرا؟ سوگند به پروردگارم که دانای غیب است و هیچ چیز از او مخفی نیست، رستاخیز و معاد خواهید داشت و بجزای اعمالتان خواهید رسید». ملاحظه می شود چگونه از وجود رستاخیز به صورت قطع و یقین خبر می دهد.
کوتاه سخن این که، آیه مورد بحث، می خواهید بگوید رشد و فلاح و رستگاری برای کسانی که به پیامبر خود اقتدا کرده و از او پیروی کنند، و از راه و رسمی که او برای آنان تعیین می کند به هیچ وجه تخطی نکنند، اما این جریان مربوط به چه زمانی است؟ آیا مربوط به زمان پیامبر اسلام و یا مربوط به دوران پس از او است؟ یا مربوط به زمان پیامبران قبل از او می باشد، از این جهت، آیه بیانی ندارد، و نمی خواهد بگوید پس از پیامبر اسلام پیامبران دیگری می آیند، اگر مردم از آنها پیروی کنند اهل نجات خواهند بود. شبیه آیه مورد بحث، از جهت اینکه «فعل مضارع» در آنجا از زمان منسلخ است و برای آن مستقبل و آینده ای نیست این آیه است: «ما کان علی النبی من حرج فیما فرض الله له سنة الله فی الذین خلوا من قبل و کان امرالله قدرا مقدورا. الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا» (سوره احزاب، آیه 38 – 39) ترجمه: «برای پیامبر در مورد آن چیزها که خدا بر او مقرر کرده است حرجی نیست، آیین و سنت الهی درباره ی کسانی که از این پیش در گذشته اند، چنین بود، و فرمان خدا حد و اندازه ای معین دارد، همان کسانی که رسالتهای الهی را به مردم می رسانند و فقط از خدا می ترسند و خدا برای حساب بندگان کافی است». جمله «یبلغون رسالات الله....» با اینکه فعل مضارع است، اما معنای حال و استقبال ندارد به گواه این که آن را صفت یک جمله ماضی «الذین خلوا من قبل» قرار داده است و اگر آن فعل مضارع برای حال و آینده باشد در این صورت با موصوف خود تطبیق نخواهد کرد، از این جهت معلوم می شود که صیغه ی مضارع در این آیه بر هیچ نوع زمانی دلالت ندارد، و هدف آیه اینست که پیامبران گذشته برای امر تبلیغ و ارشاد اعزام می شدند بدون اینکه بخواهد زمان آنرا تعیین کند.
پاسخ به شبهه طبق دیدگاه علامه طباطبایی
كلمه" اما" در اصل" ان ما" بوده یعنى" ان" شرطیه بوده و" ما" زایده بر سرش در آمده است، و از اینكه در فعل شرطش" یاتینكم" نون تاكید ثقیله در آمده استفاده مى شود كه شرط مزبور قطعى الوقوع است. و منظور از" قص" بیان و تفصیل آیات است، چون در این كلمه هم معناى قطع هست و هم معناى اظهار. این آیه مشتمل بر چهارمین خطاب عمومى است كه از داستان آدم و بهشت استخراج شده، و این خطاب كه آخرین خطاب ها است تشریع عام الهى را در خصوص پیروى از انبیا و متابعت از طریق وحى را بیان مى كند، و اصلى كه این خطاب از آن استخراج شده آیه اى شبیه به آیه" قال اهبطا منها جمیعا بعضكم لبعض عدو فإما یأتینكم منی هدى" «طه، 123» است كه بیان مى كند هدایت خدا از طریق وحى و رسالت است.
پاسخ علامه شیخ محمد جواد بلاغی به شبهه مورد نظر
علامه بلاغی می نویسد: قبلا دو مطلب را باید بیان کنیم:
1- کسانی که این شبهه را عنوان کرده اند با زبان عرب وخصوصیات آن آشنائی ندارند، و نمی دانند که فعل مضارع همیشه دلالت بر زمان حال و آینده ندارد، بلکه گاهی منسلخ از زمان می شود بر دوام و استمرار دلالت کند مثلا در زبان عربی گفته می شود: زید یکرم الضیف و معنای آن این نیست که زید در زمان حال یا آینده از میهمان پذیرائی و احترام می کند بلکه معنای آن اینست که اکرام میهمان، عادت همیشگی او است. و از همین باب است آیه ی «لایعزب عنه مثقال ذرة» ترجمه: هیچ چیز از او مخفی نیست» (سوره سبا، آیه 36). معنای این جمله این نیست که در زمان حال یا آینده چیزی از علم خا مخفی نمی شود، بلکه همیشه اینطور است چه گذشته، چه حال و چه آینده.
2- جمله ی شرطیه گاهی گفته می شود بدون اینکه نظر به زمان وقوع شرط و جزاء داشته باشد، بلکه فقط برای بیان ملازمه بین شرط و جزاء گفته می شود، یعنی این شرط و جزاء با هم ملازمه دارند، هرگاه شرط تحقق پیدا کند، جزاء وقوع پیدا خواهد کرد، اما در چه زمانی شرط وقوع پیدا کرده، یا می کند، درصدد بیان این مطلب نیست. مثلا شاعر می گوید:
من یفعل الحسنات الله یشکرها *** والشر بالشر عندالله سیان
هر کس کارهای نیک انجام دهد، خدا پاداش نیک به او عطا می کند، معنای این جمله این نیست که هر که در زمان حال یا آینده کارهای نیک انجام دهد، خدا به او پاداش نیک می دهد، بلکه معنای آن اینست که انجام کار نیک با پاداش نیک ملازمه دارد در هر زمانی باشد. قرآن مجید هم که می گوید: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره» (سوره زلزال، آیه 7- 8) «معنای آن اینست که کار نیک و بد حساب دارد، هر کس کار نیک انجام دهد، پاداش آنرا خواهد دید، و هر کس کار زشت انجام دهد، نیز پاداش آنرا خواهد دید، یعنی میان کار نیک و بد و پاداش و کیفر آن، ملازمه است نه اینکه هر کس در زمان حال یا آینده کار نیک یا کار بد انجام دهد، پاداش آنرا خواهد دید.اکنون که این دو مطلب روشن شد (که صیغه مضارع و جمله ی شرطیه گاهی استعمال می شود و دلالت بر زمان ندارد) معنای آیه «اما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی ...». روشن است زیرا حاصل معنای آیه این می شود که بین آمدن پیامبر و این دو مطلب ملازمه است.
1- پذیرفتن دعوت پیامبران با اهل نجات بودن ملازم است.
2- زیربار نرفتن با در عذاب الهی مخلد بودن توام می باشد.
ملازمه ای این جمله ها مربوط به زمان خاص یا مکان خاصی نیست، بلکه همیشگی بوده و هست، در این صورت جمله شرطیه «ان یاتینکم .... فمن اتقی» برای بیان ملازمه است، بدون اینکه دلالت بر زمان خاصی داشته باشد البته ما به نص قرآن کریم که می فرماید: «ولکن رسول الله و خاتم النبیین» می دانیم که این شرط «یأتینکم رسل منکم» بعد از آمدن رسول اکرم دیگر واقع نخواهد شد، یعنی پیامبر دیگری نخواهد آمد.
پاسخ علامه سید هبة الدین شهرستانی به شبهه مورد نظر
علامه شهرستانی می نویسد: «اما» مرکب است از «ان شرطیه» و «ماء کافه» و بنابراین «ماء کافه» «ان شرطیه» را از عمل کردن و جزم دادن شرط و جزاء بازداشته است و «نون تاکید ثقیله» بر سر فعل «یأتینکم» شرط در آمده است و این فعل «یاتینکم» از دلالت بر زمان حال و آینده منسلخ شده. همانطور که «فمن اتقی واصلح» از دلالت بر زمان منسلخ گشته است. خلاصه فعلهائی که در این آیه هست «یأتینکم – یقصون- اتقی – اصلح- یحزنون» هیچکدام دلالت بر زمان خاصی ندارد و از مجموع آیه یک مطلب کلی و همیشگی که در تمام زمانها و ملتها، جریان و سریان داشته و دارد، استفاده می شود و آن این است که آمدن پیامبران و رسل الهی برای هدایت و راهنمائی مردم است. به بیان دیگر هدف آیه اینست که انسانها با بررسی تاریخ انسانها باید، عبرت و پند بگیرند و به وضع کنونی خود مغرور نشوند، و واضح است که انسان از تاریخ گذشتگان می تواند عبرت بگیرد، والا عبرت گرفتن از تاریخ آیندگان که هنوز نیامده اند معنا ندارد، بلکه کسانی که عبرت می گیرند مردم این زمان و زمان آینده هستند اما تاریخی که باعث عبرت اینان می شود تاریخ گذشته، و تاریخ گذشتگان است، یعنی انسانهای کنونی باید در وضع انسانهای گذشته و پیامبران آنها و سرانجام ایمان آوردن یا نیاوردن آنان، و عاقبت امر پرهیزکاران و گنهکاران، فکر کنند و از پیش آمدها و رویدادهایی که برای آنان شده است پند بگیرند.
سپس مرحوم شهرستانی می نویسد: اشخاصی که این شبهه را عنوان کرده اند از کجای این آیه می خواهند استفاده کنند آیا از کلمه «یاتینکم» که صیغه ی مضارع است می خواهند استفاده کنند؟ این که گفته شد، صیغه ی مضارع و بقیه فعلهائی که در این آیه وجود دارد دلالت بر زمان ندارد. و اگر از کلمه «رسل» می خواهند استفاده کنند آن نیز گفته شد یادآوری رسل و انبیاء و قصص و آیات آنها برای پند و عبرت دیگران است، و انسان از تاریخ گذشتگان می تواند پند بگیرد نه تاریخ افرادی که هنوز نیامده اند و هرگز نمی توان گفت آیه می گوید از تاریخ پیامبرانی که بعدا می آیند عبرت بگیرند.و اگر از جمله «یا بنی آدم» می خواهند این نتیجه را بگیرند که آنهم درست نیست زیرا آیه به مردم عصر پیامبر می گوید از داستان انبیاء پند بگیرید اما آیا بعد از پیامبر اسلام پیامبر دیگری می آید از کجای این خطاب استفاده می شود.
منابع :
1- ترجمه المیزان، ج 14، ص: 313
2- خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، استاد جعفر سبحانی، مترجم: رضا استادی، ص 96-109
https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112260