شبهه ناسازگاری مرجعیت علمی امامان معصوم با خاتمیت (تشیع)

پاسخ محور دوم شبهه:
در تحلیل گفتار کسانی که گفته اند شیعیان معتقد به ویژگیهایی برای امامان خود می باشند که آنها را عین انبیاء قرار می دهد، باید یادآور شد که:
اولا: درست است که پیامبران این سه ویژگی را دارند ولی آنان علاوه بر آن سه ویژگی، ویژگی چهارمی نیز دارند که در امامان نیست، آنها دارای منصب نبوت و صاحب شریعت اند و وحی الهی بدان جهت بر آنان نازل شده است که آنان آورنده شریعت و پایه گذار آن می باشند. ولی امامان فاقد این ویژگی چهارمند، یعنی نه منصب نبوت دارند و نه صاحب شریعت. آنها بر اثر عنایات الهی بازگوکنندگان شریعت می باشند.
و ثانیا: درست است که پیامبران از این سه ویژگی برخوردارند ولی آن چنان نیست که هرکس که دارای این سه ویژگی است، پیامبر است. و به قول معروف «هر گردویی گرد است ولی هر گردی گردو نیست.»
و به تعبیر منطقیان میان این ویژگی های سه گانه و نبوت، عموم و خصوص مطلق است یعنی هر نبی دارای این سه خصوصیت است ولی آن گونه نیست که دارندگان این سه ویژگی، نبی باشند. درباره ویژگی اول یعنی علم لدنی می توان گفت: چه بسا بر قلب نورانی انسان های وارسته، حقایقی از عالم بالا الهام می شود و دریافت خود را اکتسابی نمی دانند ولی هرگز پیامبر نمی باشد. مانند ماجرای مادر موسی (ع) و ماجرای حضرت مریم.
درباره ویژگی دوم که عصمت است باید گفت که عصمت از ویژگی انحصاری نبوت نیست. مریم عذرا به حکم آیه قرآن پیراسته از گناه بود ولی هرگز نبیه نبوده است.
درباره ویژگی سوم می توان گفت که حجیت سخن، ملازم با نبوت نیست به گواه آن که حکم خرد بر همگان حجت است ولی خرد نبی نیست و نیز فتوای فقیهان بر دیگران حجت می باشد ولی هیچ فقیهی نبی نیست.
خلاصه آن که این ویژگی ها چه تک تک و چه جمعی از علایم انحصاری پیامبران نیست. هرچند همه پیامبران دارای این ویژگی ها هستند ولی آن چه که مایه امتیاز پیامبران از دیگران است، این است که صاحب شریعت بوده و به عنوان پایه گذار شریعت می باشند. اما هرگز این ویژگی اخیر، در امامان نیست و کسی ادعای آن را ندارد. ما از شبهه کنندگان سؤال می کنیم که چه اشکالی دارد که خدا گروهی را آموزش دهد تا آن چه را بر صاحب شریعت فرو فرستاده ولی زمان مهلت تبیین آن را نداده است، به مردم ابلاغ کنند و آن ها را در زندگی پیراسته از گناه سازد و به مردم بگوید گزارش آنان از صاحب شریعت بر شما حجت است، آیا یک چنین موهبت الهی محال است؟! پیامبر خاتم (ص)، آورنده آیین اسلام که دین خود را دین خاتم و احکام خود را ثابت و جاودانه معرفی کرده است، خود در تعابیری بسیار روشن از وجود این ویژگی درباره امامان شیعه خبر داده است:
1. از جهتی آنان را عدل و همتای قرآن معرفی می کند و می فرماید: «کتاب الله و عترتی» ناگفته پیداست لنگه کتاب معصوم که همان عترت باشد باید مانند خود کتاب بر مردم حجت و از عصمت برخوردار باشد.
2. پیامبر به مردم دستور می دهد که پیروی از عترت مایه هدایت و سرپیچی از گفته های آنان مایه گمراهی است چنان چه می فرماید: «ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا أبدا».
باز درباره امیر مؤمنان می فرماید: «أنا مدینة العلم و علی بابها». آیا آگاهی امامان به مسایل عقیدتی و عملی، یک آگاهی عادی بوده، مانند شاگردی که در کلاس از آموزگار و استاد خود تعلیم می بیند یا این آموزه ها به صورت غیر عادی بوده هم چنان که مصاحب موسی را چنین مقامی بود. «و علمناه من لدنا علما؛ و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.» (کهف/ 65) اگر واقعا امامان معصوم مانند انسان های عادی بودند این همه تأکید بر پیروی از آنان چه معنا داشت بنابراین نباید تنها به بهانه حفظ خاتمیت دیگر آموزه ها را نادیده بگیریم.
گذشته از این معارف و آموزه هایی که از امامان به دست ما رسیده است محال است که زاییده آموزش های عادی باشد بلکه کثرت و عظمت و عمق آنان حاکی از آن است که گفته های آنان میوه باغ دگر است. نتیجه این که ختم نبوت با مرجعیت علمی اهل بیت کوچک ترین تعارضی ندارد و ائمه اهل بیت بازگوکنندگان احکامی هستند که قبلا بر پیامبر اسلام وحی و تشریع گشته است.

 


منابع :

  1. عبدالکریم سروش- مقاله خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم (ع)- فصلنامه کلام اسلامی-سال 14شماره 55

  2. عبدالکریم سروش- اسلام، وحی و نبوت- نشریه آفتاب- تهران- ش 15- صفحه 69

  3. مرتضی مطهری- حماسه حسینی- جلد 1 صفحه 183-159

  4. علامه سید مرتضی عسکری- نقش ائمه در احیای دین- جلد 6 صفحه 16-15

  5. سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 65- 67

  6. علی مخدوم- مقاله رابطه ی خاتمیت با امامت- مجله صباح- شماره 19

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112262