شبهه ناسازگاری مرجعیت علمی امامان معصوم با خاتمیت (جعل حدیث)

پاسخ محور سوم شبهه

پاسخ به این ادعای این شبهه کنندگان را به طور خلاصه می توان در دو بخش مطرح نمود:
1. پاسداری ائمه یازده گانه از شریعت 2. پاسدارى حضرت مهدى در دوران غیبت.
درباره این بخش نخست باید یادآور شد که مسلمانان جهان یعنی یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر مسلمان در روی زمین دو مدال افتخاری دارند که پاسداری از آن ها به عهده امامان بوده است:
1. قرآن مجید که مسلما به قرائت واحدی از جانب خدا فرو فرستاده شده ولی بعدها بر اثر تشتت صحابه و اختلاف لهجه های عرب به صورت قرائت های هفت گانه درآمد که مسلما جز یک قرائت، بقیه، ارتباطی به وحی الهی ندارد. چنان که امام باقر (ع) می فرماید: «ان القرآن واحد نزل من عند واحد ولکن الاختلاف یجیء من قبل الرواه». و همین قرائت رسمی از قرآن به روایت حفص از عاصم، از قرائت علی بن ابی طالب (ع) برگرفته شده است.
2. سنت پیامبر اکرم (ص) (گفتار و رفتار او) به وسیله کتاب علی و احادیث وی و احادیث امامان که متصل به پیامبر است محفوظ مانده است زیرا بعد از درگذشت پیامبر نگارش حدیث و نقل و مذاکره آن (مگر در موارد خاصی) تا یک قرن ممنوع اعلام شد. حال علت آن چه بوده فعلا مطرح نیست. از طرفی حدیثی که یک قرن نوشته نشود و آموزش ها تعطیل شود، تکلیف آن روشن است و در این میان برخی از یهودیان و مسیحیان مسلمان نماها مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه و تمیم داری داستان سرای مدینه و مانند آنان، اسراییلیات و مسیحیات را وارد حوزه های حدیثی مسلمانان کردند که تا کنون دامن گیر محدثان اسلامی می باشد.
اگر افسانه غرانیق (که ریشه کتاب «آیات شیطانی» است) و روایات حاکی از تجسیم و تشبیه و جبر، دامن گیر صحاح گردیده است، همگی از این اصل سرچشمه می گیرد. ولی ائمه شیعه به پیروی از علی (ع) به این نهی از مذاکره حدیث و نگارش آن اعتنا نکرده، از همان زمان رحیل رسول خدا تا دوران غیبت به نشر احادیث و آموزه ها پرداختند که هیچ فردی نمی تواند ارزش آنان را که جنبه پاسداری از سنت پیامبر دارد، انکار کند.

فرمان جعل حدیث

معاویه با صدور دو فرمان، محدثان را برای جعل حدیث درباره فضایل عثمان، سپس درباره دو خلیفه نخست ترغیب کرد و چیزی نگذشت که با دادن جوایز، روایات فراوانی درمورد فضیلت آنان در صحنه حدیث ظاهر گشت. او نخست بخش نامه ای به شرح زیر نوشت و به تمام کارگزاران فرستاد: «هرکس از دوست داران عثمان و علاقمندان وی و کلیه کسانی که روایاتی در فضیلت وی نقل می کنند، و در سرزمین تحت فرمانروای شما زندگی می کنند، شناسایی کنید و به خود نزدیک سازید، و اکرامشان بنمایید و آن چه را که ایشان در فضیلت عثمان نقل می کنند، برای من بنویسید، و اسم گوینده و نام پدر و خاندانش را ثبت کنید.»
بدین سبب هر کس روایتی از پیامبر (ص) در فضایل عثمان نقل می کرد، به صورت یک سند دولتی درمی آمد و به دربار خلافت اموی ارسال می شد. آن چنان این فرمان اجرا گشت، که فضایل عثمان و روایاتی که متضمن فضایل عثمان بود، فزونی یافت؛ زیرا معاویه پول و خلعت و جایزه و املاک و زمین و آن چه در دست داشت، بی دریغ، و با سخاوت تمام در این راه به کار می گرفت، و آن را میان اعراب و موالی پخش می نمود. بنابراین جعل روایت در هر شهر از شهرهای کشور اسلام بالا گرفت، و دنیاپرستان برای به دست آوردن آن به مسابقه با یکدیگر پرداختند! پس از این بخش نامه، بخش نامه دیگری از خلافت مرکزی صادر شد: «حدیث در مورد عثمان زیاد شده، و در تمام شهرها و نواحی بلاد اسلام نشر گردیده است. هنگامی که نامه ی من به دست شما رسید، مردم را دعوت کنید تا در فضایل صحابه و خلفای اولیه نقل حدیث نمایند، و هر روایتی را که مردم درمورد ابوتراب نقل کرده اند نگذارید نقل شود، مگر این که نقیض آن را در مورد صحابه برای من بیاورید؛ زیرا این کار بیشتر چشم مرا روشن می کند، و برای من محبوب تر می باشد، و دلایل ابوتراب و شیعیانش را بیشتر می شکند، و از مناقب عثمان و فضایل وی برای آن ها سخت تر است!»

نقش خدمات و تلاش های ائمه در احیاء دین و شریعت

با توجه به این نوع از تحریف حقایق، می توان به عظمت پاسداری امامان از اسلام ناب محمدی پی برد. در دیگر قلمروها، خلافت علی، یادآور دوران رسالت پیامبر شد و جامعه اسلامی را تا حدی توانست از افراط و تفریط باز دارد ولی اموی ها بعد از شهادت او چهره اسلام را دگرگون ساختند تا جایی که یزید به عنوان جانشین پیامبر اکرم (ص) وحی را منکر شد و شعار او این بود: «فلا خبر جاء ولا وحی نزل». سکوت مرگ باری بر جامعه آن روز حاکم بود، شهادت حسین بن علی (ع)، جامعه را از سکوت مرگ بار نجات داد و روح جدیدی از جهاد و تلاش در کالبد آنان دمید و پس از حسین بن علی انتفاضه ها و جنبش ها و خیزش های متعددی صورت گرفت تا شجره خبیثه از بیخ و بن کنده شد.

نقش تلاش های امام علی (ع) در احیاء و نشر معارف اسلامی

پیشوای اول شیعه در بیست و پنج سال زمان گوشه گیری، و پنج سال زمان خلافت پر محنت و گرفتاری خود، با بیان رسا و بلاغت خارق العاده خود که به تصدیق دوست و دشمن، غیرقابل معارضه و بی رقیب بود، به نشر معارف و احکام اسلام پرداخت و ابواب بهترین بحث های منطقی و آزاد را بر روی مردم باز نمود و عده ای از مردان خدا را از صحابه و تابعین، مانند: «سلمان» و «کمیل نخعی» و «اویس قرنی» و «رشید هجری» و «میثم کوفی» و غیر آنها پرورش داد و البته نمی شود گفت که اینان با روش معنوی خاصی که داشتند و ذخایر معارف و علومی که واجد آن بودند در جامعه اسلامی هیچ گونه تاثیری نداشتند.

نقش تلاش پیشوایان دوم، سوم و چهارم شیعه در احیاء دین اسلام

پس از شهادت نخستین پیشوای شیعه که سلطنت اموی با قیافه هولناک و مستبدانه اش شروع شد و معاویه و عمال وی و سایر سلاطین اموی با آخرین نیروی خود علیه شیعه به مبارزه پرداخته «هر جا فردی از شیعه پیدا می کردند حتی آنهایی را که به تشیع، متهم می شدند از میان برده، هر رگ و ریشه ای که داشت می زدند، و روز به روز کار وخیم تر و فشار شدیدتر می شد.»
با این همه در این مدت، پیشوای دوم و سوم و چهارم شیعه در زنده کردن و زنده نگه داشتن حق، فروگذاری نمی کردند و در چنین محیط پر از گرفتاری و محنت و در زیر تهدیدات شمشیر و تازیانه و شکنجه، کار می کردند و حقیقت تشیع روز به روز توسعه پیدا می کرده، روشنایی حقیقت گسترش می یافت.

نقش تلاش پیشوایان پنجم و ششم شیعه در احیاء دین اسلام

در زمان پیشوای پنجم و ششم یعنی امام محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) که سلطنت اموی ضعیف شده بود و رو به انهدام گذارد، در حالی که سلطنت عباسی هنوز نیرو نگرفته بود، در مدت کوتاهی دستی که گلوی شیعه را فشار می داد، قدری سست شد و شیعیان آزادی مختصری پیدا کردند. رجال و علما و محدثین، گرد این دو پیشوای بزرگوار را گرفته، به فرا گرفتن علوم و معارف اسلامی پرداختند، این همه جمعیت غیر از طایفه شیعه نبودند که اول به دست امام شیعه شده باشند و بعد از آن به تعلیم علوم و معارف بپردازند، بلکه شیعیانی بودند که در پس پرده اختفا و تقیه زندگی می کردند و با کوچکترین فرصتی پرده را کنار زده، بیرون آمدند. البته این روح توسعه یافته، در کالبد اکثریت جامع خالی از نفوذ نبود، و در آیینه افهام آنها حق و حقیقت را کم یا زیاد، جلوه می داد و نیازمندی فطرت انسانی را به دین فطری و بحث آزاد و احتیاج او را به سیر معنوی به گوش هوش همگان می رسانید.

نتیجه

هر یک از امامان معصوم، در عصر خود به افراط ها، انحراف ها و عدم برداشت صحیح از اسلام و سنت پیامبر معترض بوده و به خاطر همین به حبس و مرگ محکوم گردیدند. تاریخ گواه است که هر موقع برای امامان معصوم فرصتی دست می داد، آنان در نشر شریعت و پاسداری از دین حداکثر کوشش را می نمودند. حسن بن علی وشاء می گوید: «من در مسجد کوفه نهصد استاد حدیث دیدم که هر یک می گفتند: حدثنی جعفربن محمد.»
ابوحنیفه با آن گرایش های غیر صحیح، به کمال و درایت امام صادق (ع) اذعان کرده و می گوید: «لولا السنتان لهلک نعمان؛ من دو سال در محضر او بودم.»
عقاید شیعه سراسر تنزیه خدا تجسیم و وصف او به عدل و داد است، ولی در عقاید طرف مخالف اعتقاد به تجسیم و جهت و عدم پیراستگی خدا از عدل فراوان دیده می شود. به عنوان نمونه دو کتاب را که در یک قرن درباره توحید نگاشته شده در کنار هم بگذارید و داوری کنید:
1. توحید ابن خزیمه (متوفای 311) که احادیثی از پیامبر نقل می کند که در آن تجسیم و جهت داشتن خداو داوری از عدل کاملا پیداست و مسلما او اسراییلیات را به جای حدیث اسلامی پذیرفته است.
2. توحید صدوق (متوفای 381) که سراسر تنزیه و پیراستگی و وصف خدا به عدل و دیگر صفات کمال و جلال است. نه تنها مسأله تجسیم و تشبیه است که دامن گیر کتاب اول شده است، بلکه احادیث فراوانی پیرامون مسأله جبر زینت بخش این کتاب است. نه تنها این کتاب بلکه دو کتاب صحیح (بخاری و مسلم) همان راهی را رفته است که بعدها ابن خزیمه آن را رفته است.

پاسداری حضرت مهدی در دوران غیبت

درباره حضرت مهدی مسأله به گونه ای دیگر است. انتظار از ولی غایب بسان ولی حاضر دور از انصاف است ولی او در عصر غیبت مانند مصاحب موسی کارهایی صورت می دهد که افراد عادی از آنان آگاه نیستند. مصاحب موسی کشتی را سوراخ کرد ولی نه صاحب کشتی از آن آگاه شد و نه مسافران ولی سرانجام به مصلحت کشتیبان تمام شد. دیوار مشرف بر ویرانی را آباد کرد که کسی از گنج های مدفون در زیر آن آگاه نگردد.

 


منابع :

  1. عبدالکریم سروش- مقاله خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم (ع)- فصلنامه کلام اسلامی-سال 14شماره 55

  2. عبدالکریم سروش- اسلام، وحی و نبوت- نشریه آفتاب- تهران- ش 15- صفحه 69

  3. مرتضی مطهری- حماسه حسینی- جلد 1 صفحه 183-159

  4. علامه سید مرتضی عسکری- نقش ائمه در احیای دین- جلد 6 صفحه 16-15

  5. سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 65- 67

  6. علی مخدوم- مقاله رابطه ی خاتمیت با امامت- مجله صباح- شماره 19

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112263