بسیار مهمتر از صبر در برابر مصائب و بلایای طبیعی، آن است که یک انسان دارای هدف که از روی شعور و آگاهی، راهی را به سوی هدفی متعال در پیش گرفته و می رود، در برابر مصائب و ناگواری هائی که در این راه بطور محقق و قطعی وجود دارد، صبر و استقامت بورزد و بر اثر مواجه شدن با سختی ها و ناملایمات و شدت های این راه، از پیشرفت خود منصرف نگشته، راه خود را ادامه دهد. در یک تحلیل عمیق و در پرتو نگرشی محققانه به وضع اجتماعات تاریخی، همواره هدف های عالی انسانی و در رأس آن، هدف های انبیاء الهی، بر اثر اصطکاک و تصادم با منافع طبقات ستمگر و زورگو و سودجو، مورد تعرض و مخالفت این طبقات قرار گرفته و به این دلیل، میان صاحبان و منادیان این هدف ها با سردمداران طبقات مزبور، ستیزه ها و درگیریهای دائمی برقرار بوده است. آیات متعددی از قرآن که از مترفین و ملأ و طاغوت ها در برابر انبیاء یاد کرده ناظر به همین واقعیت علمی است. این وضعیت اجتناب ناپذیر، مستلزم آن است که برای رهروان راه حق و منادیان عدل و راستی و دنباله روان و پویندگان راه انبیاء همواره مصائب و ناملایماتی از همه نوع و همه گونه، قابل پیش بینی باشد. قرآن کریم برای آنکه مؤمنان را از پیش، آماده روبرو شدن با مشکلات سازد، صریحا خطرات این راه را به آنان گوشزد می کند و آنان را در جریان این واقعیت مجرب تاریخ می گذارد: «لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتوالکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا، اذی کثیرا، و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور؛ محققا و به صورتی اجتناب ناپذیر، از ناحیه ی جان و مال، مورد بلا و آزمایش قرار خواهید گرفت و از طرف یهودیان و نصاری و مشرکان، آزار فراوان خواهید دید و اگر صبر و مقاومت بورزید و تقوا پیشه کنید پس این از مهمترین کارها است» (آل عمران/ 186). در واقع نیز آنانکه خواستند مؤمن و بنده ی خدا زندگی کنند و به وظائف و تکالیف و تعهدات الهی خود پایبند باشند، از طرف مخالفان به انواع ناملایمات و ناراحتی ها دچار گشته و پیشگوئی قرآن را بطور عینی درباره ی خود، محقق یافتند. البته هر چه مرتبت و پایگاه ایمان و عمل آن کسی که در راه این هدف پویا و روان است بالاتر و تأثیر و اهمیت اش بیشتر باشد ضربات و صدمات وارد بر او نیز به همان نسبت شدیدتر و تحمل آن دشوارتر است.
امام صادق (ع) در حدیثی به این مطلب تصریح فرموده است: «ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم الا مثل فالامثل؛ از همگان مبتلاتر، پیامبران اند و سپس آنانکه به ایشان نزدیکترند هر که همانندتر مبتلاتر» (سفینة البحار، ماده بلا). باری این حوادث همانند پیشامدهای ناگواری از نوع بلایای طبیعی نیستند که انسان به هر تقدیر در هر صورت از دچار شدن به آن گریزی نداشته باشد بلکه هر کس می تواند در صورت تمایل و ترجیح دادن زندگی راحت و آسوده، از آسیب آنها مصون بماند. آنچه این بلاها و حوادث را اجتناب ناپذیر می سازد حرکت در راه هدف است. باید به این نکته توجه کرد که باید پیش از اقدام در هر کارى و قدم برداشتن به سوى هر هدفى، باید اندیشید و مطالعه کرد و ارزش حقیقى آن هدف را به طور تحقیق به دست آورد تا براى رسیدن به آن، همان اندازه کوشش و پایدارى به کار برد نه بیش تر. مثلا اگر ارزش مقصود، ده است باید در راه رسیدن به آن، حداکثر همان اندازه نیرو مصرف کرد نه زیادتر، تا اقلا از این اقدام زیانى پیدا نشود؛ زیرا اگر بیش تر از مقدار ارزش آن، نیرو مصرف شود، زیان خواهد بود. آن چه که از دست داده مى شود بیش تر از آن چه که به دست مى آید خواهد شد و این جز سفاهت، چیز دیگرى نیست.
پس از تذکر این نکته بدیهى، باید گفت: نزد عقل، هیچ هدفى نیست که ارزش آن را داشته باشد که انسان در راه رسیدن به آن، تمام هستى خود را از دست بدهد، بلکه از جان خود نیز بگذرد؛ چون هر چه را که انسان خواستار آن است، براى خود مى خواهد و اگر براى رسیدن به آن از خود بگذرد و از جان خویش صرف نظر کند، خواستن آن لغو و بیهوده خواهد بود و رفتار احمقانه اى بیش نیست؛ زیرا هدف هر چه بزرگ باشد از جان گذشتن در راه آن، در دم مرگ پشیمانى مى آورد، مگر آن که در مغز، به جاى عقل، احساسات حکومت کند. تنها مقصودى که مى ارزد که در راه رسیدن به آن از تمام هستى چشم پوشید، از مال صرف نظر شود، از جان خود و عزیزان دست برداشته شود، همانا راه خدا و قدم به سوى حق برداشتن است، در این راه است که انسان چیزى از دست نمى دهد، بلکه هر چه از دست بدهد، ده چندان نصیب او مى شود، اگر از حیات خود صرف نظر کند، حیات ابدى و زندگى همیشگى به دست خواهد آورد؛ کسى که در راه خدا دست از جان مى شوید، هنگام مرگ، بسیار خوشحال و خندان است و هیچ گونه پشیمانى ندارد. چنانچه یکى از یاران امام حسین (ع) در شب عاشورا مى خندید و بذله مى گفت.
همانطور که هر عافیت طلب خانه نشین که ترجیح می دهد هرگز قدم از لانه و خانه ی خود بیرون ننهاده رنج سفر بر خود هموار نسازد و از همه ی منافع و بهره هائی که در سیر و سفر هست چشم بپوشد، می تواند در تمام عمر خود از حوادثی همچون پرت شدن از کوه و روبرو شدن با حیوانات درنده و تهدید شدن به وسیله ی راهزنان و صدها حادثه ی دیگری که اختصاصا در سفر ممکن است پیش بیایند، مصون و محفوظ بماند؛ همانگونه هر انسان بی تفاوت و بی مسئولیت که هدف زندگی را نشناخته و در راه آن هدف گام برندارد و زندگی را بی ماجرا و بی دردسر بپسندد و به فتوای سعدی که می گوید: «به دریا در، منافع بیشمار است، و اگر خواهی سلامت در کنار است!» عمل کند، البته می تواند از همه آزارها و آسیب ها و دردسرها و حادثه هائی که لازمه پیمودن راه انبیاء است، خود را برکنار دارد. پس حوادث و بلایای راه انبیاء، به این معنی، بلایا و مصائبی اختیاری است و فقط کسانی بدان مبتلا می گردند که به پیروی از فرمان امیرالمؤمنین (ع): «خض الغمرات الی الحق؛ در راه حق قدم در گرداب های بلا بنه و در آن فرو برو» در راه حق قدم نهاده و دعوت انبیاء الهی را به راستی و درستی پاسخ گفته باشند. خود ائمه اطهار (ع) در برابر انواع سختی ها و مشکلات و مصائبی که در راه تبلیغ و دفاع از اسلام ناب بر ایشان وارد شد، صبر کردند و در این راه استقامت ورزیدند. در زیارت جامعه کبیره خطاب به ایشان می خوانیم: «و بذلتم أنفسکم فی مرضاته و صبرتم على ما أصابکم فی جنبه؛ و خود را در راه کسب خشنودی او فدا کردید و بر ناگواری هایی که در این راه برایتان پیش آمد، صبر کردید».
صبر در برابر این حوادث، از مهمترین انواع صبر و نمودار قوام گرفتگی مایه های انسانی است. این صبر به معنای قبول مصیبت و بدینصورت است که آدمی در برابر همه انگیزه هائی که او را به بازگشتن از میان راه و تن ندادن به این نوع از مصائب وادار می کند، مقاومت ورزیده و از اینکه بدین بلیه دچار شده است پشیمان نباشد. خباب بن ارت که از مسلمانان فداکار و در شمار اولین کسانی که به دعوت اسلام گرویده و در ردیف پذیرندگان نهضت درآمده بودند محسوب می شد و به جرم ایمان از بخش مهمی از دارائی خود محروم گشته بود، روزی بر اثر فشار شدیدی که بر او وارد می آمد به پیامبر اکرم (ص) شکوه برد. خود او چنین نقل می کند: پیامبر ردای خود را متکا ساخته و در کنار خانه ی کعبه تکیه داده و نشسته بود هنگامی که سخن مرا شنید راست نشست و در حالیکه رنگش برافروخته بود گفت: پیشینیان شما را گاهی زیر اره ی آهنین چنان می افکندند که اره تمام گوشت و پوست و رگ آنان را تا استخوان می درید و از دین برنمی گشتند و حتی گاهی با اره آنان را دو نیم می کردند. خدا این کار را به پایان خواهد برد تا جائیکه سواره ای از صنعاء تا حضرموت براند و بر اثر سیطره ی حکومت اسلامی و تشکیل نظام اسلامی راهها چنان امن و امان باشد که بر خویشتن از کسی جز خدا و بر گله ی گوسفندش از چیزی جز گرگ نهراسد! با اینگونه بیانهای آتشین روح مقاومت و اراده ی پولادین را در پیروان خود استوار می فرمود و به صبر و استقامت در برابر بلیات ناشی از مؤمن بودنش، وادار می ساخت. ممکن است کسی بر اثر صبر بر انجام وظائف اسلامی (صبر بر طاعت) و یا صبر در برابر انگیزه های گناه (صبر در برابر معصیت) در شمار مؤمنان به دین درآید و قدم در راهی که پایانش خدا است بگذارد ولی در برابر مصائب و حوادثی که لازمه ی حتمی و اجتناب ناپذیر این راه است توان مقاومت نیاورده و در بین راه به ضعف روحی و سستی عقیده و نومیدی و دیگر موجبات توقف، دچار شود و بر اثر بی صبری، راه را ناتمام گذارد و برگردد و از بخشی از وظائف و تکالیفی که بر دوش او هست شانه خالی کند. پس به پایان رسانیدن و ادامه این راه بیگمان متوقف بر فراهم آوردن این شاخه از صبر (یعنی صبر در مصائب اختیاری) است. اکنون به نمونه های کاملی از صبر و استقامت در برابر سختی ها و مشکلات راه خدا اشاره می کنیم:
امام على (ع)
امیرمؤمنان على (ع) با آن که خود را خلیفه رسول خدا مى دانست و دیگران را نسبت به خود ستم کار و غاصب مى دید، ولى هیچ گاه بر خلاف آن ها اقدامى ننمود و در مقام سرنگون کردن ایشان بر نیامد. با آن که مصایبى بسیار و ظلم هایى بى شمار بر آن حضرت و همسر مقدسش دخت رسول خدا فاطمه زهرا رفته بود، على (ع) چیزى نگفت، چون انتقام را براى مقصود مقدس خود که تحکیم اساس اسلام و نشر مذهب حق بود، مضر مى دید، زیرا پس از رحلت پیامبر اگر در میان مسلمانان اختلاف روى مى داد بنیان اسلام از میان مى رفت. ابوسفیان خواست که چنین کارى بکند، ولى على (ع) جلوگیرى کرد و حتى به این هم اکتفا نکرد و در تمام مشکلات به آن ها کمک مى نمود و آن ها را راهنمایى مى فرمود.
امام حسین (ع)
امام حسین (ع) پس از آن که تمام یارانش کشته شدند؛ خویشاوندانش در برابر دیدگانش چون برگ درختان بر زمین ریختند؛ برادران رشید و فرزندان دلیرش در حضورش جان دادند، خاندان عصمت را تقویت روحى نموده و آنان را براى اسیرى آماده فرمود، آن گاه قدم به میدان جنگ گذاشته و مانند شیر غران بر سپاه دشمن مى تازد و چنان به جنگ مى پردازد که گویى ابدا مصیبتى نکشیده، داغى ندیده است و تشنگى در آن حضرت یافت نمى شود، با صداى بلند فریاد مى زند: «الموت اولى من رکوب العار؛ مرگ از زندگى با ننگ بهتر است».
حضرت زینب (س)
زینب کبرى از محترم ترین و بزرگ ترین زنان اسلام است دختر امیرمؤمنان على و فاطمه زهرا (س) است؛ خواهر امام مجتبى و سیدالشهدا و عروس جعفر طیار است. گذشته از تمام این ها، داراى فضایل و کمالات بى شمار مى باشد. این بانوى بزرگ اسلام به قدرى در مصایب صبر و پایدارى نمود که تاکنون کم تر از کسى دیده شده است. روز عاشورا همه عزیزانش از: برادران و برادرزادگان و فرزندان، در برابر چشمانش به خون آغشته شدند و همگى شهید شدند، به طورى که یک مرد سالم در خاندان رسول خدا باقى نماند، سرپرستى آن خاندان جلیل از زنان و کودکان بنى هاشم و یاران برادرش به عهده زینب بود، هنگامى که ایشان را با حالت اسارت از کربلا مى بردند، ضربات تازیانه از طرف دشمنان خدا بر زینب کبرى وارد مى آمد، کودکان از شتران بر زمین مى افتادند، زینب از شتر پایین آمده و آن ها را سوار مى کرد، سر بریده برادرش را در جلو چشمانش بر سر نیزه حرکت مى دادند هنگامى که به مجلس ابن زیاد رسید، زخم زبان هاى آن پلید نانجیب بر زخم هاى زینب نمک مى پاشید. شهادت عزیزان از یک سو، تازیانه خوردن اسرا از یک سو، خار خلیدن از یک سو و مصایب از هر طرفى بر زینب روى آورده بود، زینب همه را تحمل مى کرد و لب به شکایت نمى گشود و هر جا که موقعیت مناسبى یافت مى شد -چه در کوفه و چه در شام- فجایع بنى امیه و ظلم و ستم آن ها را بیان مى نمود و خیانت کوفیان را آشکار مى ساخت. این فتح در نظر یزید بسیار بزرگ جلوه کرده بود، چون نخستین فتح دوره سلطنت او بود. غرور، سرتاپاى او را فرا گرفته بود، از باده فتح و فیروزى سرمست شده، جوانى شعورش را برده، سلطنت عقلش را ربوده و شراب ناب هم ادراکى براى او باقى نگذاشته بود. اسیران را براى خودنمایى، در مجلس خود حاضر کرد، مشغول به شماتت گردید، دین و ایمان را به بازى شمرد، پست فطرتى خویش را هنگامى آشکار ساخت که با چوب خیزران بر لبان مقدس امام (ع) که در حضورش گذاشته بودند نواختن آغاز کرد، در این هنگام زینب خواست فجایع بنى امیه را بر مجلسیان و همه جهانیان روشن کند، بزرگى و طهارت خاندان رسول خدا را ابلاغ کند و مظلومیت دودمان پیامبر را بشناساند، بدون آن که این همه مصایب، ایشان را از کار انداخته و یا فکر او را فلج نموده باشد، از جاى برخاست و خطابه مفصلى را ایراد نمود. توجه به این نکته که این سخنان را بانویى اسیر و به ظاهر شکست خورده که همه مردانش شهید شده اند و هستى او به یغما رفته است خطاب به پادشاهى نیرومند و به ظاهر پیروز و دشمنى خونى و مست و جوانى بى مغز که رحم و مهربانى ابدا در قلب او یافت نمى شود، مى گوید، بزرگى روح دختر على (ع) را آشکار می کند.
راههای ایجاد صبر بر مصیبت های اختیاری
به دلیل اهمیت و نقش اساسی صبر بر سختی های به وجود آمده بخاطر ایمان و عقیده انسان، در چندین آیه از قرآن کریم بر روی این نقطه تکیه فراوان شده و به شیوه و زبان های گوناگون، مایه های این مقاومت در دل و جان پیروان اسلام ایجاد گردیده است. یکی از راههای ایجاد صبر بر مصیبت های اختیاری، مطرح کردن و در نظر آوردن مصیبت های بی اختیار است: در قرآن برای اینکه روبرو شدن با مرگ در راه وظیفه، بر پویندگان راه خدا دشوار نیاید به آنان یادآوری می کند که: مرگ سرنوشت همگانی افراد بشر است، آنانکه در میدانهای جنگ نمیرند، در بسترها و خانه ها، بالاخره خواهند مرد و مرگ و زندگی به دست خدا است و مرگی که برای خدا باشد و عملی در راه محسوب شود موجب اجر و پاداش است: (آیه 144 و 156 و 168 سوره آل عمران). راه دیگر، آن است که پیشرفتهای حاصل از قبول این مصیبت ها در راه هدف و ضربه ها و ضررهائی که از این رهگذر بر موانع راه، وارد می گردد یادآوری شود. در آیه 139 و 140 آل عمران و آیات دیگری از قرآن، این شیوه به کار گرفته شده است: «سست مشوید و اندوهگین مگردید، اگر مؤمن باشید برتری و پیروزی از آن شما است. اگر به شما زخمی وارد آید، بر دشمن شما نیز زخمی همانند آن رسیده است». راه دیگر به رخ کشیدن و یادآوری کردن سرگذشت پیشینیان و مجاهدت های آنان و صبر و قبولی است که در برابر مصیبت های اختیاری نشان داده اند. آیه ی 146 سوره ی آل عمران، با این زبان، صبر و استقامت را به یاوران پیامبر و پیشاهنگان اسلام می آموزد: «ای بسا پیامبرانی که انبوه خداپرستان در کنار آنان، مقابله و پیکار کردند، پس در برابر بلیه ها و پیشامدهای ناگواری که در راه خدا بر آنان وارد آمد، سست نشدند و ضعف نشان ندادند و زبون نگشتند، و خدا صابران را دوست می دارد». آیات متعدد دیگری از قرآن نیز گویای این واقعیت ها و تشویق دنباله روان راه انبیاء بر پیمودن این راه است. آری، صبر بر چنین مصائبی در عین آنکه بسی دشوار و محتاج اراده ئی قوی و ایمانی راسخ است، خود در ایجاد اراده ی قوی و ایمان راسخ و مهمتر از آن، در پدید آوردن بهشت اجتماعی اسلام، دارای نقشی معجزآساست و همین جهت است که در آیات قرآن و روایات بیشماری از گفتارهای ائمه هدی (ع) به وسائل و شیوه های گوناگون درباره ی این نوع و این شاخه از صبر، توصیه ها و دستورالعمل هائی صادر گشته است.