ماده «غر» به معنای فریب دادن است. ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت به سبب تأثیر چیز دیگرى در انسان است. طبق تعریف بزرگان علم اخلاق، غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است. مذمت و نکوهش این حالت و خوى زشت در احادیث اسلامى بازتاب گسترده اى دارد. برخی از این روایات را با هم می خوانیم:
1- در حدیثى از امام امیرمؤمنان (ع) مى خوانیم: «سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور!؛ مستى غفلت و غرور از مستى شراب طولانى تر است». همچنین در کلام دیگری می فرمایند: «غرور الغنی یوجب الاشر؛ فریب ثروت موجب سرمستی می شود.»
2- در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «جماع الشر فى الاغرار بالمهل و الاتکال على العمل؛ کانون بدى ها در فریب خوردن به سبب مهلت الهى و اعتماد بر اعمال (ناچیز) است». انسان عمل خیر ناچیزى انجام مى دهد و به وسیله آن خود را اهل نجات مى داند و آزادى بى قید و شرطى براى خود قائل است یا اینکه گناهانى از او سر زده و مهلت پروردگار سبب غرورش مى شود.
3- حضرت رسول (ص) می فرمایند: «حبذا نوم الأکیاس و فطرهم کیف یغبنون سهر الحمقى و اجتهادهم، و لمثقال ذرة من صاحب تقوى و یقین أفضل من مل ء الأرض من المغترین؛ خوشا خواب زیرکان و روزه نگرفتن آنها که چگونه بیدارى احمقان و کوشش آنها را مغبون کرده اند (زیرا حماقت موجب غرور به بیدارى و کوشش مى گردد)، و هر آینه ذره اى از عمل صاحب تقوا و یقین برتر است از عمل فریفتگان که روى زمین را پر کند».
4- در حدیث دیگرى از آن حضرت مى بینیم غرور ضد عقل شمرده شده است، مى فرماید: «لا یلقى العاقل مغرورا؛ آدم عاقل هرگز مغرور دیده نمى شود»
5- در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم که غرور، انسان را در انبوهى از خیالات گرفتار مى سازد و اسباب نجات را از او قطع مى کند: «من غره السراب تقطعت به الاسباب؛ کسى که سراب ها او را فریب دهد و مغرور سازد اسباب (نجات) از او قطع مى شود»
6- همان امام بزرگوار در تعبیر زیباى دیگرى درباره گروهى از منحرفان مى فرماید: «زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثبور؛ آنها بذر فجور و گناه را افشاندند و با آب غرور و فریب آن را آبیارى کردند و محصول آن را که بدبختى و هلاکت بود درو کردند»
7- در سخن دیگرى آن حضرت غرور و خودبینى را یکى از موانع پند پذیرى انسان مى شمرد، مى فرماید: «بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرة؛ در میان شما و موعظه حجابى از غرور است»
8- در نهج البلاغه می خوانیم: «فاتقوا الله تقیة ذی لب شغل التفکر قلبه و أنصب الخوف بدنه و أسهر التهجد غرار نومه و أظمأ الرجاء هواجر یومه فظلف الرهب شهواته و أوجف الذکر بلسانه و قدم الخوف لإبانه و تنکب المخالج عن وضح السبیل و سلک أقصد المسالک إلى النهج المطلوب و لم تفتله فاتلات الغرور؛ از خدا بترسید ای بندگان خدا، همچون ترسیدن خردمندی که تفکر و اندیشه دل او را به خود مشغول کرده و ترس جسمش را رنجور ساخته است... و راست ترین راه را به سوی مقصد را در پیش گرفته است و فریب های بازدارنده او را (از رفتن به سوی مقصد) باز نداشته است.»
9- و نیز از همان حضرت در جمله کوتاه و پر معنى دیگرى آمده است: «طوبى لمن لم تقتله قاتلات الغرور؛ خوشا به حال کسى که فریب های کشنده او را از پاى در نیاورد».
10- امام صادق (ع) فرمودند: «فریفته، در دنیا مسکین و بینوا و در آخرت مغبون و زیانکار است، زیرا برتر را به فروتر فروخته است و از خود شگفت مدار، که چه بسا به مال و تندرستى خود فریفته شوى و پندارى که باقى خواهى بود و بسا به درازى عمر و به فرزندان و یارانت غره شوى و گمان کنى که به وسیله آنها نجات خواهى یافت. و چه بسا به جمال (یا حال) خود و به رسیدن به مقصود و آرزوى و هوى و هوس خویش مغرور گردى و پندارى که صادق و درستکارى. و چه بسا به آنچه به مردم مى نمایى از پشیمانى بر تقصیر که در عبادت کرده اى فریفته شوى و شاید خداوند از دل تو خلاف آنچه مى نمایى داند. و بسا هست که نفس خود را به تکلف به عبادت وا دارى و حال آنکه خداى اخلاص را مى خواهد و چه بسا به علم و نسب خود افتخار کنى و حال آنکه از آنچه از احوال تو پنهان است و خداى تعالى به آن آگاهى دارد غافل باشى و چه بسا پندارى که خدا را مى خوانى و حال آنکه غیر خدا را مى خوانى و بسا هست که گمان کنى که ناصح و خیر خواهى خلقى و حال آنکه آنان را براى خود مى خواهى به اینکه به تو تمایل پیدا کنند. و چه بسا خود را نکوهش کنی، ولى در حقیقت خویشتن را مى ستایى»
11- گستاخی و فریفتگی نسبت به خداوند موجب نابودی انسان می شود و هیچ انسانی برای این کار عذر و بهانه ای ندارد. امام علی (ع) آیه «یا أیها الإنسان ما غرک بربک الکریم؛ اى انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده است» را تلاوت کردند و فرمودند: «أدحض مسئول حجة و أقطع مغتر معذرة لقد أبرح جهالة بنفسه یا أیها الإنسان ما جرأک على ذنبک و ما غرک بربک و ما أنسک بهلکة نفسک؛ انسانی که در این آیه مورد خطاب و سؤال است، هر دلیلی برای مغرور شدنش به خدا بیاورد دلیلش بر باطل است و عذر و بهانه اش از عذر و بهانه هر فریب خورده دیگری بی پایه تر و جهالت وجود او را سخت فرا گرفته است. ای انسان! چه چیز تو را به گناه کردن دایر کرده است؟ چه چیز تورا به پروردگارت مغرور و گستاخ کرده است؟ چه چیز تو را به نابود کردن نفس خو داده است؟
12- امام صادق (ع) فرمودند: «من وثق بثلاثة کان مغرورا من صدق بما لا یکون و رکن إلى من لا یثق به و طمع فی ما لا یملک؛ هر که به سه چیز اعتماد کند فریب خورده است، کسی که آنچه را نمی باشد و شدنی نیست، باور کند و به کسی که بدو اعتماد ندارد تکیه کند و به آنچه به دست نمی آورد چشم طمع ببندد.»
13- امیر مؤمنان، علی (ع) می فرمایند: «کفى بالمرء غرورا أن یثق بکل ما تسول له نفسه؛ در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر چه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند.»
علاوه بر روایات فوق، تمامی روایاتی که در فضل علم و نکوهش جهل وارد شده است مى توانند دلیل مذمت غرور و فریفتگی باشند زیرا غرور نوعى جهل است.