شیوه های تبلیغی حضرت لوط علیه السلام

لوط (ع)

لوط یکى از پیامبران صاحب رسالت است، ولى خود معاصر حضرت ابراهیم بوده و به او ایمان آورده است. داستان او در حدود 82 آیه و نامش 27 بار در قرآن مذکور است.
بنا به مفاد آیات قرآنى، قوم لوط تبهکار بوده اند و به جاى زنان با پسران مى آمیختند و در ملأ مرتکب کارهاى زشت مى شدند و از این رو مستحق عذاب شدند. «ان لوطا لبث فى قومه ثلاثین سنة یدعوهم إلى الله عزوجل و یحذرهم عذابه؛ لوط به مدت سى سال در میان قومش آنها را به سوى خدا مى خواند و از عذاب الهى برحذر مى داشت.» (بحارالأنوار، ج 12، ص 148).

مبارزه با فساد اخلاقى

حضرت لوط چون دیگر پیامبران الهى، پیام هاى توحیدى را به شکل متنوع به قوم خود ارائه فرموده است، اما قرآن بر مهم ترین بخش این رسالت که مبارزه با انحرافات اخلاقى و عادات زشت قوم لوط است تأکید ورزیده و به شرح شیوه هاى مبارزه با این پدیده هاى سوء پرداخته است. در قرآن هر جا سخن از لوط به میان آمده، روش هاى مبارزه بى امان او با این آفات اخلاقى و اجتماعى خطرناک و خانمان سوز مشاهده مى گردد.
براى اقناع مخاطبان با عنایت به شرایط ویژه هر دسته، استدلال ها و برهان هاى ویژه ضرورت دارد که لوط در مقابله با این نوع انحراف، به انواع استدلال ها دست یازیده است؛ چرا که محور دعوت هاى الهى روشنگرى و جهل زدایى است و چون پرده هاى جهل و بى خبرى برداشته شود نور حقیقت آشکار خواهد گردید. لوط، گاهى با استدلال عرفى و با بهره گیرى از مقبولات فطرى و عام چنین مى گوید: «ولوطا إذ قال لقومه أتأتون الفاحشة ما سبقکم بها من أحد من العالمین* إنکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون؛ و لوط را فرستادیم، هنگامى که به قوم خود گفت: آیا آن کار زشت را مرتکب مى شوید، که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است؟ شما زنان را ترک کرده، بامردان از روى شهوت در مى آمیزید. آرى شما قومى فاسد و نابکارید.» (اعراف/ 80- 81)
در آیه دیگر به گناهان دیگر این قوم که از انحراف اصلى ناشى مى شود اشاره کرده است. «أئنکم لتأتون الرجال وتقطعون السبیل وتأتون فى نادیکم المنکر؛ آیا شما با مردها در مى آمیزید و راه (توالد و تناسل) را قطع مى کنید و در محافل خود پلیدکارى مى کنید؟»(عنکبوت/ 29) و گاهى با استدلال عقلى از آنها مى پرسند که چرا از نظام عادى خلقت تعدى مى کنید.
«أتأتون الذکران من العالمین* وتذرون ما خلق لکم ربکم من أزواجکم؛ آیا از مردم جهان، با مردها در مى آمیزید؟ و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان براى شما آفریده وا مى گذارید؟» (شعراء/ 165- 166)
چون مى بیند قوم پلیدش حتى براى مهمانان او سوء نیت دارند با برهان هاى فطرى به تحریک وجدان مخاطبان مى پردازد: «فاتقوا الله ولا تخزون فى ضیفى ألیس منکم رجل رشید؛ پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید. آیا در میان شما آدمى عقل رس پیدا نمى شود؟» (هود/ 78)
بر مبناى فساد اخلاقى و اجتماعى در پایان چند آیه و پیام تبلیغى، آنان را تجاوزکار، مسرف و نادان مى شمرد:
1- در سوره شعراء: «بل أنتم قوم عادون؛ بلکه شما گروهى تجاوز کارید.»
2- در سوره اعراف: «بل أنتم قوم مسرفون؛ بلکه شما قومى اسرافکارید.»
3- در سوره نحل: «بل أنتم قوم تجهلون؛ بلکه شما گروهى هستید که نادانى مى کنید؟»
این نسبت ها حاوى استدلال هایى است مبنى بر این که این عادت زشت نوعى تجاوز است و شما بدان مبتلایید و منشأ آن جهل شما به فرجام امور است.

گفتار نرم و دلسوزانه

براى رعایت کرامت انسانى و با هدف نفوذ در دل آنان، مبلغ باید به گفتار صمیمى و دلپذیر روى آورد، لوط همواره از آغاز دعوت تا زمانى که اندک امیدى به هدایت مخاطبان مانده بود، با نرمخویى و دلسوزى و خیرخواهى برخورد مى کرد: «إذ قال لهم أخوهم لوط ألا تتقون* إنى لکم رسول أمین* فاتقوا الله وأطیعون؛ آن گاه که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما فرستاده اى درخور اعتمادم. از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید.» (شعراء/ 161- 163)
وقتى او را تهدید به اخراج از شهر مى کنند تنها از عملشان اظهار ناخشنودى مى کند اما به خود آنها تندخویى نمى نماید:
«قالوا لئن لم تنته یا لوط لتکونن من المخرجین* قال إنى لعملکم من القالین؛ گفتند: اى لوط اگر دست برندارى قطعا از اخراج شدگان خواهى بود، گفت: به راستى من دشمن کردار شمایم.» (شعراء/ 167- 168)

جایگزینى معروف پس از نهى از منکر

یکى از شیوه هاى ظریف و درس هاى مفید دعوت لوط این است که پس از نهى و بازداشتن مکرر و جدى آنها از زشتى هاى اخلاقى، آنها را به کار معروف و پسندیده راهنمایى مى کند؛ وقتى با هجوم خشونت آمیز قوم خطاکار براى اعمال زشت مواجه مى شود که حتى به مهمانان او نیز رحم نمى کنند، مى گوید: «قال یا قوم هؤلاء بناتى هن أطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزون فى ضیفى؛ لوط گفت: اى قوم من، اینان دختران منند. آنان براى شما پاکیزه ترند. پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید.» (هود/ 78)
شایان ذکر است که در این جا موضوع و مصداق مورد بحث شاید حایز اهمیت زیادى نباشد و آنچه مهم است شیوه برگرفته از این آیه است، بدین معنا که با سلب عادات و صفات زشت ورفع وضعیت هاى نامطلوب، نمایاندن عادات و صفات نیکو ضرورت دارد، و باید کام تشنه انسان را همواره سیراب داشت و خلأهاى موجود را جبران کرد، همان گونه که اصل نفى خدایان متعدد (لا إله) با معرفى خداى واحد (إلاالله) همراه است.

اظهار خشم و برائت از فساد نه از افراد

لزوم گفتار نرم و دلپذیر موجب آن نیست که حتى پس از عناد و پافشارى قوم بر شرک و گناه، پیامبر با آنها با گشاده رویى برخورد کند، بلکه در این شرایط که حتى موعظه نافذ و انذار رسا و اندرز روشن بر سنگدلى آنان فایق نمى آید، حداقل از اعمال زشت آنها برائت مى جوید و ناخشنودى و غضب خویش را از تبهکاریشان ابراز مى کند. «قال إنى لعملکم من القالین؛ گفت: به راستى من با کردار شما دشمنم.» (شعراء/ 168) و چون قوم تبهکار، پیشنهاد حضرت لوط را مبنى بر تزویج دخترانش با آنان به تمسخر مى گیرند، این گونه خشم خود را اظهار مى کند: «قال لو أن لى بکم قوة أو آوى إلى رکن شدید؛ لوط گفت: کاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم یا به تکیه گاهى استوار پناه مى جستم.» (هود/ 80)
و گاهى نیز به دلیل پاسخ هاى معاندانه منحرفان، به خدا پناه مى برد: «قال رب انصرنى على القوم المفسدین؛ گفت: اى پروردگار من، مرا در برابر گروه تبهکار یارى فرما.» (عنکبوت/ 30)

سخاوت و مهماندوستى

نفوذ در ضمیر مخاطبان طرق گوناگونى دارد که مهربانى و عطوفت از هموارترین آنهاست، و ضیافت و اطعام و مهمانپذیرى بیانگر مهربانى عمیق است. در آیات دعوت لوط، از مهماندوستى لوط شرحى نیاورده و تنها در یک جا به مهمان او اشاره شده است. اما روایات توجه بیشترى به این موضوع دارند.
از امام باقر نقل شده که فرمود: «حضرت لوط، با کرامت و سخاوتمند بود و مهمان را گرامى مى داشت، به حدى که قومش او را بر حذر مى داشتند و چون مهمانان زیادى به خانه او وارد مى شدند، قوم تبهکار به او گفتند: ما تورا از این بار عام نهى مى کنیم. مهمان نپذیر، که اگر چنین کنى مهمانانت را نیز مفتضح و تو را رسوا خواهیم کرد. اینچنین بود که هرگاه مهمانى به او مى رسید، پنهانى از او پذیرایى مى کرد.» (بحارالأنوار، ج 12، ص 148)
حضرت لوط نیز همچون غالب پیامبران و مبلغان توحید، با صراحت، خود را از پاداش قوم بى نیاز و بى چشمداشت اعلام مى کند تا دل به تطمیع او (به دادن مزد بیشتر) و یا تهدید او (به قطع پاداش و اجر) نبندند و اخلاص و استقامت او را در ادامه مسیر تبلیغى باور دارند. «وما أسألکم علیه من أجر إن أجرى إلا على رب العالمین؛ و من از شما هیچ پاداشى درخواست نمى کنم، پاداش من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.» (شعراء/ 164)


منابع :

  1. خزائلى- اعلام قرآن- صفحه 541

  2. مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112985