چهره حواریون مسیح در قرآن و کتاب مقدس (کتاب مقدس)

حواری

حواریون جمع حواری، منسوب به حور، به معنی شدت سفیدی است، ولی در اثر تطور لغت در مورد یاران خصوصی انسان به کار می رود و در قرآن جز بر یاران حضرت مسیح بر کسی اطلاق نشده است.
اما درباره علت نامگذاری شاگردان مسیح (ع) به این نام، احتمالات متعددی داده شده، ولی آنچه نزدیک تر به ذهن می رسد و در احادیث پیشوایان بزرگ دینی آمده است، این است که آنها علاوه بر اینکه قلبی پاک و روحی با صفا داشتند در پاکیزه ساختن و روشن نمودن افکار دیگران و شستشوی مردم از آلودگی و گناه کوشش فراوان داشتند. در عیون اخبارالرضا از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده که از آن حضرت سؤال کردند: «چرا حواریون به این نام نامیده شدند؟» امام (ع) فرمود: «جمعی از مردم چنین تصور می کنند که آنها شغل لباس شویی داشته اند ولی در نزد ما علت آن این بوده که آنها هم خود را از آلودگی به گناه پاک کرده بودند، و هم برای پاک کردن دیگران کوشش داشتند.»

اسامی حواریون

حواریون مسیح شاگردان خاص آن حضرت بودند که به وی ایمان راسخ داشته و پس از غیبت مسیح آیین او را در جهان نشر دادند. قرآن در سوره صف آیه 14 ایمان آنان را متذکر شده است، ولی از جمله هایی که انجیل درباره حواریون دارد استفاده می شود که آنان درباره مسیح همگی لغزشهایی داشته اند. اسامی آنان به قرار زیر است:
1- شمعون پطرس، 2- اندریاس، (برادر شمعون) 3- یعقوب، 4- یوحنا (برادر یعقوب) 5- فیلسیبوس، 6- برتونما، 7- لوقا، 8- متی، (که گاهی به او لاوی می گویند) 9- شمعون غیور، 10- لیبوس (یهودا)، 11- یعقوب صغیر، 12- یهودا اسخریوطی.
مفسر معروف مرحوم "طبرسی" در مجمع البیان نقل می کند که حواریون به همراه عیسی در سفرها به راه می افتادند و هر گاه تشنه یا گرسنه می شدند به فرمان خداوند غذا و آب برای آنها آماده می شد، آنها این جریان را افتخار بزرگی برای خود دانستند و از مسیح پرسیدند «آیا کسی بالاتر از ما پیدا می شود؟» او گفت: «آری «افضل منکم من یعمل بیده و یاکل من کسبه» از شما بالاتر کسی است که زحمت بکشد و از دست رنج خودش بخورد.» و به دنبال این جریان آنها به شستشوی لباس و گرفتن اجرت در برابر آن مشغول شدند. (و عملا به همه مردم درسی دادند که کار و کوشش ننگ و عار نیست.)

ویژگیهای حواریون
اکثر حواریون حضرت عیسی (ع) ماهی گیرانی فقیر، بدون آگاهی و فصاحت و خالی از هرگونه دارایی دنیوی و سلطنت جهانی بودند، هرچند شاگردان خاص حضرت عیسی به شمار می آمدند، اما در زمان حیات وی، افرادی «بی ادراک»، «بی ایمان» و «سست دل» معرفی شده بودند. در عین حال، پس از عروج حضرت عیسی (ع) از ناحیه «روح القدس» هدایت یافته و بر هدایت دیگران قادر شدند. همه از روح القدس پر گشته، به زبان های مختلف، به نوعی که روح، به آنان تلفظ بخشید، شروع به سخن گفتن کردند. توماس میشل، کشیش معاصر معتقد است رسولان در زمان عیسی (ع) باور داشتند که وی همان مسیحایی است که یهود در انتظار او به سر می بردند و خدا او را برای نجات بشر فرستاده است. اما پس از مرگ مسیح آنان در بن بست فکری قرار گرفتند و گمان کردند که معلم ایشان در رسالت خود ناکام مانده است، اما دیدار مسیح (ع) پس از رستاخیز وی به تردیدهای آنان پایان داد.
مشاهده مسیح به صورت فردی و گروهی تا چهل روز پس از مرگ وی ادامه داشت و پس از آن عیسی برای همیشه از نظر آنان پنهان شد. در این زمان مشکل بزرگ رسولان ناآشنایی آنان با وظایف خود بود. ده روز پس از غیبت عیسی (ع) این مشکل هم از میان برداشته شد و پرتو روح القدس، تردید آنان را از میان برد و آنان را به انجام رسالت قدرت داد. در زمان حیات حضرت عیسی، مأموریت رسولان تبلیغ در میان بلاد اسرائیلی بود. این دوازده تن را عیسی فرستاد و به ایشان وصیت کرده و گفت: «از راه امت ها نروید و در بلدی از سامریان داخل مشوید، بلکه نزد گوسفندان گم شده «اسرائیل» بروید، و چون می روید موعظه کرده، بگویید که ملکوت آسمان نزدیک است.» اما پس از عروج و رستاخیز وی، مأموریت تبلیغی گسترده ای برای رسولان در میان تمامی امم در دستور کار قرار گرفت. حضرت عیسی به ایشان فرمود: «پس، بروید و همه امت ها را شاگرد خود سازید و ایشان را به نام اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.»

دیدگاه کتاب مقدس درباره حواریون

مؤلف کتاب مقدس، فرازهای مختلفی را درباره شخصیت آن نقل کرده است. حواریون شاگردان مخصوص حضرت مسیح هستند که بر جلال او شاهد می باشند و آنها را در نهایت اقتدار برگزیده و با روح خود مملو ساخت. تعالیم و خدمات مخصوص خود را به آنان سپرد. بدیهی است که منصب حواریون مسیح به انقضای حیات خودشان منتهی شده وبه نمایندگان آنها داده نمی شد. آنان اشخاص عامی و امی بودند که از میان مردم منتخب گشته، بعد از دعوت و اعطای دستورالعمل، آقای مقدس و الهی خود را متابعت همی نمودند و همواره از مشاهده اعمال و افعال او از روح مقدس او شرمسار گشته، متدرجا حقایق و تعالی انجیل را درک می نمودند و پس از قیام خود، آنها را به تمام دنیا مأمور فرمود که اهل جهان را موعظه و اندرز نمایند و ایشان را بر اظهار معجزات و خوارق و غیره قدرت بخشید.
بدیهی است که حواریون در اقتدار و معجزات و خوارق عادات و غیره مساوی بودند و هیچ یک را برتری بر دیگری نبود و هرگز ایشان مدعی این معنی نبودند لکن هیچ یک از ایشان همچو پولس مقتدر و توانا و کارپرداز نبود. حواریون به طور تدریج در فهم و ادراک رسالت مسیح طرقی نمودند تا افاضه روح بر تمام ایشان. در کتاب اعمال حواریون وضع انکار لذات و زحمات این دوازده تن، که شباهت به مسیح داشتند و افعال ایشان که بر طبق اراده حضرت اقدس الهی بود و محض محبتی که به خداوند ایشان داشتند، به طور تفصیل مذکور است و خودشان را تماما با غیرت و محبتی که بر حسب میل و رضای مسیح بود وقف این کار کرده و همواره ما را تعلیم می دهند.

چهره دیگر حواریون در عهد جدید
فرازهای کتاب مقدس حاکی از صداقت و نزاهت حواریون است، ولی در برابر آنها عهد جدید وجود دارد که درست نقطه مقابل آن همه ثنا و توصیف می باشد و انسان نمی داند کدام یک از اینها را باور کند. مثلا انجیل متی که حواریون را صاحبان کرامت و شفا دهندگان بیماران معرفی می کند، در جای دیگر درباره یهودای اسخریوطی می گوید: «وی دین خود را به دنیا فروخت. و مسیح را در مقابل سی درهم به یهود تسلیم نمود و سرانجام پشیمان شد و خود را خفه نمود و با این کیفیت درگذشت.» عین عبارت انجیل متی به این شرح است: «چون صبح گردید جمیع رؤسای کهنه و مشایخ آن قوم درباره عیسی مشورت کردند که او را به قتل برسانند پس او را بسته بیرون کشیدند و به پنطیوس پیلاطس حاکم تسلیم نمودند. و چون «یهودا» سی پاره نقره را به رئیس کهنه و مشایخ رد نمود و گفت: خطا کرده ام زیرا که خون بی گناهی را تسلیم نموده ام، گفتند که ما را چه کار است، خود دانی. پس از آن پاره های نقره را در هیکل افکند، برگشت و خود را خفه نمود.»

حواری دزد
این حواری نه تنها در طول عمر چنین دسته گلی به آب داده و عیسای بی گناه را تسلیم دستگاه دژخیمان یهود نموده است، گویا سابقه و پیشینه درستی نیز نداشته و گاهی دست به دزدی می زده است. انجیل یوحنا درباره وی چنین می نویسد: «شش روز قبل از عید فصح، عیسی به بیت عنیه به مکان «لفا در مروه» که از میان مردگان او را برخیزانیده بود، آمد. در آنجا برای او طعام آماده کردند و «مرثا» خدمت می کرد و «لعاذر» یکی از همنشینان بود. مریم رطل عطر سنبل خاصی گران قیمت را گرفته، به پاهای عیسی مالید و پایهای او را به مویهای خود خشک کرد و خانه به بوی آن عطر پر شد. آنگاه یکی از شاگردانش، یعنی یهودای اسخر یوطی پسر شمعون که بعد به او خیانت کرد، گفت که این عطر چرا به سیصد دینار فروخته نشد که به فقیران داده شود و گفتند او این را نه از آنجا بود که برای فقیران می اندیشید. بلکه از این سبب بود که دزد بود و کیسه می داشت و آنچه را که در آن می افتاد می برد.»

گرفتاری مسیح و خواب شیرین حواریون

مسیح در شب گرفتاری خود به آنان دستور داد که بیدار بمانند، ولی آنان بر خلاف دستور وی در خواب شیرین فرو رفتند. حتی مسیح مقداری نماز خواند و پیش آنان آمد. همه را در خواب دید و به پطرس گفت که «نمی توانستید یک ساعت با من بیدار باشید و دعا کنید.» بار دیگر رفت مشغول نماز شد و برگشت. دوباره همه را در خواب دید. سپس در مرتبه سوم برگشت و به حواریون گفت: «حالا بخوابید و استراحت کنید.» نه تنها در شب گرفتاری عیسی به خواب رفتند، بلکه در لحظه گرفتاری وی او را رها نمودند و فرار کردند.
اکنون ما کدام از این دو ترسیم را بپذیریم: ترسیمی که آنان را در آستانه پیامبران قرار داده و صاحبان کرامت و خارق عادت معرفی می کند، یا ترسیم دیگری که حاکی از جبن و زبونی و ضعف ایمان آنان می باشد؛ تا آنجایی که کارهایی انجام می دهند که هرگز یک مؤمن عادی حاضر به انجام آن نمی گرد. و پیشوای خود را در برابر سی درهم به دژخیمان یهود می فروشند و در موقع گرفتاری مسیح به خواب می روند و یا پا به فرار می گذارند. گویا عیسایی نبوده و نیامده است.

تبری جستن پیشوای مسیحیان از مسیح
پطرس، رئیس حوایون و خلیفه عیسی در اینکه مانند دیگران در شب گرفتاری خوابید و پس از گرفتاری پا به فرار گذارد، جای گفتگو نیست. ولی سپس اندک شهامتی از خود نشان داد و دورادور از عقب سر وی به منزل رئیس کهنه رفت و داخل گشت و نزد ملازمان برای ملاحظه انجام کار نشست. تا آنجا که پترس در ایوان بیرون نشسته بود و کنیزکی نزد وی آمد و گفت که «تو نیز با عیسای جلیل بودی.» او در حضور همه انکار نمود و گفت: «نمی دانم که چه می گویی؟» سپس کنیزک دیگری او را دید و به او گفت: «این مرد هم با عیسای ناصری بوده.» پطرس سوگند خورد که آن مرد را نمی شناسم و پس از مقداری از کسانی که ایستاده بودند، پیش پطرس آمدند و گفتند که «تو هم از آنها می باشی. زیرا لهجه تو، تو را آشکار می سازد.» در این موقع شروع به لعن و قسم خوردن نمود که هرگز مسیح را نمی شناسم. در این موقع خروسی بانگ زد، آنگاه پطروس سخن عیسی را که به وی گفته بود که سه مرتبه مرا پیش از بانگ خروس انکار خواهی کرد، به یاد آورد و بیرون شد و زار زار گریست.

پطروس، شیطان است
هنگامی که عیسی از سرنوشت خود به شاگردانش خبر داد، آنگاه پطروس او را گرفت. در آغاز ملامت نمود و گفت: «خداوندا! از تو دور باد، این بر تو واقع نخواهد گشت.» مسیح در جواب وی گفت: «شیطان! دور شو که موجب صدمه من هستی. زیرا اندیشه تو از الهیات نیست، بلکه از افسانیات است.» اینها نمونه هایی از داوریهای ضد و نقیض عهد جدید است که منعکس ساختیم با این وصف چگونه می تواند این نوشته راهنمای ملل جهان و چراغی فرا راه مردم آن باشد. در اینجا عظمت قرآن و اصالت آن برای اهل تحقیق روشن و هویدا می گردد و نیز روشن می شود که کتاب آسمانی دست نخورده جز قرآن نیست. احادیث اسلامی درباره حواریون نیز یکنواخت است. همگی حاکی از عظمت و جانبازی آنان می باشد و محدث معروف شیعه روایات مربوط به آنان را در جلد 14 بحارالانوار در صفحات 282- 272 گرد آورده است.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 6 ص 324- 329 و 331-340، جلد 3 ص 316- 322، جلد 19 ص 441

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 5 ص 130، جلد 2 ص 563- 565

  3. جعفر سبحاني- منشور جاوید- جلد 12 صفحه 393- 394 و 384

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113249