آینده بشریت از نگاه کتاب مقدس (عهدین)

بشارت

بشارت به مصلح کل در آخرالزمان مساله اى است که همه ادیان و مذاهب مختلف، آن را مطرح کرده و نوید به ظهور کسى داده اند که بشریت را از ظلم، ستم و نابرابرى نجات خواهد داد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. اعتقاد به این که در آخرالزمان شخصیتى الهى و آسمانى، به عنوان منجى و مصلح کل خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، امنیت، صلح، صفا و انصاف را بر جهان حاکم خواهد نمود و طومار ظالمان، مستکبران، متجاوزان و مفسدان را درهم خواهد پیچید، اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه در ادیان و مذاهب مختلف مطرح است.
علامه طباطبایى در این باره مى فرماید: «در ادیان و مذاهب گوناگون که در جهان حکومت مى کنند، مانند وثنیت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و اسلام، از کسى که نجات دهنده بشریت است، سخن به میان آمده است و عموما ظهور او را نوید داده اند. اگرچه در تطبیق، اختلاف دارند و حدیث متفق علیه پیامبر اکرم (ص): «المهدى من ولدى؛ مهدى موعود از فرزندان من مى باشد.» اشاره به همین معناست.»
شهید مطهرى در این زمینه مى نویسد: «اندیشه پیروزى نهایى حق، صلح و عدالت بر نیروى باطل، ستیز و ظلم و گسترش جهانى ایمان اسلامى، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهاى انسانى، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده آل، و بالاخره اجراى این ایده عمومى و انسانى به وسیله شخصیتى مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامى از او به «مهدى» تعبیر شده است، اندیشه اى است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامى، با تفاوتها و اختلافهایى بدان مؤمن و معتقدند.»

بشارتهای کتاب مقدس (عهدین)

الف) «خداوند از زندگى افراد درستکار و امین مراقبت مى کند. او به ایشان ارثى فساد ناپذیر خواهد بخشید. اما بدکاران نابود خواهند شد و دشمنان خداوند همچون گلهاى وحشى زودگذر، پژمرده و فانى خواهند شد و مانند دود ناپدید خواهند گردید... خداوند انصاف را دوست دارد و عزیزان خود را ترک نمى کند، بلکه همیشه از آنها مراقبت مى نماید. اما نسل شروران ریشه کن خواهد شد. نیکان و صالحان، دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند نمود... خداوند نیکان را نجات خواهد داد... خداوند به کمک آنها خواهد شتافت و آنها را از چنگ بدکاران خواهد رهانید; زیرا به او پناه مى برند.»
ظاهرا این جملات از کتاب زبور داود، همان است که قرآن کریم با اشاره به آن مى فرماید: «و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون؛ به تحقیق در زبور داود (علاوه بر قرآن) این حقیقت را نگاشتیم که حتما نیکان و صالحان زمین را به ارث مى برند.» (انبیاء/ 105)
ب) «اى خدا احکام خود را به پادشاه و عدالت خویش را به پسر پادشاه عنایت کن. تا او قوم تو را به عدالت داورى خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف. آنگاه در سراسر سرزمین ما سلامتى و عدالت برقرار خواهد شد، مساکین قوم را دادرسى خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. از تو خواهند ترسید مادامى که آفتاب باقى است و مادامى که ماه است. در زمان او صالحان خواهند شگفت، وفور سلامتى خواهد بود تا وقتى که ماه باشد. دامنه قلمرو او از دریا تا دریا و از نهر (فرات) تا دورترین نقطه جهان خواهد بود.»
«... جمیع سلاطین، او را تعظیم خواهند کرد و تمام امتها او را بندگى و خدمتگزارى خواهند نمود. وقتى شخصى درمانده و فقیر از او کمک بخواهد او را خواهد رهانید و بر افراد ضعیف و نیازمند رحم خواهد کرد و ضعیفان را نجات خواهد داد، آنها را از ظلم خواهد رهانید; زیرا جان آنها براى او با ارزش است. او زنده و پایدار خواهد ماند... قوم او پیوسته براى او دعا مى کنند و او را متبارک خوانند. سرزمین او پر از غله شود و کوهستانها مانند کوه هاى لبنان حاصلخیز گردد، شهرهایى همچون مزرعه هاى پر علف، سرشار از جمعیت شود. نام او تا ابدالآبد باقى خواهد ماند، و تا خورشید باقى است آوازه او پایدار بماند... متبارک باد نام مجید او تا ابدالآبد. تمام دنیا از شکوه و جلال او پر شود. آمین! آمین!» (زبور داود، مزمور 72)
برخى از یهودیان مى گویند منظور از پادشاه، خود حضرت داود و منظور از پادشاه زاده حضرت سلیمان است و جماعت نصارى مى گویند این مزمور در شأن حضرت عیسى است. ولى به نظر مى رسد هر دو نظریه باطل است. اما بطلال نظریه یهود به این دلیل است که اولا، حضرت داود صاحب شریعت و احکام نبوده است تا از خدا بخواهد که احکام خود را به او عطا کند. ثانیا، بسیار بعید است که حضرت داود در مقام دعا که مقام خضوع و تذلل و خشوع است خود را به نام پادشاه بخواند. ثالثا، به اعتقاد اهل کتاب و گواهى صریح کتاب مقدس دایره ملک و فرمانروایى حضرت سلیمان همانند پدرش داود تنها اورشلیم بوده است.
رابعا، در عهد حضرت سلیمان، به تصریح کتاب مقدس، ظلم و شرک به کلى برچیده نشد، بلکه کتاب مقدس صراحت دارد که خود حضرت سلیمان در آخر عمر دچار شرک و بت پرستى شد! خامسا، مدت ملک و فرمانروایى حضرت سلیمان به صراحت کتاب مقدس بیش از چهل سال ادامه پیدا نکرد. بنابراین هیچ یک از ویژگیهایى که در عبارت مزمور هفتاد و دو آمده است بر حضرت سلیمان قابل انطباق نیست. (کتاب مقدس، اول پادشاهان، باب 11، آیه 42)
اما بطلان نظریه مسیحیان به خاطر این است که اولا، حضرت عیسى نه پدر داشت و نه پسر; بنابراین نمى توان عبارت کتاب مزامیر را بر او منطبق ساخت. ثانیا، به اعتراف نصارى، حضرت عیسى حتى یک روز هم سلطنت و فرمانروایى نکرد. ثالثا، به شهادت و صراحت کتاب مقدس حضرت عیسى خود صاحب احکام نبود بلکه او تابع حضرت موسى و تورات او بود. (انجیل متى، باب 5، آیه 19 - 17) به نظر مى رسد منظور از پادشاه که صاحب احکام است حضرت محمد (ص) و منظور از پسر پادشاه که جهان را پر از عدل و داد مى کند حضرت مهدى موعود (عج) باشد. حداقل این است که عبارت بالا بر عقیده مسلمانان و شیعیان انطباق بهترى دارد.
ج) «در حالى که این سرود را براى پادشاه مى سرایم... تو از همه فرزندان آدم، زیباترى، بلاغت به لبهاى تو ریخته است و از لبانت نعمت فیض مى چکید، خداوند تو را تا ابد متبارک ساخته است. اى پادشاه مقتدر، شمشیر جلال و جبروت را بر کمرت ببند و شکوهمندانه بر اسب خویش سوار شو تا از حقیقت و عدالت و حلم و تواضع دفاع کنى، قدرتت پیروزى بزرگ را نصیب تو مى گرداند. تیرهاى تو نیز به قلب دشمنانت فرو مى روند و همه اقوام در برابر تو سقوط مى کنند. خداوند تحت فرمانروایى تو را جاودان کرده است. تو با عدالت و انصاف سلطنت مى کنى. عدالت را دوست دارى و از شرارت بیزارى. بنابراین خدایت تو را برگزیده و تو را بیش از هر کس دیگر شاد گردانیده است. تمام لباسهایت را از مر و عود سلیخه (معطر) آمیخته است... اى پادشاه نام تو را در تمام نسلها شهرت خواهم داد و همه مردم تا ابد سپاسگزار تو خواهند بود. » (مزامیر، مزمور 45) این اوصاف جز بر امام زمان (عج)، که در آینده، حکومت عدل جهانى را تشکیل خواهد داد صادق نیست.

انجیل

د) در انجیل، حضرت عیسى براى قوم بنى اسرائیل تمثیلى را بیان کرده است; مضمون این تمثیل این است که صاحب تاکستانى، باغ خود را به دست چند باغبان سپرد و خود به مسافرت رفت و در موسم انگور چینى، مالک، چند نفر را نزد باغبانها فرستاد تا سهم خود را از آنها تحویل بگیرد ولى باغبانها به ایشان حمله کردند و آنها را کشتند، مالک مجددا عده دیگرى را فرستاد، باغبانها با این گروه نیز همان کار را کردند. بالاخره مالک، پسر خود را فرستاد، باز آنها به او حمله کردند و کشتند. پس از این، حضرت عیسى از قوم خود مى پرسد: «حال وقتى به نظر شما مالک باغ برگردد، با باغبانها چه خواهد کرد؟» گفتند: «البته از آن بدکاران انتقام سختى خواهد گرفت; باغ را به باغبانهایى اجاره خواهد داد تا میوه هایش را در موسم چیدن به او تسلیم کنند.»
آنگاه عیسى از ایشان پرسید «آیا شما هیچ گاه این آیه را در کتاب آسمانى نخوانده اید که همان سنگى را که معمارها دور انداختند، همان سر زاویه (یا سنگ اصلى ساختمان) شد. این کار از جانب خداوند و در نظر ما عجیب است. منظورم این است که ملکوت خود را از شما (بنى اسرائیل) گرفته و به امتى خواهد داد (ظاهرا امت عرب که از نسل حضرت اسماعیل بودند بر خلاف بنى اسرائیل که از نسل حضرت اسحاق بودند) که میوه هایش را به او تسلیم کنند و سهم او را بدهند. اگر کسى روى این سنگ بیفتد تکه تکه خواهد شد و اگر این سنگ بر روى کسى بیفتد او را له خواهد کرد. چون کاهنان اعظم و سران مذهبى (یهود) متوجه شدند که عیسى درباره آنها سخن مى گوید و منظورشان از باغبانان در این حکایت خود آنهاست تصمیم گرفتند او را بکشند.» (انجیل متى، باب 21، آیه 45 - 33)
با تأمل در این تمثیل روشن مى شود که منظور از مالک باغ، خداست و منظور از باغ، دین و شریعت الهى است. منظور از باغبانان، یهود و بنى اسرائیل است. منظور از فرستادگان صاحب باغ که با حمله باغبانان کشته شدند، پیامبران بنى اسرائیل هستند. (به قول قرآن یکى از اوصاف زشت بنى اسرائیل پیامبر کشى بود) و مقصود از پسر مالک، حضرت عیسى است که به زعم مسیحیان او پسر خدا است و مقصود از قوم دیگر که مالک، باغ را به آنها تحویل خواهد داد، قوم عرب مى باشد که پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) از تبار آنها هستند، و مقصود از سنگى که معمارها او را دور انداختند ولى بعدا سنگ اصلى ساختمان شد (سنگى که هر کس بر روى آن بیفتند و یا سنگ بر روى او بیفتد له خواهد شد) ظاهرا امام زمان است; امامى که قرنها به خاطر تهدید جباران و طاغوتیان بناچار از میان مردم غیبت کرد.
شاهد بر این مدعا بخش دیگر کتاب مقدس است: «همان سنگى که معماران نپسندیدند و دور انداختند، اینک مهمترین سنگ ساختمان شده است. این کار خداست چه کار شگفت انگیزى! امروز روز پیروزى خداوند است. باید جشن گرفت و شادى کرد. خداوندا تمنا مى کنیم ما را نجات دهى و کامیاب سازى. برکت باد بر آن کس که به نام خداوند مى آید. ما از خانه خداوند تو را برکت مى دهیم. خداوند همان خدایى است که ما را منور ساخته است. شاخه ها را به دست گیرید و جشن را آغاز کنید و به سوى قربانگاه خدا پیش بروید.» (زبور داود، مزمور 118، آیه 27 - 22)
برخى از مسیحیان مى گویند مقصود از «سنگ دور انداخته» حضرت مسیح است که در آینده از آسمان فرود خواهد آمد. ولى این توجیه درست نیست; زیرا گوینده این سخن خود حضرت عیسى است و از حضرت عیسى در این داستان به پسر مالک که مورد قتل واقع شد تعبیر شده است و به کارگیرى سنگ دور انداخته شده، پس از این واقعه مطرح شده است. از این گذشته وصفى که براى سنگ بیان گردیده (هر کس روى آن سنگ افتد شکسته مى شود و هر کس که این سنگ روى او افتد له مى شود) در مورد حضرت عیسى که به اتفاق همه مسیحیان و گواهى کتاب مقدس پیامبر رحمت و محبت بود صادق نیست.
در انجیل یوحنا از قول حضرت عیسى آمده است که: «من مثل نورى آمده ام تا در این دنیاى تاریک بدرخشم،... اگر کسى صداى مرا بشنود و اطاعت نکند، من از او بازخواست نخواهم کرد; زیرا من نه براى بازخواست، بلکه براى نجات جهان آمده ام.» (انجیل یوحنا، باب 12، آیه 47)
ه) «خداوند مى فرماید: این است خدمتگزار من که او را تقویت مى کنم. این است برگزیده من که از او خشنودم. او را از روحم برخواهم ساخت تا عدالت و انصاف را براى اقوام جهان به ارمغان آورد. او آرام است و در کوچه ها فریاد نخواهد کرد او نى خرد شده را نخواهد شکست و شعله ضعیف را خاموش نخواهد کرد. عدل و انصاف واقعى را به اجرا در خواهد آورد. دلسرد و نومید نخواهد شد و عدالت را بر زمین استوار خواهد ساخت. مردم سرزمین هاى دور دست منتظرند تعالیم او را بشنوند. خداوند به خدمتگزار خود چنین مى گوید: من که خدا هستم تو را خوانده ام و به تو قدرت داده ام تا عدالت را برقرار سازى. توسط تو با تمام اقوام جهان عهد مى بندم و به وسیله تو به مردم دنیا نور مى بخشم. تو چشمان کوران را باز خواهى کرد و آنان را که در زندانهاى تاریک اسیرند آزاد خواهى ساخت... خداوند همچون جنگ آورى توانا به میدان جنگ خواهد آمد و فریاد برآورده، دشمنان خود را شکست خواهد داد. مدت مدیدى است که او سکوت کرده است و جلوى خشم خود را گرفته است، اما دیگر ساکت نخواهد ماند.» (کتاب اشعیا، باب 42)
اوصاف مذکور در این عبارات جز بر امام زمان (عج) قابل انطباق نیست. بر خلاف ادعاى مسیحیان که معتقدند این بشارت ناظر به حضرت مسیح است، عدم انطباق اوصاف مذکور بر حضرت عیسى مسیح روشن است; زیرا او نه اهل جنگ و جهاد بود (به زعم مسیحیان); چون پیام او پیام محبت و صلح بود، و نه دشمنان خود را مغلوب ساخته است، و نه توانسته است عدل و انصاف را در زمین حاکم سازد، بلکه به گواهى کتاب مقدس خود به دست اشرار به صلیب کشیده و کشته شد.

آخرالزمان

و) مسیحیان نیز همانگونه که گفتیم به آمدن منجى و مصلح نهایى در آخرالزمان عقیده دارند، اما منجى نهایى را حضرت مسیح مى دانند، آنها معتقدند که حضرت مسیح سه روز پس از به صلیب کشیده شدن و دفن شدن از قبر برخاست به آسمان رفت و در آینده از آسمان فرود خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. «بنابراین آماده و هوشیار باشید، مانند کسى که آماده هر اتفاقى است. منتظر بازگشت عیسى مسیح باشید; زیرا در آن روز، لطف و فیض عظیمى نصیب شما خواهد شد.» (نامه اول پطرس، باب 1، آیه 13)
«همواره لباس بر تن، براى خدمت آماده باشید. مانند خدمتکارانى که منتظرند اربابشان از جشن عروسى باز گردد و حاضرند هر وقت که برسد و در بزند، در را به رویش باز کنند. خوشا به حال آن خدمتکارانى که وقتى اربابشان مى آید بیدار باشند... خوشا به حال آن غلامانى که وقتى اربابشان مى آید، خواه نیمه شب باشد، خواه سپیده دم... بنابراین شما نیز آماده باشید; زیرا من، (مسیح موعود) هنگامى باز خواهم گشت که کمتر انتظارش را دارید.» (انجیل لوقا، باب 12، آیه 40 - 35) «اما سخنى نیز درباره بازگشت خداوند ما (عیسى مسیح) و جمع شدن ما به نزد او بگویم، گویا برخى مى گویند که روز بازگشت او فرا رسیده است، برادران عزیز، خواهش مى کنم از شنیدن اینگونه خبرهاى نادرست، آرامش خود را از دست ندهید... بدانید که تا این دو رویداد واقع نشود آن روز نخواهد آمد. نخست، شورشى بر ضد خدا برپا خواهد شد. دوم آن مرد جهنمى که عامل این شورش است ظهور خواهد کرد، او با هر چه که مربوط به دین و خداست مخالفت خواهد کرد... اما خداوند ما (عیسى) به هنگام بازگشت خود، او را با نفس دهان خویش هلاک کرد و با حضور خود نابود خواهد کرد. این مرد خبیث به وسیله «قدرت شیطان» ظهور خواهد کرد و آلت دست او خواهد بود. او با کارهاى عجیب و حیرت انگیز خود همه را فریب خواهد داد. آنانى که فریب او را مى خورند آنانى هستند که راه راست را رها کرده و راه جهنم را در پیش گرفته اند.» (نامه دوم پولس به مسیحیان تسالونیکى، باب 2)
ما نیز بر اساس روایات متعدد به این امر عقیده داریم که حضرت مسیح در آخرالزمان به هنگام ظهور امام زمان نزول خواهد کرد و پشت سر امام زمان به جماعت نماز خواهد خواند و در رکاب او در بسط عدل و حق، کوشش خواهد کرد.
ز) خداوند مى فرماید: «روزى خواهد آمد که هر کس بخواهد برکتى بطلبد یا سوگندى یاد کند تنها نام خداى حق را بر زبان خواهد راند. سختى هاى گذشته به کلى فراموش شده و از بین خواهد رفت; زیرا من زمین جدیدى مى سازم. هر چه در گذشته بوده کاملا فراموش شده و دیگر به یاد آورده نخواهد شد... نوزادان، دیگر در سن کم نخواهند مرد و صد سالگان، جوان محسوب خواهند شد. تنها کسانى پیش از وقت خواهند مرد که گناه مى کنند و زیر لعن هستند. در آن روزها، هر که خانه اى بسازد، خود در آن ساکن خواهد شد. هر که باغ انگورى غرس کند خود از میوه آن خواهد خورد; زیرا دیگر، خانه ها و باغهاى انگور قوم من به دست دشمن نخواهد افتاد. ایشان مانند درختان، عمر طولانى خواهند کرد و از دسترنج خود بهره مند خواهند شد و لذت خواهند برد و دیگر زحمتهایشان بر باد نخواهد رفت و فرزندانشان رنگ مصیبت را نخواهند دید; زیرا هم آنان را و هم فرزندانشان را برکت خواهم داد. حتى پیش از آن که مرا بخوانند جواب خواهم داد. گرگ و بره با هم خواهند چرید، شیر مانند گاو کاه خواهد خورد و مار دیگر کسى را نیش نخواهد زد.» (کتاب اشعیا، باب 65، آیه 25 - 16)
ح) «صبر کنید به زودى وقتش مى رسد که بر ضد اقوام شرور به پاخیزم; زیرا تصمیم گرفته ام ملل جهان را جمع کنم و خشم و غضب خود را بر آنها فرو ریزم. تمام جهان از آتش غیرت من گداخته خواهد شد. آنگاه به همه مردم جهان، زبان پاک خواهم داد تا همه آنها نام مرا بخوانند و تنها مرا عبادت کنند... در آن زمان دیگر از یاغى گرى هاى گذشته خود شرمنده نخواهید شد; زیرا اشخاص متکبر را از میان شما برمى دارم و کسانى که باقى بمانند متواضع و فروتن خواهند بود و به نام من توکل خواهند نمود. آنها دیگر ظالم و حقه باز و دورغگو نخواهند بود، در آرامش و امنیت به سر خواهند برد و هیچ کس آنها را نخواهد ترسانید.» (کتاب صفنیا، باب 3، آیه 13 - 8)
ط) «هنگامى که پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش بیاید آنگاه بر کرسى جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا مى کند به گونه اى که شبان گوسفندان را از بزها جدا مى کند.» (انجیل متى، باب 25، آیه 34 - 31)


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایى- شیعه در اسلام

  2. مرتضی مطهرى- قیام و انقلاب مهدى- صفحه 5

  3. عباس نیکزاد- مقاله آینده بشریت در کتاب مقدس، قرآن کریم و روایات- درگاه پاسخگویی به مسائل دینی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113274