بنای بیت المقدس توسط حضرت سلیمان علیه السلام

بعضى از مورخان بناى بیت المقدس را به داود پیغمبر نسبت داده اند و گفته اند در زمان داود عده اى به طاعونى سخت مبتلا شدند و داود چون در مکان فعلى مسجد اقصى دیده بود که فرشتگان از آن جا به آسمان مى روند، به همراه مردم به منظور دعا بدان جا رفت و براى برطرف شدن طاعون، به درگاه خداى تعالى دعا کرد و خداوند هم به دعاى او، طاعون را از مردم برطرف نمود.از آن پس داود دستور داد در آن مکان مسجدى بسازند و خود دست به کار شروع آن گردید، اما پیش از آن که بناى آن پایان پذیرد، داود از دنیا رفت و به سلیمان وصیت کرد آن را به اتمام برساند. البته قولى هم هست که خود داود پس از این که شهر بیت المقدس را بساخت، دست به کار بناى مسجدى شد و بناى آن را نیز به اتمام رسانید و طلا و جواهرات بسیارى براى تزیین سقف ها و دیوارهاى آن به کار برد و چون بناى آن به پایان رسید، جشن مفصلى برپا داشت و آن روز را عید قرار داد و قربانى ها کردند.
در مقابل اینان هم گروهى گفته اند که داود خواست تا دست به کار بناى آن شود ولى از جانب خداى تعالى بدو وحى شد که این کار به دست تو انجام نمى شود آن را به فرزندت سلیمان واگذار کن. در نقلى هم که به نظر نگارنده چندان اعتبارى ندارد آمده است که داود مصالح ساختمان مسجد بیت المقدس را تهیه کرد، ولى سلیمان دست به کار آن گردید و مصالح عبارت بود از یک صد هزار وزنه طلا و یک میلیون وزنه ئ نقره و مقدارى فراوان مس و آهن که قیمت نقره اش به بهاى امروز 000/000/342 و بهاى طلایش 000/500/889 لیره انگلیسى مى شود. سلیمان در سال چهارم سلطنبش بناى هیکل را که همان معبد بیت المقدس بود آغاز کرد و 600/183 نفر را در ساختانش به کار گماشت. ساهتمان این معبد هفت سال و نیم طول کشید و به سال 1005 قبل از میلاد مسیح پایان یافت و نیکوترین بناى دنیا و فخر اورشلیم گردید.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان از جبایى که جزء گروه اول است نقل مى کند که خداى عز و جل طاعون را بر بنى اسرائیل مسلط کرد و جمع بسیارى در یک روز هلاک شدند. داود به آن ها دستور داد که غسل کنند و با زن ها بچه هاى خود به صحرا روند و به درگاه خداى تعالى زارى کنند، بلکه خداوند آنان را مورد رحمت و لطف خویش قرار دهد. صحراى مزبور که بنى اسرائیل براى دعا به آن جا رفتند همان سرزمینى بود که بعدا مسجد را در آن بنا کردند. خود داود نیز بالاى صخره (و سنگى که اکنون نیز هست) برفت و به سجده افتاد و به درگاه خدا نالید و بنى اسرائیل نیز با او به سجده افتادند. هنوز سر از سجده برنداشته بودند که خداوند طاعون را از میان آن ها برداشت.
پس از این که سه روز از این ماجرا گذشت، داود آن ها را جمع کرد و به ایشان فرمود: خداى تعالى بر شما منت گذاشت و مورد لطف خویش قرارتان داد. اکنون به شکرانه این نعمت بیایید و در آن نقطه اى که دعایتان به اجابت رسید مسجدى بنا کنید. بنى اسرائیل به دستور داود عمل کرده و دست به کار بناى بیت المقدس شدند و داود از کسانى بود که سنگ بر دوش خود حمل مى کرد و بزرگان و نیکان بنى اسرائیل نیز به داود تأسى کرده و سنگ مى آوردند تا دیوارهاى آن را به مقدار یک قامت بالا بردند و در آن روز از عمر داود 127 سال گذشته بود. خداى تعالى به داود وحى فرمود که اتمام بناى آن به دست فرزندت سلیمان انجام خواهد شد. وقتى داود به 140 سالگى رسید، سلیمان را به جانشینى خود برگزید و سپس از دنیا رفت.
سلیمان نیز جنیان و شیاطین را جمع کرد و کارهاى ساختمان را میان ایشان تقسیم نمود و هر دسته اى را به کارى گماشت و جمعى از جنیان و شیاطین را براى تهیه سنگ هاى مرمر و بلور به کندن معادن وادار کرد و دستور داد شهر بیت المقدس را از سنگ هاى مرمر سفید بنا کنند و براى آن دوازده قالع ساخت و هر یک از تیره هاى بنى اسرائیل را در قلعه اى اى داد.
هنگامى که از بناى شهر فراغت یافت، شروع به ساختن مسجد کرد و شیاطین و دیوان را گروه گروه به استخراج معادن طلا و جوهرات فرستاد و دسته اى را هم براى حمل آن ها به بیت المقدس گماشت و گروهى نیز مشک، عنبر و سایر عطرها را برایش مى آوردند و دسته اى هم مأمور تهیه مروارید از قعر دریاها و حمل آن به بیت المقدس گردیدند. در نتیجه آن قدر سنگ هاى معدنى، طلا، جواهر تهیه شد که اندازه آن ها را جز خدا کسى نمى دانست. سپس فرمان داد حجاران و سنگ تراشان زبردست را حاضر کردند و دستور داد سنگ ها و جواهرات را طبق دستور معماران حجارى کنند آن گاه به وسیله آن ها، سلیمان مسجد را با سنگ هاى سفید و زرد و سبز بنا کرد و ستون هاى آن را از سنگ هاى مرمر بلورین قرار داد و سقف و دیوارهاى آن را به انواع جواهرات مزین ساخت و کف آن را با صفحه هایى از فیروزه فرش کرد و در روى زمین جایى زیباتر و درخشنده تر از آن جا نبود و چنان بود که در شب تاریک چون ماه شب چهارده مى درخشید.
وقتى ساختمان آن به پایان رسید، بزرگان و نیکان بنى اسرائیل را جمع کرد و به ایشان خبر داد که من این بنا را براى خداى تعالى ساختم و آن روز را که بناى مسجد به اتمام رسید، جشن گرفت و بیت المقدس هم چنان بود تا وقتى که بخت النصر به جنگ بنى اسرائیل آمد و شهر را ویران کرده، دستور خرابى مسجد را داد و طلا و جواهرى که در آن بود همه را به پایتخت کشور خود در سرزمین عراق برد.
بد نیست این را هم بدانید که شهر بیت المقدس با این که نه شهر تجارتى بوده و نه از نظر کشاورزى مورد توجه بوده است، ولى در طول تاریج از هر شهرى بیشتر مورد حمله و قتل و غارت قرار گرفته و چندین بار آن جا را سوزانده اند و مردم آن راقتل عام کرده اند و چندین بار این شهر مقدس میان یهود و نصارى و مسلمانان دست به دست شده و هنوز هم بر سر حاکمیت آن جنگ برقرار است و در آینده هم معلوم نیست چه وضعى خواهد داشت و جنایاتى که به خصوص در جنگ هاى صلیبى به دست کشیشان مسیحى و طرف داران صلیب که خود را رسولان رحمت و مبشران صلح و سلامت مى دانستند در این شهر اتفاق افتاده و کشتارهایى که آنان از مردم بى گناه و زنان و کودکان مسلمان کردند، در تاریخ کم نظیر است و قلم از نقل برخى قسمت هاى آن شرم دارد.
براى نمونه در یک قسمت از کتاب گوستاولوبون فرانسوى که خود جزء مسیحیان بوده و او نیز قسمت مزبور را از یکى از کشیشان به نام ریموند داجیل، کشیش شهر لوپوى که خود شاهد رفتار وحشیانه مسیحیان در بیت المقدس بوده و مشاهدات خود را در کتاب نوشته است، چنین آمده: «هنگامى که لشکر ما برج و باروى شهر بیت المقدس را گرفت، حالت بهت و منظره هولناکى مردم مسلمان شهر را فرا رفت. سرها بود که از تن جدا مى شد این کوچک ترین کارى بود که به سرشان مى آمد. برخى را شکم مى دریدند و به ناچار خود را از بالاى دیوار پرتاب مى کردند. برخى را در آتش مى سوزاندند؛ یعنى بعد از این که مدت زمانى او را شکنجه و زجر داده بودند، او را مى سوزاندند. در کوچه ها او میدان هاى بیت المقدس جز تل هایى از سر و دست و پاى بریده مسلمانان چیزى دیده نمى شد و راه عبور تنها از روى کشته هاى ایشان بود، تازه این ها مختصرى از مصیبتى بود که بر سرشان مى آمد.
به راستى قشون ما در هیکل سلیمان، در خون ریزى افراط کردند. از یک سو لاشه هاى کشتگان در خون خود دست و پا مى زدند، از طرف دیگر دست و بازوى قلم شده گویا با انگشتانشان تسبیح مى گفتند، و هر کدام مى خواستند به بدنى متصل گردند. میان دست ها و بدن ها به هیچ نحو تمیز داده نمى شد. لشکرى که مباشر چنین کشتار بى رحمانه اى بودند، از بخار خون ها به زحمت افتاده بودند. جنگ جویان صلیبى به این کشتار اکتفا نکردند، بلکه انجمنى کردند و در آن جا قرار گذاردند تمام ساکنان بیت المقدس ‍ را اعم از مسلمانان و یهود و مسیحى که تعدادشان به شصت هزار نفر مى رسید نابود کنند و در مدت هشت روز این عمل را انجام دادند و حتى به زنان و کودکان و پیران هم رحم نکرده همه را بدون استثناء از دم شمشیر گذراندند. سپس براى آن که از خستگى این قتل عام بیرون آیند، به یک سلسله اعمال زشت و ننگینى دست زدند و انواع بدمستى ها و عربده کشى ها را انجام دادند، به طورى که مورخان مسیحى که عموما جنایات صلیبیان را نادیدن انگاشته از این سلوک زشتشان به خشم آمده تا آن جا که برنارد خازن آن ها را به دیوانگان تشبیه کرده و بودن رئیس کشیش هایدل آن ها را به حیواناتى تشبیه کرده که در کثافات و نجاسات خود مى غلطیدند.»

بناهاى دیگر سلیمان
در قرآن کریم در سوره هاى انبیاء و سبا و ص آیاتى آمده است که اشاره اجمالى به ساختان هاى بزرگ، معابد، حوض هاى سنگى، دیگ هاى بزرگ و غیره که جنیان و شیاطین به فرمان سلیمان مى ساختند کرده است و از تورات (باب سفر ملوک اول) نقل شده ساختمان هایى که به دست سلیمان ساخته شد، بدین قرار بود: بیت الرب، بیت الملک، دیوار اورشلیم، حاصور، مجدو، چارز، بیت حورون سفلى، بعله و تدمر. این ها غیر از محازن و سربازخانه هاى بزرگى بود که در اطراف مملکت براى او ساختند و غیر از بناهایى است که در لبنان و دیگر جاها از آن حضرت به یادگار مانده است. درباره دیگ ها و حوض هاى سنگى بزرگى که براى خوراک و آب دادن لشکریان او مى ساختند، اقول شگفت انگیزى نقل شده، مانند آن که بعضى گفته اند: سر هر دیگ هزار مرد جمع مى شدند و از آن غذا مى خوردند.
یکى از نویسندگان معاصر درباره قصر سلطنتى و تخت پادشاهى سلیمان مى نویسد: «از ساختمان هاى مهم عصر سلیمان، قصر سلطنتى او بوده که با چوب هاى زرکوب و سنگ هاى گران قیمت ساخته و به جوهر الوان و تمثال هاى فلزى درختان و جانوران آراسته شده بود و تختى بسیار زیبا و باشکوه در آن قصر بود که از چوب هاى گران بها مزین به طلا و عاج و مرصع به جواهر فراهم شده بود و در دو طرف آن تخت مجسمه دو شیر و بر فرازش دو کرکس ترتیب داده بودند که چون مى خواست به تخت برآید آن دو شیر دست ها را مى گشودند تا قرم بر آن نهد و چون بر تخت مى نشست، کرکسان بال و پر بر فراز سرش مى گستردند.» داستان تخت مزبور را تاریخ نگاران و مفسران نیز به اختلاف نقل کرده اند.
برخى از مورخان بناى شهر بعلبک را نیز که داراى ساختمان هاى بى نظیر و قلعه هاى سنگى عجیبى بوده است به حضرت سلیمان نسبت مى دهند، چنان که یاقوت حموى گوید: «در آن شهر بناهایى عجیت و آثارى عظیم و قصرهایى از سنگ مرمر وجود دارد که در دنیا بى نظیر است. هم اکنون نیز سیاحان و توریست هاى جهان براى دیدن آن آثار شگفت انگیز به آن جا مى روند و آن ها را از نزدیک تماشا مى کنند.»


منابع :

  1. سیدهاشم رسولى محلاتى- تاریخ انبیاء

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113391