گناه و مجازات در دین زرتشتی

گناه و مجازات

در کلیه آیین ها و فرهنگ ها کارهاى زشت و ناپسند و اعمال نیک و بد انسانى، به خصوص رفتارهایى که در آنها به حقوق دیگران تعرض مى شود به شدت نهى و گناه محسوب مى شود و مجرم و گناهکار باید به تناسب عملى که انجام داده، به کیفر و مجازات برسد. با تعریف هاى متفاوتى که از گناه و گناهکار در میان اقوام و ملل مختلف مى شود، این مجازات ها تا حد بسیار زیادى با هم فرق دارند، زیرا ممکن است رفتارى از نظر گروهى بسیار ناپسند و در نظر دیگران اینگونه نباشد. به همین دلیل براى گناه از جنبه هاى حقوقى و معنوى در میان مردمان جهان تعریف ها و قوانینى وضع شده، که افراد هر جامعه مطابق با قوانین مدنى و مذهب و آیین شان ملزم به اجراى دقیق آنها هستند.
در یونان قدیم، کوتاهى انسان از وظایف خود در برابر خویش و در برابر دیگران و جهان گناه محسوب مى شد، و این کوتاهى را ناشى از نادانى مى دانستند. در دین مسیحیت گناه، نقض عمدى دستورات الهى است و آن را ناشى از غرور و اعجاب به نفس و سرکشى و نافرمانى آدمى مى شمارد. این اعتقاد دنباله اعتقاد یهود و کتاب عهد قدیم است. بنابر کتاب مقدس، «تجاوز از شریعت اقدس الهى (ایوب 3:4) و یا هر گونه ناراستى گناه است (ایوب 5:17). هر چند در کتاب مقدس مبدأ پیدایش گناه را به والدین اول ما (آدم و حوا) نسبت مى دهد، لذا هیچ کس بدون گناه نمى باشد؛ اما گناه نیز بر حسب جرم آن متفاوت است، چنانکه یوحنا در نامه اول فصل (5:16) در میان گناهى که منتهى به موت و گناهى که منتهى به موت نیست فرق مى گذارد و مفاد آیه این است که انسان بدان درجه مى رسد که روح مقدس خدا را از خود خارج کرده و از هر شفاعتى محروم مى گردد. و باید دانست که گناهى نیز هست که به هیچ وجه آمرزیده نشود و آن گناه و ضدیت به روح القدس مى باشد (متى 12:31-32)»
در مسیحیت گناه رابه گناه اصلى (یا گناهکارى ذاتى) و گناه عملى تقسیم کرده اند. گناه اصلى وضعى است که انسان در آن به دنیا مى آید و صفات و خصال انسان را، از حرص و طمع و میل بشر، در خود دارد. گناه عملى گناهى است که متعلق به اعمال انسان است، اعم از فکر بد یا سخن بد یا عمل بد. گناهان عملى نیز به گناهان مرگبار و گناهان قابل بخشایش تقسیم مى شود، که تقریبا با جزیى تفاوت در تعریف و مصداق نظیر گناهان کبیره و صغیره در دین اسلام است. در شریعت اسلامى گناه یا معصیت به هر عقیده یا عملى که بر خلاف عقاید و احکام دین اسلام باشد، اطلاق مى شود. مطابق با این تعریف، شرک، قتل نفس، خیانت، دزدى، دروغ، زنا، ترک نماز و روزه و غیره گناه محسوب مى شوند، و این گناهان بر حسب اهمیتشان به گناهان کبیره و صغیره تقسیم مى شود. همچنین گناهان اعتقادى که بر خلاف اصول دین باشند، مانند شرک، انکار نبوت پیغمبر اسلام، و انکار معاد موجب ارتداد و خروج شخص از دین اسلام مى شود.

گناه در دین زرتشتی

در دین زرتشتى گناهان به سه دسته تقسیم مى شوند و هر دسته شامل گناهانى دیگر است:
1- گناه روان: گناهى است که روان را مى آزارد و اثرات آن پس از مرگ جسمانى، باعث اذیت و آزار روح مى گردد.
2- گناه همیمالان یا خصمان: گناهى است که در این دنیا براى آن شاکى وجود دارد و کفاره آن باید به شاکى پرداخت شود.
3- گناه عبور از پل: گناهى است که با کفاره و تاوان دادن از بین مى رود و سرنوشت شخص را در روز داورى در عبور از پل چینود معین مى سازد.
گناه همیمالان یا خصمان، گناه نسبت به خلق و مردم است و شخص گناهکار را در برابر مدعى و کسى قرار مى دهد که از آن گناه آسیب دیده است: «آن گناه که اندر (نسبت به) مردمان باشد، گناه همیمالان و دیگر گناهان، گناه روانى خوانده مى شود.» براى جبران گناه همیمالان باید به خصم یا مدعى تاوان پرداخت و وى را راضى و خشنود نمود: «این گناه است که هیچ توجش (تاوان براى بخشودگى) نیست، الا که از آن کس که تو را گناه در وى جسته باشد، آمرزش خواهى. (اگرنه) پس در چینود پل آن روان را باز دارند تا آنگاه که خصم او در رسد و دادى از وى بستاند آنگاه رهایى یابد.»
اما گناه روانى همانطور که از نامش پیداست، بر خلاف گناه همیمالان و گناه عبور از پل، گناهى است که اثرات آن به روان شخص گناهکار باز مى گردد و نه کس دیگر. اگر گناه جبران نشود و تاوان آن پرداخت نشده باشد، آمار آن به بامداد روز چهارم درگذشت بر سر چینود پل خواهد افتاد، آنجا که نیک و بد اعمال انسانها به وسیله ترازوى دقیق و زرین رشنو (رشن) راست توزین و سنجیده مى شود: «پس از مرگ تا سه شبانه روز روان به بالین تن نشیند، و روز چهارم بامدادان به همراهى سروش مقدس و واى (ایزد باد) نیک و بهرام نیرومند از ستیزه اهریمن و یارانش رهایى یافته، از پل چینود (که هر مؤمن و کافرى بدان مى آید) مى گذرد. آنگاه رشن عادل اعمال او را مى سنجد؛ با ترازوى مینوى که به هیچ سوى گرایش ندارد؛ نه براى مؤمنان و نه براى کافران و سرور و فرمانروا را با خردترین مردم در داورى یکسان به شمار مى آورد.»
گناه عبور از پل گناهى است که با کفاره و تاوان دادن اثرات سوء آن از بین رفته و در روز داورى، مانعى براى عبور شخص از پل چینود ایجاد نمى کند. این گناه را مى توان نقطه مقابل گناهانى چون: تنو p s§o¦ - tanu¦ و آنا an-a¦p r ¶a دانست که در اوستا از آنها به عنوان گناهان بى توبه یاد شده و گناهکار بدون هیچ بخشایشى مرگ ارزان و مستحق مرگ به شمار مى رود و با توبه و تاوان از مجازات آخرت بخشوده نمى شود. اما نکته جالب و قابل توجه این است که در دین زرتشتى برخلاف ادیان ابراهیمى، پادافراه ابدى نیست و همه مردم سرانجام به بهشت در مى آیند و به ستایش عظمت و جلال خداوند مى پردازند. «خداوند مخلوقات خویش را به خاطر گناهانى که در زمان مرتکب شده اند، هر چند آن گناهان زشت و هراس انگیز باشد، به شکنجه و عذاب ابد محکوم نمى سازد. گناهکاران در دوزخى موقتى که اهریمن و دیوان همدست او بر آن نظارت مى کنند، پادافراه مى بینند و بسیار سخت هم پادافراه مى بینند، اما هیچ خداى خوبى نمى تواند عذاب الیم ابدى نصیب آفریدگان خویش، هرچه گناهانشان هم سهمگین بوده باشد، گرداند؛ زیرا این هم بر خلاف خوبى او و هم بر خلاف عدالت او است.»

درجات گناه در دین زرتشتی

گناه در پهلوى، ویناه Vina¦h (گناه، خراب کردن)؛ در شایست ناشایست، بخش اول که داراى چهار بند است، از درجات و مراتب گناهان و عناوین آنها چنین یاد شده است: چنان که از اوستا پیداست، در «جد دیوداد» (وندیداد) گفته شده است که این هشت پایه (درجه و مرتبه) گناه در دین گفته شده است؛ که چنین است:
1. فرمان 2. سروشوچر نام 3. آگرفت 4. اویرشت 5. اردوش 6. خور 7. بازاى 8. یات 9. تناپوهل. 10. مرگ ارزان. برخى از این گناهان داراى کیفر و تاوانى سبک هستند که با توبه و تعداد معین تازیانه اثرات آن از بین مى رود ولى برخى دیگر چون گناه تناپوهل، تاوانى سنگین داشته و شخص گناهکار بعد از تحمل کیفرهاى سخت به اعدام محکوم شده و در خور مرگ است. لازم به ذکر است که براى چنین گناهانى اعدام هاى گوناگونى در نظر مى گرفتند.

توضیح و شرح گناهان مذکور بنابر متون پهلوى

1- فرمان: frama¦n کمترین درجه گناه فرمان است و چه بسا که با پشیمانى فرد و پتت patet یا توبه کردن و پتت خوانى بخشوده شود. در خانه اى هر گاه کسى «ویدران» شود، یعنى بمیرد، اگر تا یک ماه در تابستان و تا نه شب در زمستان، کسى بدان خانه رود مرتکب گناه شده است. غذاهاى پخته نشده در تابستان یک ماه و زمستان نه شب و روز نباید به کار رود. آتش و آب به چنین خانه اى تا مدت یاد شده نباید برده شود که هر گاه کسى چنین کند، مرتکب گناه شده است. در این مدت اگر کسى آب بدان خانه برده و در محلى که مرگ روى داده بریزد، مرتکب یک فرمان گناه شده و یا در مدت ممنوع بدان خانه اندر شود، گناهش همین مقدار است.
بسیارى از گناهان دیگر نیز موجب گناه فرمان مى شود که شخص خاطى بنابر روایت پهلوى باید با صدقه دادن و یا تحمل چند ضربه شلاق، تاوان آن را مى پرداخت. به طور مثال استفاده نادرست از آتش، هرگاه کسى بعضى مراسم دینى را برگزار نکند، یک فرمان گناه کرده است، و یا راه رفتن با یک پیراهن بدون کشتى بستن، از گام نخست تا چهارم، مرتکب یک فرمان گناه شده است. لازم به ذکر است که از نخستین پایه گناهان در اوستا ذکرى نیست. در وندیداد پهلوى اصطلاح frama¦nspo¦xtan (به تعویق انداختن یا اجرانکردن دستور یا تقاضا) و در پتت پشیمانى بلند handarzframa¦n (اندرز فرمان، دستور و تقاضا در وصیت یا توصیه و سفارش) مى آید که محتمل است واژه فرمان یا فرمانى، کوتاه شده آنها باشد. در این پتت، گناه «اندرز فرمان» سرپیچى از وصیت در گذشتگان یا توصیه و سفارش مسافران تعریف شده است. تاوان و پادافراه آن در منابع گوناگون یکسان نیست و به دلیل ارزش و نقشمندى وصیت در جهان باستان، مثلا در تقسیم ارث خاندان، گاهى سبک ترین گناه نیز به شمار نمى آید.
2- سروشوچر نام: sro¦s§oc§arana¦m اگر شخصى از انجام وظایف و مراسم دینى کوتاهى کرده باشد، مرتکب این گناه شده است. همچنین به معنى شلاق است که موبدان ملقب به «سروشاورز sro¦s§a¦warz» آن را به دست مى گرفتند و خطا کاران را مجازات مى کردند. این موبدان حدود شرعى را چون شلاق زدن، انواع مجازات هاى مرگ ارزانى و اعدام را اجرا مى کردند.
3- آگرفت یا آگریفت: a¦grift گناه ضرب و جرح؛ در وندیداد (17/4) در تعریف آن آمده: «کسى که به آهنگ زدن دیگرى برخیزد، گناهش آگرپته است.»
4- ایریشت: o¦yris§t در اوستا «اوایریشته» به معنى (تاب دادن و گرداندن) گناه اقدام به حمله با سلاح، این جرم در اصطلاح فقهى آن است که کسى به قصد ایراد ضرب و جرح دیگرى، سلاح و رزم افزارى به دست گرفته، تاب دهد و آهنگ زدن دیگرى رابکند، اما ضرب و جرحى وارد نکرده و طرف مقابلش زخمى نشود. درباره این گناه و حدود شرعى آن در وندیداد، فرگرد چهارم بند 25-22 توضیحاتى آمده است. در ابتداى بند 22 اشوزرتشت از اورمزد درباره این گناه چنین مى پرسد: «کسى که به گناه اوایریشت آلوده شود، پادافره گناهش چیست؟» اهوره مزدا پاسخ داد: «ده تازیانه با اسپهه اشترا، ده تازیانه با سروشوچرن. دومین بار پانزده تازیانه با اسپهه اشترا، پانزده تازیانه با سروشوچرن. سومین بار سى تازیانه با اسپهه اشترا، سى تازیانه با سروشوچرن. چهارمین بار پنجاه تازیانه...، پنجمین بار هفتاد تازیانه...، ششمین بار نود تازیانه... و بالاخره کسى که براى بار هفتم و هشتم مرتکب این گناه شود، بى آنکه تاوان بارهاى پیشین را داده باشد، کردار او کردار "پشوتنو" است.»
تاوان این جرم تا حدودى شبیه به مجازات و تاوان گناه آگرفت است. چون این گناه فقط در تعداد تازیانه درباره اول تا ششم با آگرفت تفاوت دارد، ولى در بار هفتم و هشتم در هر دو گناه شخص گناهکار، کردارش «پشو تنو» محسوب شده و باید دویست ضربه شلاق اسب رانى (اسپهه اشترا) و دویست ضربه شلاق فرمانبردارى (سروشوچرن) به او زده شود.
5- اردوش ardus§: در اوستا آردوش ar dus§، نام گناه ضرب و جرح است به طورى که کسى مضروب یا مجروح نشود. به عبارتى دیگر اگر کسى با افزارى آغاز به زدن کسى کند، اما به گونه اى که او زخمى نشود و یا اگر زخمى به او وارد شد، در مدت سه روز درمان پذیرد. در برهان قاطع اردوش ardus§ ضبط شده به معنى «نام مقدار معینى است از گناهان به زعم فارسیان». از این گناه و کیفر و تاوان آن در وندیداد فرگرد چهارم بند 29- 25 با مشخص کردن تعداد تازیانه ها یاد شده است. بنابر توضیح وندیداد (4، بند17) به دنبال وقوع این گناه، اگر کسى پنج بار مرتکب گناه اردوش بشود، همه تن و جسم او پر از گناه مى شود.
6- خور: xwar در اوستا خور xvara
7- بازاى: ba¦za¦y نام گناه کسى است که دیگرى را چنان بزند که استخوانى از وى را بشکند. «در اوستا بازوجته ba¦zu- jata همان است که در پهلوى به صورت «بازا- زنشنیه ba¦za¦- zanis§nâ¦h» یاد شده است، و آن زدن زخم و ضربه بر دست است که موجب بریدگى و شکستگى شود. حد بریدگى را تا سه انگشت ذکر کرده اند و پادافراه و تاوان آن شست استیر است.
8- یات: ya¦t در اوستا «یات ya¦ta»؛ نام گناه ایراد ضرب و جرح که موجب خونریزى یا نقص عضو شود. از این درجه گناه در وندیداد ذکرى نیست، اما در شایست ناشایست بخش هاى یازده و شانزدهم از این گناه و تاوان آن یاد شده است که توضیح آن در ادامه خواهد آمد. این گناه عبارت از زدن و زخمى کردن پاى کسى است که اندازه آن چهار انگشت بریدگى و یا شکستگى مى باشد.
9- تناپوهل tana¦puhl یا تنافور: در اوستا تنوپرثه به معنى «تن به سزا رسیده» یا پشوتنو یعنى تن به سزا ارزانى یا تن محکوم و به عبارتى به معنى «کسى که تن خود را باید براى گناهى که کرده است بدهد» آمده است. در گزارش پهلوى تناپوهل یگانیه؛ تناپوهل و یا تناپوهر؛ و در پازند تنافور شده و در توضیح افزوده شده: مرگ ارزان، یعنى به مرگ ارزانى یا در خور مرگ. واژه پشوتنو در گاثاها (یسنا، هات53، بند9) فقط یکبار ذکر شده، اما در جاهاى دیگر اوستا چون مهر یشت، بند97، و وندیداد، فرگرد چهارم، بند20 و غیره بسیار به آن بر مى خوریم و در اکثر موارد این کلمه در توصیف گناهکارى است که سزاى گناهش دویست تازیانه با «اسپهه اشترا»، دویست تازیانه با «سروشوچرن» است.
لازم به ذکر است که در وندیداد به دو تعریف که در مقابل یکدیگرند بر مى خوریم. در یک جا (فرگرد5، بند1) مى خوانیم که پشوتنو گناهانى است که اگر مردمان بدانها دست بیالایند، پشیمانى و دادن تاوان آنان را رهایى نمى بخشد، و در جایى دیگر (فرگرد 16، بند18) آمده است که پشوتنو گناهى است ساده تر از تناپوهل که مرگ ارزان باشد. در اوستا درجه گناه تنوپرثه، پشوتنو یا تناپوهل بسیار سخت و سنگین و پس از گناهان مرگ ارزان از بزرگترین گناهان و جرایم محسوب مى شود. دارمستتر اذعان دارد که «پشوتنو در اصل معنى مرگ ارزان داشته و بعدها تعدیل شده و به هر گناهکارى که سزاى گناهش دویست تازیانه یا دادن تاوانى برابر هزار و دویست درهم باشد، اطلاق گردیده است.»
به طور کلى در قوانین جزایى گناه تناپوهل عبارت است از زخم و یا صدمه و آسیبى که موجب نقص عضو کسى شود؛ و بنابر مسایل فقهى و احکام شرعى موبدان، تاوان یک تنافور گناه برابر است با سیصد استیر که در زمان ساسانیان ثروتى کلان محسوب مى شده است. هر گاه شخص گناهکار تاوان و جریمه را نمى پرداخت و حد تازیانه درباره اش به دلیل گریز اجرا نمى شد، به حکم شرع مرگ ارزان بود. «پیش از حد مقررى که کسى در خانه اى بمیرد، اگر کسى در آن خانه یا محلى که کسى مرده است آتش بیفروزد (در تابستان یک ماه پس از مرگ و در زمستان نه شبانه روز) گناه وى تنافور است. تناپوهر یا تنافور میزانى براى سنجش ثواب و گناه بوده است. کسى که درون draona (نان گرد و مسطحى که از خمیر بدون مایه پخته و در مراسم یسنا، وندیداد، ویسپرد و ایزدان مى نهند) را بستاید، ثوابش یک تناپوهر است؛ و در همین مأخذ ثواب سفره گستردن براى درون - تا یک صد و هزار و دویست هزار و هزار هزار و... تناپوهر نقل است».
10- مرگ ارزان: Margarza¦n نام گناهانى است که ارتکاب آنها حد شرعى مرگ را در پى دارد. براى اجراى این حکم سر محکوم را افراد تعلیم دیده و کار آمد به شیوه اى خاص قطع مى کردند، و یا بدن آنان در تخته بندهاى مخصوصى آن چنان تحت فشار قرار مى دادند که همه استخوان ها خرد شود. چنانکه در وندیداد، روایت پهلوى، روایات داراب هرمزدیار، صد در بندهش، وجرکرد دینى و... آمده، زنده پوست کندن، مثله کردن (تکه تکه کردن اندامها) و خرد کردن استخوان ها، سر بریدن، وارونه دفن کردن و غیره از انواع رایج اجراى حکم اعدام بوده است. مثلا در یکى از روشها که در فرگرد چهارم وندیداد، بند 50 بدان اشاره شده است، با کاردهاى فلزى، استخوان ها و بندبند اعضاى بدن را از مفاصل در حالى جدا مى کردند که شخص کاملا زنده بود و خود شاهد این قساوت و اجراى احکام ددمنشانه بوده است.
کریستن سن از این نوع اعدام با عنوان «نه بار نزع روان» یاد کرده و آن را اینگونه شرح داده: «جلاد اول انگشتان دستها را قطع مى کرد، دوم انگشتان پاها را مى برید، سوم دستها را از مچ مى انداخت، چهارم پاها را از کعب جدا مى نمود، پنجم دو ساعد را از آرنج، و ششم دو ساق را از زانو قطع مى کرد، هفتم گوشها و هشتم بینى و آخرالامر سر را مى برید. جثه مقتولین را پیش ددان مى افکندند.»
همچنین وى درباره انواع شکنجه و اعدامها که میان ایرانیان رواج داشته مى گوید: «ایرانیان هوش و مهارتى غریب در اختراع انواع شکنجه هاى عجیب داشتند. یکى از آلات بسیار مستعمل شانه آهنى بود که بدان گوشت بدن محبوس بخت برگشته را شرحه شرحه مى کردند. اگر لازم بود عذاب را سخت تر کنند، نفت بر استخوانى که از زیر گوشت پیدا شده مى ریختند و آن را مى افروختند. زندانیان را سرازیر گاهى به یک پا مى آویختند و به ضرب تازیانه ایشان را شلوپل مى کردند، اندام هاى ایشان را مى بریدند یا بندهاى اعضا را یک یک جدا مى ساختند، پوست از سرشان مى کندند، سرب مذاب در چشم و گوششان مى ریختند، بدن ایشان را دو نیم مى نمودند. بر این فهرستى که از اقسام دژخیمى هاى لطیف شده به دست دادیم، دوتاى دیگر را نیز باید افزود: یکى آنکه بدن مقصر را چندان با شش پر مى کوفتند که استخوانهایش بشکند و نرم شود. آنگاه آن را که روى چرخى که محور آن را از دو سمت بر دو شاخه هاى عمومى قرار داده بودند، مى افکندند تا بمیرد، دیگر آنکه خرمنى از هیزم برپا کرده، آن را از نفت خودش مى دادند و آتش مى افروختند و بدان مقصر را در آن مى سوختند.»
بنابر شایست ناشایست براى گناهکار مرگ ارزان نباید مراسم دینى یا پتت برگزار کرد (فصل8، بند 6 و 4) و نیز نباید با آنها بر سر سفره نشست: نباید از آنان باژ (باج) گرفت و به آنان باژ داد.


منابع :

  1. جلیل دوستخواه- اوستا کهن ترین سرودهاى ایرانیان- انتشارات مروارید 1374

  2. آرسى رنز- تعالیم مغان، گفتارى چند در معتقدات زرتشتیان- ترجمه فریدون بدره اى-توس 1377

  3. خود پَتِتْ (توبه خویش)- ترجمه ابراهیم میرزاى ناظر- سازمان انتشارات فروهر 1367

  4. شایست ناشایست- ترجمه کتایون مزداپور- موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1369

  5. سیدحسن حسینى (آصف)- رشنو ایزد دادگرى و آزمایش ایزدى- مجله هفت آسمان- شماره 20- صفحه 218- 215

  6. دارمستتر- مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا- ترجمه موسى جوان- دنیاى کتاب 1382

  7. کریستن سن- وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهى ساسانیان- ترجمه مجتبى مینوى- پژوهشگاه علوم انسانى 1374

  8. هاشم رضى- وندیداد- جلد 4- انتشارات فکر روز 1376

  9. سیدحسن حسینى (آصف)- درجات گناه، تاوان و پَتِت در دین زرتشتى- فصلنامه هفت آسمان- شماره بیست و هشتم

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113533