مجازاتهای گناه در دین زرتشتی

چگونگى آیین دادرسى و اجراى قوانین وندیداد

چگونگى آیین دادرسى و اجراى قوانین وندیداد در دین مزدیسنا، هر چند نامشخص و مجهول است، اما مى توان گفت که کلیه مسایل فقهى و شرعى، صادرکردن حکم در گناهان و تعیین حدود و کفاره آن، حل اختلافات و دعاوى، نظارت بر فتواهاى صادره و اجراى حدود شرعى و اخذ حقوق مربوط به آن، همه و همه توسط دو نوع قاضى شرع (شخص روحانى یا مردان اشو) صورت مى گرفت:
یکى موسوم به رتو (اوستا: ratu، پهلوى: rad). رتو در نزد مغان از درجات و مناصب بزرگ روحانى است و در مسند قضا و داورى از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. رتو به معنى داور دادگاه ایزدى،که در موارد مقتضى قضاوت و داورى در امور شرعى، صادر کردن حکم و تعیین حد گناه، تعبیر و تفسیر قانون ضد دیو (وندیداد) جملگى به وى محول است. مقام و اختیارات رتو تا آنجاست که بنابر وندیداد (26/5) وى مى تواند یک ثلث (یک سوم) از کیفر گناه گناهکاران را تخفیف داده و ببخشد.
دیگرى سروشاورز (اوستا: sraos§a¦-varz پهلوى: sro¦s§a¦warz). از آنها مى توان با عنوان کلى مجریان قوانین وندیدادى یاد کرد. در هر محکمه پس از داورى توسط رتو و صادر شدن حکم و تعیین حد گناه، عده اى از موبدان تعلیم دیده موسوم به سروشاورز، که همیشه در دستانشان تازیانه سروشوچرن بود، انجام و اجراى احکام صادره را به عهده داشتند. از وظایف این موبدان مى توان به نظارت بر اجراى مراسم دینى و حفظ نظم عمومى، اجراى انواع حدود شرعى چون شلاق زدن، و اعدام هاى گوناگون در گناهان مرگ ارزان را نام برد.

جرایم نقدى در وندیداد

در هیچ جاى وندیداد مستقیما به جرایم نقدى اشاره نشده، اما همیشه و در همه گناهان مجازاتها و تازیانه هاى اسپهه اشترا و سروشوچرن قابل خرید و تبدیل به جرایم نقدى بوده است. هر ضربه تازیانه را گناهکار مى توانست به بهاى یک استیر یا یک ستیر (معادل شش درهم و نیم و به روایتى چهار درهم) بازخرید کند. گناهانى که 200 ضربه تازیانه حد شرعى آن بود، در اوستا به لفظ تنافور (تناپوهل) نامیده شده و در شمار گناهان بسیار سنگین قرار دارد، و جزاى نقدى آن معادل 300 استیر بوده است. اگر هر استیر را معادل چهار درهم (یعنى حداقل بهاى ارزى آن) در نظر بگیریم، کیفر گناه تناپوهل 200 تازیانه است، معادل با 1200 درهم مى شود که در آن زمان ثروتى عظیم محسوب مى شده است.
با این حساب کیفر کشتن یک خارپشت (جوجه تیغى) و یا نزدیکى با زن دشتان، که کیفر آن یک هزار تازیانه باشد، معادل با شش هزار درهم، و همچنین کیفر گناه کشتن یک سگ آبى که ده هزار تازیانه است، با شصت هزار درهم برابر خواهد بود. و این یکى از منابع متنوع درآمد مغان بود که به گناهکاران اجازه مى داد تا با خرید اسناد بخشش از حوزه قضایى موبدان خود را از حدود شرعى و انواع مجازاتها رهایى بخشند. این در صورتى بود که گناهکار مى توانست بهاى تاوان را بپردازد وگرنه وى باید در ازاى کفاره گناهانش همچون بردگان بر روى زمین هاى زراعى، املاک و مستغلات وابسته به موبدان و دستوران به کار مى پرداخت و بیگارى مى کرد تا زمانى که کاملا با تأیید موبدان از اثرات آلوده آن گناه پاک و تطهیر مى شد (مسلما در چنین شرایطى اصلا به نفع موبدان و مغان نبود که گناهکار به سرعت از اثرات گناهانش پاک شود!!). شاید به همین دلیل باشد که در سراسر وندیداد، قانون گذاران شرع وندیدادى، براى هر خطاى کوچکى، تاوان هاى سنگینى در نظر گرفته اند.

مجازات هاى آلوده به گناه کشتن سگ آبى

با مرورى گذرا بر مجازات هاى کسى که آلوده به گناه کشتن سگ آبى است مى بینیم که چنین شخصى علاوه بر خوردن 10000 تازیانه اسپهه اشترا و 10000 تازیانه سروشوچرن (در صورت اجراى این حکم، احتمالا در دفعات متعدد این تازیانه ها زده مى شد)، گناهکار مى بایست ده هزار هیزم براى آتش اهورامزدا برده و ده هزار برسم ویژه آیین کند. همچنین کشتن ده ها هزار انواع جانوران موذى (خرفستر) بر عهده شخص خاطى و گناهکار مى باشد. اما نکات اصلى و احکام عجیب تر و قابل توجه در مطالب بند 8 به بعد فرگرد 14 قرار دارد که نظرى به آنها خواهیم داشت:
الف) شخص گناهکار باید براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینى براى آثرون (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اشو (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد. توجه به تصریح در صیغه جمع یعنى واگذارى این جرایم نقدى براى مردان اشو که در همه این بندها تکرار مى شود، قابل تأمل و دقت مى باشد.
ب) گناهکار مى بایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهى و جنگى اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد؟!
ج) گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز- شبان و یک مرد برزگر را به مردان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد. این ابزارها عبارتند از: یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانى، دوهاون سنگى، یک عدد آسیاب دستى براى آرد کردن گندم و یک بیل؟!
د) او باید یک نهر (جوى) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازه اى که آب دو جوى براى آبیارى آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، براى مردان اشو فراهم کند؟!
هـ) او باید یک خانه اربابى با گاوستانى (طویله) داراى نه پرچین، نه حصار، نه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد؟!
و) مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه اى از زیورآلات زینتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) براى مردان اشو بیاورد؟!
ز) همچنین این مرد موظف است هفت رأس رمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد. او باید هفت عدد پل روى آب در دوبار بنا کند. او باید نه عدد باغ خرابه در دوبار تعمیر و مرمت کند. او باید نه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشى هایى که به تن سگ روى مى آورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکى سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند؟!

اختلاف در اجرای قوانین میان پژوهشگران و اوستا شناسان

درباره این سؤال که آیا قوانین وندیدادى در زمان خود واقعا اجرا مى شده و یا صرفا جنبه نظرى داشته، میان پژوهشگران و اوستا شناسان اختلافاتى وجود دارد. براى نمونه یکى از بزرگترین اوستا شناسان یعنى دارمستتر مى گوید: «از مطالعه در مدارک و مستندات ایرانى و غیر ایرانى معلوم مى گردد قسمت عمده از این قوانین وندیداد در زمان خود به موقع اجرا گذارده مى شد.» استرابون نقل کرده است که «هر کس آتش یا آب را آلوده و ناپاک مى کرد به مجازات اعدام محکوم مى شد.»
آرى، قوانین نظرى نه تنها در بعضى موارد وسیله سخت گیرى قضات بود بلکه اکثرا اجراى احکام و قوانین وندیدادى توسط مغان و موبدان در میان مردم وسیله اى براى سود جویى، ایجاد رعب و وحشت، سخت گیرى و فشار و بالاخره تثبیت قدرت و تسلط ایشان بر عموم مردم بوده است.
در دین مزدیسناى رایج در زمان ساسانیان، فرمانبردارى از دستوران، از اصول دین و تأکیدى مؤکد براى همگان بود. هرگاه کسى از این اصل منحرف مى شد کافر، و سزاوار شدیدترین کیفرها یعنى مرگ بود. منکر یا بد دین nakkiragar کسى است که از دستورى پیروى نکند و چنین شخصى اسروشدار a-sra¦s§da¦r یعنى بدون سردار و راهنماست و بنابر شایست ناشایست (بخش12، بند2) روان وى از پل چینود نگذرد و به بهشت نرسد. در صد در نثر، در 8، در این باره آمده: «این که دین به دستور باید داشتن، و فرمانبردارى از دستوران بکردن و هر کارى که کنند به دستورى ایشان کنند. که در دین پیداست که اگر چندانى کرفه بکنند که برگ درختان و ریگ بیابان و قطره باران که نه به فرمان دستوران کنند و بى خشنودى ایشان کنند، هیچ کرفه به روان او نرسد و کرفه که کرده باشند، پاداش گناه یابند. (چنین کس) تازنده باشد، او را اشو نشاید گفتن; و چون بمیرد به بهشت نرسد و هیچ امشاسفندى به نزدیک او نشود. و او را از دست دیوان و اهریمن رها نکنند و از دوزخ رهایى نیابد. چه کار کرفه آن گاه به روان رسد که به دستورى دستوران دین آگاهان کنند و ده یک ایشان از آن کرفه بدهند.»

تاوان گناه و سودجویى هاى مغان

به طور کلى مغان با رواج افکارى از این قبیل، با اقتدارى کامل بر کلیه امور مردمان از زمان تولد تا هنگام مرگ نظارت داشتند. درمان انواع بیماریها و حتى سرپرستى در امورى چون ازدواج و طلاقها، انجام معاملات و امور تجارى و ثبت اسناد و رسمى کردن این کارها بر اساس قوانین شرعى و اخذ حقوق شرعى آن، حل و فصل اختلافات و دعواهاى خانوادگى و اجتماعى و بسیارى کارهاى دیگر تماما در اختیار مغان و موبدان کارآزموده بود و از این طریق روز به روز بر قدرت و ثروت هاى سرشار آنها افزوده مى شد. از دیگر منابع قابل توجه در آمد مغان، عوایدى بود که از طریق جرایم نقدى از سوى گناهکاران به خاطر نواهى دینى و انجام گناهان کوچک و بزرگ به عنوان کفاره و بازخرید گناه، به صورت پول و یا املاک و زمین هاى زراعى و خانه و دیگر مستغلات به ایشان و معابد و آتشکده ها (که تحت امر آنها بود) پرداخت مى شد.
بر طبق مستندات تاریخى از این راهها و با گذشت زمان در مراکز اجتماع مغان و خزاین معابد و آتشکده ها ثروت هاى هنگفتى انباشته شد که در نیمه اول سده هفتم میلادى، بخشى از آن توسط بیزانسى ها و بخشى دیگر توسط اعراب به غارت رفت. و نیز در سال 624 میلادى، معبد گنزک Ganzak در آذربایجان که احتمالا یکى از ثروتمندترین آتشکده ها و معابد ایران در آن زمان بود، توسط قیصر هراکلیوس Heraklios فتح و غارت شد. با توجه به تمامى این شواهد و احکام و قوانین مندرج در کتاب هایى چون روایات پهلوى، روایات داراب هرمزدیار، مجموعه دینکرد، شایست ناشایست و دیگر منابع پهلوى که در رأس آنها وندیداد قرار دارد، مى توان به این مهم رسید که جنبه نظرى بودن این قوانین بسیار ضعیف مى نماید، اما جنیه هاى عملى آنها نیز بیشتر به صورت راه هاى ثانویه انجام مى شد نه تنبیه هاى جسمانى و فیزیکى. یعنى در احکام جزایى هر چند بسیارى از کیفرها و مجازات هاى بدنى، ظاهرا به دلیل تعداد زیاد تاریانه ها به نظر اغراق آمیز و دور از عمل مى رسد، اما همواره تأکید موبدان در آن زمان بیشتر بر تبدیل این کیفرها و تازیانه ها به جرایم نقدى بود نه اجراى حدود شرعى. به همین جهت آنها در تقدس و اجراى شرایع فراوان، بر قوانین پیچیده و بسیار سخت وندیدادى، اصرار و پافشارى مى کردند و از کوچکترین گناه بدون پرداخت جریمه و تاوان آن گذشت نمى کردند، تا مبادا موجبات تضعیف و از دست دادن قدرت ایشان فراهم شود. تأکید بر اجراى این مهم تا جایى بود که هرگاه کسى یا گناهکارى در باز خرید تاوان گناه یا براى انجام مراسم تطهیر و آیین هاى دینى، به دلیل ضعف مالى نمى توانست وجوه معین و تعریف شده در قوانین موبدان را پرداخت نماید، بر اعقاب و بازماندگانش این وظیفه، فرض واجب بود که تا نسل هاى متوالى و پیاپى دیون وى را پرداخت نمایند.


منابع :

  1. جلیل دوستخواه- اوستا کهن ترین سرودهاى ایرانیان- انتشارات مروارید 1374

  2. آرسى رنز- تعالیم مغان، گفتارى چند در معتقدات زرتشتیان- ترجمه فریدون بدره اى-توس 1377

  3. خود پَتِتْ (توبه خویش)- ترجمه ابراهیم میرزاى ناظر- سازمان انتشارات فروهر 1367

  4. شایست ناشایست- ترجمه کتایون مزداپور- موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1369

  5. سیدحسن حسینى (آصف)- رشنو ایزد دادگرى و آزمایش ایزدى- مجله هفت آسمان- شماره 20- صفحه 218- 215

  6. دارمستتر- مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا- ترجمه موسى جوان- دنیاى کتاب 1382

  7. کریستن سن- وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهى ساسانیان- ترجمه مجتبى مینوى- پژوهشگاه علوم انسانى 1374

  8. هاشم رضى- وندیداد- جلد 4- انتشارات فکر روز 1376

  9. سیدحسن حسینى (آصف)- درجات گناه، تاوان و پَتِت در دین زرتشتى- فصلنامه هفت آسمان- شماره بیست و هشتم

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113542