تفاوتها و شباهتهای دین‌ زرتشت‌ با اسلام‌ (شفاعت و رجعت)

علاوه بر آنچه تاکنون گفته شد، در دو روایت آخرت شناختى اسلامى و زرتشتى، موارد دیگرى هم وجود دارد که باید مورد مقایسه قرار گیرند.

الف- شفاعت

یکى از دشوارترین مفاهیم مطرح در اسلام، امکان «شفاعت» و بخشایش گناهکاران است. آیات قرآنى درین باره، بر مفاهیم مختلفى ناظر هستند. چنانکه در قرآن آمده: «بگو شفاعت، یکسره از آن خداست؛ ملک آسمان ها و زمین، خاص اوست؛ سپس به سوى او، بازگردانیده مى شوید.» (زمر/ 44) و «اى کسانى که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزى داده ایم، انفاق کنید، پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و کافران، خود، ستمکارانند.» (بقره/ 254)
«و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند و شفاعتشان، به کارى نیاید، مگر پس از آنکه خدا، به هر که خواهد و خشنود باشد، اذن دهد.» (نجم/ 26) و «و همان گونه که شما را نخستین بار، آفریدیم، اکنون نیز تنها، به سوى ما آمده اید و آنچه را به شما عطا کرده بودیم، پشت سر خود نهاده اید و شفیعانى را که در کار خودتان، شریکان خدا مى پنداشتید، با شما نمى بینیم. به یقین پیوند میان شما، بریده شده و آنچه را که مى پنداشتید، از دست شما رفته است.» (انعام/ 94) و «و در آن روز، شفاعت، به کسى سود نبخشد؛ مگر کسى را که خداى رحمان، اجازه دهد و سخنش، او را پسند آید.» (طه/ 109) و «آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است، مى داند و جز براى کسى که خدا رضایت دهد، شفاعت نمى کنند؛ و خود، از بیم او هراسانند.» (انبیاء/ 28) به باور بسیارى از علماى مسلمان، در روز قیامت، فرشتگان و صلحاى امت، برخى گناهکاران را در پیشگاه خدا، مورد شفاعت قرار مى دهد.
دوران جاهلیت، معتقد بودند که خدایانى چون «لات» و «هبل» و «عزى» و مانند آنها، نزد «الله» شفاعت مى کنند: «و به جاى خدا، چیزهایى را مى پرستند که نه به آنان، زیان مى رساند و نه به آنان سود مى دهد؛ و مى گویند: اینها نزد خدا، شفاعت گران ما هستند. بگو: آیا خدا را به چیزى که در آسمان ها و در زمین نمى داند، آگاه مى گردانید؟! او پاک و برتر است از آنچه با وى شریک مى سازند.» (یونس/ 18) و هم در پاسخ به اینان، آمده است: «و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا، آنان را فریفته است، رها کن و مردم را به وسیله این قرآن اندرز ده؛ مبادا کسى به کیفر آنچه کسب کرده، به هلاکت افتد؛ در حالی که براى او، در برابر خدا، یارى و شفاعت گرى نباشد و اگر براى رهایى خود هرگونه فدیه اى دهد، از او، پذیرفته نگردد. اینانند که به سزاى آنچه کسب کرده اند به هلاکت افتاده اند و به کیفر آنکه کفر مى ورزیدند شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.» (انعام/ 70)
به هر حال، امر شفاعت، بدون گمان، در چارچوب اندیشه اسلامى درباره معاد مى گنجد و با ساختار برآمده از سانحه طغیان و گناهکارى سازگار است. در برابر، در سنت زرتشتى، هیچ اشاره اى به مفهوم شفاعت یا احتمال انجام آن در رستاخیز، نشده و بلکه، نمى توانست شد. چه، در چارچوب بازآرایى و بازسازى جهان یا فرشگرد، جایى براى مفهوم شفاعت، باقى نمى ماند.

ب- کارکرد فرجامین موعود

موعود اسلامى داراى کارکرد آخرت شناسانه خاصى نیست، به این معنا که در رخدادهاى معادى، از آغاز تا فرجام آنها، نقشى خاص ایفا نمى کند. از او، حتى در پاى «حوض کوثر» یا «صراط» هم نشانى نیست و نقش او در برپایى جهان پر از عدل و داد، با وقوع معاد، پایان مى پذیرد. تنها، در احادیث آمده است که ظهور موعود، به خودى خود، از علایم آخرالزمان است. در برابر، سوشیانت در روایت زرتشتى داراى کارکرد آخرت شناختى برجسته اى است. او، در هنگامه فرشگرد، طى پنجاه و هفت سال، همه مردگان از «کیومرث» تا آخرین انسان را از گور برمى انگیزاند و پس از جدا شدن نیکان از بدان مستحق مرگ ارزان، سوشیانت در نقش یک موبد، گاوى را قربانى مى کند و از آن شربت جاودانگى را آماده مى کند که هر یک از مردمان با نوشیدن آن شربت، جاودانه مى شوند. سپس، همو است هر کسى را به مقتضاى اعمالش پاداش نیک خواهد داد. چنانکه در بندهش اشاره می کند: «یزش بازسازى مرده را سوشیانس با یاران (آغاز) کند. و گاو هدیوش را بدان یزش کشند. از پیه آن گاو و هوم سپید، انوش آرایند و به همه مردم دهند و همه مردم، جاودانه، بى مرگ شوند...پس، سوشیانس، از فرمان دادار، کنش همه مردن را به سزا، مزدى پاداش دهد.» (بندهش/ 147)

ج- رجعت

بر خلاف عموم علماى سنى مذهب، به باور اکثر علماى شیعه، عده اى از اهل ایمان و اهل کفر، در آخرالزمان، به این جهان بازخواهند گشت. در کتب روایى شیعى، احادیث زیادى در این باره نقل شده است و استدلال علماى شیعه هم بر نوعى استنباط کلامى از دو آیه 83 و 87 از سوره نمل استوارى دارد چنانکه در این آیات آمده: «و آن روز که از هر امتى، گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده اند، محشور مى گردانیم؛ پس، آنان نگاه داشته مى شوند تا همه به هم بپیوندند.» (نمل/ 83) و «و روزى که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین است، به هراس افتد، مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى، با زبونى رو به سوى او آورند.» (نمل/ 87)
به نحوى قابل مقایسه، گونه اى باور به رجعت برخى از دین یاوران و پهلوانان در متون دینى زرتشتى نیز وجود دارد. از جمله، آورده اند که در پایان هزاره دهم، «پشوتن گشتاسپان» (پشوتن، فرزند گشتاسپ شاه کیانى)، از سوى «گنگ دژ» و با یک صد و پنجاه مرد پرهیزگار، خروج مى کند و رهبرى مؤمنان را در نبرد با اهریمن به دست مى گیرد.
در بندهش آمده: «پیشوتن گشتاسپان از سوى کنگ دژ آید، با یک صد و پنجاه مرد پرهیزگار و آن بتکده را که رازگاه ایشان بود، بکند و آتش بهرام را به جاى آن بنشاند.» (بندهش/ 142) و نیز در هزاره «اوشیدرماه» که «ضحاک»، از بند رها خواهد شد، سوشیانت، مرده گرشاسب، پسر سام را برانگیزد تا ضحاک را به گرز، زند و کشد. و نیز باز در بندهش ذکر شده که: «به پایان هزاره اوشیدرماه، ضحاک از بند رها شود. بیوراسپ، بس آفریدگان را به دیوکامگى، تباه کند. در آن هنگام، سوشیانس (موعود)، پسر زردشت، به پیدایى رسد و نخست از جهانیان، مرده گرشاسپ، پسر سام را برانگیزد تا بیوراسپ را به گرز زند و کشد و از آفریدگان، بازدارد.» (بندهش/ 142)

د- کارنامه

در روایت قرآنى، سخن از «کتاب» یا نامه اعمالى در میان است که به هنگام سنجش فرجامین (و ظاهرا پیش از وزن کردن اعمال)، به دست هر انسانى داده مى شود یا بر گردن او آویخته مى گردد. در قرآن اشاره شده که: «و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ایم و روز قیامت، براى او کتابى که آن را گشاده مى بیند، بیرون مى آوریم. کتابت را بخوان! کافى است که امروز، خودت، حسابرس خود باشى.» (اسراء/ 13- 14) نیز «آنان، کتاب خود را مى خوانند و به قدر نخک هسته خرمایى، به آنها، ستم نمى شود.» (اسراء/ 71)
«و کتاب عمل شما، در میان نهاده مى شود؛ آنگاه، بزهکاران را از آنچه در آن است، بیمناک مى بینى و مى گویند اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ کار کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است؛ و آنچه را انجام داده اند، حاضر یابند و پروردگار تو، به هیچ کس، ستم روا نمى دارد.» (کهف/ 49) این کارنامه را در طول مدت زندگى دنیایى، فرشتگانى که بر این امر موکل بوده اند، نوشته اند. (انفطار/ 10- 13) و در روز قیامت، اگر نیکوکار باشد، از سمت راست و اگر بدکار باشد از پشت سر، به انسان داده خواهد شد.
خداوند در قرآن می فرماید: «اما کسى که کتابش به دست راستش داده شود، به زودى اش حسابى بس آسان کنند و شادمان به سوى کسانش باز گردد و اما کسى که کتابش از پشت سرش به او داده شود. زودا که هلاک خویش خواهد و در آتش افروخته، درآید.» (انشقاق/ 7- 12)
در برابر، روایت زرتشتى، فاقد مفهومى معادل با مکتوبى است که در آن، کارهاى انسان ها، درج شده باشد. این فقدان یادآور تکیه دین زرتشت به سنت روایى شفاهى است در برابر اهمیت سنت روایى مکتوب در ادیان سامى. در قرآن آمده: «و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او کسى آن را نمى داند؛ و او آنچه در خشکى و دریاست مى داند و هیچ برگى فرو نمى افتد مگر اینکه آن را مى داند و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست، مگر اینکه در کتابى روشن ثبت است.» (انعام/ 59) نیز: «آیا ندانسته اى که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است، مى داند؛ اینها همه در کتابى مندرج است؟» (حج/ 70)
به لحاظ تطبیقى مى توان گفت که کارکرد نامه اعمال، معادل است با بوى خوش یا ناخوشى که در گذشته زرتشتى، پس از سه روز و هنگامى که براى «آمار روان» برده مى شود، استشمام مى کند.در بندهش آمده: «سپس، شب سوم، در بامداد، اگر آن روان از پرهیزگاران باشد... بادى تیز به پذیره آید، بهتر و نیکوتر و خوشبوتر و پیروزگرتر از همه بادهاى به گیتى که روان را شادى بخشد. اگر دروند است، بادى به پذیره آید گندتر، پوسیده تر و ناپیروزتر از همه بادهاى به گیتى، که روان را از وى ناآرامى واندوه رسد. سپس، برندش آن روان را به آمار.» (بندهش/ 130) از این منظر، در هر دو روایت اسلامى و زرتشتى، انسان، حتى قبل از مرحله سنجش با ترازو و عبور از پل داورى یا صراط، خواهد دانست که رستگار است یا نه.

و- اعراف و همستگان

روایت زرتشتى، از جایى به نام «همستگان» یاد مى کند که در آن، روان کسانى جاى مى گیرد که کارهاى نیک و بدشان، برابر است. برخى از پژوهندگان، مفهوم برزخ را معادل «همیستگان» (جاى آمیختگى) در باورهاى زرتشتى دانسته اند. اما این اندیشه، درست نیست. قابل ذکر است که تعبیر هواى سرد یا گرم، به عنوان پادافره، که در برخى منابع زرتشتى از آن یاد شده (نیز در مینوى خرد، 30)، تا حدودى مى تواند یادآور معناى «زمهریر» در باورهاى عامیانه مردم باشد که مى اندیشند «سادات گناه کار» تا هنگام رستاخیز، در جایگاهى بسیار سرد به نام زمهریر، به سر خواهند برد.
در بندهش و ارداویرافنامه آمده: «اگر او (روان) را گناه و کرفه، هر دو برابر باشد، آنگاه، او را به همستگان دهند. درباره همستگان گوید که جایى است چون گیتى؛ هر کس را بدان پایه که ایشان را کرفه است، جاى دهند، نشانند.» (بندهش/ 131) و «به جایى فراز آمدم و دیدم روان مردمى چند را که به هم ایستاده بودند. پرسیدم ایشان کیستند و چرا ایدر ایستند؟ پاسخ: اینجاى را همستگان خوانند و این روان ها که تا تن پسین (رستاخیز) اینجاى ایستند، روان مردمانى اند که کرفه (ثواب) و گناهشان برابر بود... و پادافره (مجازات) ایشان از راه گردش هوا است: سردى یا گرمى؛ و ایشان را پتیاره دیگرى نیست.» (ارداویراف نامه/ 305)
همیستگان داراى نمونه مشابهى در روایت اسلامى نیست. با این وصف، برخى از تعابیر از «اعراف» را مى توان با آن، قابل مقایسه دانست. اعراف به معناى مکان مرتفعى در میان جنت و جهنم است. خداوند می فرماید: «و میان آن دو گروه حایلى است و بر اعراف، مردانى هستند که هر یک از آن دو دسته را از سیمایشان مى شناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده، ولى بدان امید دارند، آواز مى دهند که سلام بر شما. و چون چشمانشان به سوى دوزخیان گردانیده شود، مى گویند پروردگارا! ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف، مردانى را که آنان را از سیمایشان مى شناسند، ندا مى دهند و مى گویند: جمعیت شما و آن همه گردنکشى که مى کردید، به حال شما سودى نداشت.» (اعراف/ 46- 48) و بر اساس مجموعه روایات اسلامى، چنین گفته اند که اصحاب اعراف، دو دسته اند: یکى «اولیاء و صلحا، پیامبر و آل او و اهل فضل مى باشند و دسته دوم، کسانى هستند که نه داراى کارهاى نیکند و نه کار بدى انجام داده اند.»

ه- نفخ صور، نشانه هاى آخرالزمان

بنا به آیات قرآن، در هنگامه اى که تنها خدا از آن آگاه است، در دو نوبت در «صور» دمیده خواهد شد که بار اول همه جانداران آسمان و زمین، مى میرند و بار دوم همه از نو زنده مى شوند. در قرآن آمده: «در صور دمیده مى شود؛ پس، هر که در آسمان ها و هر که در زمین است، بیهوش درمى افتد، مگر کسى که خدا بخواهد. سپس، بار دیگر، در آن دمیده مى شود و به ناگاه، آنان بر پاى ایستاده، مى نگرند.» (زمر/ 68)
به این ترتیب، واقعه قیامت به گونه اى کاملا ناگهانى و نامترقب آغاز مى شود. بر عکس، در روایت زرتشتى، صرف نظر از اینکه فرشگرد در زمان معینى رخ مى دهد، نشانه هاى آن نیز بر اساس اندیشه محو تدریجى شرور از جهان، از پیش معلوم هستند. در متون زرتشتی اشاره شده که: «هنگامى که نزدیک فرشگرد کردارى باشد، نیوشیداران (پذیرندگان) فرمان اردیبهشت از گوسپند و گوشتخوارى بگردند (صرفنظر کنند) و یک چهارم نیروى آز کاسته شود و گندگى که همانا در تن است، نابود شود. تارى و تیرگى به تدریج کاسته شود، مینوى پاک بیشتر به چهر پوشیده شود، دانشها روشنتر یافته شود. آز در تن فرزندان که از ایشان (مردم زمان فرشگرد) زاده شوند، ناتوان تر و تن آنان کم گندتر و به سرشت ایزدان، هم پیوندتر است.» (زادسپرم/ 60) و «در آن هنگام، نشان رستاخیز آشکار باشد و سپهر بجنبد، سیر خورشید، ماه، ستارگان تغییر کند. و در فضا یکى شوند مانند سپهر گردان و چهره دریا و همه ساکنان زمین تغییر کند.» (زادسپرم/ 61)


منابع :

  1. سید مجتبى آقایى- مقاله بررسى تطبیقی آخرت شناسی اسلامى و زرتشتى- فصلنامه هفت آسمان- شماره سی و پنجم

  2. دینکرد سوم، دفتر اول و دفتر دوم- ترجمه فریدون فضیلت- انتشارات فرهنگ دهخدا- 1381

  3. جعفر سبحانى- منشور اصول عقاید امامیه- انتشارات مؤسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امام صادق- 1385

  4. شائول شاکد- از ایران زرتشتى تا اسلام- ترجمه مرتضى ثاقب فر- انتشارات ققنوس- 1381

  5. على محمد قاسمى- برزخ، پژوهشى قرآنى و روایى- انتشارات مؤسسه امام خمینى- 1385

  6. گزیده هاى زادسپرم- ترجمه محمدتقى راشد محصل- مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1366

  7. دوشن گیمن- دین ایران باستان- ترجمه رؤیا منجم- انتشارات فکر روز- 1375

  8. على نظرى منفرد- معاد، روز رستاخیز- انتشارات دارالفکر- 1383

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113593