اعتقادات و اعمال مردم آفریقا در زمینه ازدواج و طلاق (آداب و رسوم)

مراسم ازدواج
به اندازه اقوام آفریقایى آداب و رسوم بسیارى در زمینه مراسم ازدواج وجود دارد. در بعضى از جوامع، این مراسم مملو از آیین هاى مختلف است که چندین روز به طول مى انجامد. در جوامع دیگر داماد و همراهان او باید با همراهان عروس براى بدست آوردن او بجنگند. ممکن است این نزاع تنها نمادین و نمایشى باشد، اما گاهى در جریان زدوخورد، خون ریخته مى شود. جوامع دیگرى هستند که در آنها پسر دختر را به همسرى مى گیرد و تا زمانى که بچه دار مى شود با هم زندگى مى کنند و سپس مراسم عروسى انجام مى گیرد. در جوامع مادر سالار معمولا مرد در خانه زن زندگى مى کند و این دو خانه خود را در آنجا بنا مى کنند. مثالى واقعى براى نشان دادن برخى از اعمال و راه و رسم ها و معنا و اهمیت ازدواج و عروسى عبارت است از. در قوم بانورو زمانى که هدیه ازدواج داده شده است، براى برگزارى جشن عروسى شبى تعیین مى شود. آن شب داماد نه مرد قوى را براى گرفتن عروس مى فرستد. بار سیدن به خانه او، آنان باید در ابتدا دسته اى برگ اکى کارابو را که در پشت بام خانه والدین گذاشته شده بردارند. اگر مردان نیرومند نتوانند این دسته را حرکت دهند، نمى توانند دختر را با خود ببرند و ازدواجى صورت نمى گیرد. اگر موافق شوند، اجازه دارند عروس را ببرند. اما این موضوع ساده اى نیست، زیرا باید دختر را تا منزل جدید او بر دوش خود حمل کنند. در راه بازگشت، براى آرامش دختر که اکنون مى گرید آواز مى خوانند و مردم درون خانه را از آمدن او آگاه مى کنند. هنگام رسیدن گروه با داماد که بطرف در حیاط مى آید و با نیزه اى که در دست دارد در آنجا ایستاده روبرو مى شوند. عروس به درون خانه که در آنجا پدر و مادر داماد مقابل دیوار نشسته اند آورده مى شود. رسمى وجود دارد که در آن داماد چهار بار ابتدا در کنار پدر و سپس مادر مى نشیند و بلند مى شود. عروس نیز این عمل را تکرار مى کند اما فقط سه بار. سپس عروس به منزلى برده مى شود که بخصوص براى این مناسبت آماده شده است. در کنار درب این خانه کسى ایستاده که قبلا با یکى از اعضاى این خانواده ازدواج کرده است. این شخص به عروس مى گوید: «تو با من در این خانه ازدواج کردى، تو مرا همانطور که در اینجا پیدا کردى ترک خواهى کرد و از من جدا خواهى شد!» این کلمات جهت منع یا باز داشتن عروس از ترک خانه جدید خود گفته مى شود. همچنین آنها علامت شروع رقصیدن و جشن و شادمانى هستند. صبح روز بعد میهمانانى که به جشن دعوت شده بودند به خانه هاى خویش باز مى گردند. عروس و شوهرش خود را در آب بسیار سردى که در محوطه حیات قرار داده شده و خواهر داماد مراقب آن است مى شویند. زمانى که به درون آب مى روند لباسهاى خود را درمى آورند و به یکدیگر آب مى پاشند. این آیین پیوند آنها با یکدیگر و تطهیر آنها از مرتبه زندگى مجرد قبلى است. از نظر نمادین این تطهیرهاى آیینى تا حدى مرگ زندگى بى ثمر گذشته و تا حدى رستاخیز زندگى تازه تولید مثل است. براى مدت دو روز تازه عروس از نگاه دیگران پنهان نگاه داشته مى شود; و هنگامى که این دوره به اتمام مى رسد خویشاوندان خود او براى تقدیم هدیه مى آیند. از این بستگان به گرمى استقبال شده و با احترامى فوق العاده با آنها برخورد مى شود. آنان چپقى براى کشیدن و دانه هاى قهوه و نوشیدنى و غذا دریافت مى کنند. اکنون عروس بیرون آورده مى شود و به جمع معرفى مى گردد. چیزهایى که از خانه او آورده شده شمرده مى شوند، و بعضى از آنها بین خانواده شوهر که سهمى در برگزارى ازدواج داشته اند تقسیم مى گردد. بزرگترین هدیه به عمه عروس داده مى شود، زیرا او تنها کسى است که عروس را از خانه قبلى به خانه جدید همراهى کرده و در طول دوره انزوا با او مى ماند. اگر دختر باکره باشد به عمه یک گاو هدیه داده مى شود و گاو دیگرى همراه ملافه اى که لکه هاى خون بکارت بر روى آن به چشم مى خورد براى مادرش فرستاده مى شود. این لکه هاى بکارت بزرگترین افتخار براى مادر و خانواده عروس است. بیشتر این واژه ها یا ناکافى هستند و یا گمراه کننده است. هدیه به صورت گله، پول، مواد غذایى و دیگر اقلام است. در بعضى از جوامع خانواده هاى مورد بحث ممکن است عروس ها را معاوضه کنند. در بعضى دیگر داماد (و بستگانش) باید به علاوه درکارها، کمک کنند. و در جوامع مادر سالار، مرد با مادر زن زندگى مى کند و براى چند سال برایشان کار مى کند تا بتواند صاحب زن خویش شود. این هدیه ازدواج رسمى مهم در جوامع آفریقایى است. این نشانه سپاسگزارى از جانب خانواده داماد به خانواده عروس است، به خاطر این که از او مراقبت کرده اند و اجازه داده اند که همسر او شود. در خانه اش هدیه «جایگزین» او مى شود، و به یاد خانواده مى آورد که على رغم ترک منزل، او زنده است. نه تنها او شخص با ارزشى براى خانواده بلکه براى اطرافیان شوهر نیز هست. او در ازدواج دزدیده نمى شود بلکه طبق توافق متقابل بین دو خانواده نزد داماد برده مى شود. هدیه ارزش او را هم به عنوان یک شخص و هم به عنوان همسر بالا مى برد. هدیه به ارزش او و پیمان ازدواج مشروعیت مى بخشد. اجراى این رسم حقیقى ترین نماد میثاق و امنیت ازدواج است. تحت هیچ شرایطى این رسم آن گونه که اغلب خارجى ها به اشتباه گفته اند صورتى از «خرید و فروش» نیست. در بیشتر موارد کلمات آفریقایى براى رسم دادن هدیه عروسى از کلماتى که در خرید و فروش در بازار بکار مى روند متفاوت است. به علاوه، تنها این مرد و اطرافیان او نیستند که هدیه مى دهند: اطرافیان دختر نیز در مقابل هدیه هایى را مى دهند، حتى اگر از لحاظ مادى کوچکتر از هدیه هاى مرد باشند. دو خانواده با هم خویشاوند مى شوند و در بین چیزهاى دیگر این مستلزم مبادله کالا و هدایاى دیگر است. این رسم حتى مدتها پس از ازدواج دختر و بچه دار شدن او ادامه مى یابد. در بعضى از جوامع اگر ازدواج بطور کامل فسخ شود و به طلاق بیانجامد ممکن است شوهر بعضى از هدایایى را که به خانواده زن داده بود پس بگیرد؛ اما در جوامع دیگر هیچ چیز به او بازگردانده نمى شود. رسم باتورو در حمل عروس روى شانه ها که نوعى وسیله حمل راحت است، در میان اکثر اقوام آفریقایى دیگر معمول نیست. این یک راه نشان دادن ارزش عروس است. اما هدف اصلى آن به نمایش در آوردن این حقیقت است که دختر اکنون از یک خانواده بریده و به خانواده اى دیگر مى پیوندد. همچنین عمل نمادین بریدن کامل او از مرتبه زندگى تجرد است. او اکنون شخصى کامل و بالغ است. مجرد بودن یعنى، بچه بودن ازدواج کردن یعنى بالغ شدن و برخوردارى از موهبت زندگى مشترک است. اگر شخصى مجرد بمیرد، مردم باتورو نشان مى دهند که شخص مجرد شایسته هیچ احترامى در چشمان جامعه نیست و آن را دریافت نمى کند و با بوته تیغ دار به بدن او مى زنند. از این رو ازدواج شأن و منزلتى را به شخص مى بخشد که نه تنها در این زندگى بلکه در زندگى پس از مرگ نیز با ارزش است. دختر این مقام و منزلت جدید را با حمل شدن بر دوش جشن مى گیرد. قبل از این آیین او کسى نیست اما از آن به بعد او براى خود کسى است. نشستن و برخاستن در کنار پدر و مادر آیین «تولد جدید» است. هم عروس و هم داماد دوباره متولد مى شوند، آنان دوقلو مى شوند، آنان بطور آیینى وارد مرحله بلوغ مى گردند. این نیز آیین انتقال و به ارث گذاشتن مشعل زندگى است: پدر و مادر ضربه طبل زندگى را منتقل مى کنند، و ضرباهنگ جدیدى آغاز مى شود. اکنون بر عهده زوجین است که تولید مثل کنند، بچه هاى خود را آغوش داشته باشند، آنان را پرورش دهند و جریان نسلهاى انسانى را استمرار بخشند. وقتى این آیین تمام مى شود زوجین ممکن است به خانه مخصوص خود بروند و ازدواج خویش را کامل کنند.

بکارت در عروسى در جوامع آفریقایى
خون بکارت، نماد حفظ زندگى است، این که جشن زندگى بیهوده جارى نبوده است و این که هم دختر و هم بستگانش قداست تولید مثل آدمى را حفظ کرده اند. فقط ازدواج مى تواند این خون مقدس را بریزد، زیرا با انجام این کار راه را براى اعضاى خانواده در قبیله باز مى گزارد تا پیش آمده و به زندها و مرده هاى زنده ملحق شوند. در بعضى جوامع آفریقایى بکارت در عروسى بسیار مورد احترام است، در حالى که در جوامع دیگر کم و بیش انتظار مى رود که زوجین قبل از عروسى آمیزشى جنسى داشته باشند. بکارت نه تنها نشان دهنده طهارت بدن بلکه همچنین نماد زندگى اخلاقى است و عروس باکره بزرگترین شان و مقام را در نزد اولیا، همسر و خویشاوندانش دارد. آیین شستشو در آب با هم شیوه رسمى پیوند و اتحاد زن و شوهر است، همان گونه که هدیه ازدواج دو خانواده و بستگان آنها را بهم پیوند مى دهد. آب مرتبه قبلى زندگى مجرد را مى شوید، و همچنین مرتبه جدید تشرف و بلوغ مسئولانه را براى تولید مثل تقدس مى بخشد وزوجین را آماده مى کند. همچنین شستن لکه هاى خون بکارت را مى زداید. انزواى زوجین براى چند روز عزیمت آنان را از زندگى مجرد به نمایش در مى آورد. این مرگ آنها در زندگى نابالغى، طفولیت و بى ثمرى است. معرفى آنها به مردم نماد ورود زندگى تازه بلوغ و تولید مثل است. آداب و رسوم ازدواج اقوام آفریقایى دیگر از جنبه هاى مختلفى با آداب و رسوم قوم باتورو که در اینجا ذکر شد فرق دارد. از این مثال بعضى از باورهاى اصلى ازدواج و تولید مثل در جوامع آفریقایى مشخص می شود.

چند همسرى و همسران و شوهران موروثى
ازدواج با یک زن یا بیشتر، رسمى است که در سراسر آفریقا یافت مى شود، اگر چه در بعضى جوامع کمتر از جوامع دیگر رواج دارد. این رسم با ساختار اجتماعى زندگى سنتى و با طرز تفکر مردم کاملا سازگار است. و به اهداف سودمند بسیارى کمک مى کند. اگر نگرش فلسفى یا الهى به ازدواج و تولید مثل این است که اینها به بازیافتن یا دستیابى به جاودانگى از دست رفته کمک مى کنند، هر چه مرد همسران بیشترى داشته باشد، احتمالا فرزندان بیشترى نیز دارد و هر چه فرزندان بیشتر باشد، آن خانواده از توان بیشترى براى نیل به جاودانگى برخوردار است. کسى که جانشینان بسیارى دارد، تجلیات نیرومندترى از جاودانگى دارد، او دوباره در فرزندان بى شمارش «متولد مى شود» و افراد بسیارى وجود دارند که پس از مرگ جسمانى و ورود به «جاودانگى شخصى» اش او را گرامى مى دارند. چنین مردى این نگرش را دارد که «هر چه بیشتر باشیم، من بزرگترم». فرزندان مایه سربلندى ازدواج اند، و هر چه بیشتر باشند، این سربلندى بزرگتر است. همچنین چند همسرى شأن اجتماعى خانواده مورد نظر را بالا مى برد. در اذهان مردم آفریقا القا مى شود که خانواده بزرگ براى سرپرست خود احترام زیادى را در چشمان جامعه بدست مى آورد. اغلب در خانواده هاى ثروتمند هستند که ازدواجهاى چند همسرى تشکیل مى گردند. اگر همسر اول بى فرزند باشد یا تنها دختر داشته باشد، تقریبا بدون استثنا این را بدنبال دارد که شوهرش همسر دیگرى خواهد داشت که تا حدى براى جبران نگرانى از بى فرزندى و تا حدى براى از بین بردن شرم و نگرانى از عدم تولید مثل آشکار است. با ثمر بودن به معنى بچه داشتن یکى از صفات اساسى انسان بالغ است. هر چه که شخص با ثمرتر باشد بیشتر در بقاى هستى جامعه اش بطور عام شریک مى شود. زمانى که خانواده از چند زن و خانواده هاى آنان تشکیل مى شود، به این معنى است که هنگام نیاز همیشه کسى براى کمک وجود خواهد داشت. این وجودى اشتراکى است. بطور مثال، هنگامى که زنى مى زاید، همسران دیگرى براى پرستارى او و مراقبت از فرزندان دیگر او در دوره نقاهتش وجود دارند. اگر زنى بمیرد زنان دیگرى براى پرستارى از فرزندانش وجود دارند. هنگام بیمارى، همسران دیگر از رودخانه آب مى آورند، هیزم مى شکنند، غذا مى پزند و دیگر کارها را براى خانواده انجام مى دهند. اگر زنى نازا باشد، زنان دیگر براى خانواده بچه مى آورند، تا شعله زندگى خاموش نشود. هنگامى که کشاورزى وسیله معاش است، فرزندان متعدد خانواده چند همسرى سرمایه اى اقتصادى هستند حتى اگر مقدار زیادى غذا بخورند. چند همسرى در جلوگیرى از فحشاء و بى وفائى به خصوص از جانب شوهر کمک مى کند. این امر در عصر جدید که مردان عموما در شهرها زندگى و کار مى کنند و زنان و فرزندان خود را در روستا ترک مى کنند بویژه با ارزش است. اگر شوهر چند همسر داشته باشد، او مى تواند یکى را هنگام زندگى در شهر با خود داشته باشد در حالى که همسر دیگر براى مراقبت از بچه ها و دارایى خانواده در روستا باقى مى ماند. بعدا زنها نقشهاى خود را عوض مى کنند. در چنین مواردى، غیر قابل احتمال است که شوهر زن صیغه اى بگیرد یا به زنان فاحشه روى آورد. همچنین به زنها فرصت دیدن و لذت مصاحبت با شوهرشان و احساس رضایت از زناشویى خود بدون انتظار براى دوره اى طولانى و غیر قابل تحمل قبل از این که بتواند دوباره با شوهرشان باشند داده مى شود. بعضى از بچه ها به همراه مادر خویش براى دیدن پدرشان به شهر مى روند، و به این طریق اندکى از نگرانی هاى خانواده برطرف مى شود.

تأثیر افراد زیاد خانواده بر وظایف خانواده هاى بزرگ آفریقایی
در خانواده هاى بزرگى که بسیارى از آفریقاییان دارند، وظایفى وجود دارد که اگر تعداد افراد خانواده کم باشد نمى توانند به قدر کافى انجام شوند. وظایفى مانند نگهبانى گله در جنگلها و دشتها، نگهدارى از بچه، کار در مزرعه ها، تهیه هیزم از جنگل و آوردن آب از رودخانه، جستجو براى یافتن گاو و یا گوسفند گم شده، رفتن به شهر براى کسب درآمد، پختن غذا، ساختن خانه ها و انبارهاى غله جدید، شکار یا جمع آورى غذا (جایى که این کار براى بقاى خانواده حیاتى است) و امثال آن. زندگى جدید وظایف دیگرى را به اینها اضافه کرده است بدون آن که لزوما انجام همه آنها را آسان تر یا سریعتر کند. هنگامى که افراد زیادى در خانواده وجود دارند که در انجام آنها سهیم باشند یا مشترکا با روحیه گروهى آنها را انجام دهند این وظایف سبک تر مى شوند.

مشکلات چند همسرى در جامعه آفریقایی
مشکلاتى در ارتباط با چند همسرى وجود دارد و تظاهر به این که همه چیز در خانواده هاى چند همسرى خوب پیش مى رود کاملا اشتباه است. جنگ و دعوا میان همسران و فرزندان کم نیست. ظالمانه است که شوهر همسرى را به دلیل این که او همسران دیگر را دوست دارد (به خصوص آخرین همسر)، نادیده بگیرد. وقتى مردى با ثروت متوسط بیش از شش فرزند داشته باشد، تحصیل تمام فرزندان در مدرسه هاى جدید بار سنگینى بر دوش او و خانواده اش خواهد بود، یا حتى تهیه لباس مناسب براى آنها و یا سیر کردن شکم آنان زمانى که در فصل خاصى با کمبود محصول مواجه اند. بعلاوه مشکل تربیت و رشد و پرورش کودکان وجود دارد که تامین آنها در خانواده هاى بزرگتر از حد متوسط دشوار است. از طرف دیگر لازم به ذکر است که مشکلات خانواده هاى چند همسرى مشکلات انسانى است و ضرورتا به واسطه نظام چند همسرى ایجاد نمى شوند و این مشکلات در خانواده هاى تک همسرى چه در آفریقا یا اروپا یا آمریکا، حل نشده است. نسبت خانواده هاى چند همسرى حتى در جوامعى که چند همسرى در آنها شایع است از بیست درصد تجاوز نمى کند. این نسبت به آهستگى در حال کاهش یافتن است، اما جاى خود را به مشکلات و شرایط زناشویى جدید مى دهد. رسم به ارث بردن زن برادر متوفى نسبتا رایج است. منظور از برادر نه تنها فرزند مادر خود فرد بلکه فرزند هر خویشاوند نزدیک دیگرى است. فرد به علت گستردگى نظام خویشاوندى موجود در جوامع آفریقایى صدها برادر دارد. برادرى که همسر و فرزندان خویشاوند متوفى خود را به ارث مى برد، تمام وظایف شوهر و پدر را انجام مى دهد؛ فرزندانى که پس از این توارث متولد مى شوند عموما به فرد متوفى تعلق دارد، اگر چه در بعضى جوامع آنان فرزندان پدر جدید هستند. (ادامه دارد...).


منابع :

  1. جان اس. مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113640