ادیان ابتدائى چینى
چین مثل همه ملت هاى دیگر یک دوره بدویت داشته است، دوره جامعه هاى قبائلى و ابتدائى و خود بخود ادیان چینى در این دوره، ادیان بدوى بوده است، و همان مسائلى که در توتمیسم، تابو و مانا، فتیشیسم و انیمیسم به عنوان ادیان بدوى در دوره بدویت مطرح است، در تمدن چین نیز صادق است. یعنى چینی هاى بدوى و ابتدائى در هزار سال تا دو هزار سال قبل از میلاد مسیح، دین روح پرستى، فتیش پرستى، تابو پرستى و توتم پرستى داشته اند. پژوهش محققان تاریخ ادیان و مذاهب بر نظریه فوق استوار است؛ چینیان باستان ابتدا روح پرست بوده اند، یعنى براى تمام اشیاء جهان مادى روح تصور مى کرده اند، ارواح نیاکان خود را مؤثر در زندگى و سرنوشت مى دانسته اند، سلطان عالم بالا را مى ستودند و یا به تائو، حاکم بر هستى و کلیه اشیاء، عقیده داشتند و یا به تى ین یا آسمان متوجه بودند. منظور از تائو آفریدگار جهان بود. و این نوعى توحید بدوى است که در عقاید باستانى چین دیده مى شود. در عین حال وجود خدایان گوناگون و پرستش آسمان و... در میان عقاید چینیان مشهود است؛ پرستش آسمان به عنوان مبداء نعمت ها، پرستش باد و رعد، درخت و کوه، اژدها و مار و... خداى افلاک به نام شانک تى داراى حاکمیت مطلق بر جهان بود که هر ساله خاقان چین با تشریفات ویژه ائى در مذبح آسمان براى او قربانى مى کرد. خدایان چینى به صورت طولى هنوته ایسم مورد ستایش و پرستش قرار مى گرفتند. خداى آسمان و خداى افلاک ساخته ذهن امپراطوران چین بوده تا از این راه خود را خلیفه خداى آسمان و فرزند او به رعایا معرفى کنند و بر استحکام قدرت سیاسى خود بیفزایند.
سه مرحله آئین چینى
آئین چینى به طور کلى بنا به تحقیق محققان داراى سه مرحله طولى است:
1- آئین قدیم چین که عقاید بومیان آن سامان است و پر از خدایان متعدد و مختلف مى باشد.
2- آئین تائو یا تائوئیسم که لائوتسه آن را به صورت خاصى اراست و پرداخت.
3- آئین کنفوسیوس
زمین پرستى
دیانت چینیان قدیم به درستی خاصیت و عامل کشاورزی را در تمدن باستانی آن قوم منعکس می سازد. زمین پرستى ریشه در غلبه نظام کشاورزى چین دارد. اصولا مشخصه تمدن چین کشاورزى است. در هر قریه و دهکده اى تپه اى از گل و خاک به علامت حاصلخیزى زمین افراشته وبر قله آن درختى مى کاشتند و اطراف آن را نهال هاى مقدس مى کاشتند. آن خاکریز مرتفع را «شى» مى گفتند و این مکان را مرکز مذهبى و محل عبادت روستا قرار داده بودند که تشریفات و آداب ویژه اى نسبت به خدایان را به دست مى آوردند. چینیان نظیر مراسم جشن «تیرگل ماه مه» اروپایی نغمات دینی سروده به رقص می پرداختند و معتقد بودند که این اعمال در پیشگاه «شى» که در هر فصلى به مناسبت بذر افشانى یا رشد اشجار و برکت محصولات انجام مى شد، باعث ازدیاد برکت محصولات خواهد بود. پس از اینکه کشور چین از حالت مدنیت بدوی تحول یافته، به صورت امپراطوری وسیعی در آمد، در هر گوشه و کنار آن سرزمین خاکریزهای فراوان برپا شد و در مرکز هر ایالت خاکریز بزرگتری به صورت تل مرتفعی ساخته شد که برکات عبادت آن شامل حال تمام مردم آن ایالت بشود و بالاخره در تختگاه مرکزی، که نشیمن شخص خاقان بود، «شى» بسیار بزرگ کوه مانندی مرکب از پنج طبقه خاک، هر طبقه ای به رنگی، برافراشتند تا ثمرات عبادت در دامنه آن نصیب تمام مردم کشور شود. در برابر این خاکریز عظیم در تابستان، هنگامی که آفتاب به اوج مدار صیفی می رسید، شخص خاقان حضور یافته، زمین را شیار می کرد و ارواح ارضی را عبادت می فرمود و برای تمام اهل آن مملکت دعا می کرد. آنها عقیده داشتند که انجام مراسم توسط امپراطور، محصولات کشاورزان را چند برابر مى کندو درختان بارورتر مى شوند.
آسمان پرستى
پرستش زمین به تدریج از رونق افتاد و جاى آن را آسمان پرستى گرفت. در عصر سلطنت شانگ ها، معبودى به نام تى یاشانگ تى مورد پرستش و عبادت عموم قرار داشت. او خداوندگار جهان علوى یا خاقان آسمان ها پنداشته مى شد. پادشاهان براى به دست آوردن برکت آسمانها و باران به او متوسل مى شدند. مقام و مرتبه آسمان را بالاتر از زمین مى دانستند. در هنگام رزم، به وسیله کاهنان، رضایت شانگ تى را طلب مى کردند. وقتى خاندان چو به سلطنت رسیدند، به جاى تى خداى آسمان را به تین ملقب کردند. تین یعنى آسمان که منزلگاه ارواح عالیه و مقام مقربین است. پادشاهان خاندان چو و خاندان خاقان همیشه رابطه خود را با آسمان نگاه مى داشتند. از این جاست که یکی از القاب ایشان «تین تزو» یعنی «پسر آسمان» می باشد. همه ساله در ایام ویژه اى از سال، خاقان به نام تمام رعایای خود عبادت و تشریفاتی معین به درگاه تین به عمل می آورد. پس از اینکه شهر پکن تختگاه بزرگ آن کشور پهناور گشت، رسم چنان بود که چون آفتاب در مدار خود به آخرین نقطه حضیض زمستانی می رسید، خاقانها مراسمی به منظور اهداء قربانى ها و نیاز به درگاه خداى آسمان به جا می آوردندو در مصطبه های رخام که به نام محراب آسمان در جنوب پکن ساخته شده بود در برابر سطحه ای بزرگ که بر روی آن این عبارت نقش بسته بود: «پادشاه آسمان و فرمانروای متعال» هدایایی از بخور معطر و موى بز و مقدارى سنگ با ارزش و ابریشم خام و طعام و شراب و غلات عرضه مى داشتند و خاقان نه مرتبه پیشانى بر خاک مى سود. و ادعیه و مناجات ها به آواز بلند تلاوت می شد، و او از خدای آسمان التماس می کرد که در آن سطحه فرود آید. مردم چین، همه ایمان داشتند که بدون این عبادات و مناسک هرگز مابین زمین و آسمان توافق و اعتدال و وحدت صورت نخواهد گرفت.
پرستش ارواح و خدایان فراوان
ادیان و عقاید باستانى چینیان از آغاز تا ظهور لائوتسه و کنفوسیوس که همزمان در حدود قرن ششم قبل از میلاد زندگى مى کردند، ابتدا بر پرستش ارواح و خدایان فراوان دور مى زد. خداى مذکر شانک تى نام داشت که وظیفه او کیفر و پاداش افراد در این جهان بود. خداى مؤنث هاتن نام داشت. این دو خدا، خدایان امپراطوران چین بوده است. روح پرستى بعد دیگر عقاید باستانى چین بوده است؛ ارواح نیاکان به یارى فرزندان مى آمده و در امور زندگى آنان مؤثر بوده است؛ و باید رضایت ارواح را با پرستش و نیایش آنان جلب نمود. در پرستش ارواح نیاکان باید ترتیب خاصى رعایت مى شد؛ ابتدا ارواح اجداد مادرى و سپس ارواح نیاکان پدرى پرستیده مى شد. چینیان بر این باور بودند که آسمان یعنى پروردگار؛ و این خدا خودش چیزى نمى گوید، بلکه کسى را ماءمور مى کند که فرامین و دستوراتش را در میان جوامع بشرى رواج دهد و این امپراطور است که فرستاده و مأمور خداى آسمان مى باشد و فرزند خدا آسمان نیز هست. بدین سان، امپراطور، فرزند، نماینده و فرستاده آسمانى خدا بود که فرمانش از دو جهت مطاع بود. و این است که وقتى قدرت سیاسى و روحانى با هم جمع مى شوند، استبداد دینى که بدترین شکل استبداد سیاسى است، بر جامعه حاکم مى شود.
خدایان نر و ماده
اقوام چینى باستان بر این عقیده بودند که در جهان دو اصل حکومت مى کند؛ یکى نر یا مثبت یا نور، و دیگرى ماده یا منفى یا تاریکى. تا زمانى که این دو نیروى متضاد با هم هماهنگ هستند، امور جهان بر محور رضایت و خوشبختى جامعه دور مى زند. با دگرگونى در تعادل این دو نیرو، جهان نیز با تحولات و دگرگونى هاى خطرناکى مواجه مى گردد. اگر جامعه بخواهد این خدایان دوگانه که در وجود آدمى و نیز دیگر موجودات، هماهنگى ایجاد مى کنند براى همیشه هماهنگ باشند، باید تائو (نظم عمومى و کلى جهان)، خود را در حد اعتدال قرار دهد تا از هر گونه ناگوارى و شر و رنج در امان باشد. خداى مذکر عامل خیر و برکت، یانگ نام دارد و خداى ماده بین عامل انفعال و سکون مى باشد. آسمان را یانگ و زمین را یین، تابستان و گرما را یانگ و زمستان و رطوبت و سطح داخل اشیاء را یین مى گویند. از این رهگذار بود که مذهب و فلسفه دو آلیسم (ثنویت و دو گانه پرستى)، در میان مردم چین باستان رواج یافت که به تدریچ پلى ته ایسم (چند خدائى) جاى آن را گرفت و خداى باران، خداى محصولات کشاورزى خداى برف، خداى آتش و... پدیدار شدند.
پرستش ارواح نیاکان
یکى دیگر از ابعاد عقاید باستانى چین پرستى ارواح نیاکان بود. پرستش ارواح نیاکان بعدها تبدیل به پرستش ارواح شوهران براى زنان گردید؛ به استثناى شاهان و امپراطوران چین که خداى آسمان را فرزندى و نمایندگى مى کردند و مردم مجبور به پرستش و اطاعت از آنان بودند. پرستش ارواح شوهران توسط زنان که حکایت از پیشینه طولانى نظام مرد سالارى در چین دارد. در چنین جامعه اى زنان از محرومترین طبقات جامعه بودند؛ آنان حق دختر زائیدن نداشتند و اگر دختر زائیدن مظهر خشم و غضب ارواح نیاکان بود. نظام برده فروشى (زن و دختر فروشى)، در چین به دلیل وجود این عقاید بسیار پر رونق بوده است. دخالت ارواح نیاکان در کلیه امور زندگان، در غم و شادى و... از جمله باورهاى چینیان باستان بود. براى جلب رضایت ارواح علاوه بر پرستش باید هدیه اى تقدیم مى شد و این هدیه باید توسط فرد کهن سال خانواده تقدیم ارواح نیاکان مى گردید. در آئین باستانى چین جامعه روحانیت وجود نداشت و فرد بزرگ خانواده، مراسم مذهبى را انجام مى داد. در میان عقاید باستانى چین، عقیده به ارواح، زمین، آب، کوه، جنگل و... دیده مى شود. چینیان زمین را مقدس مى دانستند؛ به این صورت که خانه به زن تعلق داشت، مرد باید در خانه بر روى زمین یا حصیر خانه با همسران خود نزدیکى کند تا مادر زمین او را بارور نماید و در این هنگام ارواح نیاکان مادرى حضور یابند و در جنین حلول کنند.
ارواح خیر و شر
در باور چینیان دو نوع روح وجود داشت که در تمام زوایاى جهان طبیعت متفرقند؛ ارواح مفیده و ارواح موذیه که صفات شیطانى دارند و در اطراف منازل آدمیان پراکنده اند و نیز در اماکن خالى و متروکه، در تاریکی ها و جنگل ها و... به ویژه در شب ها متعرض افراد مى شوند، گاهى به صورت جانوران و درندگان و گاهى به صورت حیوانان اهلى در آمده و آدمیان را آزار مى دهند. ارواح مفیده در گروه شین و گروه ارواح موذیه در گوى قرار داشتند. ارواح مفیده (شین ها) در آسمان و اراضى بارور و درختان سنگهاى قیمتى و آفتاب و ماه و ستارگان و ابر و باران و آتش و دریا و نباتان سودمند زندگى مى کنند. ارواح نیاکان از نوع شین ها هستند. در حالى که ارواح موذیه (گوى ها) در تاریکیها زندگى مى کنند و اگر انسانها به نور چراغى متوسل نشوند، در معرض خطر آنها قرار مى گیرند. لذا مردم چین براى نجات از ضرر ارواح موذیه به روحانیون مذهب تائو و جادوگران دیگر مذاهب پناه مى بردند. آنان راه دیگرى نیز براى نجات مى جستند و آن آویزان کردن مجسمه خروس در منازل و سر در خانه ها بود. در روز اول سال منازل را جادو مى کردند تا از وجود ارواح شرور پاک گرداند.
جاودانگى ارواح
مردم چین عقیده داشتند که ارواح اموات براى همیشه داراى حیات و زندگى هستند و بازندگان در تماس اند. هر وقت زندگان یادشان کنند، فورا حاضر مى شوند و مى توان با آنان سخن گفت و مشورت کرد. ادعیه و اوراد و قربانى و هدیه، راه مناسب ارتباط با عالم ارواح است. ارواح از ماده خوردنی ها و نوشیدنی ها نمى خوردند بلکه جوهر لطیف و روحانى آنها را جذب مى کنند و صورت مادى خوراکى ها را روحانیون میل مى کنند. از این رو، مردم چین مراسم تدفین اموات را با مراسم خاصى انجام مى دادند. افراد ثروتمند، در هنگام دفن اموات، تمام اشیاء و اموال متوفى را از قبیل ظروف، اسلحه شکارى و سگ شکارى و اسب او را زنده به خاک مى سپردند. گاهى افراد انسان را همراه متوفى خاک مى کردند تا به کارهاى ضرورى متوفى رسیدگى کند. در هر خانه اى ضریحى قرار مى دادند تا همیشه به یاد نیاکان خود باشند. در مقابل این ضریح عقد و ازدواج ما بین عروس و دامان انجام مى گردید و در برابر قبور خضوع و خشوع خاصى مى کردند تا رفع گرفتارى هاى مادى و معنوى خود را بکنند. در فصل بهار و پائیز به زیارت قبور نیاکان مى رفتند و هدایاى خوردنى نثار مى کردند و بر اوراق، نقش پتو و لحاف و اقمشه را نقاشى مى کردند تا ارواح از سرما و گرما خود را حفظ کنند.