آیین کنفوسیوس در چین مدرن

در اوایل قرن پیشین هنگامی که هنوز سلاطین منچو سعی می کردند وضع خود را تثبیت کرده و افکار عمومی را جلب کنند فرمانی صادر شد که طبق آن رسم امتحانات قدیم و کتب کنفوسیوس منسوخ گردید و به جای آن اصول تمرینات و تعلیمات نو بر طبق سیستم های تربیتی جدید مقرر گشت ولی پس از چندی ناگزیر فرمانی دیگر در سال 1906 صادر شد که تقدیم کردن قربانی به روان آن حکیم را در عرض قربانی های به پیشگاه آسمان و زمین قرار می داد. ولی این امر تاثیری در قلب های عامه مردم نکرد و از بروز انقلاب و شورش جلوگیری نتوانست کرد و عاقبت کار منتج به سقوط سلطنت منچو ها و استقرار حکومت جمهوری گردید.

انحطاط مذهب پرستش کنفوسیوس به طور رسمی
از 1911 مذهب پرستش کنفوسیوس به طور رسمی و دولتی رو به انحطاط و نقصان نهاد و دیگر در معبد و محراب مرمرین معروف شهر پکن خاقانی وجود نداشت که مراسمی به جا آورده شود. رفته رفته آن معابد باستانی در معرض فراموشی قرار گرفت و در اطراف صحن و دیوارهای آنها گیاهان هرز رویید و در آن میان جز معبد مخصوص میلاد کنفوسیوس مابقی همه متروک ماند. از انقلاب 1911 به بعد برای مذهب کنفوسیوس روزگاری نامطلوب روی نمود. دولت جمهوری چین در قانون اساسی خود آزادی عقیده و مذهب را برای عموم مقرر داشت و از آن پس دیگر امیدی به بازگشت آیین کنفوسیوس در مقام مذهب رسمی دولتی وجود نداشت اما هنوز بعضی آثار و علایم امیدواری برای بازگشت به دستگاه حکومت وجود داشت. حزب ملی چین (کوئومین تانگ)، با آنکه خود را درباره مذهب بی طرف و بی علاقه اعلام می کرد ولی اصول هشتگانه که پایه ی مبادی اخلاقی آن حزب شمرده می شد از تعالیم کنفوسیوس اقتباس شده بود و عبارت بود از: وفا، شفقت، احسان، رافت، امانت، عدالت، تناسب و صلح.

اثر فرهنگ و مذهب کنفوسیوس در جنبش زندگانی جدید
وقتی که درسال 1934 "چیانگ کای چک"، جنبش معروف ملی خود را به نام "جنبش زندگانی جدید" آغاز نهاد، اثر فرهنگ و مذهب کنفوسیوس در آن نمایان بود. چهار قاعده "لی" یا ادب، "ای" یا عدالت و فضیلت، "لین" یا امانت و "شیه" یا حیات و عزت نفس چهار اصل اساسی نهضت مذکور شناخته گردید. ولی آن در حقیقت احیای اخلاق و آداب عمومی ملی شمرده و به آیین کنفوسیوس بطور اختصاصی، نسبتی نداشت. چنانکه در سال 1937 دولت در شهر نانکینگ معبدی عظیم و مرتفع بنا کرد و آن را محراب و عبادتگاه ملی مردم چین اعلام نمود. در بالای آن نام کنفوسیوس بود و در جلوی آن، تندیس و نیم تنه دکتر سون یات سن پدر چین جدید را از مرمر ساخته و نصب کرده بودند. برفراز ستون های آن معبد تصاویر عالمان بزرگ غرب مانند نیوتن، پاستور، لاووازیه، گالیله، جیمز وات، لرد کلوین، دالتن و بنجامین فرانکلین را نقش نمودند و این امر معنی می داد که چین از این پس جامع افکار قدیم و جدید هر دو است.

تأثیرات ورود کمونیسم به چین
پس از ورود کمونیسم، اوضاع، و احوال ادیان و عقاید ملی در چین منقلب شد، آنها بدنبال ساختن چین نوین بودند. آنها نه تنها سبک زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم چین را عوض کردند بلکه سبک فکر و اندیشه خلق را نیز به سوی فلسفه ماتریالیسم سوق دادند. آنها سراسر تاریخ فلسفی و مذهبی چین را به سبک و مذاق خود تغییر دادند. کمونیست ها بر آن بودند که زندگی چینی ها و سبک اندیشه آنها تا به امروز پیش از انقلاب کمونیستی مبتنی بر فئودالیسم و بورژوازی و دارای فرهنگ ارتجاعی بوده است و فقط حالا به سوی یک فرهنگ انقلابی سوسیالیستی و دموکراتیک سیر می کند و بر اساس این مقدمات، کنفوسیوس را فردی مرتجع و طرفدار اریستوکراسی می دانند. آنان، بودایسم را مذهب اجنبی می شمارند که از مملکت بیگانه به چین نفوذ کرده و قایل به یک نظریه غلط و اندیشه خطاست که عبارتست از عقیده به "انتقال روح"، بودایسم انسان را به بیهودگی دعوت می کند و در دریای اوهام و خیالات باطل می اندازد.
بالاخره از قرن 16 میلادی تاکنون مقدمات تنویر افکار و روشنایی اذهان مردم چین شروع شده و نیز فلسفه مادی و انکار ذات الوهیت اندک اندک در اذهان رشد و نمو یافته و راه را برای ظهور فلسفه کمونیسم مائو تسه تونگ صاف و مردم آن سرزمین را مستعد قبول افکار جدید کمونیسم ساخته است. چین در سالهای اخیر نشان داده می تواند میان گذشته و حال خود تناسبی موفق بوجود آورد به نحوی که در همه عرصه ها به خصوص اقتصادی هماهنگی ایجاد کند. اوج این رشد و شکوفایی و هماهنگی را می توان در میزبانی چین برای المپیک 2008 مشاهده کرد.


منابع :

  1. محمد حیدرى- سایت باشگاه اندیشه- مقاله آیین کنفوسیوس در چین مدرن

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113714