آداب و مناسک قربانى در دین هندو
در متون ودایى باستان، دین هندو بر آداب و مناسک قربانى بنا شده بود. در متون و تفسیرهاى مقدس، تعالیم مشروحى درباره چگونگى قربانى ساختن حیوانات و اهداى آن ها به آتش قربانى پذیر وجود دارد. خلقت در اصل، از قربانى ساختن انسانى کیهانى حاصل آمد که پروشه نام داشت. خدایان براى آفرینش نظام طبیعت و جامعه این انسان آغازین را قربانى کردند. نه تنها خورشید، ماه، ستارگان، زمین و آب، بلکه چهار طبقه اجتماعى از قتل و تجزیه پروشه به اجزاء زاده شده اند. خدایان این عمل آفرینش گرانه را به منزله یک قربانى آیینى انجام دادند. در قربانى هاى آیینى که روحانیان انجام مى دهند همان عمل خدایان، دوباره به نمایش درمى آید. به این گمان که به شرکت کنندگان حیات مى بخشد و حافظ حیات آنان است.
در دیگر متون ودایى، پروشه با الهه آفرینش یا پرجاپتى یکى مى شود. «پرجابتى» از طریق قربانى، همه موجودات را هستى بخشیده است. اینک از طریق آیین قربانى باز هم، حیات تازه به وجود مى آید. در مراسم ذبح حیوانات، پرجاپتى هم قربانى کننده است، هم قربانى شونده، هم پذیراى حیوان قربانى شده و هم کل شعائر قربانى. هر یک از بخش هاى قربانى با قدرت حیات بخش و خلاق خداوند یکى مى شود. گرچه این آداب و مناسک را برهمنان به جاى مى آورند، اما پرجاپتى با حضور خویش در تمام ابعاد قربانى به آن جان مى دهد و از بطن مرگ، حیات به وجود مى آورد. بارى، گمان بر این بود که پیشکش هاى طعامى که برهمنان روى آتش قربانى پذیر قرار مى دادند خدایان را زنده نگه مى دارد، و از آنجا که خدایان حافظ نظام درمه اند، آیین تغذیه خدایان ابزارى در حمایت از نظام درمه است.
پیشکش هاى مستمرى که در محراب قربانى براى خدایان گذاشته مى شد، آنان را از مرگ یا «مریتو» براى آنها به وجود مى آورد. از نظر دین ودایى، مرگ همواره شر است، اما مى توان هم مرگ خدایان و هم مرگ انسان ها را از طریق قربانى آیینى کنترل کرده و تا حدى از آن فرا رفت. مردم مى توانند با قربانى کردن هم در این دنیا و هم در دنیاى دیگر از مرگ رهایى یابند. جاودان شدن در جریان زندگى دنیوى صرفا به معناى داشتن عمرى طولانى و کامل است. آنان مدت زمان یک عمر طولانى را صد سال مى دانستند. کسانى که قربانى مى دادند عمر خویش را طولانى تر مى ساختند. کسانى هم که به برهمنان دست اندر کار در امور قربانى، صدقاتى پرداخت مى کردند، عمر خود را طولانى مى کردند و با بهره مند شدن از برکت در مال، رمه، و فرزند که امید مى رفت مکمل یک عمر طولانى باشد، از جاودانگى بهره مند مى شدند.
چیرگى بر مرگ
چیرگى بر مرگ، مخصوص سه طبقه بالاى جامعه سنتى هندو بود برهمنان، فرمانروایان و مالکان از افرادى بودند که تولد دوباره داشتند. مطابق منطق مراسم قربانى، قربانى کننده با حیوان قربانى شونده یکى مى شد و به جاى آن که جریان زندگى را طى کرده و در پایان آن بمیرد، هر بار که مراسم قربانى برگزار مى شد قربانى کننده مى مرد و دوباره متولد مى شد و از طریق این مرگ و زاده شدن هاى پشت سر هم چیرگى خاصى بر مرگ به دست مى آمد. هنگامى که قربانى کنندگان وارد قربانگاه مى شدند، فکر مى کردند که به مکانى مقدس به نام «لوکه» که بهشت روى زمین است، وارد شده اند. آنان در این مکان نیرویى از عالم بالا کسب مى کردند. این قدرت، قدرتى مطلق نبود، زیرا باز هم مرگ به سراغ آنان آمده و به زندگى شان پایان مى داد؛ اما گمان بر این بود که این نیروى جاودانى که با ذبح آیینى به دست مى آید، طول عمر را زیاد مى کند.
پیشکش هاى غذایى
پیشکش هاى غذایى که در طول یک زندگى آیین مند اهدا شده بود، در بقاى متوفا پس از مرگ نقش مهمى داشت؛ گویا آن شخص اندوخته اى از غذا را براى مصرف پس از مرگ در آن جهان ذخیره کرده است. هدایاى خویشاوندان بازمانده، مکمل آن ذخیره آیینى غذا بود، اما هر شخصى خود مى توانست با اجراى آگاهانه قربانى و با تهیه حیوانى براى قربانى اطمینان یابد که تدارک لازم را انجام داده است. افراد علاوه بر ذخیره ساختن غذاى قربانى براى حیات دیگر، در جهت کسب فضیلت نیز عمل مى نمودند، اگر شخص همه عمر خود را وقف رعایت شعائر مى نمود مى توانست فضائلى را که در طول حیات کسب کرده به آخرت منتقل نماید. از این رو، آداب قربانى، نه تنها روبرو شدن سمبلیک با مرگ و تولد دوباره بود و قدرت جاودانگى در این جهان را به وجود مى آورد، بلکه گمان مى شد غذا و فضائلى را که براى داشتن آخرتى موفق لازمند نیز فراهم مى سازد.
سوزاندن جسد
سوزاندن جسد هم نوعى قربانى بود و براى شخصى که حیات مذهبى خود را صرف انجام قربانى هاى آیینى و یا حمایت از آن مى نمود «سومین تولد» به شمار مى آمد. در سرودهاى ودایى مربوط به مراسم مرده سوزان، مرده سوخته شده پیشکشى است به آگنى خداوند آتش مراسم قربانى. بازماندگان از درگاه آگنى مى خواستند تا جسم را بسوزاند، اما شخص را آزاد کند تا بتواند به جهان نیاکان سفر کند. زنده ها خطاب به روح متوفا مى گفتند: «به پیش برو، به راه هاى کهنى که پدران قدیم ما از آن گذشتند.» و در پایان بازماندگان به خاطر قدرت نامیرایى خویش که ناشى از آیین مرده سوزان بود، جشن مى گرفتند. بازماندگان در یکى از سرودهاى مراسم مرده سوزان مى گفتند: «ما آمده ایم تا برقصیم و بخندیم و طول عمر خود را بیش تر کنیم.»
دو مکان براى ادامه حیات
زنده ها که مایل بودند عمرى طولانى و سرشار از شادى داشته باشند، براى پس از مرگ نیز عمرى طولانى را پیش بینى کرده و براى آن آماده مى شدند. آنان که با شرکت در آداب قربانى، خود را آماده ساخته بودند، امید داشتند که در جهانى دیگر به زندگى ادامه دهند؛ براى ادامه حیات دو مکان یا «لوکه» محتمل بود: یکى لوکه نیاکان و یکى لوکه خدایان. لوکه نیاکان، (پیتر لوکه) در پایان راهى قرار داشت که متوفا پس از مراسم مرده سوزى در آن به سفر مى پرداخت. فرزندان با قربانى هاى خود، نیاکان خویش را در این محل تقویت و پشتیبانى کرده و از آنان مى خواستند که بازماندگان خود در روى زمین را شفاعت کنند. لوکه خدایان (دوا لوکه) نام داشت و با لوکه نیاکان داراى پیوندى نزدیک بود؛ محل آن در اوج آسمان و «یام» خداى اموات، حاکم بر آن بود.
اولین انسان مرده شده در متون ودایی
مطابق نوشته وداها «یام» اولین انسانى است که مرده است. این یام بود که قبل از همه به رودخانه رسید و براى بسیارى معبرى را کشف کرد. یام چون اولین کسى است که راه رسیدن به جهان خدایان را کشف نموده، بر انسان هایى که پس از وى مى آیند، حکم مى راند و با خود دو سگ چهار چشم همراه دارد که کارشان محافظت از کسانى است که در آن جا پذیرفته مى شوند، اما در عین حال نگهبانان خطرناکى هستند که مانع ورود دیگران مى شوند. یام در آن طرف رودخانه مرگ، بر یک بهشت آسمانى حاکم است. در آن جا اموات از سوما شربت خدایان مى نوشند که بر توان آنان بر جاودانگى مى افزاید. ماندگاران در جهان یام، که سلامت خود را باز یافته و با خانواده هاى خویش وحدت دوباره یافته اند، از خطر تحمل مرگى دوباره در امانند.
جهنم یا مکان هاى مجازات در متون ودایی
در نگاه ودایى به جهان دیگر، از جهنم یا مکان هاى مجازات، تصویرهاى مشروحى ارائه نشده است. متون مقدس از سرایى گلى و یا از ورطه اى که ظاهرا زیر زمین بوده و مکانى تیره و تار براى مکافات اخروى مى باشد یاد مى کنند. افراد در آن جا بى جا و مکانند و سرگردان و متحیر «چونان زنان بى برادر، مانند زنانى پست که خصم شوهران خویشند.» دار مکافات را براى دشمنان، به ویژه براى مردمان شرور، درنظر گرفته اند؛ اما افرادى که از رسوم و شعائر مرسوم تخلف کنند، نیز داراى چنان تقدیرى هستند، کسانى که به قربانى ها بى اعتنایى نشان دهند، باید به انتظار آخرتى باشند که در آن، حیواناتى که آنان در این جهان خورده اند، آنان را خورده و ببلعند.
کسانى که بى احترامى به شعائر را به جایى رسانده اند که به برهمنى تف انداخته اند، باید منتظر باشند که پس از مرگ در حوضى از خون زندگى کنند و آن جا نشسته، موى خود را بجوند. این مکافات در انتظار فرمانروایان نیز هست؛ فرمانروایانى که از برهمنان، طلب مالیات یا باج و خراج کرده اند. از این رو، از نظر آنان مکافات هاى اخروى نتیجه تخلف از نظام آیینى است. در بیشتر موارد، بى اعتنایى به شعائر و یا تخلف از آن، تنها از این رو به مکافات اخروى مى انجامد که حیات اخروى به قربانى هاى آیینى بستگى دارد. یک حیات اخروى موفق در درجه اول مبتنى بر مؤثر بودن آداب قربانى در انتقال غذا و فضیلت به جهان خدایان و نیاکان است. در این رابطه، یکى از متون ودایى وعده مى دهد که فرد، پس از مرگ به جهانى خواهد رفت که قبلا به کمک شعائر، آن را آماده ساخته است: «وى در جهانى متولد خواهد شد که ساخته او است.» از این رو، کردارهاى نیک به آن دسته اعمال دینى گفته مى شود که فضیلت، تغذیه و حمایتى را براى یک فرد به وجود مى آورند که او پس از مرگ براى بقاى خود در میان خدایان و نیاکان بدان نیاز دارد.
تعبیرات خاص در مورد مرگ در شعائر ودایى
در آداب قربانى ودایى، تعبیرات خاصى در مورد مرگ ظاهر گشت که در اندیشه هندویى ادوار بعد، از اهمیت برخوردار شد. اولین آنها «کرمه» است. معناى تحت اللفظى این کلمه عمل است و به قدرت آیین قربانى، به ویژه قدرت اعمال آیینى در به وجود آوردن تأثیرات مطلوب اشاره دارد. هم زمان با گسترش مفهوم «کرمه»، در تفکر هندى این مفهوم از آیین به تمام اعمال گسترش یافت. «کرمه» در تحلیل رفتار انسانى یک خاصه اخلاقى را فرض مى کرد. این گونه تصور مى شد که فرآیند کرمه اى علت و معلول بر تمام اعمال (انسان) حاکم است.
تعبیر دوم در شعائر ودایى که بعدها مهم تلقى شد، تعبیر «برهمن» بود. معناى اصلى این تعبیر «کلمه مقدس» بود و منظور از آن در شعائر ودایى قدرت مقدسى بود که در خدایان، روحانیون و در اعمال، اهداف و دعاهاى مربوط به آیین قربانى وجود دارد. برهمن را یک قدرت نامحدود مى دانستند که گستره آسمان و گستردگى فضا سمبل آن بود. هر چند برهمن، قدرتى غیر شخصى بود، ولى گمان مى شد افراد مى توانند با آن وحدت پیدا کنند. مطابق یک متن ودایى، انسان از طریق اتحاد با برهمن هم عرض جهان مى شود. با علم به این قدرت عام و دست یابى به آن، انسان ها مى توانند بر ترس از مرگ و شاید حتى بر خود مرگ غلبه کنند.