جشنواره‌های یونانیان باستان (مناسک دینی)

عناصر اصلی مراسم دینی در یونان باستان
مراسم شامل راه اندازی دسته، سرود، قربانی، دعا و گاهی غذای مقدس بود. گاهی جادوگران یا بازیگران نمایشی می دادند. عناصر اصلی مراسم دینی متعلق به گذشته های دور بود. سرودها و دعاها همه در کتابی مقدس ثبت شده بودند، و خانواده ها حکومت ها در نگاهداری و رعایت آن کتاب می کوشیدند و هرگونه تغییر در مطالب آن را ناپسند و مایه ی خشم خدایان می دانستند. پس، زبان دینی از زبان زنده دور شد. به مرور زمان، مردم معنی کلماتی را که به زبان می آوردند نمی فهمیدند، ولی جذبه ی کلمات کهنه نیازی به فهمیدن نداشت. اکثرا، مردم حتی علت و حکمت بسیاری از مراسم دینی را فراموش کردند، و کاهنان، برای تشریح و تفهیم آن مراسم، اساطیر جدیدی ابداع می کردند. اسطوره و کیش می توانست متغیر باشد، ولی مراسم تغییر نمی کرد. موسیقی در تمام مراحل یکی از عناصر اصلی عبادت بود. مراسم مذهبی بدون موسیقی دچار اشکال می شد؛ مذهب و موسیقی دست در دست هم پیش رفتند. شعر نیز، که بعدا به وسیله ی آرخیلوخوس و آناکرئون و ساپفو و دیگران تعالی یافت، از معابد برخاست.

قربانی انسانها
مؤمنان، در جریان عبادت، خود را به مذبح که در جلو معبد قرار داشت می رساندند و به وسیله ی قربانی و دعا از خشم خدا ایمنی می یافتند و او را به یاری می طلبیدند. هر چیز نفیس، مثلا مجسمه و تصویر و ظرف و میز و جامه و سلاح، را به خدایان تقدیم می کردند؛ اگر خدایان از این هدایا بهره ای نمی بردند، کاهنان از آنها سود می جستند. لشکریان، قسمتی از غنایم خود را به آستان خدایان عرضه می داشتند، چنان که گزنوفون چون با ارتش ده هزار نفری خود به یونان بازگشت، چنین کرد. گذشته از میوه ی باغها و دامها، افراد انسانی نیز، در مواردی جزو هدایا بودند، چنان که آگاممنون دختر خود ایفیگنیا، و اخلیس ده تن از جوانان تروا را به خاطر دوستش پاتروکلوس قربانی کرد. در قبرس و لئوکاس، برای شادی آپولون، انسانها را از صخره ها فرو می افکندند. در خیوس و تندوس، با قربانی کردن انسان، رضایت دیونوسوس را می جستند. گفته اند که تمیستوکلس گروهی از اسیران ایرانی را در جنگ سالامیس قربانی کرد. اسپارتیان در عید آرتمیس، در حضور مردم، جوانان را تازیانه می زدند، چندان که برخی از آنان می مردند. در آرکادیا، تا قرن دوم میلادی به زئوس، قربانی انسان تقدیم می داشتند. هنگام شیوع بیماریهای خطرناک در ماسالیا، یکی از بینوایان شهر را جامه ی متبرک می پوشاندند و از بیت المال اطعام می کردند و سپس او را با شاخه های مقدس می آراستند و از بالای صخره ای به زیر می انداختند، به این گمان که عمل آنان باعث بخشوده شدن گناهان شهر و دفع بیماری می شود. بر همین شیوه، آتنیان، در موقع خشکسالی و شیوع طاعون و امراض دیگر، یک یا چند نفر از افراد بشر را به قربانگاه می بردند. این رویداد هر ساله در جشنواره ی تارگلیا تکرار می شد. (کسانی که در آتن قربانی می شدند، (فارماکوی) یعنی جادوگران نام داشتند، این کلمه به مرور ایام تغییر معنی داد و بر طلسم یا داروی شفابخش اطلاق شد. قربانی انسان، در گذشته های دور، واقعا صورت می گرفت، ولی بعدا جنبه ی تظاهر یا نمایش پیدا کرد

قربانی حیوان به جای انسان
با گذشت زمان، موضوع قربانی کردن بشر محدودتر شد، و تنها مجرمان محکوم به اعدام را، پس از آنکه با شراب فراوان مست می شدند، قربانی می کردند. بعدا حیوانات جای انسان را گرفتند. پلوپیداس، سردار بئوسی، در شب قبل از جنگ لئوکترا (371 ق م ) به خواب دید که اگر انسانی را قربانی کند، پیروز می شود. اما برخی از مشاورانش اعتراض کردند و گفتند: «این رفتار وحشیانه و ناپسند نمی تواند مورد رضایت موجودات آسمانی قرار گیرد. فرمانروای زمین، پدر خدایان و همه ی خلق است و با ستمکاران کاری ندارد. اعتقاد به خدایان و نیروهایی که از کشتن و قربانی کردن آدمیان شاد می شوند، از بی خردی است». قربانی کردن حیوان به جای انسان یکی از پیروزیهای تمدن انسانی است. در یونان، گاو و گوسفند و خوک بیش از جانوران دیگر برای قربانی به کار می رفتند. سپاهیان، قبل از آغاز جنگ، برای پیروزی خود، قربانیهای متعدد به خدایان عرضه می داشتند. در آتن، برای تبرک محل مجالس عمومی، خوکی قربانی می کردند. ولی نکته ی مهم این بود که فقط استخوان و پیه قربانی را به خدایان می دادند، باقی را کاهنان و نیایشگران مصرف می کردند. گفته اند که پرومته گوشت قربانی را در پوست آن قرار داد و استخوانهای آن را نیز در چربی پیچید. آن گاه از زئوس خواست که هر کدام را بهتر می داند برگزیند. زئوس با هر دو دست چربی را برگزید، و چون احساس کرد که فریب خورده است، سخت خشمناک شد، اما دیگر چاره ای جز قبول پیه و استخوان نداشت. با این همه، یونانیان، هنگامی که برای خدایان زمینی به قربانی می پرداختند، چیزی برای خود بر نمی داشتند، بلکه لاشه ی قربانی را در محلی عمومی می سوزانیدند و خاکستر می کردند. علت این بود که از خدایان زیرزمینی بسیار بیمناک بودند و نمی خواستند با آنها هم سفره شوند! قربانی برای خدایان اولمپی از روی ترس یا برای کفاره ی گناهان نبود؛ معتقد بودند که با قربانی کردن، خدایان را به مهمانی می خوانند و از حضور آنها لذت می برند و، به برکت نیروی آنها، به نیروی خود می افزایند. به همین دلیل، شراب را هم نخست روی قربانی و سپس در پیاله های خود می ریختند و وانمود می کردند که خدایان با آنان شراب نوشیده اند. اعتقاد مردم قدیم به اهمیت هم سفرگی در ایجاد دوستی، از اینجا ناشی شد. قربانی کردن حیوانات، تا رواج مسیحیت، در یونان دوام آورد، سپس جای خود را به مراسم رمزی دین مسیح داد. در هر حال، تبدیل قربانیها به دعا از کارهای نیک پایه گذاران ادیان جدید است. اینان به انسان، که در هر قدم با مصایب مواجه است، آموختند که با نیایش می تواند خود را تسلی و امید بخشد.

جشنواره ها (فستیوالها) در یونان باستان
دین یونانی، اگر نمی توانست جنگ ها را پایان بخشد، به وسیله ی جشنواره های فراوان، از رنجهای اقتصادی مردم تا اندازه ای می کاست. آریستوفان نمایشنامه نویس می گوید: «قربانیهایی که به خدایان تقدیم می داشتند، معبدها و مجسمه هایی که برای آنها بر پا می کردند، و اجتماعات مقدسی که به نام خدایان تشکیل می دادند چنان فراوان بودند که در تمام سال عیدهای دینی و قربانیهایی آراسته به گل مایه ی سرگرمی مردم می شدند.» هزینه ی این مراسم را ثروتمندان می پرداختند، و دولت مخارج بازیها و نمایشهایی را که در اعیاد مقدس صورت می گرفت از محل اموال مقدس تأمین می کرد.

تقویم آتنی ها و جشن ها
تقویم آتن اساسا جنبه ی دینی داشت و بیشتر ماههای سال به نام اعیاد دینی آن ماهها خوانده می شد.

جشن های مختلف یونانیان در ماه های مختلف
در ماه هکاتومبایون (تیر) که نخستین ماه سال بود، عید کرونیا (برابر با عید ساتورنالیا در روم) برگزار می شد. این عید شامل مراسمی شادی بخش بود و همه ی مردم آزاد و برده در آن شرکت می جستند. یونانیان هر چهار سال یک بار در همین ماه بازیهای پان آتنایا را برپا می داشتند و در طی چهارروز به بازیها و مسابقات بسیار می پرداختند، سپس در صفوف منظم به راه می افتادند و جامه ای فاخر نزد کاهنه ی معبد آتنه می بردند تا بر تندیس خدای شهر بپوشاند. همین مراسم بود که به وسیله ی فیدیاس در معبد پارتنون نقش شد. در ماه دوم سال ( متاگیتنیون ) جشنواره ی کوچکی به نام متاگیتنیا برای تکریم آپولون ترتیب می دادند. در سومین ماه سال (بویدرومیون)، اهالی آتن برای کشف «اسرار بزرگ» به الئوسیس می رفتند. در ماه چهارم (پوانپسیون) جشنواره های پوانپسیا، اوسکوفوریا، و تسموفوریا روی می داد. در جشن اخیر، زنان آتن به احترام دمتر مراسم شگفت انگیزی اجرا می کردند. مثلا به نمایش اشیایی به نشانه ی دستگاه تناسلی مرد دست می زدند، به یکدیگر سخنانی وقاحت بار می گفتند، مخصوصا هبوط دمتر به زیرزمین و بازگشت از آن را عملا مجسم می ساختند، و می کوشیدند تا با کارهای جادویی، بر باروری زمین و انسان بیفزایند. ماه میماکتریون تنها ماهی بود که جشنواره ای نداشت. در ماه پوسیدئون، مردم آتن جشنی به نام ایتالوآ برای نوبر میوه ها، و در ماه گاملیون جشنی به نام لنایا برای بزرگداشت دیونوسوس ترتیب می دادند. در ماه آنتستریون، سه جشن بهاری در سه روز پیاپی دایر می شد، پس از جشن مقدماتی، جشن قربانی برای زئوس یا دیاسیا، و جشن گلها یا آنتستریا ترتیب می یافت. در این جشنواره های بهاری، برای گرامی داشتن دیونوسوس، شراب، مثل آب جوی، فراوان بود، و همه در میگساری بر یکدیگر سبقت می جستند. و فریاد شادی مستان در کوچه ها و بر زنها به گوش می خورد. همسر حاکم بزرگ شهر، در کنار پیکر دیونوسوس، بر ارابه ای سوار می شد و، به نشانه ی بستگی آتن با دیونوسوس، به همسری او در می آمد. مردم، در ضمن مراسم شورانگیز، از بیم مردگان، می کوشیدند تا با خشنود ساختن آنان، از آزار ایشان ایمن بمانند. با وقاری فراوان، به منظور زنده ساختن یاد پدران خویش، جمعا غذا می خوردند و ظرفهایی پر از خوردنی و آشامیدنی برای مردگان می نهادند و در پایان مراسم، برای طرد ارواح مردگان، چنین می گفتند، «آری، ارواح مردگان! بیرون شوید، عید آنتستریا به سر آمد». این جمله بعدا، برای دفع شر گدایان سمج، ضرب المثل شد. (هنوز در بسیاری از نواحی اروپا، مردم به بازگشت ارواح مردگان معتقدند و جشنی دارند و نام «ضیافت همه ی ارواح »). در ماه نهم (الافبولیون) عید بزرگ دیونوسیا برگزار می شد. این جشنواره را پیسیستراتوس به سال 534 در آتن مرسوم کرد و در همان سال اجرای نمایش را هم در مراسم آن گنجانید. به هنگام برگزاری این جشنواره، به اقتضای آغاز بهار، دریا آرام و آماده ی کشتیرانی می شد، و بازرگانان و مسافران در آتن موج می زدند. آتنیان برای شرکت در جشن دست از کار می کشیدند حتی محاکم قضایی را می بستند و زندانیان را موقتا آزاد می کردند. مردم بهترین جامه های خود را می پوشیدند و برای تماشای تشریفات انتقال مجسمه ی دیونوسوس از الئوترای به تماشاخانه، بیرون می رفتند. ثروتمندان سوار بر ارابه، و بینوایان پیاده حرکت می کردند. قطاری بزرگ از حیواناتی که برای خدایان می بردند در پی مردم حرکت می کرد. در این مراسم، گروههای متعدد از خوانندگان و نوازندگان شهرهای آتیک شرکت داشتند و در رقص و آواز با یکدیگر به رقابت می پرداختند. در دهمین ماه (مونوخیون) آتنیان هر سال جشن مونوخیا، و هر پنج سال یک بار جشن برائورونیا یا جشن آرتمیس را به احترام آرتمیس بر پا می کردند. در ماه یازدهم (تارگلیون)، جشنواره ی تارگلیا یعنی عید درو، و در دوازدهمین ماه (سیکروفوریون )، جشنواره های سیکروفوریا، آرتوفوریا، دیپولیا، و بوفونیا برگزار می شد. هر چند همه ی این عیدها هر ساله برپا نمی شد، همه در تخفیف رنجهای زندگی تأثیری به سزا داشتند.

بزرگ ترین جشنواره های یونانیان
جشنهای یونان تنها در آتن بر پا نمی شد، در همه جا مردم با شور فراوان کارهای عمده ی زندگی، مانند کاشتن و درویدن، را جشن می گرفتند. ولی بزرگ ترین جشنواره های آنان، جشنواره ی اجتماع مردم یونان یا «پانگوریس»، جشنواره ی پانیونیا در موکاله، عید آپولون در دلوس، جشنواره ی یونیایی در دلفی، جشنواره ی تنگه ی کورنت، جشنواره ی نمئا در حوالی آرگوس، و جشنواره ی اولومپیا در الیس بود. در این جشنواره ها، کشور شهرهای یونانی در زمینه ی ورزشهای گوناگون با یکدیگر مسابقه می دادند. مسابقات ورزشی با مراسم مقدسی که در عیدها صورت می گرفت منافاتی نداشت، زیرا دین یونانی به خوبی با زندگی واقعی آمیخته بود، و این آمیختگی به ترقی هنر و شعر و موسیقی و بازی و اخلاق و خلاقیت انجامید.


منابع :

  1. ویل‌ دورانت‌- تاریخ‌ تمدن‌- جلد دوم‌- یونان‌ باستان‌- تهران‌- انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی‌- 1359

  2. پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت- فلسفه یونانیان

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114054