مقایسه خداشناسی در دین هندو و دین اسلام (مفهوم خدا در دین هندو)

مفهوم خدا در دین هندو
فرد بدون اعتقاد به خدا یا الهه ای می تواند هندوی خوبی باشد. نظامی بسیار جامع و فوق العاده مورد احترام در فلسفه هندو معروف به سانکهیه وجود دارد که آشکارا منکر خداست. از این رو ممکن است سخن گفتن از مفهوم خدا در دین هندو به یک معنا عجیب و نامربوط به نظر آید، اما حقیقتا این گونه نیست. یک هندوی معمولی به نظر می رسد که عمیقا به خدا معتقد است خواه به یک خدا یا چند خدا و الهه. باور هندوئی به خدا از چندگانه پرستی و وحدت وجود صرف تا یکتاپرستی واقعی همه را در بر می گیرد.

خدایان و الهه های متعدد در وداها
در وداها که شاید بتوان گفت قدیمی ترین و کهن ترین متون دینی (۹۰۰ سال قبل از میلاد) می باشند. از خدایان سخن رفته است. گفتنی است که در متون ودائی خدایان با قوای طبیعی همسان گرفته شده اند. وداها به عنوان اصلی ترین منبع دین هندو به حساب می آیند و آشکارا ماهیتی چندگانه پرست دارند. در ریگ ودا که یکی از مهم ترین بخش های وداهاست خدایان دارای سلسله مراتب و درجات مختلفی معرفی شده اند. مقتدرترین خدا ایندرا است که پادشاه خدایان خوانده شده است. وداها پر از خدایان و الهه های متعدد است که به نظر می رسد وارونا، میترا، آگنی، ایندرا و برخی دیگر از همه مهم تر باشند. اگرچه در هندوئیسم متأخر، این خدایان بندرت مورد پرستش توده مردم واقع می شدند، با این حال چندگانه پرستی با حضور خدایان یا الهه ها دین رایج هندوی معمولی را تشکیل می دهد. حتی هم اکنون در مناسبتهای مختلف یک هندوی معمولی چندین خدا و خدایگان را پرستش می کند. اما به نظر می آید گرایش به یگانه پرستی از زمان وداها وجود داشته است.

یگانه پرستی در وداها
اگرچه در ظاهر وداها از گروه وسیعی از خدایان مؤنث و مذکر سخن می رانند اما همواره گرایش به سوی یگانه پرستی در آن وجود داشته است. هرگاه در وداها ستایشی در وصف یک خدا یا الهه وجود دارد این موضوع به گونه ای تفسیر می شود که گویی آن خدا یا الهه مورد ستایش، حاکم بر تمام خدایان دیگر است و آنها فقط صور یا جلوه ها و مظاهر متفاوت آن خدایند. همچنین هنگامی که وداها اعلام می کنند که یک حقیقت واحد با نامهای متفاوت خوانده می شود اشارات روشنی به یکتاپرستی وجود دارد. این گرایش ودایی از چندگانه پرستی به یکتاپرستی را ماکس مولر هنوتئیسم می نامد. اگرچه حتی هم اکنون، یک هندوی معمولی گروهی از خدایان و الهه ها را مانند ویشنو، شیوا، گانشا، کارتی کیا، هانومنا، پروتی، دورگا، کالی، سرسواتی، لاکشمی، و غیره می پرستد (گفته می شود که 32 کرور خدای مؤنث و مذکر در معبد خدایان هندو قرار دارد). حتی در میان بی سوادترین هندوها ایمانی ذاتی وجود دارد که بنابر آن تنها یک خدا وجود دارد و خدایان متعدد صور یا تجلیات گوناگون اویند.

وحدت وجود فلسفی در اوپانیشادها
به هر صورت، در دوره تألیف اوپانیشادها، به نظر می رسد چندگانه پرستی ودایی (و آیین گرایی وابسته به آن) به وحدت وجود فلسفی تغییر پیدا می کند. در حقیقت، در اوپانیشادها دو جریان وجود دارد که یکی گرایش به سوی وحدت وجود و دیگری به سمت یگانه پرستی را نشان می دهد. در واقع همین دو نحله متفاوت فکری در اوپانیشادهاست که موجب ظهور دو نظام فلسفی یکسان مهم ادویته شانکارا و ویشیشتا ادویته رامانوجا می شوند که اولی مثال بارز وحدت وجود مطلق و دومی نمونه اعلای یکتاپرستی کامل است. این دو فلسفه که در اوپانیشادها ریشه دارند به واقع هر دو فکر دینی هندوها را مجذوب خود ساخته اند، اگرچه این مکتب ادویته شانکارا است که در میان غربیها به عنوان فلسفه و دین ویژه هندو شناخته می شود. جریان اول از خدا به عنوان مطلق فاقد صفات یاد می کند (نیرگونه برهمن)، در حالی که جریان دوم خدا را سرور و مراقب درونی می داند که در کل کیهان حضور دارد. این «خدا»، خدای وداها نیست، بلکه «خدای مطلق» و تنها وجود متعال، قادر عالم و ... است که حاکم بر کل جهان است. در اینجا این خدا ساگونه برهمن نامیده می شود. این دیدگاه اخیر بر اساس خداشناسی رامایانا و مهابهاراتا و بهگودگیتا است که افکار توده مردم را به خود جلب کرده و تأثیر فراوانی بر آنها داشته است. جریان نخست به فلسفه بزرگ هندوئی تبدیل شده، در حالی که جریان دوم به عنوان یک دین از اقبال بیشتری برخوردار بوده است.

مفهوم خدا در خداشناسی رامانوجا و بهگودگیتا
خدا، آنتاریامی ساکن در باطن، روح درونی کل جهان است. او لایتناهی، ابدی و ساری در همه چیز است. او قادر متعال، عالم و همه جا حاضر است. او ارزش مطلق و متعال و برخوردار از صفات مبارکی همچون صدق، علم، رحمت، رأفت، لطف و غیره است. او خالق، حافظ و نابودکننده عالم است. او عالم را خلق می کند ولی نه از عدم (آن گونه که یهودیت و مسیحیت معتقدند)، بلکه از ماده وجود خود. او در هستی خود دو جنبه ست (آگاهی) و است (ماده) را داراست (در زبان بهگودگیتا پارا و آپارا). او کل عالم از اشیاء مادی تا موجودات آگاه را از این دو وجه خلق می کند. مخلوقات عالم جلوه ها (یا مظاهر) و تبدلات واقعی این دو وجهند. پس خداوند علت کافی (نیمیتا) و مادی (اپادانا) عالم است (در اینجا باید به خاطر داشت که نیایا خدا را تنها علت کافی و نه مادی عالم می داند). او هم به عنوان نگهدارنده درونی در همه جای عالم حضور دارد و هم خالق متعال است. او روح باطنی عالم است که گویی کالبد آن را تشکیل می دهد. همان گونه که روح از تغییرات بدنی تأثیر نمی پذیرد، خدا نیز با تغییرات عالم دگرگون نمی شود. او خیرمحض است. اینکه کل عالم بدن خداست و اینکه هیچ چیز بیرون از او وجود ندارد، موضوع بحث گیتا و رامانوجا در باب خداست. آرجونا در کالبد خدای بزرگ، تمام موجودات آسمان و زمین را مشاهده می کند، اما با این حال برای خدا آغاز، میان یا پایان تصور نمی کند. در بهگودگیتا خدا به عنوان پوروسوتاما شناخته می شود و رامانوجا او را نارایانا و واسودوا می نامد. او نه خدای متشخص نه غیرمتشخص بلکه ورای تشخص است. رامانوجا همچنین او را ویشنو می خواند که در زمان خلقت، کل عالم از درون او سریان پیدا می کند و در زمان انحلال و نابودی آن، همه چیز را به درون خویش باز می کند.

تثلیت خدایان در باورهای هندوئی
آریاییان هندوستان مانند سایر مشرکان به خداى حقیقى جهان نیز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معناى قائم بالذات و ازلى و ابدى مى نامیدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادى خویش را در فضاى باز مى دادند و به خدایانى مذکر که معمولا نماد اجرام آسمانى بودند، عقیده داشتند. در دورانهاى بعد بتهایى بى شمار و بتخانه هایى باشکوه و گوناگون ساختند و خدایانى مانند الهه مادر، الهه زمین، مار کبرا و غیره را به مجموعه خدایان خود مى افزودند.

خدایان تثلیث هندو عبارتند از:
1- برهما (Brahman)، خداى ایجاد کننده
2- شیوا (Siva) خداى فانى کننده که مجسمه چهار دست و در حال رقص ‍ او فراوان است. رقص شیوا نقش او را در ایجاد و انهدام نشان مى دهد.
همگانى ترین خدایان دین هندو سییوا یا شیوا و ویشنو (خدای محافظ جهان) که در راما و کریشنا حلول مى کند، مى باشند. شیوا خداى تخریب و تولید است، موجودات و اشیاء را از میان مى برد و ایجاد مى کند نیروى تخریب و تولید واجب الوجود بشمار مى رود و از طریف ریاضت و عشرت مورد احترام قرار مى گیرد. لینگا علامت و نشانه شیوا است و مجموعا شیوالینگا نام دارد. این خدا با خدایانى ستمگر و سفاک نظیر دورگا و کالى سیاه شریک است. شیوا داراى سه چشم و بازوهاى متعدد است، گردن بندى از سر مردگان بر گردن و تبرها و زوبین ها در دست دارد، بر روى سرش هلال ماه قرار دارد و جسم وى را مارها احاطه کرده اند، نیمى زن و نیمى مرد است، پدر و مادر تمام اشیاء است، گاهى مى رقصد و زمانى در اجداد نمایان مى گردد و یا نشانه متعین طبیعت است که تمام اضداد را در خود جمع دارد. ویشنو، حافظ جهان، چهار بازو دارد و در دستهایش یک صفحه مدور و نوعى صدف و گرز و علوفه قرار دارد. لاخس مى ئ رب النوع عشق و زیبائى و فراوانى نزد او است و به گاو ماده اختصاص دارد. گارودا پرنده خورشیدى نیز با وى همراه است. این خدا، براى نجات جهان به دفعات مختلف با اشکال گوناگون گاهى به شکل ماهى و لاک پشت و زمانى مانند خوک وحشى و شیر، و روزى چون راما و کریشنا تجلى مى کند. در دین هندو خدایان دیگر نیز وجود دارد.
3- ویشنو (Vishnu) خداى حفظ کننده. جلوه هاى دهگانه این خدا براى مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهى، لاک پشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، کوتوله، راما (Rama)ى تبر به دست، راما، کریشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و کلکى (Kalki).
اگرچه تصور مذکور از خدا آن گونه که در بهگودگیتا و فلسفه رامانوجا آمده برای هندوها کاملا قابل قبول است، تصور یک هندوی معمولی و عامی از خدا بیشتر بر پوراناها استوار است. یک هندوی عامی به شیوه ساده اندیشانه خود بر این باور است که خدا شکل و صورت مشخصی ندارد. او نیرماناکایا است. او ورای زمان و مکان و ازلی و ابدی است. اما او در خود سه جنبه یا وجه دارد: آفرینندگی، نگهدارندگی و ویرانگری. وجه آفرینندگی او به عنوان برهما تجلی می کند، وجه نگهدارندگی او به عنوان ویشنو و وجه ویرانگر او به عنوان شیوا ظاهر می شود. این سه وجه غالبا به عنوان سه خدا محسوب می شوند، اگرچه درون یک رب متعال جای دارند. بنابراین برهما، ویشنو، شیوا (ماهش)، نوعی تثلیت هندوئی را تشکیل می دهند. حقیقت واحد بنیادینی که این هر سه، جنبه های جدا نشدنی آن شناخته می شوند به ویشنو معروف است. او ذاتا به عنوان خدایی دوست داشتنی، رحیم، مهربان و منشأ خیر تصور می شود. به علاوه او تا ابد در ارابه خود آرمیده است، مگر به هنگام استدعای خدایان دیگر مبنی بر ضرورت دخالت وی برای حفظ تقوا و عدالت و خیر در عالم که از خواب بیدار می شود. باور بر این است که هرگاه ناراستی و بی عدالتی بر زمین حاکم شود، خود ویشنو در عالم تجسد پیدا کرده و شرور را نابود می سازد؛ او تاکنون نه بار در کالبدهای متفاوت به صورت ماهی، لاکپشت، خرس، مرد شیر (نرسیمهه)، کوتوله (وامانا) و چهاربار به شکل های انسانی یعنی به صورت پاراسوراما، راما، کریشنا و بودا تجسد پیدا کرده و صورت دهمی او در آینده نزدیک تحقق پیدا خواهد کرد. برهما خالق همه مخلوقات شناخته می شود، اما هندوها او را به عنوان خدای اصلی نمی پرستند. گویا زمانی پرستش برهما رایج بوده، اما پرستندگان شیوا و ویشنو او را کنار گذاشتند. در اسطوره ها آمده است که برهما از ناف ویشنو زاده شد هنگامی که او به همراه همسر خود، لاکشمی، در زمان آرامش و حالت تعادل دنیا در خواب بود. این نمادی از جنبه خلاقیت ویشنو است. پرستش شیوا، سومین خدا در تثلیت هندوئی، در میان هندوها از همه رایج تر است. اگرچه شیوا عمدتا به عنوان خدای ویرانی محسوب می شود، یک هندوی معمولی او را به عنوان خدایی خیرخواه و مهربان می پرستد. او خدای تولید مثل است که با اندکی نیایش و عبادت شادمان می شود. او هم خدای تارکان دنیاست و هم خدای هندوهایی که زندگی دنیوی معمولی را در پیش گرفته اند. (ادامه دارد...).


منابع :

  1. عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش ادیان و مذاهب هندوستان

  2. حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- بخش ادیان ملل گذشته- هندوستان

  3. مقالات مرکز گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی- بخش ادیان- مقاله آیین هندو

  4. جان بی‎ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 275-276

  5. رسول رضوی- ماهنامه آموزشی- اطلاع رسانی معارف شماره 33- مقاله نقد آیین هندوئیسم

  6. حمیدرضا شاکرین- مجله معارف- آذر 1386- شماره 51- مقاله چرا اسلام؟

  7. کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت- صفحه 22-18 و صفحه 185-183

  8. رابرت ا.هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- چاپ یازدهم 1382- صفحه 76

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114602