جرایم منافى مصالح خانواده و عفت عمومى بخش عمده اى از جرایم و مجازات هاى موجود در تورات را در بر مى گیرد. واژه اى که به طور کلى براى جرایم جنسى به کار مى رود «کشف عورت» (گیلوى ارایوت) است؛ با این همه، این واژه معمولا براى جماع (مقاربت) به کار مى رود. (رک: لاویان، 18: 6- 19)
زنا
زنا یکى از سه جرم بزرگى است که یهودیان باید کشته شوند اما مرتکب آنها نشوند. (سنهدرین، 74 الف) حقوق کیفرى یهودى انواع مختلف زنا را برشمرده و مجازات هر یک را ذکر کرده است.
زناى محصنه
منظور از زناى محصنه رابطه جنسى عمدى بین یک زن شوهردار (یا نامزددار) با مردى به جز شوهر اوست. ده فرمان چنین ارتباطى را منع مى کند: «زنا مکن» (خروج، 20:14؛ تثنیه، 5:18) در سایر قسمت هاى تورات نیز چنین عملى منع و مجازاتش معین مى شود: «با زن همسایه خود همبستر مشو تا خود را به وى نجس سازى.» (لاویان، 18:20) «کسى که با زن دیگرى زنا کند، یعنى هر که با زن همسایه خود زنا کند، زانى و زانیه البته کشته شوند.» (لاویان، 20:10) آنچه در اینجا مهم است، ملاک احصان است. بر خلاف حقوق اسلامى که هر یک از طرفین زنا ممکن است داراى شرایط احصان و ازاین رو مستوجب مجازات زناى محصنه باشد، در حقوق کیفرى یهود، زنا در صورتى محصنه است که زن داراى شوهر باشد، چه مرد داراى همسر باشد چه نباشد. از این رو، اگر کسى با زن داراى شوهر زنا کند، چه زانى مجرد باشد و چه داراى همسر، هر دو کشته مى شوند.
فلسفه چنین حکمى، تلقى یهودیان از پیوند ازدواج بوده است. ازدواج در یهودیت نوعى پیوند اقتصادى بوده که زن را در مالکیت مرد درمى آورده است. زناى با زن شوهردار در حقیقت تجاوز به حق مالکیت فردى شوهر تلقى مى شد؛ اما زن چنین اختیارى درباره همسرش نداشت. لذا ارتباط جنسى خارج از ازدواج یک مرد همسردار در کتاب مقدس و نیز قوانین بعدى یهودى، به خودى خود زناى محصنه تلقى نشده است. این جنبه مالکیت مرد نسبت به زن را حتى مى توان از ده فرمان فهمید. فرمان دهم چنین است: «به زن همسایه ات و غلامش و کنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزى که از آن همسایه تو باشد طمع مکن.» (خروج، 20:17) ذکر نام زن در کنار مایملکى مثل برده و حیوان، نشانه تلقى فوق است.
مجازات زناى محصنه
مجازات زناى محصنه سنگسار است. مجازات هاى دیگرى در کتاب مقدس ذکر شده است، اما بیانگر مجازات در نظام کیفرى یهود نیست؛ مثلا سوزاندن (پیدایش، 38:24)، برهنه کردن (هوشع، 2:3) که در آیین طلاق در قوانین شرق نزدیک وجود داشت. مثله کردن (حزقیال، 16:40؛ 23:25) زناى محصنه در ده فرمان (خروج، 20:13ـ 15) و نیز سایر بخش هاى کتاب مقدس (ارمیا، 7:9 و... ) در میان جرایم قتل و سرقت، یعنى جرایم بر ضد همنوع ذکر شده است. از این جهت، زنا فقط جنبه دینى (عمومى) ندارد. با این همه، در متون کتاب مقدس، بر خلاف قوانین شرق نزدیک، مجازات اعدام قابل تعدیل و تخفیف نیست. علت آن است که منع زنا داراى خاستگاه الهى است و حق خدا نیز، همانند شوهر، در صورت ارتکاب چنین جرمى نقض شده است (پیدایش، 20:6؛ 39:9) و انسان نمى تواند از حق خدا درگذرد. گرچه در سایر نظام هاى حقوقى بین النهرین نیز زنا، در ادبیات دینى، توهین به خدا تلقى شده است، بر خلاف حقوق یهودى، این تلقى دینى در ادبیات حقوقى انعکاس نیافته است.
تلمود در اینجا، مانند سایر جرایم، بین اعمال عمدى و غیر عمدى تفاوت قائل شده است. زن در صورتى مرتکب زنا دانسته مى شود که مجبور نشده باشد. بر اساس تثنیه، 22:23 ـ 24، اگر دخترى که نامزد مردى است، در شهر مورد تعرض قرار گیرد فرض بر رضایت اوست؛ چرا که وى مى توانسته است با فریاد دیگران را خبر کند، لذا هر دوى آنها کشته مى شوند. نکته مهم در اینجا این است که تورات فقط در مورد دختر نامزددار چنین تمایزى (فرض بر رضایت و یا عدم رضایت با توجه به مکان جرم) را قائل شده است، اما در مورد زن شوهردار (تثنیه، 22:22) چنین تصریحى وجود ندارد.
تجاوز به زن برده
در حالى که، چنان که گفتیم، تجاوز به زن نامزددار، عنوان زناى محصنه را دارد، زنا با یک کنیز که نامزد دیگرى است چنین عنوانى را ندارد. اگر کسى با چنین زنى زنا کرد، ایشان اعدام نمى شوند، بلکه فقط تأدیب مى گردند. (لاویان، 19:20)
اردالى بدگمانى
اثبات جرم زنا، همانند سایر جرایم، با شهادت شهود است؛ اما در یک مورد کار به آزمون الهى (اردالى) واگذار مى شود: «اگر مردى نسبت به زن خود بدگمان شود و گمان برد که با مرد دیگرى همبستر شده است ولى شاهد نداشته باشد، امر را نزد کاهن مى برد و طى یک آزمون الهى مشخص خواهد شد که آیا او زناکار بوده است یا نه.» (اعداد، 5:11ـ31)
زناى به عنف به معناى نزدیکى با یک زن بر خلاف اراده وى است. تورات در یک مورد فرض را بر مکره بودن زن مى گذارد: اگر آن مرد دخترى نامزد را در صحرا یابد و آن مرد به او زور آورده، با او بخوابد، پس آن مرد که با او خوابید تنها کشته شود؛ و اما با دختر هیچ مکن؛ زیرا بر دختر گناه مستلزم موت نیست، بلکه این مثل آن است که کسى بر همسایه خود برخاسته، او را بکشد؛ چون که او را در صحرا یافت و دختر نامزد فریاد برآورد و برایش رهاننده اى نبود. (تثنیه، 22:25ـ27) در اینجا فرض بر این است که دختر مجبور به زنا شده است و لذا مجازات نمى شود، برخ لاف آنجا که امکان یارى خواهى وجود داشته، اما دختر چنین نکرده است (همان: 23ـ24) در این مورد هر دو مجازات مى شوند.
سنت شفاهى مواردى را زناى به عنف تلقى کرده است: «اگر در حالى که زنى در خواب است با او زنا شود، به لحاظ فقد اراده زن، زنا به عنف تلقى مى شود. همچنین نزدیکى با دختر صغیر، هماره زناى به عنف دانسته مى شود؛ زیرا چنین دخترى داراى اراده نیست.» (یواموت، 33 ب، 61ب) «اگر زنى به زنا اکراه شود و او بر خلاف میلش تن در دهد، اما نهایت کار با رضایت او همراه باشد، رضایت بعدى رافع وصف عنف نیست و زن به خاطر این رضایت مجازات نمى شود؛ چرا که در چنین اوضاع و احوالى، عواطف و طبیعت زن وى را ناگزیر به رضا و تسلیم مى کند.» (کتوبوت، 51ب)
تجاوز به عنف به دختر باکره
اگر شخصى به دختر باکره (که نامزد مردى نیست) به عنف تجاوز کند، باید پنجاه مثقال نقره به پدر دختر بدهد. (تثنیه، 22:28ـ29) طبق سنت شفاهى باید بر اساس اوضاع و احوال در هر مورد تاوان درد و رنج، تاوان خجلت زدگى و لکه دار کردن را بپردازد. (کتوبوت، 24الف؛ 43 ب و... ) علاوه بر پرداخت خسارت فوق، مرد باید آن دختر را به زنى بگیرد و در تمام عمر نمى تواند او را رها کند. (تثنیه، 22:29) چنان که روشن شد، زنا با دختر باکره، حتى با اکراه وى، جرم به معناى خاص نیست و فقط پرداخت غرامت در پى دارد. گرچه مرد در این صورت باید با دختر ازدواج کند، اما اگر دختر چنین ازدواجى را نپذیرد، اجبارى در کار نیست. (کتوبوت، 39 ب) اگر یک دختر با چند مرد مجبور به زنا شود، مختار است که با هر یک که خود خواست ازدواج کند. (یروشلمى کتوبوت، 3:6؛ 27ب) زن شوهردارى که مجبور به زنا شده است به شوهرش حرام نمى شود مگر اینکه شوهرش کاهن باشد. (یواموت، 56 ب)
تورات خویشاوندان خاصى را ذکر کرده و رابطه جنسى را با آنان ممنوع دانسته است. (52) منع ارتباط جنسى یکى از «بستگان نزدیک» (لاویان، 8:6) به خویشاوندان نسبى زیر محدود شده است:
الف. مادر: «عورت پدر خود، یعنى عورت مادر خود را کشف منما.» (لاویان، 18:7)
ب. مادرزن: «اگر کسى زنى و مادرش را بگیرد این قباحت است؛ او و ایشان به آتش سوخته شوند.» (20:14)
ج. زن پدر: «عورت زن پدر خود را کشف مکن؛ آن عورت پدر تو است.» (همان:8)
د. خواهر و خواهر ناتنى: «عورت خواهر خود، خواه دختر پدرت، خواه دختر مادرت... را کشف منما.» (همان:9)
ه. نوه (دختر پسر و دختر دختر): «عورت دختر پسرت و دختر دخترت، عورت ایشان را کشف مکن.» (همان:10)
و. عمه و خاله: «عورت خواهر پدر خود را کشف مکن... عورت خواهر مادر خود را کشف مکن.» (همان:12ـ13)
ز. زن عمو: «عورت زن برادر پدر خود را کشف مکن.» (همان:14)
ح. عروس: «عورت عروس خود را کشف مکن.» (همان:15)
ط. زن برادر: «عورت زن برادر خود را کشف مکن.» (همان:16)
ى. نادخترى و نوه زن: «عورت زنى را با دخترش کشف مکن و دختر پسر او یا دختر دختر او را مگیر.» (همان:17)
ک. خواهر همسر (مادام که همسر زنده است): «زنى را با خواهرش مگیر.» (همان:18)
مواردى که زناى با محارم محسوب مى شود منحصر در فهرست فوق است و با قیاس نمى توان موارد دیگر را در آن داخل کرد؛ زیرا جرم انگارى مستلزم بیان صریح هم در خصوص منع رفتار و هم مجازات مربوط به آن است (کریتوت، 3 الف؛ سنهدرین، 84 الف). گرچه بعدها فهرستى مرکب از بیست درجه از خویشاوندان تدوین شد، این به منظور جرم انگارى نبود، بلکه فهرست بستگانى بود که نباید با ایشان ازدواج مى شد. (یواموت، 21 الف)
مجازات زناى با محارم
مجازات گونه هاى مختلف زناى با محارم متفاوت است. کتاب مقدس براى زنا با مادر زن مجازات سوزاندن را در نظر گرفته است (لاویان، 20:14) اما براى جرایم دیگر، نوع خاصى از مجازات مرگ را بیان نکرده است (لاویان، 20:11، 12، 17، 19، 20، 21) که برخى از آنها مشخصا مجازات الهى (کارت) را در پى دارند.
مجازات زناى با محارم در تلمود
تلمود مجازات زناى با محارم را چنین طبقه بندى کرد:
الف) جرایمى که مجازات آنها سنگسار است: زنا با مادر، زن پدر، عروس (سنهدرین، 7:14)
ب) جرایمى که مجازات آنها سوزاندن است: زنا با نادخترى و نوه زن، مادرزن، مادر بزرگ زن، دختر و نوه (سنهدرین، 9:1)
ج) دیگر انواع زناى با محارم قابل مجازات با کارت یا تازیانه اند.
در مورد جرایمى چند هم مجازات الهی و هم مجازات قضایى بیان شده است (مثل زنا با مادر و زن پدر: کریتوت، 1:1) و لذا بیان شد که مجازات قضایى در جایى اعمال مى شود که اخطار پیشین و نیز شهادت شهود وجود داشته باشد. در غیر این صورت مجازات الهى اعمال مى شود. گاه درمورد جرایم زناى با محارمى که جنبه کیفرى نداشتند، مجازات تازیانه براى هشدار و تذکر (تازیانه تنبیهى) اجرا مى شد.
زنا با دختر باکره اى که نامزد ندارد جرم، به معناى خاص آن، تلقى نمى شود، و فقط زانى به او مهرالمثل دوشیزگان را مى دهد: «اگر کسى دخترى را که نامزد نبود فریب داده، با او همبستر شد، البته مى باید او را زن منکوحه خویش سازد و هرگاه پدرش راضى نباشد که او را بدو دهد، موافق مهر دوشیزگان نقدى بدو باید داد.» (خروج، 22: 16ـ17) با این همه، به نظر مى رسد حکم متفاوتى را بتوان در تورات یافت: اگر مردى با دخترى ازدواج کند و پس از همبستر شدن با وى ادعا کند که دختر باکره نبوده و پیش از ازدواج با وى، با مرد دیگرى رابطه داشته است، اگر ثابت شود که ادعاى شوهر درست است، این زن را باید سنگسار کرد، چرا که زمانى که در خانه پدرش مى زیسته، زنا کرده است. (تثنیه، 22:13ـ21) زنا با دختر باکره در یک مورد مجازات سنگین دارد: اگر زانیه دختر کاهن باشد: «دختر هر کاهنى که خود را به فاحشگى بى عصمت ساخته باشد، پدر خود را بى عصمت کرده است، به آتش سوخته شود.» (لاویان، 21:9) مجازات مردى که با دختر کاهن زنا کند خفه کردن است. (سنهدرین، 11:1)
جرایم دیگر در ارتباط با زنان
الف) نزدیکى با زن حائض: نزدیکى با زنى در دوره ناپاکى حیض (نیدا) ممنوع است. (لاویان، 18:19) مجازات چنین عملى انقطاع (کارت) است (لاویان، 20:18) در صورتى که به آنان اخطار پیشین داده شده باشد و شاهد هم موجود باشد تازیانه مى خورند. (مکوت، 3:10)
ب) مقاربت با غیر یهودى: مقاربت با یک غیر یهودى، حتى تحت عنوان ازدواج، جرمى است که مجازات آن تازیانه است. (مکوت، 12:1)
ج) ازدواج با زنازاده: ازدواج با کسى که زاده یک زناکار محصنه یا زناکار با محارم است و داشتن ارتباط جنسى با او، جرم است و مجازاتش تازیانه است.
د) ازدواج با شخصى که بیضه هایش له شده یا آلت او قطع شده (تثنیه،23:1) جرم است و با تازیانه مجازات مى شود.
ه) جرایم جنسى خاص کاهنان: اگر یک کاهن با یک مطلقه، روسپى یا زنازاده ازدواج کند (لاویان، 21:7) باید تازیانه بخورد. کاهن اعظمى که با یک بیوه زن ارتباط دارد (لاویان، 21: 13ـ14) باید تازیانه بخورد.
و) مجازات در آغوش گرفتن و بوسیدن اشخاصى که نزدیکى با آنها ممنوع است (و مقاربت با آنان مجازات مرگ را در پى دارد) تازیانه است؛ اما اشاره یا کلمات ناشایست و زشت نسبت به زنانى که ارتباط با ایشان نامشروع است، قابل کیفر نیست و فقط تازیانه تنبیهى در مورد آنها قابل اعمال است.
تورات روابط جنسى بین مردان را جرم شمرده است: «و با ذکور مثل زن جماع مکن» (لاویان، 18:22) مجازات هر دو طرف اعدام است: «اگر مردى با مردى مثل با زن بخوابد، هر دو فجور کرده اند؛ هر دوى ایشان البته کشته شوند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.» (لاویان، 20:13) همچنین حکم مجازات آسمانى (کارت) که به طور عام در لاویان، 18:29 آمده است، شامل حال مرتکبان این جرم نیز مى شود: «هر کسى که یکى از این فجور را بکند... از میان قوم خود منقطع خواهد شد.» بر طبق تلمود، مجازات چنین عملى سنگسار است (سنهدرین، 7:4) با این همه، طفل صغیر (کمتر از 13 سال)، از این مجازات، همانند سایر مجازات ها، معاف است. (سنهدرین، 54 الف) در کتاب مقدس مواردى چند از رواج این عمل در میان اقوام گوناگون و نیز بنى اسرائیل ذکر شده است. در سفر پیدایش آمده است که مردمان شهر سدوم، که لوط در میان ایشان ساکن بود، به این گناه آلوده بودند و چون از لوط خواستند که میهمانانش را در اختیار ایشان بگذارند تا به آنان تجاوز کنند، عذاب الهى نازل شد. (پیدایش، باب 19)
همچنین گزارش شده که قوم بنیامین، یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل، پس از موسى دچار این عادت زشت شده بودند. (داوران، باب 19)
همجنس بازى زنان (مساحقه)
گرچه تورات صراحتا همجنس بازى زنان را منع نکرده است، تلمود منع آمیزش مردان را به زنان نیز تسرى داده و همجنس بازى زنان (مساحقه) را نیز ممنوع کرده است. با وجود این، مجازات لواط به مساحقه تسرى نمى یابد. مجازات مساحقه تازیانه است. حاخام ها این حکم را از این آیه کتاب مقدس که «مثل مصریان و کنعانیان عمل نکنید.»(لاویان، 18:3) استنباط کرده اند؛ چرا که این عمل در میان این اقوام شایع بوده است (سیفرا، 9:8) با این همه، زنان همجنس باز (مسوللوت) از جمله زنانى نیستند که طبق قانون، کاهنان نباید با آنان ازدواج کنند. (یواموت، 76الف)
مقاربت با حیوان
تورات مقاربت با حیوان را منع کرده (لاویان، 18:23) و مجازات آن را مرگ دانسته است: «هر که با حیوانى مقاربت کند، هر آینه کشته شود.» (خروج، 22:19) «مردى که با بهیمه جماع کند کشته شود و آن بهیمه را نیز بکشند. و زنى که به بهیمه نزیک شود تا با آن جماع کند، آن زن و بهیمه را بکش.» (لاویان، 20:15ـ16) به گفته تلمود، مجازات چنین مجرمانى سنگسار است. (سنهدرین، 7:4)