نوع کلام و اندیشه سعدی

سعدی

سعدی شاعری صاحب سبک و دست نیافتنی سعدی را همگان به عنوان یک شاعر بلند آوازه قرن هفتم می شناسند در حالی که مقام و منزلت سعدی علیه الرحمه فراتر از یک شاعر است. او حکیمی است فرزانه و ادیبی است سخنور، اهل عرفان و سیر و سلوک، دانا به ترفندهای روزگار غدار، سفر کرده و سرد و گرم روزگار کشیده و چشیده، متقی و عالم اهل عمل، درویش مسلک و خدا پرست، آینده نگر و عاقبت اندیش در تمام کلیات او به صورت مستمر تمام طبقات جامعه را پند و موعظه می دهد، از خود پرستی و جاه طلبی و اتلاف وقت بی زار است به علما موعظه می کند که علم توام باعمل داشته باشند و به سلاطین و امراء تواضع و احساس مسئولیت در مقابل رعیت را سفارش می کند، به فقرا پاکدامنی و صبر را توصیه می کند و به توانگران و ثروتمندان بخشش و عطوفت را موکدا سفارش می کند به طالبان سیر و سلوک خطرات غفلت و انحرافات را گوشزد می نماید.
به جوانان آینده نگری و ارزش و قدر و قیمت جوانی را یادآوری می کند و به پیران نصیحت می کند که اعمالشان مطابق شأن و سن و سال آنان باشد و آماده رفتن باشند و از اتلاف وقت و هوسرانی پرهیز نمایند وبه پرهیزکاران می آموزد که با عجب و نخوت همانند ابلیس رانده و مانده ابدی درگاه احدیت نگردند، خلاصه کلام سعدی علیه الرحمه تفسیر علمی و عملی سوره والعصر است. سعدی در خانواده مذهبی اهل سنت در قرن هفتم در شهر شیراز متولد شد و برای فراگیری علوم زمانه خود عازم نظامیه بغداد که یکی از مراکز بزرگ دانشگاهی در آن روزگار بود، شد. پس از فراگیری علوم نظری وعقلی خود سالها در آنجا علاوه بر تحصیل به تدریس نیز مشغول گردید سپس عازم سفر طولانی خود شد که این سفر سالیان دراز طول کشید، این سفر شامل شامات، سوریه، طرابلس، مصر، عدن، یمن، عربستان، و برخی دیگر از بلاد اسلامی در قرن هفتم بود، می بایست اوضاع و احوال و نحوه زندگی مردم ایران و سایر کشورهای اسلامی و کشورهای اروپایی مقارن زمان زیست سعدی با دقت مطالعه گردد این موضوع بسیار حائز اهمیت است. نحوه نگارش سعدی دارای سبک ویژه ای در نظم و نثر است و خود سعدی بنیانگذار سبک خاصی است که تا به امروز در نظم و نثر خیلی ها از او تقلید نمودند لیکن تا کنون احدی موفق نشده ریزه کاریها و شاهکارهای کلامی در هنر نگارش به رقابت با اوبپردازند، سعدی کلامش را به صورت ایجاز یعنی خلاصه نویسی توام با فصاحت توسعه داده و نحوه نگارش او در گلستان به تقلید از کلام الله مجید می باشد یعنی کلمات کوتاه و دارای نوعی وزن است که به قرینه سجع به کار برده و کلامش را به سخنان حکیمانه و پند و موعظه پرداخته و هدفی خاصی را دنبال می کرده این وحدت طولی و وحدت رویه در همه جا رعایت شده سعدی علیه الرحمه استاد مسلم نظم و نثر بوده و در هر دو زمینه نهایت مهارت و استادی خود را بارها به ثبوت رسانده.

سعدی ستایشگر پاکان

سعدی آگاهی کامل به ادبیات عرب دارد و اشعار فراوانی نیز به عربی سروده، آشنایی کامل به علما، نویسندگان، شاعران، فلاسفه گذشته و هم عصر خود در بلاد اسلامی دارد، نام مکان ها و محل ها را به خوبی به خاطر دارد و از آن ها یاد می کند، اهل تحقیق و تفحص و ژرف نگری است، عاقبت اندیش و عافیت طلب است، انسانی پخته و عاقل و صاحب خرد است و خود باخته و جاه طلب نیست، پابند دین است و در دین خود مقید است، از ریاکاری و فریب مردم به شدت متنفر است، زود باور و ساده لوح و کج خیال نیست، در علوم کلامی و عقلی صاحب رای است در امور فقهی کاملا سیطره دارد، اساسا شاعر نیست بلکه این شیوه را جهت ترویج دین و تبلیغ دیانت انجام داده، پادشاهان و امراء کشور و بزرگان از محضر او استفاده نمودند در زندگی دچار تردید و تزلزل در عقیده دینی نشده و همه جا با همان انسجامی فکری سخن می گوید، تمام طبقات جامعه را که برای دیگران مفید باشند و مدرسان ابنای بشر بودند با دیده احترام نگریسته،حق تعالی را محور تمام امور می داند و تردید در جهان بینی او وجود ندارد، خاضعانه در مدح و منقبت حضرت رسول اکرم (ص) به ستایش پرداخته و اهل بیت پیامبر و اولاد فاطمه زهرا (س) و واقعه کربلا را در اشعارش یاد نموده، عارفی والا مقام بوده و به نظر می رسد مراحل سیر و سلوک و منازل عرفا را طی نموده چون از ریا بیزار بوده در امور تعبدی خودش را کمتر یاد کرده و اگر نامی برده نفس اماره خویش را عنوان نموده، جامعه شناسی قوی از زمانه خود دارد و روابط عمومی او با همگان بسیار پسندیده است  وبا تمام طبقات اجتماع حشر و نشر داشته و مغرور به علم و تحصیل و تدریس و اینکه ملاذم پادشاهان بوده نیست.
خاکی مسلک و متواضع با تمام اقشار جامعه است، آگاهانه عمل می کرده و اهل منبر و مسجد و موعظه است و خود پایبند اصول و اساس اسلام است، اسلام او عاریتی نیست، تعبد و تلمذ در پوست و خون او وارد شده، به قبر و قیامت و واقعه آنجا بسیار توجه داشته و لحظات عمر را عاریتی می دانسته و می گوید: «دنیا را بقا نیست و خلق را وفا نیست» از گذشته ایام بسیار عبرت گرفته و هیچ چیز قادر نبوده سعدی را فریب دهد. زرق و برق دنیا، زر و زیور دنیا، زور و ضرب دنیا، زن و فرزند دنیا همه را مایه ابتلا و امتحان می داند، سخنوری که قدر و قیمت سخن را می داند، در فواید خاموشی در گلستانش حکایت ها گفته، عابدی بوده اهل عمل، زاهد بوده اهل زهد، بنده بود اهل تعبد، مربی بوده اهل دیانت، دوست بوده اهل صداقت، در تحولات و تغییرات ایام با دیده بصیرت نگریسته، مغرور به آمدن بهار نشده و غافل از خزان نگشته، سعدی علیه الرحمه آنقدر در بی ثباتی دنیا می گوید که ای صاحب عقل و خرد که خود می دانی دنیا محل کوچ است و خانه نساختی و خیمه بر پا کردی هوش دار‍! که وقت کوبیدن میخ خیمه نیست.
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر *** ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم

کلامی، تفسیر سوره «والعصر»

شاعر شیرین سخن شیراز، مسافری است که آماده سفر آخرت گشته، مصلحت اندیش و فرصت اندیش و فرصت طلب دینوی نیست و ابن وقت نیست، و منافع معادی را دنبال می کند نه منافع معاشی را، سخنانش عبث و یاوه گویی نیست از سر سیری و بی خبری و عیش و نوش نیست، خیلی یا حداقل برخی شاعران متقدم و متأخر اهل عیش و نوش و خوشگذرانی بودند و شعر خود را نیز نقل نقل محفل هوسرانی پادشاهان و توانگران نمودند. سعدی بهاء و ارزش سخن و شعرش را به خوبی می داند و در خدمت اهداف اسلامی و شخصیت والای انسانی نموده هدفش تعلیم تربیت است، معلم اخلاق است واسطوره عاقبت اندیشی واسوه تقوی و خودآگانه و از روی خرد و اندیشه سخن می گوید:
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز *** کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
می داند که عمر را مجالی نیست تا بتواند به ابنای بشرپند و موعظه نماید با ابداع بوستان و گلستان و کلیاتش موفق شد به این اندیشه خردمندانه جامه عمل بپوشاند، همه جا بوده، همه جا رفته با همه مردم حشر و نشر داشته، اخلاق و خلق و خوی طبقات مختلف را به خوبی درک کرده و به فرهنگ عامه آشنایی کامل دارد، جامعه شناس، جمعیت شناس و روانشناس خوبی است، همدرد درویشان و همدم پادشاهان بوده با گروه های مختلف جامعه آنقدر نشست و برخاست داشته که به خوبی می تواند درکشان نماید اما مهمترین معیار سعدی این است که فریفته و خود باخته و بی خود از خود نشده باهمگان بوده و صفات غیرانسانی و غیر اسلامی را بخود نگرفته و تقلید کورکورانه از احدی نکرده بنده و برده و جیره خوار هیچ گروهی نیست نگرش او عالمانه است اما عالمی که به اقتضای زمان پیش می رود و از تهجر بی زار است، عابدانه و مخلصانه است، رفتار و منش خود را وسیله پیشرفت دنیای مادی خود نکرده بلکه وسیله پیشرفت دین و رفاه نموده، تار و پود او را ایمان به خدا و اخلاص در عمل صالح و سفارش به مردم در پایداری به حق و حقانیت است که در اصل تفسیر سوره والعصر است:
ما نصیحت به جای خود کردیم*** روزگاری در این سرا بردیم
سعدی نیاید به گوش رغبت کس بر رسولان پیام باشد و بس سعدی نگاه عمیق به آیات قرآن کریم داشته و با آوردن حکایات مختلف در گلستان و بوستان و کلیاتش به خواننده می آموزد که تنها خواندن آیات قرآن کافی نیست بلکه بایست در آن با دیدن تأمل و تدبیرو تدبر نگریست لذا به نظر می رسد جهت فهم عامه مردم از آیات قرآن کریم که ممکن است به زبان عرب آشنایی کامل ندارند بر آن شده یک دوره تفسیر فارسی از آیات قرآن در غالب نظم ونثر به شیوه خاص خود ابداع کند که در خور فهم همگان باشد و از خود باقیات و الصالحات باقی گذاشته، سعدی علیه الرحمه مجسمه اخلاق و دیانت است اگر در برخی گفتارش نوعی کلماتی بیان کرده که ممکن است در شأن و مقام و منزلت اونباشد بدین منظور بیان شده که اندیشه گناه در ذهن ابنای بشر وجود دارد و یا سعی کرده چندان خود را مقدس مأبانه جلوه ندهد، بهر حال او انسانی بسیار متعبد و مقید به احکام شریعت اسلامی است و جای تردید در آن نیست، و این موضوع در اشعار و کلامش قابل درک است،به قول ادیب معاصر محمدعلی فروغی نخست وزیر دهه 1320 در مورد ایجاز سخن سعدی چنین می نویسد که (ایجاز او در حد اعجاز است) این گفته مبالغه و تحسین نیست یک حقیقت عینی است.
سعدی شیرازی بی شک در گلستانش از قرآن تقلیدی هنرمندانه و شاهکاری بی همتا نموده و سخنش کوتاه است اما معنای بلند و ژرف نگر دارد و کلام را دستخوش بازیچه و رنگ آمیزی حروف بی معنا قرار نداده کلامش همانند عسل مصفایی است که محصول کوهپایه ها و قله های رفیع خرد و اندیشه است که با نقوش رنگ ها و حکایات در هم آمیخته و نقش حریر و پرنیان در آن تنیده و اوج هنر معماری او در به کارگیری کلمات و جملات مشاهده می شود، تصویر سازی و ذکر واقعه و جمع بندی از موضوع به اتحاد انسجام فکری او قدرت ابداع و خلاقیت داده، همه جا خدای تعالی را حاضر و ناظر می داند و دنیا را سرای مکافات و آخرت را سرای مجازات دانسته، تفکرات روحی او در تمام متون نظمی و نثری وگذشت ایام دستخوش طوفان اندیشه و تزلزل نمی گردد در تمام دوران قصد و هدفش آگاهی و بیداری ابنای بشر است که در غفلت و بی خبری و از خودباختگی و با خود بیگانگی غوطه شدند

گلستان، برادر فارسی زبان نهج البلاغه

عشق سعدی شور و شعف خاصی دارد و عشق در وجود او محرک اصلی و اساس حیات اوست، عشق و عقل در وجود او در تضاد هم نمی باشند و بال یک انسان خاکی به افلاک سرکشیده را دارد، قدرو قیمت گوهر عمر و فرصت ایام را به خوبی درک و لمس کرده و در بی خبری و غفلت نیست به قضا و قدر اعتقاد دارد و به قسمت و روزی هر کس که تعیین شده باور دارد، باورهای قرآنی در کلامش تجلی نموده، اخلاص در وجود او یک گوهر ذاتی از جنس کروبیان است. در حکایات سعدی علیه الرحمه یک طرف قضیه خواه وزیر باشد یا درویش یا کنیز و غلام، اهل تفکر و تدبیر و صاحب عقل است و طرف دیگر اهل هوای نفس و غفلت و بی خبر و عصیان گری، عقلی که سعدی از آن یاد می کند عقل صرفا مادی و معاشی نیست عقل عاقبت اندیش ومعادی مد نظر اوست، گاهی ستیزه عقل معاشی با عقل معادی است و آخر الامر، عقل معادی بر عقل معاشی غلبه می کند، سعدی از قاضی فاسق، زاهد زهد فروش، تهیدست گناهکار، پادشاه ظالم، وزیر فرصت طلب، عالم بی عمل، کار بی ثمر، فاضل بی فضل، پیر هوسباز، جوان عیاش، توانگر بخیل، زنبور بی عسل و... در گلستانش به عنوان نماد و سنبل بدی یاد کرده، خواندن کلیات سعدی ملال انگیز و کسل آور و اتلاف کننده وقت نیست، کلیات او به منزله محکی است برای محک زدن عیار زر، تا سره را از ناسره تمییز نماید، غور و تفکر در کلیات سعدی نوعی دارو است که وجدان را در آدمی بیدار نگه می دارد و از خواب غفلت باز می دارد، نیروی اخلاص را زنده می کند و تقویت می نماید، بی قرار و آشفتگی خیال را می زداید و آرامش خیال و دیده بصیرت نگر می دهد.
به نظر می رسد چنانچه هر روز کتاب کلیات شیخ سعدی مورد مطالعه دقیق قرار گیرد اثرات درمانی آن در روح و جسم خواننده کاملا محسوس خواهد بود. همانگونه که نهج البلاغه حضرت امیر متقیان علی (ع) که به زبان عربی با فصاحت و بلاغت بیان شده و کلمات و جملات دارای وزن خاصی هستند و سبک و شیوه نگارش در بی ثباتی و بی وفایی بیشتر تأکید می نماید گلستان سعدی نیز به زبان فارسی همان شیوه را در اسلوب لغوی و معنای کلمات دنبال می کند یا به عبارتی می توان گفت گلستان سعدی برادر فارسی زبانی است برای نهج البلاغه عربی حضرت امیر مؤمنان (ع).

وجدانی بیدار و هدایتگر

خصوصیات و خلقیات و روش و منش شیخ اجل سعدی شیرازی را می توان به خوبی در کلیات او مشاهده کرد او هرگز از روزگار غدار شکایت و گله نکرده چون اهل صبر، قناعت، تعبد، شکر، رضا، تواضع بوده و خود در باب سوم در فضیلت قناعت چنین می نگارد که: «هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت، سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم، شایان ذکر است اکثر ضرب المثل های ما که در سخنان روزمره به کار می گیریم نخستین بار در گلستان سعدی به کار رفته لیکن خودمان از این امر کمتر اطلاع داریم، شیوه و نگاش گلستان به سبک خاصی است در ابتدای هر حکایت متن آموزنده ای به صورت نثر موزون به کار رفته و سپس چند بیت در همان ارتباط مطرح گردیده، اکثر حکایات سعدی علیه الرحمه در باب های هشت گانه گلستان به صورت کوتاه است و در چند جمله خلاصه شده و تعداد محدودی نیز دارای متن طولانی تری می باشد، سبک بیان و شرح حکایات در گلستان به نحوه ای بیان شده که خواننده احساس خستگی نمی کند در برخی حکایات موضوع واقعه شرح حال خود سعدی است که در قالب یک حکایت کوتاه بیان کرده و در پایان یک نتیجه اخلاقی گرفته و در برخی روایات نیز از قول دیگران موضوعی را بازگو کرده در تمام متون نگارش شده توسط سعدی ما شاهد یک وجدان بیدار هستیم که به صورت نامرئی ما را هدایت می کند و پنداری روح آن بزرگوار همه جا همراه ماست سبک و نگارش سعدی از سایر نویسندگان و شاعران کاملا قابل شناسایی است سبک خاص خود را دارد.»

سعدی، خواهان جهانی الهی انسانی

او یک عارف خداشناس و خداپرست واقعی است که قریحه ذاتی سخنوری با تمام ریزه کاری های آن در سرشت او به ودیعه نهادند و ارزش مقام و منزلت انسانیت را به خوبی درک کرده و قدر و قیمت سخن را به خوبی می داند و آن را میراث انبیاء، اولیاء و اوصیا حق می داند، لذا کلامش حق خواهی و حق جویی است کلیات نظمی و نثری او یک دوره کامل حکمت نظری و عملی است و تلخی پند را با شهد گوارای کلامش مزین نموده و درمان بیماری های جسمی و روحی ابنای بشر است، بعید به نظر می رسد سعدی مثل و مانندی داشته باشد، ابعاد شخصیتی و ظرفیت ذاتی و پتانسیل هنری و مقام این عارف به قدری بالا است که او را از دیگران ممتاز نموده، شاید برخی شاعران و سخنوران در سرودن شعر کلامی نغز و شیوا داشته باشند لیکن ابعاد شخصیتی شاعر و ابداع های شعری آنان محدود بوده، سعدی اهل سیر و سیاحت در اکناف و اطراف جهان خاکی بوده و سیر و سلوک او در مراحل و منازل عرفا قابل درک است، عربی را به خوبی می داند، به امور فقهی آشنایی دارد، با قرآن مأنوس و الفت دیرینه داشته، به علم حدیث و رجال سیطره دارد، آشنایی کامل به متون نظم و نثر قبل از خود دارد به نگارش تاریخ بیهقی، قابوسنامه آشنایی دارد علاقه و عشق او به همنوع منحصر به خطه شیراز و سرزمین فارس و بلاد مسلمین نیست، معیار و ملاک او جهانی است و ارزش ها نزد او فراتر از مرز جغرافیایی است آن جا که می فر ماید:
بنی آدم اعضاء یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
جو عضوی به درد آورد روزگار ***دگر عضو ها را نماند قرار
مرزبندی در قالب فکری او الهی، انسانی است و مأموریت او مربوط به تمام اعصار می گردد، سعدی علیه الرحمه با نگارش خود زبان پارسی را پاسداری نموده، ارزش های انسانی را ارج گذاشته، دین اسلام را تقویت نموده، با بحث های مذهبی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، ادبی، علم سیاست، امور تربیتی، جامعه را سر و سامان داده، تفکرات خود را القا نکرده بلکه الهام بخش روشها و منش ها نموده، به تمام امور توجه کرده، رسالت و مأموریت خود را به نحو احسن انجام داده، فریب روزگار را نخورده، عمر خویش را صرف امور عام المنفعه نموده، از لهو و لعب بی زار بوده و سماع و مطربی را حرام می داند کلیات سعدی آیینه تمام نمای تفکرات و شخصیت شیخ سعدی علیه الرحمه می باشد، کدام انسان به غیر از انبیاء، اولیاء و اوصیاء می تواند دارای ابعادی نظیر او باشد، همه جا مراقبت و مواظبت از هوای نفس و ستیز با نفس اماره، همه جا هوشیاری و بیداری، همه جا منبر و موعظه، همه جا حکمت و دانش، به نظر می رسد محیط نظامیه بغداد در آن روزگار مرکز عالمان سیاسی و مذهبی بوده، شیخ بزرگوار همه جامردم را به سعه صدر و خلق خوش و مدارا با مردم سفارش می کند و یکی از شرایط عقل را مردم داری می داند، سعدی همگان را توصیه نموده که از بخل پرهیز کنند و در امرار معاش میانه رو باشند و از افراط و تفریط در تمام امور اجتناب نمایند، احادیث نبوی را در قالب حکایات نغز و شیوا بیان نموده، شیخ سعدی مقام و منزلت الهی و آسمانی حضرت رسول را به خوبی درک نموده و در منقبت آن سید کائنات، سرور رسل و آن اختر خاتم خاضعانه به نظم و نثر پرداخته و به خوبی قدر و قیمت آن دردانه یتیم که به دولت نبوت رسید را می داند و همانند مرید در برابر مراد است.
سعدی کلیات خود را همانند سفره برای همگان از فقیر و توانگر، مرید و مرشد، مصلح و ملحد، عالم و جاهل گسترده و هر کس به اندازه بضاعت و خرد خود از آن بهره می گیرد، معمولا هر انسانی هوس خامی در سر دارد و سودایی می طلبد، یکی دربند مال اندوزی، دیگری دربند اسم و رسم، یکی در اندیشه کسب قدرت، یکی در آرزوی خوشنامی صوری است، یکی در فکر کامیابی و خوش گذرانی، یکی در اندیشه راحت طلبی و رفاه مادی است و خلاصه هر کسی چیزی می خواهد و می جوید، اما شیخ بزرگوار فراتر از این مرزهای اندیشه مادی می خواهد او در پی سعادت و خیر خواهی جامعه بشریت است در اندیشه فلاح و رستگاری تمامی آدمیان است، هدفش مقدس است و خداوند متعالی نیز نام او را تا قیامت در زمره اولیاء و مقربان خاصه خوداز گزند پوسیدگی زمان و آسیب فراموشی نسل ها، محفوظ خواهد داشت و به حقیقت کلیات او تفسیر آیات شریفه قرآن کریم است، مراد و مرشد او خیالی و تصنعی است، مراد و مرشد آن از جنس آدمیان نیز نیست مراد او سید و سالار و برگزیده فخر کائنات حضرت رسول اکرم (ص) است، مقام و منزلت این عارف گرانقدر آن قدر بالا و والا است که اگر مزار او همانند امامزادگان آستانه مقدسه نیز می داشت در مقام او مبالغه نکرده بودیم، گرچه اکنون نیز آن گنبد لاجوردی مقبره او آدمی را به یاد مساجد و قداست آن می اندازد و سادگی قبرش همانند خانقاه و زندگی درویش مسلکان او می باشد، لیکن باز جا دارد در کنار تربت این بزرگوار اماکن و ابنیه ای در شان و مقام و منزلت او ایجاد گردد و کتابخانه بزرگی ایجاد گردد تا همگان از این عارف عامل محظوظ شوند.


منابع :

  1. محمد دبیر سیاقی- گلستان سعدی- چاپ موعود نور- بهار- 1378

  2. منصور رستگار- مقالاتی پیرامون شعر و زندگی سعدی- دانشگاه شیراز- 1357

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114843