جهان بینی فلسفی حکیم نظامی گنجوی (زمانه)

نظامی

شخصیتهایی که از سوی مردم ایران مفتخر به دریافت لقب "حکیم" شده اند، حکمت (تأله و معرفت) و فلسفه را (حقیقتا) می شناخته اند و اعطای چنین لقبی به آنها به طور تصادفی نبوده است. حتی اگر نتوان چنین شخصیتهایی را به عنوان فیلسوف یا حکیم به معنای دقیق این واژگان در نظر گرفت، باز قضیه ی همین طور است. این سخن در هیچ مورد دیگری همانند حکیم نظامی گنجوی، صادق نیست، کسی که عالی ترین نمونه های ادبیات فارسی را پدید آورد. او گرچه (هیچ گاه) رسالات فلسفی ننوشت، (اما با این حال) نه تنها در استدلال برهانی و علوم عقلانی عصر خود استاد بود، بلکه مرد "دانایی" نیز بود که با "علم حضوری" و نیز تصوف و سنت باطنی ای که تجلی عمده ی حکمت جاویدان است، آشنا بود.
خرد هر کجا گنجی آرد پدید *** ز نام خدا سازد آن را کلید

زمینه و زمانه نظامی

نظامی در زمانی ظاهر شد که علوم اسلامی به مکاتب گوناگون فکری منشعب شده بود. وقتی که او مطالعات خود را شروع کرد، کلام معتزلی از نقطه ی اوج خود به سر آمده و در حال زوال و انحطاط بود. (لکن از سوی دیگر) کلام اشعری، که در دستان شخصیتهایی چون امام الحرمین جوینی و امام محمد غزالی به حد کمال رسیده بود، در حیات خود مرحله ی جدیدی را آغاز کرده است. در سنت شیعی، آثار عمده پیرامون فقه و اصول فقه که عبارت از چهار کتاب شیعه ی دوازده امامی است، زمینه را برای فعالیتهای عقلانی آینده مهیا ساخته بودند. کلام و فلسفه ی اسماعیلی نیز با ظهور شخصیتهایی چون ابوحاتم رازی، حمیدالدین کرمانی و ناصر خسرو به اوج خود رسیده بود. در زمینه ی فلسفه، مکتب مشائی به دنبال تلاشهای نخستین کندی، ایرانشهری و چند تن دیگر، دستی قوی بر دیگر مکاتب موجود داشت.
سنت مشائی که در دستان ستارگانی چون فارابی، ابوالحسن عامری، ابن سینا و شارحان آنها کامل شد، حتی بر مکاتبی مانند مکتب هرمسی و نوفیثاغوری تسلط و تفوق کامل داشت. علوم دینی مانند تفسیر قرآن و حدیث در هر گروه شیعه و سنی دورانهایی سرشار از فعالیت را پشت سر گذاشته بود. در قرن ششم تحقیقات جدی در تمام شعب علوم دینی متداول بود؛ به ویژه درباره ی هرمنوتیک، که به همراه تفاسیر کلامی و فلسفی، تأویلات و تفسیرهای عرفانی جامعی را پدید آورد. در قلمرو ریاضیات و علوم طبیعی، دوره ی فعالیتهای جدی به سر آمده و آثار اساتیدی همچون ابن سینا و ابوریحان بیرونی برای طالبان دانش و معرفت مهیا و فراهم شده بود. دانش آموختگان علوم عقلی، در مراکز آموزشی قادر بودند که خود از دستاوردهای علم ریاضی و نجوم، که در قرن پنجم به اوج خود رسیده بود، استفاده کنند.

اقیانوسی پهناور از علوم

وقتی نظامی، که کودکی با قریحه و استعداد غیر معمول بود، تحصیلات رسمی خود را آغاز کرد، با اقیانوس پهناوری از علوم اسلامی روبرو شد. همان گونه که آثار او نشان می دهد، او به مطالعه ی دینی پرداخت و در فن تفسیر قرآن و حدیث، که زمینه های بنیادین و اساسی علوم اسلامی هستند، به مقام استادی رسید. او در فلسفه و کلام به خوبی وارد بود و با اختلافات موجود آرای عقلی و مکاتب فلسفی آشنا بود. او همچنین سالیانی چند به مطالعه ی ریاضیات پرداخت و علاقه ی ویژه ای به نجوم از خود نشان داد که خود این امر در میان شاعران بزرگ فارسی زبان نادر است. در علومی مانند صرف و نحو، شجره نویسی و تاریخ، به ویژه تاریخ باستان، او به آن چنان شایستگی ای دست یافت که درخور استاد با استعدادی چون اوست.

مکاتب فلسفی همعصر نظامی

در سالهایی که نظامی به سر می برد و اشعار جاودانی خود را تصنیف می کرد، فلسفه ی مشائی در سرزمینهای شرقی جهان اسلام در حال افول بود؛ در حالی که کلام فلسفی امام الحرمین جوینی و امام محمد غزالی در حال شکوفایی بود. یکی از برجسته ترین افراد این مکتب یعنی امام فخر رازی، معاصر نظامی بود. بر عکس، در بخش غربی جهان اسلام، مکتب مشائی بسیار سرزنده و با نشاط به حیات خود ادامه می داد و شخصیتهایی چون ابن طفیل و ابن رشد در حال الحاق شاخه ای به شجره ی غنی سنت فلسفی اسلام بودند؛ شاخه ای که غرب بهره های فراوان از آن گرفت و منبع الهام بسیاری از شخصیتهای عقلانی آن دیار شد. در همان زمان در ایران، مهمترین فعالیت فلسفی، تأسیس یک مکتب فلسفی و حکمی جدید به دست "شیخ اشراق"، شهاب الدین سهروردی بود.
هر دوی این شخصیتها، معاصر بودند و شاید اثری مانند مخزن الاسرار نظامی در آن زمان به عنوان گزارشهای عرفانی فارسی سهروردی نوشته شده است. با این حال، این دو ستاره ی بزرگ همدیگر را نمی شناختند اما آنچه که برای ما در درجه ی اول اهمیت قرار دارد این نکته است که در حالی که حکیم نظامی از طریق نبوغ شاعرانه ی خود، جهان بینی اسلامی ــ ایرانی را توصیف می کرد، حکیم دیگر یعنی سهروردی با به کارگیری گفتمان فلسفی و شهود عقلانی، مسیر جدیدی را به سوی واقعیت غایی نشان می داد. وجود این دو متفکر بزرگ نشانه ی غنای محیط عقلانی قرن ششم است و پاسخی مناسب به آنهایی است که مدعی اند سنت فعالیت عقلانی به دنبال حملات غزالی بر ضد مشائیان متوقف شد.

نظامی حکیمی با استقلال رای

به رغم آشنایی کامل نظامی تقریبا با تمام جوانب علوم اسلامی، از علوم نقلی گرفته تا علوم عقلی، مانند کلام، فلسفه، جهان شناسی و ستاره شناسی (علوم نجوم و هیئت)، صرفنظر از عرفان و تاریخ فلسفه و دین، نمی توان او را پیرو یک مکتب فلسفی و کلامی خاص مانند مشائی یا اشعری به شمار آورد. شاید بتوان گفت که او به دنبال حکمت مبتنی بر ایمان بود، نوعی حکمت که عمیقا ریشه در قرآن دارد، ضمن آنکه کاملا از فلسفه و کلام مشائیان، اشعریان و معتزلیان آگاه بود. نظامی در موضوعاتی مانند ذات الهی، اسمای و صفات و مبدأ انسان همانند استاد فاضل و محققی سخن می گوید که در دوردستها در طریقت روحانی سفر کرده و قادر بوده است تا با چشم درونی خود جهان مجرد و معنوی را مشاهده کند. او در اشعار خود، برای توصیف ذات متعالی و محض خداوند و تجلیات او در تمامی مراتب و سطوح وجود، زبانی را به کار می گیرد که بسیار شبیه زبان متونی است که مشایخ بزرگ عرفان آن را در آثارشان به کار گرفته اند. در مقدمه ی مخزن الاسرار، که مهمترین اثر فلسفی و عرفانی اوست، چنین می گوید:
پیش وجود همه آیندگان *** بیش بقای همه پویندگان
سابقه سالار جهان قدم *** مرسله پیوند گلوی قلم
پرده گشای فلک پرده دار *** پردگی پرده شناسان کار
مبدع هر چشمه که جودیش هست *** مخترع هر چه وجودیش است
خداوند نه تنها خالق به معنای ادبی و کلامی این واژه است، بلکه همان گونه که عرفای عظام اظهار داشته اند، مبدع وجود و سرچشمه ی همه ی تجلیات نیز هست. در این جهان و نیز در تمامی دیگر قلمروهای هستی، هر آنچه که از فیض وجود بهره مند شده است، چیزی جز تجلی اسماء و صفات او نیست.
گر سر چرخ است پر از طوق اوست *** ور دل خاک است پر از شوق اوست

حقایق جاوید حکما و عرفا در کلام نظامی

آنچه از میان استعارات عالی و شاعرانه و تخیلی نظامی پیرامون مباحث فلسفی و کلامی می توان یافت چیزی غیر از حقایق جاویدی که حکما و عرفای مسلمان از آنها سخن گفته اند، نیست. در واقع، پیش از نظامی افرادی که صاحب معرفت بودند، مانند احمد و محمد غزالی و عین القضات همدانی، به طور وسیعی درباره این موضوعات به تفصیل کار کرده بودند. نظامی با تمجید و ستایش از خدای متعال و تفسیر مبدأ (هستی) و تجلیات آن، در بیشتر آثار خود به ویژه در مخزن الاسرار، بحثی جامع از مراتب جسمانی و روحانی پیامبر اسلام ارائه می دهد. نظامی واقعیت باطنی پیامبر را به عنوان عالی ترین نمونه ی خلقت بر می شمارد که بعدها ابن عربی آن را با "انسان کامل" یکی می داند. نظامی در پرداختن به ویژگیهای خاص پیامبر، گسترده ی دانش وسیع خود را از تفسیر قرآن و حدیث نشان می دهد. معدود شاعران پارسی گویی چون نظامی هستند که تفسیری بر ویژگی معنوی پیامبر اسلام از دیدگاه عرفانی نگاشته اند.
تنها در مخزن الاسرار، او معراج پیامبر را در چهار بخش توصیف می کند که هر کدام از آنها تصویری عمیق از جایگاه و مقام پیامبر را نشان می دهد و هر یک در شمار شاهکارهای ادبیات فارسی هستند. نظامی در برخی از آثار دیگرش همچون شرف نامه، اقبال نامه، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون اشعار با شکوه و بسیار زیبایی را تصنیف کرد که در آنها معراج پیامبر را به آسمان توصیف می کند. شاید تصادفی نباشد که عالی ترین و زیباترین مینیاتورهایی که معراج پیامبر را نشان می دهند، متعلق به خمسه ی نظامی است که اکنون در موزه ی بریتانیا نگهداری می شوند. معراج پیامبر نه تنها عمیقترین تجربه در حیات (خود) پیامبر بود بلکه همچون نمونه ی عالی سفر روحانی برای کسانی است که در اسلام نیز متکی بر همین حادثه است؛ چرا که عمق و وسعت وجود انسان از طریق مقامی روشن و آشکار می شود که پیامبر آن را در (شب) معراج خود تجربه کرد.
نظامی به دنبال تفسیر عرفانی خود از حقیقت معراج، با به کار گیری مفاهیم قرآنی از ماهیت انسان از دیدگاه عرفانی سخن می گوید. در مجموعه ای از اشعار زیبا، او انسان را خلیفه الله می نامد لکن برتری او را بر دیگر موجودات به ویژه حیوانات که در سلسله مراتب وجود از دیگر موجودات به او نزدیکتر هستند، نه به دلیل عقل و فراست انسان بلکه بر اثر قدرت او در مهار نفس خود می داند. او در مخزن الاسرار به این نکته اشاره کرده، می گوید:
توسنی طبع چو رامت شود ***سکه ی اخلاص به نامت شود
سر ز هوا تافتن از سروری است *** ترک هوا قوت پیغمبری است

نظامی متفکر اخلاقی و اصلاح طلب اجتماعی

تأکید نظامی بر ضرورت تحصیل تقوی و فضیلت و نیز زیبا ساختن ذات درونی، تصویری از او به عنوان متفکر اخلاقی و اصلاح طلب اجتماعی به معرض نمایش گذاشته است. آنهایی که به آرای عرفانی نظامی توجه کرده اند، همیشه اهمیت تعالیم اخلاقی او را در نظر داشته و ویژگی اخلاقی او را دلیل بر حکیم نامیده شدن او دانسته اند. نظامی نه تنها در جنبه های عقلانی عرفان استاد بود، بلکه همچنین اعمال روحانی و معنوی طریقت عرفانی را دنبال می نمود. به همین دلیل است که او در جریان اصلی سنت اسلامی حکمت قرار می گیرد، سنتی که والاترین شکل فلسفه را تهذیب و تزکیه ی نفس انسان می داند و در واقع آن را شرط لازم تحصیل و تعلیم حکمت و معرفت لحاظ می کند. دیدگاه عرفانی درباره ی جهان، که جهان مادی را فانی و گذران و در عین حال تجلی جهان روحانی می بیند، در سراسر آثار نظامی آشکار و هویداست. او نشانه های قدرت و حکمت خداوند را در همه جا می بیند و آنهایی را که منکر حضور الهی هستند، به باد انتقاد می گیرد. نظامی در برخی از اشعارش حتی از خداوند می خواهد که نظام عالم را درهم بریزد و قدرت خود را در سرتاسر هستی آشکار سازد. می گوید:
طرح درانداز و برون کن برون *** گردن چرخ از حرکات و سکون
صفر کن این برج ز جوقی هلال *** باز کن این پرده ز مشتی خیال
تا به تو اقرار خدایی دهند *** بر عدم خویش گواهی دهند

خدای دیدنی

نظامی صرفا چیزی بیش از تبلیغ دیدگاه عرفانی درباره ی عالم انجام نمی دهد. او تصوف را به دلیل حقیقتی که در قلب آن جای دارد، می ستاید. نظامی در اشعارش اشارات مکرری به اعمال زاهدانه و تأملات عرفای سالک دارد. نظامی در اشعارش در بخشی موسوم به "تصویر عمیقی از دیدگاه درونی خود را نشان می دهد و در شعری زیبا آنها را بیان می دارد:
زان رطب آن شب که بری داشتم *** بی خبرم گر خبری داشتم
آن مه نو کو کمر از نور داشت *** ماه نو از شیفتگان دور داشت
شیفته ی شیفته ی خویش بود *** رغبتی از من ده از او بیش بود
دل به تمنا که چه بودی که روز *** گر شب ما را نشدی پرده سوز
امشب اگر جفت سلامت شدی *** هم نفس صبح قیامت شدی
روشنی آن شب چون آفتاب ***جویم و بسیار نبینم به خواب
همین مطالعه ی نفس و سفر درونی است که باعث می شود تا حقیقت در درون قلب سالک شروع به درخشیدن نماید. نظامی معتقد است افرادی که در این مسیر سفر کنند، حقیقت الهی را مشاهده خواهند کرد و سپس او افرادی را که دیدن خداوند را رد می نمایند، انتقاد می کند:
دیدن او بی عرض و جوهر است *** کز عرض و جوهر از آنسوتر است
دیدنش از دیده نباید نهفت *** کوری آن کس که بدیدن نگفت
دیدن معبود پسندیدنی است *** دیدنی و دیدنی و دیدنی است
همین بینش باطنی جهان روحانی است که ماهیت بی ثبات و گذران جهان مادی را آشکار می کند و جوهر آن را معلوم و روشن می نمایاند که، بر خلاف تصور عموم، واقعیتی مستقل نیست بلکه آیینه ای که حقایق جهان مثالی را منعکس می کند.
خیز و بساط فلکی در نورد *** زانکه وفا نیست در این تخت نرد
نقش مراد از در وصلش مجوی *** خصلت انصاف ز خصلش مجوی
 


منابع :

  1. عبدالحسین زرین کوب- پیر گنجه در جستجوی ناکجا آباد- انتشارات سخن- تهران 1377

  2. نظامی- خمسه نظامی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115438