اعراف از دیدگاه روایات

سلمان فارسی گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که درباره علی (ع) بیش از ده بار فرمود: «تو و اوصیای [یازده گانه] بعد از تو اعراف میان بهشت و دوزخید. داخل بهشت نمی گردد مگر کسی که شما را بشناسد و شما او را بشناسید و داخل دوزخ نمی گردد جز آن که حق شما را انکار کند و شما او را (به رسمیت) نشناسید.» امام باقر (ع) فرمود: «هم ال محمد (علیهم السلام) لا یدخل الجنة إلا من عرفهم و عرفوه و لا یدخل النار إلا من أنکرهم و أنکروه؛ آنان [مردانی که بر اعراف مستقرند] آل محمد (ع) هستند. داخل بهشت نمی گردد جز کسی که حق آنان را بشناسد و داخل دوزخ نمی گردد جز آن که آنان را انکار کند و آنان او را انکار کنند.»
امام باقر (ع) راز اعراف بودن اهل بیت را بیان کرده می فرماید: «عن الثمالى قال سئل ابوجعفر (ع) عن قول الله: و علی الأعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم. فقال ابوجعفر (ع): نحن الأعراف الذین لا یعرف الله إلا بسبب معرفتنا و نحن الأعراف الذین لا یدخل الجنة إلا من عرفنا و عرفناه و لا یدخل النار إلا من أنکرنا و أنکرناه و ذلک أن الله لو شاء أن یعرف الناس نفسه لعرفهم و لکنه جعلنا سببه و سبیله و بابه الذى یؤتی منه؛ ما اعراف هستیم؛ زیرا خداوند جز از راه معرفت ما شناخته نمی شود. اعراف ما هستیم و داخل بهشت نمی گردد جز کسی که ما را [در مقام و جایگاهی که هستیم] بشناسد و ما نیز او را بشناسیم و وارد دوزخ نمی گردد جز آن کسی که ما را انکار کند و ما او را انکار کنیم.» راز سخن این است که اگر خداوند می خواست خود را به مردم بشناساند می توانست و می شناساند، ولی ما را سبب معرفت و راه و در آن قرار داده است تا از در ما اهل بیت وارد شوند.
غیر از اهل بیت (ع) انسان هایی دیگر از اعراف به شمار می آیند؛ امام صادق (ع) می فرماید: «در روز قیامت ما اهل بیت، پاداش کامل شیعیان را می دهیم تا در اعراف بین بهشت و دوزخ در کنار محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین (ع) و پاکان اهل بیت قرار گیرند. آن گاه برخی از شیعیان را می بینیم که در آن عرصه جزو مقصرانند و در سختی قرار دارند. سپس برخی از نیکان شیعیانمان، چون سلمان، مقداد، ابوذر، عمار و مانند آنان را در عصر خودشان و همچنین در هر عصری تا روز قیامت، به سوی مقصران گسیل می داریم تا آنان را برچینند، آن سان که بازشکاری صید خویش را می گیرد، و به جانب بهشت روانه خواهیم داشت.»
امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ای می فرماید: «و نحن أصحاب الأعراف أنا وعمى وأخى و ابن عمى؛ من و عمویم و برادرم و پسر عمویم اهل اعراف هستیم.» در کافى از حضرت صادق (ع) روایت کرده در آیه «و بینهما حجاب و على الأعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم؛ و ميان آن دو [گروه] حايلى است و بر اعراف مردانى هستند كه هر يك [از آن دو دسته] را از سيمايشان مى ‏شناسند.» (اعراف/ 46) فرمود «ابن کوا خدمت امیرالمؤمنین (ع) شرفیاب شد و پرسید "معناى این آیه چیست؟" آن حضرت فرمود "مائیم آن مردان که بر اعراف توقف مى کنیم و یاران خود را از سیماى آنها می شناسیم و ما اعرافى هستیم که شناخته نمی شود خداوند، مگر از راه معرفت ما. و خداوند ما را روز قیامت بر پل صراط می گذارد و کسى داخل بهشت نشود مگر آنکه ما را بشناسد و ما نیز او را بشناسیم و کسى داخل جهنم نمی شود جز آنکه ما را انکار کرده و ما نیز آنها را نشناسیم خداوند تبارک و تعالى اگر می خواست نفس خویش را به مردم مى شناسانید و مردم نیز خدا را شناخته و به سوى او می رفتند لکن خداوند چنان خواسته که ما را صراط و وسیله معرفت خود براى خلایق قرار داده پس هر کس از ولایت ما سرپیچى کرده و یا دیگرى را بر ما برترى دهد از راه خدا دور گشته و سرنگون شده است فانهم عن الصراط لناکبون و به آن جائى که بخواهد برود و در لجنزارها غرق شود و هر کس به سوى ما آید می آشامد از چشمه صافى که به امر پروردگار جاری است و هرگز خشک و نابود نشده و هیچ وقت قطع نخواهد شد."»
ابن بابویه به سند خود از برید بن معاویه عجلى روایت کرده گفت «از حضرت باقر (ع) معناى آیه را سؤال نمودم. فرمود "این آیه در حق این امت نازل شده و مراد از رجال ائمه از آل محمد (ص) است." راوى گفت حضورش عرض کردم "اعراف یعنى چه؟" فرمود "صراطى است میان بهشت و جهنم که هر یک از مؤمنین گناهکار را ما ائمه شفاعت کنیم از آتش جهنم نجات یافته و از صراط بگذرد و هر که را شفاعت نکنیم هلاک خواهد شد."»
عیاشى از حضرت صادق (ع) روایت کرده فرمود امیرالمؤمنین (ع) فرموده «من یعسوب الدین و اول سابقین و خلیفه رسول امین و قسمت کننده بهشت و دوزخ و صاحب اعراف می باشم.» در این مورد روایات زیادى از عامه و خاصه است که می رساند مراد از رجالى که بر صراط توقف می کنند ائمه طاهرین می باشند. و در تفسیر ثعلبى که یکى از مخالفین است از ابن عباس روایت می کند گفت «اعراف مرتبه بالاى صراط است که در آنجا على بن أبی طالب (ع) و جعفر و حمزه توقف کرده و شیعیان خود را از سفیدى صورتشان و دشمنان خویش را از سیاه شدن روى آنها مى شناسند.»
در کافى از بشر بن حبیب روایت کرده گفت «سؤال کردم از حضرت صادق (ع) معنى آیه و "بینهما حجاب و على الأعراف رجال" را فرمود "توقفگاهى است میان بهشت و جهنم در آنجا محمد (ص) و على (ع) و حسن و حسین و فاطمه (ع) و خدیجه کبرى توقف نموده اند و می گویند کجا هستند دوستان و شیعیان ما؟ جمعى پیش آیند که اسامى آنها و پدرانشان را می دانند دست آنان را گرفته و داخل بهشت گردانند."»

اعرافیان از نگاه روایات
بررسى آیات سوره ی اعراف نشان مى دهد که دو گونه صفات مختلف و متضاد براى این اشخاص ذکر شده است: «و بینهما حجاب و على الأعراف رجال یعرفون کلا بسیمئهم و نادوا أصحاب الجنة أن سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون* و إذا صرفت أبصارهم تلقاء أصحاب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین* و نادى أصحاب الأعراف رجالا یعرفونهم بسیمئهم قالوا ما أغنى عنکم جمعکم و ما کنتم تستکبرون* أ هؤلاء الذین أقسمتم لا ینالهم الله برحمة ادخلوا الجنة لا خوف علیکم و لا أنتم تحزنون؛ و میان آن دو [گروه] حجابى است، و بر اعراف مردانى [والا مقام] هستند که هر دو [گروه] را از سیمایشان مى شناسند، و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده و به آن امید بسته اند، آواز مى دهند که: سلام بر شما. و چون چشمشان به جانب دوزخیان گردانده شود، گویند: پروردگارا! ما را با ستمکاران قرار مده. و اهل اعراف مردانى را که آنان را از سیمایشان مى شناسند، ندا دهند و گویند: آیا اینانند کسانى که سوگند یاد مى کردید که خدا آنها را مورد رحمت خود قرار نمى دهد؟ [آن گاه به مؤمنان گویند:] به بهشت در آیید، نه بیمى بر شماست و نه اندوهگین مى شوید.» (اعراف/ 46- 49)
در آیه اول و دوم، افرادى که بر اعراف قرار دارند چنین معرفى شده اند که آرزو دارند وارد بهشت شوند ولى موانعى آنها را جلوگیرى کرده است، به هنگامى که نگاه به بهشتیان مى کنند بر آنها درود مى فرستند، و مى خواهند با آنها باشند، اما هنوز نمى توانند، و به هنگامى که نظر به دوزخیان مى افکنند، از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه مى برند. ولى از آیه سوم و چهارم استفاده مى شود که آنها افرادى با نفوذ و صاحب قدرتند، دوزخیان را مؤاخذه و سرزنش مى کنند و به واماندگان در اعراف کمک مى نمایند که از آن بگذرند و به سر منزل سعادت برسند.
روایاتى که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده نیز ترسیمى از دو گروه متضاد مى کند، در بسیارى از روایات که از ائمه اهل بیت (ع) نقل شده مى خوانیم: «نحن الاعراف؛ مائیم اعراف» یا «آل محمد هم الاعراف؛ خاندان پیامبر (ص) اعرافند.» و مانند این تعبیرات. و در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم: «هم اکرم الخلق على الله تبارک و تعالى؛ آنها گرامى ترین مردم در پیشگاه خدایند.» و یا «هم الشهداء على الناس و النبیون شهدائهم؛ آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند.» و روایات دیگر که حکایت دارد آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگانند. ولى دسته دیگرى از روایات مى گوید: «آنها واماندگانى هستند که بدیها و نیکیهایشان مساوى بوده است یا گنهکارانى هستند که اعمال نیکى نیز داشته اند.» مانند حدیثى که از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «هم قوم استوت حسناتهم و سیئاتهم فان ادخلهم النار فبذنوبهم و ان ادخلهم الجنة فبرحمته؛ آنها گروهى هستند که حسنات و سیئاتشان مساوى است، اگر خداوند آنها را به دوزخ بفرستد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد به برکت رحمت او است.» روایات متعدد دیگرى در تفاسیر اهل تسنن از "حذیفه" و "عبدالله بن عباس" و "سعید بن جبیر" و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است.
در همین تفاسیر نیز مدارکى بر اینکه اهل اعراف، صلحاء و فقها و علما و یا فرشتگان هستند دیده مى شود. گرچه ظاهر آیات و ظاهر این روایات در ابتدا متضاد به نظر مى رسد، و شاید همین امر سبب شده است که مفسران در این باره اظهار نظرهاى متفاوت و گوناگون کنند، اما با دقت روشن مى شود که نه در میان آیات و نه در میان روایات تضادى وجود ندارد، بلکه همه یک واقعیت را تعقیب مى کنند. توضیح اینکه از مجموع آیات و روایات چنین استفاده مى شود که اعراف گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاویدان است، طبیعى است که افراد نیرومند و قوى یعنى صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مى کنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند در این مسیر وامى مانند.
همچنین طبیعى است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاههاى سخت همانند فرماندهانى که در اینگونه موارد در آخر لشکر راه مى روند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مى کنند تا به کمک ضعفاى مومنان بشتابند و آنها که شایستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهایى یابند. بنابراین در اعراف، دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایان بزرگى که در همه حال یار و یاور ضعیفانند، بنابراین قسمت اول آیات و روایات اشاره به گروه نخستین یعنى ضعفا است و قسمت دوم اشاره به گروه دوم یعنى بزرگان و انبیاء و امامان و صلحا.
در بعضى از روایات نیز شاهد این جمع به خوبى دیده مى شود مانند روایتى که در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «الاعراف کثبان بین الجنة و النار و الرجال الأئمة یقفون على الاعراف مع شیعتهم و قد سبق المؤمنون الى الجنة بلا حساب؛ اعراف تلی (جایگاه بلندی) است میان بهشت و دوزخ و مردانی که بر آن توقف دارند عبارتند از پیشوایان معصوم (ع) که همراه شیعیان گنه کار بر اعراف ایستاده اند و این در حالی است که مؤمنان پارسا پیش از آنان وارد بهشت شده اند. در این حال ائمه (علیهم السلام) به آن گروه از شیعیان گنه کار گویند: به برادران خود بنگرید چگونه بدون حساب وارد بهشت شده اند.»
مقصود از آیه ای که می فرماید: «سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون» (اعراف/ 46) همین گروهند که هنوز وارد بهشت نشده ولی آرزوی آن را دارند. سپس به آنان گفته می شود به دشمنان خود که در دوزخ جا گرفته اند بنگرید و این است معنای «و إذا صرفت أبصارهم تلقاء أصحاب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین؛ شیعیان گنه کار وقتی به اهل دوزخ می نگرند هراسان گویند پروردگارا ما را با ستمگران یک جا قرار مده.» در این هنگام اصحاب اعراف (ع) گروهی را که با نشانه هایشان می شناسند مخاطب ساخته می گویند: «ما أغنی عنکم جمعکم فی الدنیا وما کنتم تستکبرون؛ آنچه در دنیا گرد آورده بودید و به آن فخر و تکبر می کردید شما را بی نیاز نساخت.» آن گاه به دیگر دوزخیان که با آنان دشمنی می ورزیدند گویند: این گروه از شیعیان گنه کار ما هستند که شما در دنیا سوگند یاد می کردید که رحمت الهی شامل حالشان نخواهد شد. سرانجام به گروه یاد شده (گنه کاران) گویند: «ادخلوا الجنة لا خوف علیکم ولا أنتم تحزنون؛ داخل بهشت گردید که هیج ترس و اندوهی بر شما نیست.» (اعراف/ 49)
گفتنی است که، طایفه سوم یعنی شیعیان گناه کار به مقتضای جمع میان روایات همان کسانی هستند که فرمان خداوند را انتظار می کشند که یا بر آنان ببخشاید یا کیفرشان کند. از این رو شیخ مفید هماهنگ با صدوق می نویسد: «در حدیث آمده است که خداوند تعالی در اعراف گروهی را ساکن می کند که کردار نیکشان از سویی بدون کیفر نیست، و از سوی دیگر استحقاق جاوید ماندن در دوزخ را ندارند. البته امیدوار فرمان "مرجون لأمر الله" (توبه/ 106) خدا هستند و قابلیت شفاعت دارند. اینان همواره بر اعراف خواهند ماند تا شفاعت پیامبر و امیر مؤمنان و ائمه (ع) شامل حالشان گردد و به بهشت وارد شوند.» شبیه همین مضمون در تفاسیر اهل تسنن از حذیفه از پیامبر (ص) نقل شده است.
نکته ای که در موضوع زندگی در جهان باقی باید به آن توجه نمود این است که، سخن درباره جزئیات رستاخیز و خصوصیات زندگى در جهان دیگر درست به این مى ماند که ما از دور شبحى ببینیم و آن را توصیف کنیم در حالى که آن شبح با زندگى ما تفاوت بسیارى دارد و ما تنها با الفاظ محدود و نارساى خود مى توانیم اشاره کوتاهى به آن کنیم. نکته قابل توجه دیگر اینکه زندگى در جهان دیگر بر اساس الگوهایى است که از این جهان گرفته مى شود در مورد اعراف نیز همین گونه است زیرا در این دنیا مردم سه گروهند، مومنان راستین که در پرتو ایمان به آرامش کامل رسیده اند و از هیچگونه مجاهدتى دریغ ندارند، و معاندان و دشمنان لجوج حق که به هیچ وسیله به راه نمى آیند، و گروه سومى که در گذرگاه صعب العبورى میان این دو گروه قرار گرفته اند و بیشتر توجه رهبران راستین و پیشوایان حق نیز به آنها است که در کنارشان بمانند و دستشان را بگیرند و از مرحله اعراف مانند نجاتشان دهند تا در صف مومنان حقیقى قرار گیرند. و از اینجا نیز روشن مى شود که دخالت انبیاء و امامان در وضع این گروه در قیامت همانند دخالتشان در زمینه رهبرى در این دنیا هیچگونه منافاتى با قدرت مطلقه پروردگار و حاکمیت او بر همه چیز ندارد، بلکه هر چه آنها مى کنند به اذن و فرمان او است.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 223

  2. سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 2 صفحه 409

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏6 صفحه 188

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115612