هویت و اقتدار دینی در دین سیک

سیک کیست؟

بنا به نوشته کتاب راهت ماریادا (راهنمای شیوه زندگی سیک ها)، سیک کسی است که دین او شامل اعتقاد به یک خدا، ده گورو، کتاب گوروگرانت صاحب و دیگر نوشته های مقدس دین سیک باشد. به علاوه، باید به ضرورت و اهمیت امریت معتقد باشد. کلمه سیک به معنی متعلم یا مرید یک استاد روحانی یا گورو است. از نظر سیک ها، کلمه گورو به معنی خدا، هر یک از 10 انسان استاد از گورو نانک (1539-1469) تا گورو گوبیندسینگ (1708-1666) و نیز گورو گرانت صاحب، (کتاب مقدس سرودهای دینی در یک مجلد مشتمل بر 1430 صفحه)، به کار می رود. از آنجا که سیک ها به همه ادیان احترام می گذارند، دین آنها درصدد تبلیغ جهت جذب افراد نیست. اگر چه گرویدگان معدودی از کشورهای غربی وجود دارند، ولی اکثریت وسیع سیک ها در هر قاره ای که امروزه زندگی می کنند، در یک میراث مشترک فرهنگی سهیم اند. منشأ همه آنها از پنجاب در شمال شرقی هند است؛ همگی به زبان پنجابی سخن می گویند؛ و همه جنبه های زندگی آنان از هنجارهای فرهنگی پنجابی متأثر گشته یا در آن قالب شکل گرفته است. از سال 1947، که پنجاب میان پاکستان و هند تقسیم شد، این ایالت پنجاب هند بود که سیک ها در آن هویت می یافتند. هنگام بررسی تصمیم های اخلاقی سیک ها، به خصوص تصمیم های مربوط به زندگی خانوادگی، باید این عامل فرهنگی را در نظر داشت. بسیاری از ارزشهای معمول در میان سیک ها (مانند مهمان نوازی)، با پیروان سایر ادیان شبه قاره هند مشترک است. مثلا حفظ و ارتقاء آبروی خانوادگی یک دغدغه همیشگی است. سوء رفتار، بخصوص سوء رفتار جنسی یک زن چه واقعی باشد چه تخیلی موجب بی آبرویی تمام خانواده است. در قرن بیستم بسیاری از هندیان مهاجرت کردند. اگرچه سیک ها تنها 9/1 درصد جمعیت هند را تشکیل می دهند، ولی در میان هندیان مهاجر در غرب، درصد سیک ها به مراتب بیشتر است. در بریتانیا، احتمالا تعداد سیک ها از هندوان بیشتر است. در کانادا نیز، سیک ها جامعه بزرگی را تشکیل می دهند. نسل جوانتر سیک ها، در نتیجه جابجایی خانوادگی، با موضوعاتی روبروست که احتمالا با موضوعات مبتلا به والدین شان در همین سن تفاوت دارد. مسئولیت تصمیم گیری به طور سنتی به عهده اعضای سالمند خانواده است. آنها در واقع از فشارهای اجتماعی برای همرنگ سازی در درون جامعه سیک واقفند. و این فشار احتمالا تعیین کننده رفتارها و اندرزهای آنهاست. در یک خانواده سیک، در مقایسه با بسیاری از خانواده های غیر آسیایی تبار، برخی تصمیمات مهم کمتر یک موضوع فردی تلقی می شود. انتخاب شغل، و بخصوص انتخاب همسر، دل مشغولی های خویشاوندان مسن تر است. رفتارهای سنتی از نظر سن، جنس و وظایف مبتنی بر جایگاه شخص اغلب با پیش فرض ها و ارزش های غیر آسیایی معاصر مباینت دارد. برای سیک های جوان مقیم غرب، که در محیطی بسیار دور از پنجاب، با انتخاب های اخلاقی روبرو هستند، و برای کسانی که با آن انتخاب ها در تماس هستند، تمییز میان سنت های قدیمی منطقه ای از یک سو، و اصول دینی سیک، از سوی دیگر، مفید است. مثلا، ممکن است سنت های خانوادگی به پسران و دختران حکم کند که با اعضای زات (یعنی کاست)، خود ازدواج کنند. درصورت سرپیچی از این دستور که بسیاری از سیک ها مایلند چنین کنند نه تنها تعالیم سیک را ترک نگفته اند، که در واقع بر طبق آنها نیز عمل کرده اند. کسانی که زندگی روزمره شان استمرار در ذکر خدا است، با افعال خود اراده خدا را بیان می دارند. این پیام نورانی گوروهاست که در گوروگرانت صاحب، کتاب مقدسی که گاهی نیز آدی گرانت نامیده می شود، آمده است. سیک ها باید متذکر باشند، صادقانه کار کنند، و آنچه را به دست می آورند، تقسیم کنند. خودمحوری باید جای خود را به خداجویی گورموک بدهد. گورموک کسی است که شهوت، خشم، آز دلبستگی به امور دنیوی و غرور را از خود دور کرده است. سیک ها باید در برابر وسوسه اعراض از مسئولیت های دنیوی مقاومت نمایند؛ و باید بکوشند که چون نیلوفر زندگی کنند، که پای در گل دارد، اما به آن آلوده نیست. از آنجا که برخی از ارزش ها، جزئی اساسی از جامعه هند بوده و هست، گوروها بر آنها تأکیدی ننموده اند. بنابراین، یک سیک می داند که باید نسبت به بیگانگان مهمان نوازی کرده و به سالمندان احترام بگذارد. نظر به اینکه تبعیض مبتنی بر کاست و تدین مسائل متداولی بودند، گورونانک و جانشینان او بی وقفه اعلام داشتند که تمایزات ناشی از کاست و تشریفات سطحی، انسان را از جاده اتحاد روح با خدا منحرف می سازد. این تأکید بر بعض جنبه های رفتار را نباید بدان معنی دانست که دیگر ارزش ها اهمیت کمتری دارند. ممکن است رفتار سیک ها از بعض تألیفات و احادیث که در گوروگرانت صاحب نیست، مهم باشد. از جمله این موارد، وارهای بای گورداس (قدیس معاصر چهار گورو)، و داستانهای متعدد از زندگی گورونانک، موسوم به جانام ساکی، است. مطالب موجود در گورو گوبیند صاحب، شامل داسام گرانت، و نیز شرح قهرمانی ها و شهادت سیک های مؤخر، در همین حد الهام بخش بوده است. از زمان گورو گوبیندسینگ (متوفی به سال 1708 میلادی)، راهت نامه هایی، مانند راهت نامه بای چائوپاسینگ، و پرم سومارگ، منتشر می شده است. این مجموعه ها نحوه رفتار و سلوک سیک ها را تجویز می نمایند. به منظور تصمیم گیری درباره موضوعاتی چون فرد، شرکت، و رفتارهای اخلاقی و آیینی، سیک ها می توانند از جدیدترین این رفتار نامه ها که تحت عنوان راهت ماریادا منتشر گشته، استفاده کنند. این کتاب با تصویب نهاد مرکزی مشورتی سیک ها در سال 1945 به زبانهای پنجابی و انگلیسی انتشار یافت. معدود مطالعات جامع پیرامون موضوعات اخلاقی سیکیسم، که تاکنون انجام گرفته، به بسیاری از موضوعات اصلی، بسیار پیچیده و اختلاف برانگیز، مانند جنگ هسته ای، نپرداخته است. این موضوعات مستلزم توجه جدی و اندیشمندانه و درک واقعی از سوی واعظان است. جیانی ها و گرانتی ها، یعنی کسانی که در گوردوا ها به عنوان مراجع دینی محسوب می شوند، اغلب سنت گرایانی هستند که به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشته، با محظورات کسانی که در غرب پرورش یافته اند، آشنا نیستند. بسیاری از سیک ها، اعم از پیر و جوان، بر اساس رهنمودهای استادان روحانی مورد احترام، که به سانت شهرت دارند، عمل می کنند. اگرچه تجربه مستقیم سانت ها از پیچیدگی های زندگی برخی از پیروان خود بسیار ناچیز است، ولی آنها خود به احکامی که صادر می کنند، اعتقاد کامل دارند. بعضی موضوعات اخلاقی، مانند سقط جنین، مرگ بی درد، هم جنس گرایی علنا مورد بحث و مناظره دانشمندان قرار نگرفته است. اما موضوعات دیگری، که آنها نیز برای هویت سیک ها حائز اهمیتی اساسی است، مانند بریدن مو، یا دود کردن سیگار، مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در مورد سیگار، از نتایج تحقیقات جدید پزشکی برای تأیید حرمت دینی سیگار استفاده می شود. در حال حاضر، دغدغه های اغلب سیک ها از وضعیت دشوار سیک ها در هند است. این بدان معنی است که مسائل اخلاقی اختلاف برانگیز احتمالا تا این حد مورد توجه قرار نمی گیرد. اما پیاراسینگ سامبی و گوبیندسینگ مانسوکانی پاسخ سیکیسم به موضوعات مهم معاصر را فراهم آورده اند.

اقتدار دینی در آیین سیک

از نظر گورونانک حقیقت جهان به دینی و غیر دینی تقسیم نمی شود. از نظر او نظم سیاسی و اجتماعی از نظم جهانی، تفکیک ناپذیر است؛ یعنی نوعی هماهنگی الهی، یا دارما، وجود دارد که در آن هر جزئی نقش خود را ایفاء می کند. انسانهایی که خدا را فراموش می نمایند، از قدرت زمینی سوء استفاده می کنند. موضوع اصلی، موضوعی دینی و نه سیاسی است. خدایان اقیانوس و پادشاهانی با کوه هایی از ثروت با حشره ای برابر نیستندکه در قلب خود هرگز خدا را فراموش نمی کند. اما ممکن است ستم پادشاهان کیفری باشد که خدا برای آنان که خدا را فراموش کرده اند، مقدر ساخته باشد. گورونانک شاهد تهاجم بابر به هند بود، چقدر برای اسراء سخت است. هرگز به خدا فکر نکردند اینک فراغتی ندارند تا در آن خدا را به یاد آورند. همه اقتدار در نهایت از آن خداست. از قیاس رفتار سیک ها در قبال امور دینی شان، می توان چنین تصور نمود که پادشاهی را مردود می دانستند و دموکراسی را تأیید می کردند. در واقع، گوروها سوء استفاده از پادشاهی، و نه خود نظام پادشاهی، را همواره مورد انتقاد قرار می دادند. پس از مرگ گورو گوبیندسینگ در سال 1708 میلادی، بسیاری از پیروان او به دور باندابهادر، جانشین منصوب او حلقه زدند، و با او هم همچون پادشاه رفتار کردند. در طول قرن 18، سیک ها اعضای مثال هایی بودند که هریک رئیسی با قدرتی کم و بیش در حد یک امیر داشت. سیک ها در این گروههای نظامی به جنگ می پرداختند. مهاراجه رانجیت سینگ، که از هم عصران خود در کسب قدرت موفق تر بود، از سال 1799 تا 1839 میلادی بر پنجابی متحد حکم راند. اگرچه برخی این دوره را عصر طلایی نظام حکومتی سیک تلقی می کنند، ولی از نظر دیگران دوره مهاراجه رانجیت سینگ، دوره ای است که در آن سیکیسم خصایص مشخصه خود را از دست می دهد و به درون هندوئیسم افول می کند. تفاوت میان دوران حکومت او و حکومت حاکمان قرن 18، اختلافی در مقدار بود و نه در نوع.

ثقات و چهره های مقتدر دینی در آیین سیک

اقتدار از آن خداست. نظر به اینکه گورو انحصارا واسطه ای است میان خدا و انسانها، پس گورو غایت اقتدار انسانی است. در دوران حیات 10 گوروی سیک، پیروان آنها این اقتدار دینی را به رسمیت می شناختند؛ این اقتدار در گونه ای از حاکمیت، که شباهت تامی به حاکمیت حکومت های مغول داشت، تجلی می یافت. هنگامی که گورو بار می داد، چوری (نماد اقتدار) را در بالای سر او تکان می دادند. حداقل از زمان گورو ارجن دو، نمایندگانی، موسوم به مسند، ادارهء امور مؤمنان را در منجی ها به عهده داشتند. این روش انعکاسی از سبک حکومتی امپراتوری مغول بود، و تا زمان الغای آن توسط گورو گوبیندسینگ، تداوم داشت. هارگوبیند، با پذیرش مقام گورویی در سال 1606 میلادی، رهبری نظامی را بر عهده گرفت؛ به عبارت دیگر میری، و پیری را که نماد آنها دو شمشیر بود، عهده دار گردید. در واقع گورو یک ساچه پادشاه، یا امپراتوری راستین بود. در سال 1699، گوروگوبیندسینگ الگوی جدیدی از قدرت ایجاد کرد. از آن به بعد، مقام گورویی نه تنها به شخص او که به خالصه او نیز اعطاء می شد. خالصه شامل تمام سیک هایی بود که عمل امریت را انجام داده، مسئولیت ها و نشانه های هویت را که از آنها خواسته می شد، پذیرفته بودند. از زمان فوت گورو گوبیندسینگ، در سال 1708، مجموعه سرودهای دینی، یعنی آدی گرانت به عنوان یک گورو شناخته شده و گورو گرانت صاحب نام گرفت. با گورو گرانت صاحب، با تمامی نشانه های ظاهری، احترام، که برای بالاترین مراجع دینی مقرر است، رفتار می شود. مثلا اغلب خانواده های سیک یک مجلد کامل از این کتاب را در خانه ندارند، زیرا لازم است یک اتاق طبقه بالا به این کتاب، به عنوان گورو، اختصاص داده شود. قرائت روزانه بخش های انتخابی این کتاب، به عنوان حکم گورو برای آن روز، پذیرفته است. تلقی جایگاه گورو برای خالصه یا پنت کمتر مورد تأکید قرار گرفته است. اما گورماتا، یعنی تصمیمی که با اجماع نظر در برابر گوروگرانت صاحب اخذ شده باشد، لازم الاتباع است. این روش بخصوص در مورد هر گورماتایی که دراکال تخت ساختمانی در مقابل معبد طلایی در امریتسار اخذ شود، و طی یک حکم نامه خطاب به همه سیک ها صادر گردد، مجری است. در یک مورد اخیر، حکم نامه ای که در سال 1978 صادر شد، همه سیک ها را موظف می ساخت که فرقه سانت نیرانکاری را تحریم نمایند. در زمانهای بحران در قرن 18، دال خالصه در امریتسار گرد می آمد، و براساس هر گورماتایی که صادر می گشت، عمل می نمود. اکال تخت، اولین اریکه قدرت است، اما سیک ها چهار "تخت"، دیگر را نیز به رسمیت می شناسند. برای مقاصد دینی، مانند انجام کانده دی پاهول، یعنی مراسم پذیرش در دین، که از سال 1699 به وسیله گورو گوبیندسینگ مرسوم گشت، پنج پیاره، یعنی پنج عزیز، یا پنج سیک معروف به راست آیینی و حسن عمل، تمثیل اقتدار تلقی می شوند. در گوردوارا همه برابرند، اگرچه تنها کسانی که در خواندن خط گورموکی مهارت دارند و می توانند کتابهای مقدس را در جمع بخوانند، به عنوان قاری گوروگرانت صاحب عمل می کنند. جیانی، عنوان احترام آمیزی است که فقط به سیک های متخصص در تفسیر گوروگرانت صاحب اطلاق می شود. در سیکیسم روحانیت وجود ندارد. درک این نکته، بخصوص در این ایام که رسانه ها و بسیاری از سیک ها کلمات "روحانی" و حتی "روحانی اعظم" را در مورد این دین به کار می برند، حائز اهمیت است. عبارت "روحانی اعظم" معمولا" به جاتدار (رهبر پنج پیاره) در اکال تخت، در امریتسار، اشاره دارد. سانت یک استاد دینی است که پیروان را به دور خود جمع می کند. بعض سانت ها نفوذ عمیقی بر دین و سیاست سیک دارند. سانت جارنائیل سینگ بیندرانواله، در هند، و سانت پوران سینگ (کری چوواله بابا)، در بریتانیا، نمونه هایی بسیار متفاوت در ایام اخیر است. اگرچه انتخاب متصدیان مشاغل در کمیته های مدیریت گوردوارا به گونه ای آرمانی از طریق اجماع نظر سانگات نجام می گیرد، ولی ترکیب این کمیته ها، با در نظر گرفتن بهترین روش کار، در گورواراها متفاوت است. در تعیین ترکیب مدیریت یک گوردوارا از پیروان یک سانت، نظر سانت نهایی است.

تکالیف و وظایف رهبران در آیین سیک

بر طبق نظر گورونانک، هم حاکم و هم محکوم باید منضبط باشند. کسب قدرت و لذت موجب گمراهی شده، برخورد منافع را در پی خواهد داشت. حاکم بیش از همه وظیفه اجرای عدالت را بر عهده دارد. حاکم باید درستکار باشد. گوروگوبیندسینگ این مطلب را در ظفرنامه خود خطاب به امپراتور اورنگ زیب مورد تأکید مجدد قرار داده، او را به خاطر بی ایمانی ونقض سوگند مورد نکوهش قرار می دهد. هنگامی که دهمین سیک درگذشت، سیک ها رهبران سیاسی داشتند؛ گوروپانت مراقب بود که آنها قدرت دینی به دست نیاورند، زیرا گوروگرانت صاحب رهبر دینی آنها بود. در قرن نوزدهم مهاراجه رانجیت سینگ به پنجابی مستقل حکم می راند که یک کشور سیک نبود، اما محلی بود که در آن مردم آزاد بودند مطابق هر دینی عمل کنند. او نیز، چون هر حاکم دیگری، اعم از سیک یا غیر آن، در صورت سوء استفاده از قدرت، مورد محاجه قرار می گرفت. از نظر سیکیسم، آرمان کشتریا، یا حاکم راگوروامارداس بیان داشته است: "تنها آن کس کشتریا است که در اعمال خیر دلیر است. او خود را از خیر خواهی و دستگیری منفک نخواهد کرد. در درون مزرعه ای که به دور آن حصاری از عدالت کشیده شده، او بذری می افشاند که نفع همگان را به بار خواهد آورد".

تکالیف و وظایف رعایا در آیین سیک

سیک ها باید همواره قانون را رعایت کنند، مشروط بر آنکه بر اصول سیک منطبق باشد. اما هنگامی که ظالمی قدرت را در دست داشته باشد، سیک ها تشویق می شوند که در مقابل ستم بایستند. ممکن است اقدام نهایی مستلزم مقاومت مسلحانه باشد. متأسفانه ممکن است اعمالی که یک سیک، خشونت موجه علیه رژیمی ستمگر که در غیر این صورت در قدرت استوار است تلقی می نماید، از نظر دیگران، اعم از سیک یا غیر آن، تروریسم غیر مسئولانه باشد. قتل خانم ایندیرا گاندی، نخست وزیر هند، در 31 اکتبر 1984، در خلال مبارزات سیک ها برای خودمختاری بیشتر در ایالت پنجاب، عملی از این نوع بود. اما نمونه ای مثبت، گورو تگ بهادر (75-1621) بود، که برای آرمان برهمین های کشمیری در نزد حاکمان مغول شفاعت نمود. قتل او به مثابه مرگ در راه آزادی دینی تلقی می شود. یک روش مناسب برای جلب توجه دیگران به وجود ظلم، مورچا، یعنی اعتراض عمومی است. نمونه ای از این روش، اعتراض مسالمت آمیز سیک ها به وجود سوء استفاده و فساد در مدیریت گوردوارا بود. این امر موجب تصویب قانون گوردوارای سیک ها در سال 1925 گردید. به همین ترتیب، در دهه 1960، سیک ها دست به اقداماتی زدند که موجب دستگیری آنها گردید، آنها خواستار ایالتی بودند که در آن به زبان پنجابی به عنوان زبان رسمی شناخته شود. در بریتانیا نیز سیک ها با موفقیت با تبعیض قانونی علیه کسانی که دستار بر سر می بستند، مبارزه کردند. اما در سال 1982، مثلا"، دادگاه استیناف حکم کرد که رئیس مدرسه با امتناع از پذیرش شاگردی که دستار به سر دارد، قانونی را نقض نمی کند.


منابع :

  1. النور نسبیت- اخلاق در شش دین جهان بخش سیکیسم- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115798