درها و درکات دوزخ (کافران)

نخست از دوزخیان شروع می کند و می گوید: «و سیق الذین کفروا إلی جهنم زمرا؛ آنها که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند!» (زمر/ 71) چه کسانی آنها را می رانند؟ فرشتگان عذاب که مامورند آنها را تا مقابل درهای دوزخ ببرند، شبیه این تعبیر در آیه 21 سوره ی ق نیز آمده است: «و جاءت کل نفس معها سائق و شهید؛ هر انسانی در صحنه قیامت وارد می شود در حالی که همراه او کسی است که او را می راند و شاهد و گواهی.» تعبیر به "زمر" به معنی گروه اندک، نشان می دهد که آنها در دسته های کوچک و پراکنده به سوی جهنم رانده می شوند. "سیق" از ماده ی"سوق" به معنی حرکت دادن است.
سپس می افزاید: «حتی إذا جاؤها فتحت أبوابها و قال لهم خزنتها أ لم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم آیات ربکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا؛ این امر ادامه پیدا می کند تا هنگامی که به دوزخ می رسند در این موقع درهای دوزخ گشوده می شود و نگهبانان دوزخ از روی ملامت به آنها می گویند: آیا پیامبرانی از شما نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» (زمر/ 71) از اینکه در اینجا فرمود درهای آن باز می شود معلوم می شود درهای متعددی دارد. آیه ی «لها سبعة أبواب؛ برای آن هفت در است.» (حجر/ 44) به این معنا تصریح می کند.
در اینجا لفظ «فتحت» جواب «اذا» است تا اشاره به این باشد که درهای جهنم قبل از رسیدن به آنها بسته است همانند درهای زندانها هنگامی که نزدیک آن می رسند، آنگاه که اهل جهنم به درها می رسند ناگهان به روی آنان گشوده می شود، و این مشاهده ناگهانی وحشت بیشتری در آنها ایجاب می کند، اما قبل از هر چیز در زیر رگبار ملامت خازنان دوزخ قرار می گیرند که به آنها می گویند تمام اسباب هدایت برای شما فراهم بود.
به خلاف درهای بهشت که قبل از رسیدن اهل بهشت آن درها باز است. و وجه مطلب این است که انسان بعد از آفرینش آدم از خاک که از آسمانها و زمین ها و سجین و علین در زمین بدنش جمع شده آدم را در بهشت دنیا جا می دهد، پس آدم انسان از اول خلقتش در بهشت است و در نتیجه درهای بهشت از اول خلقت آدم بر او باز است، او داخل در آن بهشت است، از آنجا جز با عصیان و گناه خارج نمی شود، ولی درهای جهنم بسته است، چون جهنم و درهای آن ضد فطرت آدم است همیشه بر او بسته است مگر آن وقت که از بهشت بیرون رود و به سوی آتش سوق داده شود، آنگاه که به سوی آتش سوق داده شود درهای آتش بر او باز می شود. و لذا خدای تعالی در هیچ یک از آیات دخول را به درهای بهشت نسبت نداده، در حالی در بیشتر آیات دخول را به درهای جهنم نسبت داده است. درهای هفتگانه دوزخ، هر گروهی از دری وارد می شود، و «درها» به معنی درهای عذاب است که هر بخشی از جهنم متضمن گونه ای عذاب است.
در الخصال از امام صادق از جدش (ع) آمده است:«دوزخ را هفت در است، دری که فرعون و هامان و قارون از آن وارد شوند، و دری که مشرکان و کافرانی از آن درآیند که به اندازه چشم بر هم زدنی مؤمن نشده اند، و دری که بنی امیه از آن درآیند و مخصوص آنهاست و همان باب لظی (در شعله های سرکش، به طبقه پنجم دوزخ) باشد، و در سقر (طبقه سوم دوزخ) است، و در هاویه (طبقه ششم دوزخ) است که هفتاد خزان بر آنها آتش دمد و هر بار که هفتاد خزان آتش دمید، لهیبی سخت بر آنها دمد که به مدت هفتاد خزان بر فراز آن فواره آتش پرتابشان کند، سپس هم چنان هفتاد خزان بر آنها آتش دمد و همواره بدین سان جاودانه و همیشه در دوزخ بمانند، و دری که آنان که نسبت به ما کینه ورزیدند و با ما جنگیدند و ما را تحقیر کردند از آن درآیند، و همانا به راستی، از بزرگترین و آتش خیزترین درها باشد.»
در مورد این حدیث شایان اشاره است که کسانی که ذکر شده اند برجستگان ملازم درهای هفتگانه بوده اند وگرنه هر کس که در عمل با آنها تجانس داشته نیز با آنها وارد دوزخ می شود، و ذکر کلمه «هفتگانه» برای بیان تخصیص و فزونی درهاست نه منحصر بودن آنها بدین هفت در و آن گروه ها.
بعضی قائلند که درهای هفتگانه جهنم اشاره به صفات ذمیمه نفسانیه هفتگانه است که (کبر و بخل و حرص و شهوت و حسد و غضب و کینه) می باشند و اینها درهای جهنم اند و هر کس داخل آن شود لابد از یکی از این درها داخل می شود و اگر بخواهد داخل نشود به ناچار باید خود را از این صفات تزکیه کند و نفس را از آنها تخلیه نماید.
هنگامی که هر یک از گروه ها از در مخصوص به خود درآید نگهبانان دوزخ با آنان با سرزنش و پرسش روبرو شوند. پیامبرانی از جنس خود شما همراه با آیات پروردگارتان و با انذار و اعلام خطرهای مستمر و پی در پی و تلاوت آیات به طور پی گیر و مداوم به سراغ شما آمدند. با این حال چگونه این تیره روزی دامان شما را گرفت؟ و به راستی این گفتگوی خازنان دوزخ از دردناکترین عذابها برای آنها است که به هنگام ورود در جهنم (به جای خوش آمد بهشتیان) با آن روبرو می شوند.
به هر حال آنها با یک جمله کوتاه و دردآلود به آنها پاسخ داده «قالوا بلی و لکن حقت کلمة العذاب علی الکافرین؛  می گویند: آری پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند و به قدر کافی انذار کردند، ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلم شد و عذاب او دامان ما را گرفت.» (زمر/ 71)
جمعی از مفسران بزرگ "کلمة العذاب" را اشاره به سخن می دانند که به هنگام هبوط آدم به زمین، یا به هنگام تصمیم شیطان به اغوای بنی آدم از سوی پروردگار گفته شد، چنان که در آیه 39 بقره می خوانیم وقتی آدم به زمین هبوط کرد خداوند فرمود: «و الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا أولئک أصحاب النار هم فیها خالدون؛ کسانی که کافر شوند و آیات ما را تکذیب کنند آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
به هنگامی که شیطان عرض کرد همه آنها (جز بندگان مخلصت) را اغوا می کنم، خداوند فرمود: «لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین؛ به طور مسلم دوزخ را از گنهکاران جن و انس پر خواهم کرد!» (سجده/ 13) به این ترتیب آنها اعتراف می کنند که راه تکذیب انبیا و انکار آیات الهی را پیش گرفتند و طبعا سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از "حقت کلمة العذاب" همان باشد که در آیه 7 سوره یس آمده است: «لقد حق القول علی أکثرهم فهم لا یؤمنون؛ فرمان عذاب در باره اکثر آنها محقق شده است آنها دیگر ایمان نمی آورند.» اشاره به اینکه گاه انسان بر اثر گناه فراوان و دشمنی و لجاجت و تعصب در برابر حق کارش به جایی می رسد که بر دل او مهر نهاده می شود و راه بازگشتی برای او باقی نمی ماند، و با این حال فرمان عذاب الهی در مورد او قطعی می شود. ولی به هر حال همه اینها از اعمال خود انسان سرچشمه می گیرد، و جای این نیست که کسی از این جمله توهم جبر و عدم آزادی اراده انسان کند.
این گفتگوی کوتاه در آستانه جهنم پایان می گیرد «قیل ادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها فبئس مثوی المتکبرین؛ به آنها گفته می شود از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، چه بد جایگاهی است جایگاه متکبران؟!» (زمر/ 72) "ادخلوا" امر الزامی است یعنی الا و لابد باید داخل شوید و اگر امتناع کردید شما را به اجبار می اندازند میانه جهنم چنانچه می فرماید: «کلما ألقی فیها فوج سألهم خزنتها أ لم یأتکم نذیر؛ هر بار که گروهی در آن افکنده شوند، نگاهبانان آن از ایشان پرسند: آیا شما را هشدار دهنده ای نیامد؟» (ملک/ 8)
به سبب آلودگی تام و تمام خود به کفر، و بر انسان واجب است که هرگز به اعمال خود در دنیا فریفته نشود، زیرا او مثلا می تواند در دوزخ را از لحاظ احتراز از زنا بر خود ببندد ولی از در تسلیم شدن به طاغوت و کناره گیری از جهاد وارد دوزخ می شود، پس در این صورت بر ما واجب است که خود را از دوزخ چنان دور نگهداریم که تمام درهای آن را به روی خود بسته باشیم، و این به انجام دادان کردارهای نیک و ترک تمام گناهان است که همان کلیدهای درهای دوزخند، و مهمتر و خطرناکترین آن درها در متکبران و سرکشان است که قرآن از میان تمام آن درها این یک را به ویژه نام برده و نکوهش کرده است.
"ادخلوا" امر الزامی است یعنی الا و لابد باید داخل شوید و اگر امتناع کردید شما را به اجبار می اندازند میانه جهنم چنانچه می فرماید: «کلما ألقی فیها فوج سألهم خزنتها أ لم یأتکم نذیر» (ملک/ 8) درهای جهنم ممکن است به معنی درهایی باشد که بر حسب اعمال انسانها تنظیم شده است و هر گروهی را به تناسب عمل خود به دوزخ می برند، همانگونه که درهای بهشت نیز چنین است و لذا یکی از درهای آن "باب المجاهدین" نام دارد، و در کلام امیر مؤمنان علی (ع) نیز آمده «ان الجهاد باب من ابواب الجنة؛ جهاد دری از درهای بهشت است.»
جالب اینکه فرشتگان عذاب از میان تمام اوصاف رذیله ی انسان که او را به دوزخ می برد روی مساله ی "تکبر" تکیه می کنند، اشاره به اینکه سرچشمه ی اصلی کفر و انحراف و گناه بیش از همه کبر و غرور و عدم تسلیم در برابر حق است آری کبر است که پرده های ضخیم بر چشم انسان می افکند و او را از دیدن چهره تابناک محروم می سازد، و به همین دلیل در روایتی از امام صادق و امام باقر (ع) می خوانیم: «لا یدخل الجنة من فی قلبه مثقال ذرة من کبر؛ کسی که به مقدار ذره ای از کبر در قلبش وجود داشته باشد داخل بهشت نمی شود!»


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏17 صفحه 451

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏19 صفحه 549

  3. حاج ملاسلطان محمد گنابادی- بیان السعادة- جلد ‏12 صفحه 398

  4. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏14 صفحه 280

  5. علیرضا میرزا خسروی- تفسیر خسروی- جلد 7 صفحه271

  6. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏11 صفحه 346

  7. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏11 صفحه 529

  8. عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی- نور الثقلین- جلد 4 صفحه 504

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115855