منشا پیدایش و استمرار وجود دوزخ

دوزخ سرانجام گناه

«و قالوا لن تمسنا النار إلآ أیاما معدودة قل أتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده أم تقولون علی الله ما لا تعلمون* بلی من کسب سیئة و أحاطت به خطیئـته فأولئک أصحاب النار هم فیها خالدون؛ و (یهودیان) چنین می گویند که: هیچگاه آتش ما را مس نمی کند مگر چند روز معدود و اندکی. بگو: آیا شما بر این گفتارتان عهد و میثاقی از خدا گرفته اید، تا آنکه خداوند خلف وعده نکند و شما را در آتش، مگر زمان مختصری نسوزاند؟! و یا آنکه بدون علم و درایت بر خدا نسبت دروغ می دهید؟! آری! هر کس که کار زشتی به جای بیاورد، و گناهان و معاصی او را احاطه کرده باشند، البته ایشان از اهل جهنم بوده و در آن آتش به طور مخلد می مانند.» (بقره/ 80- 81)
این آیات می رساند که دوزخ با رشوه، فدیه، دوستی، توصیه، و سوابق اعتباری تخیلی، از مستحقان آن برداشته نمی شود، و بر محور اوهام و افکار شخصیه که هر کس و هر طائفه آن را میزان قرار داده و سعادت را با آن می سنجد نمی گردد و دور نمی زند؛ هر کس با اعتقاد صدق و استوار و رابطه حقیقی با خداوند متعال بود، و با اجتناب از گناهان و از تجاوز به حقوق دیگران رفتار کرد، جای او بهشت است وگرنه در دوزخ باید برود. تخیل شرف و اعتبار و بزرگ منشی، کاری انجام نمی دهد و نمی تواند در روز قیامت آتش قهر و غضب خدا را دور کند و احکام الهیه بازیچه نیست، جهنم بازیچه نیست، دخول و خروجش بر میزان اعتباریات و تخیلات نیست؛ حق است، چون از طرف حق است.
آلودگی و کسب سیئات، محلش دوزخ است. خاکروبه منزل را در ظرف مخصوص خاکروبه می ریزند و سپس آن را به مزبله حمل می کنند؛ آیا کسی دیده است که ظرف خاکروبه را چون دسته گل در اطاق پذیرائی قرار داده و در مرأی و منظر حضار قرار دهند، و بوی عفن آن را به مشام برسانند؟! کلا. ثم کلا.
یهودیان می گفتند: «چون ما از نژاد إسرائیل هستیم (یعنی یعقوب پیامبر) هیچگاه در آتش نمی رویم. دنیا از آن ماست و آخرت هم از آن ماست و فقط به مقدار چند روزی (یک اربعین) که حضرت موسی (ع) برای مناجات به کوه طور سینا رفت و بنی اسرائیل سرپیچی از فرمان برادرش حضرت هارون کردند و گوساله پرست شدند، به همان مقدار چند روز که بسیار معدود و مختصر است خدا ما را عذابی می کند و پس از آن جاودانه در نعمت ها و لذت های بهشتی متنعم خواهیم بود.
این آیه می رساند که این حرفها غلط است، اینها من درآوردی است و در دستگاه حقیقت و اصالت به پشیزی نمی ارزد. هر کس پاک و طاهر باشد و گناهان وی را احاطه نکرده باشند به بهشت می رود وگرنه هر کس، از هر نژاد و از هر مذهب و از هر محیط و مسکن، چنانچه نتیجه عمرش بدی باشد و اهل فسق و فجور و معصیت و انواع و انحاء تجاوز به حقوق و نیز دارای شیوه استکبار و بلندپروازی و بلند محوری و خودبینی باشد، بدون شک باید به دوزخ برود و در آنجا مخلد بماند.
قرآن در مقام مؤاخذه و پرسش از آنها، به صورت خطاب با آنان سخن می گوید که ای مردم کوته فکر و متعدی و متجاوز! آیا شما از خدا عهد و پیمانی گرفته اید که خدا شما را به جهنم نبرد؟ و بر این اساس خدا ملزما باید به وعده و پیمانی که داده است عمل کند؟! یا اینکه نه این چنین نیست، بلکه شما بر خدا دروغ می بندید! و از پیش خود طرح ریزی و برنامه گذاری نموده و آن را دستورالعمل خدا قرار می دهید! «أف لکم و لما تعبدون من دون الله؛ اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا می پرستید.» (انبیاء/ 67)
آخر این چه کجروی است که شما خدا را استخدام نموده و می خواهید او را تحت اختیار و سلیقه خود قرار دهید؟! اینطور نیست، و البته اینطور نیست! و خداوند شما و هر کس را که چنین و چنان باشد، بدون استثناء مجازات می کند و به پاداش این جنایات در دوزخ فروزان و آتش سوزان جاودانه نگاه می دارد!

سودبخش نبودن رشوه برای رهایی از دوزخ

بر این اساس، آیات بسیاری در قرآن داریم که در روز قیامت رشوه و فدا به درد نمی خورد و چیزی را به جای انسان گنهکار و یا عمل او نمی پذیرند، و کسی را به جای او قبول نمی کنند، و شفاعت و توصیه فائده ندارد. البته منظور از شفاعت همان توصیه و سفارش های بدون اساس و معیار است وگرنه شفاعت حقیقیه براساس ربط و رابطه ایمان با خدا و اولیای خدا، سودمند و از مهمترین وسائل نجات است.
«إن الذین کفروا و ماتوا و هم کفار فلن یقبل من أحدهم ملء الارض ذهبا و لو افتدی به أولئک لهم عذاب ألیم و ما لهم من ناصرین؛ آنانکه کافر شدند و با حال کفر مردند، از آنها یک جهان پر از طلا قبول نمی شود؛ چنانچه آنها این جهان سرشار از طلا را به عنوان فدیه و رشوه بپردازند و بخواهند از آتش نجات یابند فائده ندارد. آنان عذاب دردآوری دارند، و ابدا یار و یاوری ندارند.» (آل عمران/ 91)
«إن الذین کفروا لو أن لهم ما فی الارض جمیعا و مثله و معه و لیفتدوا به من عذاب یوم القیامة ما تقبل منهم و لهم عذاب ألیم* یریدون أن یخرجوا من النار و ما هم بخارجین منها و لهم عذاب مقیم؛ آنانکه کافر شدند، اگر هر آینه از مال و ثروت برای آنان به قدر تمامی روی زمین باشد و همین مقدار نیز بر روی آن اضافه کنند تا آنکه بدهند و خود را از عذاب روز بازپسین برهانند، از آنان پذیرفته نمی شود، و از برای آنها عذاب دردآوری است. آنان اراده می کنند که از آتش خارج شوند ولیکن هیچگاه خارج شوندگان از آن نیستند، و از برای آنان عذاب ابدی و پیوسته است.» (مائده/ 36- 37)
«و أما الذین فسقوا فمأویهم النار کلمآ أرادوا أن یخرجوا منهآ أعیدوا فیها و قیل لهم ذوقوا عذاب النار الذی کنتم به تکذبون* و لنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاکبر لعلهم یرجعون؛ و اما آنانکه از راه حق عدول کردند، مأوی و محل پناه آنان آتش است. هر چه بخواهند از آن خارج شوند، آنان را بدان عودت دهند و به آنها بگویند: بچشید عذاب آتش را. همان عذابی که شما آن را به دروغ نسبت می دادید! و هر آینه ما آنها را در دنیا عذاب های کوچک و سهل و سبک می چشانیم غیر از آن عذابهای بزرگ، برای آنکه شاید بازگشت کنند و به خود آیند و متوجه گردند.»(سجده/ 20- 21)

فراموشی خداوند و اعتماد به دنیا منشاء ظهور جهنم

منشأ پیدایش جهنم، اعراض از خدا و از یاد خدا، و فرو رفتن و انغمار در عالم کثرت و دنیای فانی، و بی اعتنائی به امور باقی و عالم آخرت و جهان وحدت و اصالت حق و حقیقت است. لقاء خداوند متعال، یگانه جهت جاذبه قلب انسان به سوی نشأة معنی و معرفت است. فلهذا آیات قرآن، آتش و خلود در آن را برای چنین افرادی که هم و غم آنها غیر از دنیا و خوردن و آشامیدن و اطفاء شهوت کردن چیزی نیست حتمی می داند. یکجا می فرماید: «و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الاءنس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم ءاذان لا یسمعون بهآ أولئک کالانعام بل هم أضل أولئک هم الغافلون؛ و هرآینه حقا که ما برای جهنم بسیاری از جن و انس را بیافریدیم؛ آنانکه دارای دلها و اندیشه هائی هستند ولیکن با آنها فهم و تعقل نمی کنند، و دارای چشم هائی هستند و با آنها نمی بینند، و دارای گوش هائی هستند و با آنها نمی شنوند. ایشان مانند چهار پایان هستند، بلکه ایشان گم و گمراه ترند؛ زیرا که ایشان از غافلان هستند.» (اعراف/ 179)
یک جا می فرماید: «ان الذین لا یرجون لقآءنا و رضوا بالحیاوة الدنیا واطمأنوا بها و الذین هم عن ءایاتنا غافلون* أولائک مأویاهم النار بما کانوا یکسبون؛ آن کسانی که امید دیدار و زیارت ما را ندارند، و به عیش و زندگی دنیا راضی شدند، و به آن دل بستند، و آرامش و سکون خود را در آن یافتند، و آن کسانی که از آیات و نشانه های ما در غفلت می باشند؛ مأوی و ملجأ آنان آتش است بر اثر آنچه اکتساب نموده اند.» (یونس/ 7- 8) و یکجا می فرماید: «من کان یرید الحیاوة الدنیا و زینتها نوف إلیهم أعمالهم فیها و هم فیها لا یبخسون* أولئک الذین لیس لهم فی الاخرة إلا النار و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون؛ کسانی که ذات و دیدنشان این بوده است که زندگی دنیوی و زینت های غرورآفرین آن را طالب بوده اند، ما أعمالی را که انجام داده اند به طور اوفی و اتم به آنها اشباع می کنیم و در حیات دنیوی کاملا آن اعمال را به نفوس آنها می رسانیم، و هیچ کم و کاستی در رسیدن آن اعمال ندارند. آنانند که در جهان آخرت غیر از آتش برای آنها چیزی نیست، و آنچه در دنیا عمل کرده اند همه حبط می شود و از بین می رود، و مکتسبات ایشان همه ضایع و باطل می گردد.» (هود/ 15- 16)
یکجا می فرماید: «أولئک الذین اشتروا الحیاوة الدنیا بالاخرة فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون؛ آنان هستند که دنیا و حیات و عیش پست و زندگی دانی آن را به سرای آخرت و نعمت های اصیل خریدند، و بنابراین هیچگاه عذاب خدا برای آنان تخفیف نمی پذیرد، و هیچگاه مورد نصرت و کمک قرار نمی گیرند.» (بقره/ 86)
یکجا می فرماید: «أفمن أسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر أم من أسس بنیانه و علی شفاجرف هار فانهار به فی نار جهنم؛ آیا آن کسی که بنیان و اساس خود را بر میزان و بر محور تقوای خداوند و خشنودی او قرار داده است بهتر است یا آن کسی که اساس و بنیان خود را در کنار مسیل و در لبه پرتگاه رودخانه ای که طغیان آب از زیر، آن را خالی کرده است قرار داده است؟ پرتگاهی که فرو ریزد و او را در آتش جهنم داخل سازد.» (توبه/ 109)
یکجا می فرماید: «و لاتجعل مع الله إلاها ءاخر فتلقی فی جهنم ملوما مدحورا؛ و با خداوند (عزیز و قادر و متعال و حیات بخش و علیم و سمیع و بصیر) خدای دیگری را قرار مده (هرچه باشد؛ کوچک یا بزرگ! جاه و اعتبار، و یا مال و ثروت! دوست و رفیق، و یا زن و فرزند!) که در این صورت در جهنم به طور سرافکنده و ملامت شده و طرد شده، افتاده خواهی شد!» (اسراء/ 39)

تجلی معصیت های نفس

تا نفس اماره انسانی باقی است و تبدیل به نفس لوامه و یا نفس مطمئنه و غیرها نشده است، جهنم باقی است؛ زیرا که دوزخ ظهور و بروز حقیقت نفس در مراحل بعد و حجاب است. نفس اماره پیوسته انسان را امر به فحشاء و منکرات می کند، و تا قدری بخواهد آرام بگیرد دوباره امر می کند و گهگاهی که در آن فتور و کندی پیدا شود، به دنبال آن قوت می یابد و دست از زشتی و قبح برنمی دارد و بالاخره با صاحب آن تا دم مرگ دست به گریبان است، هر چه بخواهد خاموش شود دوباره فروزان و مشتعل می گردد.
«و من یهد الله فهو المهتد و من یضلل فلن تجد لهم أولیآء من دونه و نحشرهم یوم القیامة علی وجوههم عمیا و بکما و صما مأویاهم جهنم کلما خبت زدناهم سعیرا؛ کسی را که خداوند هدایت کند فقط او راه یافته و رهبری شده است، و کسی را که گمراه کند پس ای پیامبر هیچگاه برای او غیر از خدا یار و معین و ولی و محافظی نخواهی یافت! و ما چنین افرادی را در روز قیامت، بر چهره هایشان محشور می نمائیم درحالیکه کورها و لال ها و کرهائی هستند. مأوی و پناهگاه آنان جهنم است که پیوسته فروزان است، و هر وقت فروکش کند و بخواهد خاموش شود، ما سعیر و شعله آن را زیاد می کنیم.» (اسراء/ 97)
«و استفتحوا و خاب کل جبار عنید* من ورآنءه جهنم و یسقی من مآء صدید* یتجرعه و لا یکاد یسیغه و یأتیه الموت من کل مکان و ما هو بمیت و من ورآئه عذاب غلیظ؛ (چون پیامبران مرسل در برابر قوم خود که آنان را به استهزاء گرفتند و ایمان نیاوردند و به آنها بیم تبعید از شهر و بیرون کردن از دار و دیار را دادند راهی نیافتند، در این حال) آن پیامبران از خدا طلب یاری و نصرت کردند، و در این صورت یکایک از افراد گردنکش و معاند به خسران و زیان و تهی شدن از تمام سرمایه های وجودی مبتلا شدند. و در دنباله آن جهنم است، و از آبی که چون خون چرکین و فلز گداخته است آشامانیده شوند. هرچه آن را جرعه جرعه بیاشامند ابدا سیراب نشوند، و هیچگاه آن آب برای آنان گوارا نباشد. و از طرفی مرگ و موت از هر سو بدانها روی آورد ولی آنها نمی میرند، و از دنبالشان عذاب غلیظ و سخت و درهم کوبنده ای است.» (ابراهیم/ 15- 17)
«إنه من یأت ربه مجرما فإن له جهنم لا یموت فیها و لایحیی؛ حقا آن کسی که به نزد پروردگار خود با حال جرم و جریمه آید، برای او جهنم است که در آن نه بمیرد و نه زنده ماند.» (طه/ 74)
«و کفی بجهنم سعیرا * إن الذین کفروا بـایاتنا سوف نصلیهم نارا کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب إن الله کان عزیزا حکیما؛ و شعله و لهب جهنم برای آنان کافی است. آنانکه به آیات ما کافر شدند، ما به زودی آنها را در آتش خواهیم انداخت به طوری که هروقت پوست هایشان بپزد و ریخته شود، ما به جای آن، پوست های تازه دیگری می رویانیم و آن پوست ها را تبدیل به پوست های جدیدی می نمائیم تا اینکه مزه عذاب را خوب بچشند. و حقا خداوند، عزیز و مستقل و استوار و ثابت، و همچنین حکیم و محکم و مستحکم و برقرار است.» (نساء/ 55- 56)
اینها و بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم که بر همین منوال است، همگی دلالت دارند بر اینکه نفس ناطقه انسان پیوسته باقی است و پیوسته طورا بعد طور، و حالا بعد حال عذابهای مختلف را به انواع مختلف می چشد؛ همانطور که در دنیا نفسش زنده و باقی بود، و این حالات مختلفه از معصیت متناوبا و یکی پس از دیگری برای او حاصل می شد.


منابع :

  1. سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 10 صفحه 307- 317

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115866