احادیث وارده در این باب در منابع اهل سنت نیز مانند منابع شیعیان فراوان است لذا ما به بیان مضامین این احادیث اشاره می کنیم و طالبان این احادیث را به کتب اهل سنت من جمله سیره ابن کثیر و سیره حلبی و صحیحین و... ارجاع می دهیم.
آنچه در دو صحیح (یعنی صحیح مسلم و صحیح بخاری) حتمی شمرده شده این است که اسراء از کنار حجر الاسود آغاز شده و بعد از وحی رخ داده سپس سینه پیامبر (ص) شسته شده و بعد از آن بر براق سوار شده، بعد از آن به بیت المقدس رسیده در جمع انبیاء حاضر گشته و در آنجا نماز خوانده. برخی گفته اند زمانی که آن حضرت در بیت المقدس بود، جبرئیل سه ظرف که در یکی شیر و در دیگری شراب و در سومی آب بود آورد و به آن حضرت تعارف فرمود، آن حضرت شیر را انتخاب نمود و خمر بر ایشان و امتشان حرام شد.
پس از اسراء، آن حضرت به آسمان عروج داده شد که اینجا آغاز معراج است از آسمانی به آسمان دیگر صعود کردند تا اینکه به محضر باری تعالی رسیدند. از هر آسمانی که می گذشتند ساکنان آن و مقربین مقیم در آنجا را می دیدند. در آسمان دنیا آدم (ع) در آسمان سوم یحیی (ع) و عیسی (ع) در آسمان چهارم ادریس (ع)، در ششم موسی (ع) و در آسمان هفتم ابراهیم (ع) را دیده و سلام کرده و ایشان نیز سلام کرده و تحیت گفتند. سپس بالاتر رفته به سدره المنتهی رسیدند، عجائبی دیده و حقایقی درک فرمودند که تصریح به آنها و بیانشان غیر ممکن بود البته در برخی از این احادیث از قول آن حضرت کلماتی آمده که نشانه و تمثیلی برای بیان آن حقایق است. از جمله این حقایق مشاهده جبرئیل بود در حالیکه ششصد بال داشت و فاصله بین هر دو بال او مانند فاصله بین آسمان و زمین بود. سپس در آسمان آخر، نزد خداوند تبارک و تعالی، پنجاه رکعت نماز بر پیامبر و امتش واجب می شود. هنگام نزول در آسمان ششم موسی (ع) را می بیند موسی از پیامبر (ص) پیرامون تکالیف الهی می پرسد و ایشان پاسخ می دهند پنجاه رکعت نماز بر ایشان و امتشان واجب شده، موسی عرضه می دارد: امتت این مقدار از فریضه را به جا نخواهند آورد، بازگرد و از خدا تخفیفی برای امتت بگیر، پیامبر بازمی گردد و تخفیف می گیرد باز هنگام نزول موسی را دیده، همان سخنان پیشین رد و بدل می شود باز پیامبر به نزد باری تعالی برگشته و تخفیف می گیرد مجددا هنگام بازگشت موسی را دیده همان اتفاق می افتد و این جریان چند بار تکرار می شود تا اینکه پنج نماز بر پیامبر و امتش واجب می شود و گفته می شود: این پنج تاست و آن (چه اول واجب شده بود) پنجاه تاست و هر حسنه ای به ده برابر اجر داده می شود پس این پنج نماز به اندازه ی پنجاه نماز اجر دارد. (ظاهرا مراد از پنج نماز پنج وعده نماز است نه پنج رکعت).
در این مرحله از معراج برخی از اهل سنت نظر بسیار قبیح و خرابی داده اند، و آن اینکه قائل به رویت خداوند با چشم سر شده اند! البته برخی دیگر از اهل سنت این نظر را رد کرده و حدیثی از رسول الله (ص) را در تایید سخن خود آورده اند در حدیث مذکور تصریح شده است که پیامبر (ص) فرموده است: «نوری از پروردگار را مشاهده کردم» نه ذات باری تعالی را.
در جای دیگر برای محال دانستن رویت خداوند با چشم سر آن آیه ی قرآن که خطاب به موسی (ع) می فرماید «لن ترانی ابدا» را اقامه می کنند و بدین ترتیب مشاهده خداوند با چشم سر مردود شمرده می شود.
ادامه ماجرا: در برخی از احادیث اهل سنت چنین آمده که سپس پیامبر به بیت المقدس نزول کرد و انبیاء برای تکریم او به همراه وی آمدند. سپس از نزد انبیاء خارج شده سوار بر براق گردیده و به مکه بازگشت. در روز بعد پیامبر خبر از اسراء و معراج خود داد اما عده ای او را کتمان کردند، ایشان برای اثبات سخن خود آنچه در راه بیت المقدس دیده بود را بیان کرد از جمله کاروانی با خصوصیات خاص رابرای مردم توصیف کرد، مردم صبر کردند تا کاروان مذکور بیاید، وقتی کاروان به مکه رسید، دیدند دقیقا با نشانه هایی که پیامبر ذکر کرده مطابقت دارد فلذا به سخنان وی ایمان آوردند
تحلیل:
همانطور که در ابتدای بحث اشاره شد درباره ی اسراء و معراج احادیث مختلف با مضامین متفاوت و تحلیلهای مختلفی در میان عامه وجود دارد که برخی با دیگری در تناقض است.
به طور مثال در اینکه آیا سینه پیامبر شکافته و شسته شده است یا نه؟ و اگر چنین حادثه ای رخ داده کیفیت آن چگونه بوده، اخبارشان متفاوت است. در برخی گفته شده جبرئیل سینه ی ایشان را شکافته و تشت طلائی پر از ایمان و حکمت آورده سپس قلب ایشان را با آن شسته و قلب را در سر جایش گذاشت و سینه را بست در برخی دیگر تنها به شسته شدن سینه اشاره شده. در برخی از کتب اهل سنت نماز خواندن انبیاء با پیامبر پیش از معراج و در برخی بعد از آن دانسته شده. در برخی به آوردن شیر و خمر و آب اشاره و در برخی چنین چیزی را نیاورده اند و.... البته این موارد، بود یا نبودشان صدمه یا منفعت کثیری ندارد و بحث پیرامون آنها فایده خاصی ندارد. اما برخی موارد مانند دیدن خدا با چشم سر، بر خلاف عقاید صحیحه و با آیات قرآن در تناقض است. لاجرم چنین اخباری قابل پذیرش نیستند. برخی دیگر از این احادیث نیز که از قول عایشه یا معاویه یا هم سن و سالهای ایشان نقل، آنها هم نمی توانند صحیح باشند زیرا در زمان اسراء پیامبر، ایشان یا بدنیا نیامده بودند و یا اینکه بسیار خردسال بوده اند فلذا ممکن نیست این ماجرا را از قول خود آنهم با ذکر این جزئیات بیاورند. بنابراین به بسیاری از احادیث منقول در این باب که در کتب عامه آمده اشکال وارد است.