نقد دو روایت درباره ورود پیامبر اکرم به قبا

1- روایت اول: در «سیره النبویه» نوشته ابن هشام و در غیر آن روایت شده وقتی رسول الله (ص) وارد قباء شد، زنان و کودکان عبارات زیر را به صورت سرود دست جمعی می خواندند:

1- طلع البدر علینا من ثنیات الوداع
2- وجب الشکر علینا مادعا الله داع
3- ایها المبعوث فینا جئت بالامر المطاع

ترجمه:
1- ماه شب چهارده بر ما طلوع کرد از گردنه های وداع.
2- سپاس و شکرگزاری بر ما واجب است تا هر گاه که دعا کننده ای به درگاه خدا وجود داشته باشد.
3- ای کسی که در میان ما به پیامبری مبعوث شده ای، مطلبی را آورده ای که مورد پذیرش و اطاعت ماست.
و فی روایه: «فجعل رسول الله (ص) یرقص باکمامه»، و در روایتی آمده: «پس پیامبر (ص) نیز به حالت رقص العیاذ بالله، دستان و آستین خود را حرکت می داد!!»
این روایت نیز از چند جهت مورد خدشه است:
1- درباره سند این حدیث، باید بگوئیم در کتاب سیره النبویه این روایت از شخصی به نام ابن عایشه نقل شده و در کتابهای دیگر از عایشه. ابن عایشه شخص مجهولی است و در میان صحابه به کسی با چنین نام بر نمی خوریم بنابراین اگر نقل فوق از قول او باشد روایت ضعیفی به حساب می آید و اگر از قول عایشه نقل شده باشد چون عایشه در آن زمان هنوز به مدینه نیامده بود بنابراین باید این ماجرا را از قول کس دیگری نقل کند اما نام چنین فردی در سند روایت نیامده پس در این صورت نیز روایت تضعیف شده و مورد اشکال است.
2- در این روایت آمده است که زنان و کودکان می گفتند: «ماه شب چهارده از گردنه های وداع بر ما وارد شد» و منظورشان این بود که پیامبر از سمت گردنه های وداع به سوی قباء آمده در حالیکه گردنه های وداع در قسمت شمال غربی مدینه قرار داشته یعنی در مکانی که اگر کسی از شام به سمت مدینه می آمد آنها را می دید نه کسی که از جنوب و از طرف مکه می آید.
3- «ابن منظور» در لسان العرب می نویسد: «الوداع»، بخشی است در مکه و گردنه وداع (ثنیه الوداع مفرد ثنیات الوداع)، منسوب بدانجاست و هنگامی که رسول الله (ص) به هنگام فتح مکه وارد آنجا شد کنیزکان مکه دست می زدند و می خواندند: «طلع البدر علینا من ثنیات الوداع...». در اینجا ابن منظور این مطلب را بدون هیچ نقل قول دیگری و بصورت یک امر مسلم و بدون اختلاف مطرح می کند و معلوم می شود روایت گذشته از نظر او مردود است.
4- سمهودی، ابتدا در کتاب وفاء الوفاء ج 1 ص 262 – این روایت را بدون هیچ نقد و شرح و بررسی ای مطرح می کند و سپس در ص 1170 و 1172 از جلد 1 کتاب وفاء الوفاءش می نویسد: «ثنیات الوداع» در مدینه در سمت شام یعنی قسمت شمال غربی مدینه قرار دارد نه سمت مکه و کسی که از مکه به مدینه می آید از آنجا عبور نمی کند مگر اینکه به طرف شام برود، سپس در صدد توجیه همین روایت برآمده و می نویسد: شاید رسول خدا (ص) هنگام ورود به مدینه از سمت محله «بنی ساعده» در طرف شام و شمال غربی مدینه وارد شده و این سرود را زنان و کودکان قبیله بنی ساعده هنگام عبور آن حضرت از آن محله خوانده باشند! اشکال وارده به توجیه آقای سمهودی این است که ناقلان روایت مورد بحث همه گی نوشته اند «این اشعار هنگام ورود پیامبر به قباء و در نخستین روز ورود آن حضرت به مدینه سروده شده» نه در روزهای بعدی و مثلا هنگام ورود ایشان به محله قبیله بنی ساعده. سمهودی پس از بیان توجیه خود، می نویسد: «و من نامی از ثنیه الوداع در هیچ یک از سفرهائی که به سوی مکه صورت گرفته نیافتم».
5- بزرگترین ایراد وارده به روایات مذکور نسبت دادن رقص و حرکات جلف به پیامبر بزرگ اسلام (ص) می باشد.این تهمت با هیچ معیار و هیچ عقلی قابل پذیرش نیست. به نظر می آید طرفداران رقص و پایکوبی در برخی فرقه ها برای آنکه بتوانند برای اعمال خود توجیهی شرعی بیاورند روایت محل بحث را جعل نموده این سخن ناروا را به پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نسبت داده اند. به عنوان نمونه حلبی به این روایت استدلال نموده و آن را دلیلی برای حلیت غنا شمرده و غیر او نیز این کار را کرده است.
یک سوال: با فرض پذیرش روایت فوق در کجای آن سخن از غنا و ترجیع صوت و... آمده است که آقایان فتوا به حلیت غنا صارد نموده اند.

2- روایت دوم: روایت دیگری نیز در این موضع وارد شده که بی تردید آن نیز مردود و مخدوش است: در وفاء الوفاء، ج 1 ص 263 و در دلائل النبویه، بیهقی ج 2 ص 234 و 235 و در السیره الحلبیه ج 2 ص 61 و در البدایه و النهایه ج 3 ص 200 آمده است: پس از مکث رسول الله (ص) در قباء وقتی به سمت مدینه خارج شدند، زنانی از بنی نجار دف زنان بیرون آمده و می گفتند: «نحن نساء من بنی النجار یا حبذا محمد من جار»، ما زنانی از بنی نجار هستیم، محمد چه خوب همسایه و همنشینی است. پس رسول الله (ص) به ایشان فرمود: «آیا مرا دوست دارید؟» آنها گفتند: «بله ای رسول خدا» پس حضرت فرمود: «به خدا سوگند من هم شما را دوست دارم» و سه مرتبه این سخن را تکرار نمود!! جالب است این حدیث نیز مورد استدلال حلبی قرار گرفته وگفته است: «و این دلیل واضحی است از آن فهمیده می شود جایز بودن شنیدن صدای دف برای غیر عروسی!!» (السیره الحلبیه ج 2 ص 61). این روایت نیز دارای برخی از اشکالات مذکور در روایت قبل بوده و معلوم است کذب بودن آن به علت نسبت دادن امور غیر معمول و غیر معقول به رسول الله (ص).

 


منابع :

  1. سید جعفرمرتضی عاملی- الصحیح من سیره‌النبی الاعظم (ص)- جلد 4

  2. سید هاشم رسولی محلاتی- درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلامی- جلد 4

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116076