سوره انبیاء محتوای آیات:
در سوره حاضر نام شانزده تن از انبیا آمده برخی تنها نامشان ذکر شده و بخی دیگر اشاره مختصری نیز به حالاتشان شده این شانزده تن عبارتند از: موسی، هارون، ابراهیم، لوط، اسحاق، یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، اسماعیل، ادریس، ذالکفل، ذالنون (یونس)، زکریا و یحیی (ع). سیاق سوره خالی از ویژگی های سوره مکی که از عقاید دینی سخن می گویند نیست اما آنچه بیشتر مورد تاکید قرار گرفته مبدا و معاد بوده و بخش دیگری از سوره نیز از پیروزی حق بر باطل و پیروزی توحید بر شرک سخن می گوید.
مکی یا مدنی بودن آیات: به اتفاق مفسرین مختلف این سوره در مکه مکرمه نازل شده است
موضوعات تاریخی: در سوره ی انبیاء به موضوع تاریخی مهمی که مربوط به تاریخ اسلام باشد اشاره نشده است.
سوره مومنون محتوای آیات:
مجموع مطالب این سوره را می توان در 7 بخش تنظیم کرد:
1- بخش اول، از آیه ی یکم تا دوازدهم، بیانگر صفاتی است که مایه فلاح و رستگاری مومنان است.
2- بخش دوم به نشانه های مختلف خداشناسی و آیات آفاقی و انفسی پروردگار در پهنه عالم هستی اشاره کرده است.
3- بخش سوم به شرح سرگذشت عبرت انگیز جمعی از پیامبران اختصاص دارد.
4- در بخش چهارم روی سخن با مستکبران بوده و با دلائل منطقی و گاه با تعبیرات تند و کوبنده به آنها هشدار می دهد تا دلهای آماده ای اگر بینشان هست نرم گردیده و به خود آیند.
5- در بخش پنجم بحثهای فشرده ای درباره معاد بیان شده است.
6- در بخش ششم از حاکمیت خداوند بر جهان هستی سخن به میان می آید.
7- در بخش هفتم، باز هم سخن از قیامت، حساب، جزا و پاداش نیکوکاران و کیفر بدکاران به میان آمده و با بیان هدف از آفرینش انسان سوره پایان می یابد.
مکی یا مدنی بودن آیات: ظاهرا تمام آیات این سوره در مکه مکرمه نازل شده است.
موضوعات تاریخی: در این سوره نیز به موضوع تاریخی مهمی که مربوط به تاریخ اسلام باشد اشاره نشده است.
سوره فصلت محتوای آیات:
در ابتدای این سوره توجه به قرآن و بحثهای فراوانی پیرامون آن مطرح شده، سپس به آفرینش آسمان و زمین مخصوصا آغاز آفرینش جهان از ماده گازی شکل و مراحل پیدایش کره زمین و کوه ها و گیاهان و حیوانات اشاره شده است.
در بخش بعدی اشاراتی به سرگذشت اقوام مغرور و سرکش پیشین، از جمله قوم عاد و ثمود و سرنوشت دردناک آنها را اشاره ی کوتاهی به داستان موسی (ع) شده و بعد از آن انذار و تهدید مشرکان و کافران مخصوصا با آیات تکان دهنده ای راجع به قیامت صورت گرفته است. در آیات بعدی پاره ای از دلائل رستاخیز و خصوصیات آن مطرح گردیده و پایان سوره نیز به بحث پیرامون «آیات آفاقی و انفسی پروردگار» و بحث پیرامون معاد اختصاص یافته.
مکی یا مدنی بودن آیات: همچنان که روایات اشاره دارند این سوره در اوایل بعثت و در مکه نازل شده است.
موضوعات تاریخی: در «الدار المنثور» است که ابن ابی شیبه، عبد ابن حمید، ابو یعلی و حاکم ابونعیم و بیهقی و ابن عساکر از جابرابن عبدالله روایت کرده اند که گفت: روزی قریش دور هم جمع شده و گفتند: «تحقیق کنید ببینید از همه شما داناتر به سحر و کهانت و شعر کیست، برود نزد این مرد یعنی نزد رسول الله (ص) که بین ما تفرقه انداخته و نظام ما را در هم و برهم کرده و به دین ما بدگویی می کند، تا با او حرف بزند. ببینید چه جواب می شنود». همگی گفتند: «بجز عتبه ابن ربیعه» کسی را داناتر از خود سراغ نداریم»، لاجرم رو به عتبه کردند و گفتند: «ای ابو ولید، برخیز و نزد این مرد برو». عتبه نزد رسول الله (ص) آمده و گفت: «ای محمد! تو بهتری یا پدرت عبدالله؟ تو بهتری یا جدت عبدالمطلب؟» رسول خدا (ص) هیچ نگفت. دوباره عتبه گفت: «اگر می پنداری که نامبردگان از تو بهتر بودند، باید قبول کنی که بت پرستی آنان نیز درست بوده و تو به ناحق بت ها را عیب و سرزنش می گویی و اگر می پنداری تو بهتر از آنانی، پس حرف بزن تا بشنویم. به خدا سوگند ما برای قومت هیچ فرزندی شوم سراغ نداریم که شوم تر از تو باشد. تو جمع ما را پراکندی، امور منظم ما را از هم گسیختی، دین ما را مورد حمله و عیب جویی قرار دادی. تو ما را در بین عرب رسوا ساختی، تا آنجا که در بین همه عرب شایع شد که در قریش ساحر و کاهنی پیدا شده و به خدا سوگند ما دیگر هیچ راه چاره ای برایمان نمانده مگر اینکه بی خبر و ناگهان دست به اسلحه برده به جان یکدیگر بیفتیم. هان! ای مرد بگو تا اگر احتیاجاتت فزونی گرفته برایت پول جمع آوری کنیم، آنقدر که از تمامی افراد قریش ثروتمندتر شوی و مرد یگانه قریش گردی و اگر شهوتت فزونی یافته، بگو تا هر زنی از قریش می خواهی هر چند ده زن باشد برایت بگیریم».
رسول خدا (ص) فرمود: «تمام شد؟ گفت: «بله، دیگر حرفی ندارم» حضرت فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم، حم تنزیل من الرحمن الرحیم، کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا اقوم یعلمون..» (فصلت/ 1-3) «و همچنان آیات این سوره را خواند تا رسید به این آیه: «فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود»؛ «اگر اعراض کردند و سخنت را گوش ندادند پس به ایشان بگو: من شما را از صاعقه ای مانند صاعقه ی عاد و ثمود (که موجب هلاکت آنها شد) می ترسانم».(فصلت/ 13)
عتبه گفت: «دیگر بس است، آیا غیر از اینها سخنی نداری؟» فرمود: «نه».
عتبه نزد قریش رفت. پرسیدند: «چه خبر آوردی؟» گفت: «من آنچه را احتمال می دادم شما بخواهید به او بگویید همه را گفتم، دیگر چیزی فروگذار نکردم» پرسیدند: «جوابت را داد؟» گفت: «به آن بتی که فرزندان قبیله ما آن را نصب کردند، سوگند می خورم، من از گفتار او چیزی نفهمیدم جز این جمله را که گفت: «انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود» (فصلت/ 13) گفتند: «وای بر تو مگر او به غیر عربی حرف می زد که نفهمیدی؟» گفت: «نه، به خدا سوگند عربی حرف می زد، اما من بجز قضیه صاعقه چیزی از او نفهمیدم».