لقمان سومین نصیحت خود به پسرش را این گونه بیان می کند: «یا بنى أقم الصلوة؛ نماز را به پا دار! مردم را به کارهاى نیک دعوت بنما! آنان را از کارهاى بد باز دار! در برابر مصائب، شکیبا و بردبار باش! اینها از کارهاى بزرگ و شایسته است.» (لقمان/ 17)
دو نصیحت قبل پیرامون خداشناسی و مبداء و معاد و حسابرسی بود، لقمان پس از بیان پایه های دین، یعنی مساله خداشناسی و معاد و توجه به حساب و کتاب قیامت، به ذکر مهم ترین برنامه عملی که نگهبان فکری و عملی مبداء و معاد و حسابرسی است یعنی مساله نماز پرداخته، آن هم نه انجام نماز، بلکه اقامه و برپا داشتن نماز می پردازد. چرا که نماز در وقت های مختلف شبانه روزی مهم ترین وسیله پیوند انسان با خالق است، و در پرتو خداشناسی، انسان را به یاد معاد و روز جزا «ملک یوم الدین» می اندازد و تلقین و تمرین همیشگی صراط مستقیم و توجه و حسابگری در این رابطه می باشد.
پیرامون نماز، مسایل گوناگونی مطرح می شود و قابل بحث است، ولی نکته مهمی که لقمان به آن توجه نموده مساله اقامه نماز است، اقامه در اصل از واژه قیام گرفته شده، و بیان گر این مطلب است که نماز را نباید طوطی وار انجام داد و به صورت یک عبادت خشک و یک عادت فردی و عادی پنداشت، بلکه باید مفاهیم آن را در روح و روان و در متن زندگی فردی و اجتماعی استوار ساخت، و پرچم نماز را همواره به اهتزاز درآورد. لقمان حکیم، مکتب تربیتى و اخلاقى خود را به طرز مبتکرانه اى پایه گذارى نموده است. سخنان و مواعظ خود را بسان مسائل ریاضى تنظیم کرده که یکى پایه دیگرى است. نخست گفتار خود را با توحید خداوند جهان، آغاز نمود و فرزند گرامى خود را به وحدانیت ویگانگى پروردگار که اساس همه معارف اخلاقى و روش هاى تربیتى است، آشنا ساخت و فرمود: «لا تشرک بالله؛ اى پسرك من به خدا شرك مياور.» (لقمان/ 13) سپس در بخش دوم، درباره صفات خداوند بحث نمود و از میان صفات کمال، صفت احاطه علمى خدا را و این که آفریدگار هستى بر تمام ذرات جهان احاطه دارد و از حساب آنها آگاه است، پیش کشید و فرمود: «إنها إن تک مثقال؛ اى پسرك من اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلى و در تختهسنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد خدا آن را مى آورد.» (لقمان/ 16)
ناگفته پیداست، تنها اعتقاد به خداى یگانه و عقیده به این که او بر همه چیز آگاه است، در تهذیب روح و روان کافى نیست، بلکه باید به دنبال این عقاید، یک رشته وظایف عملى و بدنى باشد که با انجام دادن آنها روش صحیح تربیت پایان پذیرد; از این نظر، لقمان وظایف مربوط به عمل را یادآور شده و در این آیه، سه دستور عملى مى دهد:
1- نماز را به پا داریم
2- با فساد مبارزه کنیم (امر به معروف و نهى از منکر)
3- در برابر شداید، استقامت ورزیم (صبر)
نماز، یگانه رابطه قلبى و عملى انسان است با خداوند بزرگ; از این نظر، لقمان این وظیفه را پیش از دو وظیفه دیگر یادآور شده است.
نماز کهن ترین نیایش خداست
ابراهیم خلیل الرحمن، که قهرمان توحید و یکتا بت شکن جهان است، کعبه را به فرمان خدا ساخت. در پایان عمل رو به درگاه خداوند کرد و چنین گفت: «بارالها، من فرزندانم را از آن سرزمین سرسبز به این نقطه خشک و بد آب و هوا آورده ام تا در این محیط آزاد، دور از حکومت هاى بت پرست، تو را پرستش کنند و در کنار خانه تو نماز بگزارند.»
قهرمان توحید (ابراهیم) مطلب خود را با این جمله بیان کرده است: «ربنا لیقیموا الصلوة» (ابراهیم/ 37) این آیه نشان مى دهد که نماز در دوران ابراهیم، جزء وظایف بوده و هدف از ساختن کعبه همین بوده است. قرآن درباره حضرت عیسى مى فرماید: عیسى در گهواره، لب به سخن گشود و یادآور شد که چند چیز از طرف پروردگار جهان به من سفارش شده است، از آن جمله، یکى نماز است، چنان که مى فرماید: «وأوصانى بالصلوة والزکوة؛ تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است.» (مریم/ 31)
قرآن حضرت اسماعیل (ع) را چنین معرفى کرده است: «وکان یأمر أهله بالصلوة والزکوة؛ اسماعیل به فرزندان خود نماز و زکات را توصیه مى نمود.» (مریم/ 55)
البته نمى توان ادعا کرد، نمازى که اکنون میان مسلمانان دایر است، از هر نظر مانند همان نمازى است که در دوره ابراهیم و یا حضرت اسماعیل و حضرت عیسى رایج بوده است; به طور مسلم از نظر کم و کیف با هم فرق دارند، ولى این آیه ها مى رسانند که نماز کهن ترین نیایش است که پیامبران، بشر را متوجه آن ساخته اند، اگر چه به مرور زمان و تکمیل شرایع، اجرا و شرایط آن کامل تر شده است.
اهمیت نماز در اسلام
نماز به قدری اهمیت دارد که برای نشان دادن اهمیت آن، در اسلام با تعبیرات مختلف و معنی دار از آن یاد شده است. گاهی به عنوان عمود و عماد دین معرفی شده، چنان که امام باقر (ع) فرمود: «الصلاة عمود الدین; نماز ستون دین است.» (فروع کافی، ج 3، ص 266) و پیامبر (ص) فرمود: «الصلاه عماد الدین؛ نماز تکیه گاه دین است.» (کنزالعمال، حدیث 18869)
لقمان در یکی از اندرزهای خود به پسرش، این مطلب را چنین تبیین می کند: «یا بنی اقم الصلاة فانما مثلها فی دین الله کمثل عمود فسطاط؛ ای پسرم! نماز را برپا دار، چرا که مثل نماز نسبت به دین خدا مانند ستون خیمه است، اگر ستون خیمه، استوار و پابرجا باشد، طناب ها و میخ ها و سایه اش، استوار می ماند، ولی اگر ستون شکسته شد یا افتاد، میخ ها و طناب ها و سایه خیمه، فایده ای نخواهد داشت.» (بحارالانوار، ج 82، ص 227)
گاهی نماز به عنوان برترین عمل معرفی شده است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلوة؛ بعد از خداشناسی، هیچ چیزی را برتر از این نماز نمی دانم.» (فروع کافی، ج 3، ص 264) و زمانی از نماز به عنوان بهترین موضوع (برترین برنامه ای که از طرف خدا وضع، و قرار داده شده) یاد شده، چنان که در روایت آمده، ابوذر به پیامبر (ص) عرض کرد: «نماز چیست؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «خیر موضوع؛ نماز بهترین موضوع است.» (بحار، ج 77، ص 70) و گاهی از نماز به عنوان سر و صورت اسلام یاد شده، چنان که پیامبر (ص) فرمود: «لیکن اکثر همک الصلاة فانها راس الاسلام؛ باید بیشترین همت و اهتمام تو به نماز باشد، چرا که نماز سرچشمه اسلام است.» (همان، ص 127) و امام صادق (ع) فرمود: «برای هر چیزی صورتی هست و صورت دین اسلام، نماز است.» (بحار، ج 82، ص 310)
تعبیرات دیگری نیز در روایات اسلامی از زبان معصومین (ع) شده مانند این که: نماز معراج مؤمن است، نماز تقرب بخش مؤمن به خدا است، نماز مایه خشنودی خدا است، نماز خیرالعمل است، نماز محبوب دل پیامبر (ص) و نور چشم او است، نماز نهر شستشوگر آلودگی ها است، نماز کفاره گناهان است. قبولی اعمال بستگی به قبولی نماز دارد، نماز نخستین موضوعی است که از آن در قیامت سؤال می شود و... از اهمیت نماز این که کهن ترین برنامه عبادی است که از آغاز خلقت بشر وجود داشته است، و تا کنون وجود دارد.
منظور این است که اصل نماز وجود داشته، گرچه چگونگی آن در عصرهای مختلف تفاوت داشته است. ابراهیم خلیل قهرمان توحید، پس از آن که اسماعیل و مادر او را در مکه (که آن وقت بیابان بی آب و علف بود) گذاشت، در مقام دعا گفت: «پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علف در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن ساختم; «لیقیموا الصلاة؛ تا نماز را برپا دارند.» (ابراهیم/ 37) و در مورد دیگر پس از سپاسگزاری از درگاه الهی که در سن پیری، اسحاق و اسماعیل را به او عنایت فرموده، چنین دعا می کند: «رب اجعلنی مقیم الصلاة ومن ذریتی؛ پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده و از فرزندانم نیز چنین فرما.» (ابراهیم/ 40)
چنان که ملاحظه می شود، ابراهیم (ع) در میان خواسته های بسیار، نخستین خواسته اش برپاداری نماز است. نیز خداوند در مقام تمجید اسماعیل (ع) می فرماید: «وکان یامر اهله بالصلاة؛ اسماعیل همواره خانواده اش را به نماز فرمان می داد» (مریم/ 55) حضرت عیسی (ع) وقتی که در گهواره لب به سخن گشود، پس از بیان عبودیت و نبوت خود، سخن از نماز به میان آورده و می گوید: «و اوصانی بالصلاة؛ خداوند مرا به نماز توصیه فرمود.» (مریم/ 31)
کوتاه سخن آن که نماز با اهمیت ترین دستوری است که خداوند به بشر داده است، و بالاترین اطاعت الهی است تا آنجا که امام صادق (ع) فرمود: «ان طاعة الله خدمته فی الارض، فلیس شی ء من خدمته یعدل الصلاة؛ اطاعت خدا یعنی خدمت الهی در زمین، و پاداش و عظمت هیچ خدمتی نسبت به خدا، با نماز برابری نمی کند.» (بحار، ج 82، ص 219)
جالب این که در سیره درخشان پیامبر (ص) آمده: در سال نهم هجرت، طایفه «طی» به نمایندگی از قبیله «طائف» در مدینه به حضور رسول خدا (ص) رسیدند، پس از مذاکره حاضر شدند تسلیم گردند مشروط بر این که آن حضرت آنها را از نماز معاف دارد، پیامبر (ص) با کمال قاطعیت این پیش نهاد را رد کرد و فرمود: «لا خیر فی دین لا صلوة معه؛ دینی که در آن نماز نباشد، خیر و برکت ندارد.» این نیز در جای خود با توجه به موقعیت حساس، بیانگر اهمیت نماز از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام (ص) است.