حسابرسی و حسابگری در حکمت ها و نصایح لقمان

لقمان

دومین حکمت و نصیحت لقمان به پسرش در قرآن اینگونه تشریح شده است. او به فرزندش چنین می گوید: «یا بنی انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السماوات او فی الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر؛ پسرم! اگر به اندازه سنگینی خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه ای از) آسمان ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را به حساب می آورد و حاضر می سازد، خداوند دقیق و آگاه است.» (لقمان/ 16)
جهانى که ما در آن زندگى مى کنیم، اندازه و وسعت زمین و آسمان هاى آن براى ما پوشیده است و تا کنون کسى به طور تحقیق، وسعت آن ر ابه دست نیاورده است. آنچه مسلم است، این است که هر اندازه علم، گام هاى بلندترى در گشودن رازهاى جهان ما بر مى دارد، انسان به وسعت و پهناورى و عظمت جهان بالا بیشتر پى مى برد. روزگارى دانش بشر درباره جهان، محدود به یک مرکز (زمین) و نه فلک بود و معتقد بود که پس از نه فلک، هیچ چیز وجود ندارد. تحقیقات دانشمندانى، مانند «کپرنیک» و «گالیله» این فرضیه را درهم پیچید و با چشم هاى مسلح، جهانى را دیدند که طول و عرض و به اصطلاح صحیح تر، وسعت و پهناى آن را نمى توان با متر و فرسخ تعیین و تحدید نمود; از این رو ناچار شدند با مقیاس دیگرى این فواصل را تعیین کنند، آن مقیاس نوین براى تعیین فواصل ستارگان «سیر نور» است.
نور در هر ثانیه، سیصد هزار کیلومتر که با پنجاه هزار فرسنگ معادل است، راه مى پیماید و اگر مقدار مزبور را ضرب در شصت ثانیه که یک دقیقه تمام است بکنیم، سرعت سیر نور در هر دقیقه به سه میلیون فرسنگ مى رسد; بنابراین نور مى تواند در یک ثانیه، هفت مرتبه دور زمین که چهل هزار کیلومتر است دور بزند. اکنون که مسلم است نور خورشید تقریبا در ظرف هشت دقیقه به زمین مى رسد، باید گفت: نور در این مدت کوتاه، 24 میلیون فرسنگ، راه مى پیماید و فاصله این سیاره(زمین) با مرکز خود (خورشید) تقریبا 24 میلیون فرسنگ است. عقل و هوش در برابر این وسعت و عظمت، مبهوت و حیران است، در صورتى که این محاسبه مربوط به یک ستاره از یک منظومه شمسى است، در حالى که منظومه شمسى ما در برابر صدها هزار منظومه و سحابى بسیار ناچیز و بى ارزش است. آنچه مسلم است، این است که در این سال هاى اخیر، قدم هاى بزرگى در راه درک عظمت و وسعت عوالم نجومى برداشته شده، به طورى که از میزان تصور انسان خارج است.
«فلاماریون» فاصله دورترین سحابى ها (عوالم نجومى خارج از کهکشان ما) را پنج میلیون سال نورى فرض کرده است، ولى امروز از هزار میلیون سال نورى هم بیشتر شمرده مى شود و عدد آنها تا جایى که معلوم شده به میلیون ها مى رسد. هیچ بعید نیست معلومات کنونى بشر در برابر معلومات آیندگان، بسان اطلاعات پیروان «بطلمیوس» نسبت به اطلاعات کنونى بشر باشد و بشر آینده به این اندازه گیرى ها لبخند بزند و با دیده حقارت بنگرد. قرآن این حقایق را در یک آیه کوتاه بیان فرموده است: «لخلق السموات والأرض أکبر من خلق الناس ولکن أکثر الناس لا یعلمون؛ آفرینش زمین و آسمان ها بر خلاف تصور بیشتر مردم، بالاتر و بزرگ تر از آفرینش بشر است.» (مؤمن/ 57)

گفتار لقمان به فرزند خود

مکتب اخلاقى و تربیتى لقمان داراى فصول و برنامه هاى گوناگونى است که یکى پس از دیگرى در ضمن چند آیه خواهد آمد: نخستین برنامه تربیتى وى خداشناسى و مبارزه با تمام اقسام شرک بود; دومین برنامه او با معرفى و شناساندن خدا و احاطه وى بر سراسر جهان هستى آغاز مى گردد و مى گوید که او بر تمام موجودات جهان، محیط است و هیچ چیز، هر قدر جزئى و کوچک باشد، از نظر او مخفى و پنهان نیست. لقمان با یادآورى و یا تعلیم این قسمت از صفات خدا هدف تربیتى دارد و آن، این است اکنون که ما در برابر یک چنین خداى آگاه از تمام امور قرار گرفته ایم، باید بدانیم خدا به حساب تمام کارهاى ما اعم از کوچک و بزرگ خواهد رسید.
دو مطلب مهم در آیه 16 لقمان وجود دارد. در این آیه دو مطلب مهم مطرح است:
1- مساله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا، که بخشی از خداشناسی است و بیانگر نظم و حسابگری دقیق خدا می باشد. قرآن احاطه علمى خدا را به تمام موجودات با جمله هاى گوناگونى بیان نموده و مقام مقدس الهى را از جهل به هر امرى ولو کوچک باشد، منزه و مبرا دانسته است; مانند: «لا یعزب عنه مثقال ذرة فى السموات ولا فى الأرض ولا أصغر من ذلک ولا أکبر إلا فى کتاب مبین؛ هموزن ذره اى در زمین ها و آسمان ها و نه کوچک تر از آن و نه بزرگ تر بر خداوند پوشیده نیست.» (سبأ/ 3)
«وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو ویعلم ما فى البر والبحر وما تسقط من ورقة إلا یعلمها ولا حبة فى ظلمات الأرض ولا رطب ولا یابس إلا فى کتاب مبین؛ کلیدهاى اسرار غیب، نزد خداست که جز او کسى از آنها اطلاعى ندارد و آنچه در خشکى و دریاهاست مى داند. هیچ برگ درختى نمى ریزد، مگر این که از آن آگاه است و نه هیچ دانه اى در دل زمین و هیچ تر و خشکى نیست، مگر این که در کتاب مبین (لوح محفوظ) منعکس است.» (انعام/ 59)
آیه هاى متعددى در قرآن، تسلط علمى خدا را بر امور جهان و بر آنچه در دایره هستى رخ مى دهد ثابت مى نماید، مانند: «إن الله لا یخفى علیه شىء فى الأرض ولا فى السماء؛ در حقیقت، هیچ چیز نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نمى ماند.» (آل عمران/ 5)
2- مساله حسابرسی بنده خدا، یعنی او باید به اعمال خود توجه داشته باشد، و همواره به حسابرسی اعمال خود بپردازد و با حسابرسی دقیق، رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ کند و بداند که در دنیا و آخرت، حساب دقیقی در کار است و روزی او را به پای حساب می کشند و او به نتیجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنیا و آخرت خواهد رسید. خردل، گیاهی است که دانه های بسیار ریز مانند دانه های خشخاش دارد و در آیه فوق، اشاره به این است که اعمال انسان، اگرچه بسیار کوچک باشد گم نمی شود، بلکه در معرض حساب رسی دقیق الهی قرار می گیرد. مساله دقیق حسابگری خداوند به گونه ای است که اگر ذره ای از اعمال انسان در دل سنگی یا در گوشه آسمان ها و زمین باشد، خداوند آن را حاضر می کند. با توجه به عظمت آسمان ها و وسعت شگفت انگیز آنها، به اهمیت حساب رسی خداوند بیشتر پی می بریم.
امروز علم کیهان شناسی ثابت کرده، که فاصله بعضی از ستارگان ثابت آسمان نسبت به زمین به قدری زیاد است که میلیون ها سال نوری لازم است تا نور آنها به زمین برسد، با توجه به این که سرعت سیر نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر است، حال اگر اندکی از اعمال انسان در گوشه ای از همین ستارگان که آنقدر با زمین فاصله دارند باشد، خداوند آن را نزد او حاضر می کند. بنابراین، این نصیحت لقمان، بسیار هشدار دهنده و خطیر است و باید همچون آژیر بلند خطری، بیداربخش و تکان دهنده باشد. عظمت وسعت آسمان ها را با یک مثال می توان بهتر فهمید، نور خورشید تقریبا در هشت دقیقه به زمین می رسد و فاصله مرکز خورشید با زمین 24 میلیون فرسنگ است. اینک با توجه به وسعت دوری فاصله ستارگان ثابت با زمین، می توانید عظمت وسعت آسمان ها را دریابید. لقمان با یادآوری عظمت احاطه علمی خدا و عظمت قدرت او و عظمت حسابگری دقیق او، به فرزندش هشدار می دهد که مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقیق، خود را کنترل کند تا هنگام بروز حسابگری خدا (که چهره کامل آن در قیامت آشکار می شود) روسفید باشد و به جای روسیاهی، مورد تشویق و پاداش الهی قرار گیرد.

حسابگری در آیات دیگر قرآن

در قرآن در موارد دیگری نیز مساله وسعت بی کران علم خدا و حسابگری او عنوان شده است. وقتی که واژه حساب را در قرآن بررسی می کنیم، می بینیم که این واژه به شکل های مختلف 47 بار در قرآن آمده است که در هشت مورد آن خداوند به عنوان «سریع الحساب» معرفی شده، یعنی حسابرسی او سریع، بدون کندی و با سرعت انجام می شود. پنج آیه از قرآن هم روز قیامت را به عنوان «یوم الحساب» خوانده است.که این نام یکی از مشهورترین نام های قیامت است و اصولا قیام قیامت به خاطر آن است; در آیه 47 سوره انبیاء می خوانیم: «ونضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا وان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها وکفی بنا حاسبین؛ ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می کنیم، پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی شود، و اگر به مقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر می کنیم، و کافی است که ما حساب کننده باشیم.»
کوتاه سخن آنکه مساله نامه های اعمال، میزان و ثبت اعمال توسط دو فرشته رقیب و عتید که در قرآن به طور مکرر، از جمله در آیه 18 سوره ق مکرر آمده، همه بیانگر حسابگری و حسابرسی دقیق خداوند در قیامت است. بنابراین، نباید از مساله حساب و کتاب غافل ماند.

حسابگری از نظر روایات

در روایات اسلامی و گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) از حسابرسی و مساله حساب و کتاب، بسیار سخن به میان آمده است، به عنوان نمونه:
رسول خدا (ص) فرمود: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا؛ قبل از آن که شما را به پای حسابرسی بکشانند، خودتان را به حساب بکشید.» (بحارالانوار، ج 70، ص 73)
امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید: «قیدوا انفسکم بالمحاسبة؛ خود و رفتار خود را با حسابرسی کنترل کنید.»

هر کارى عکس العملى دارد

لقمان در نخستین پند خود، فرزند عزیزش را متوجه عبادت و ستایش خدا نمود و او را از انواع شرک بازداشت و در دومین پند خود، مکتب جزاى اعمال را به روى او باز کرد و یکى از صفات خداى بزرگ را متذکر مى گردد و مى گوید: «هر بشرى هر عملى را ولو به اندازه یک دانه خردل باشد، انجام دهد و آن را در دل سنگ ها و یا فضاى لایتناهاى آسمان ها پنهان سازد، خدا آن را خواهد آورد.» مقصود از جمله «یأت بها الله؛ خدا آن عمل را مى آورد» چیست؟ این جمله احتمالاتى دارد:
1- هر عمل به صورت خاصى در روز رستاخیز در برابر انسان مجسم مى گردد: نماز و روزه به یک صورت، اعمال ناشایست به صورت هاى دیگر، چنان که صریح آیه 35 سوره برائت بر این مطلب گواهى مى دهد، آن جا که صریحا مى گوید: طلا و نقره هاى اندوخته شده که حقوق واجب آن پرداخته نشده و با احتیاج مسلمانان حبس گردیده است، روز رستاخیز به آتش مبدل شده و پیشانى و پهلوى صاحبان آنها را به آنها داغ مى کنند، آن جا که مى فرماید: «یوم یحمى علیها فى نار جهنم فتکوى بها جباههم وجنوبهم وظهورهم هذا ما کنزتم لأنفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون؛ به یاد آرند روزى را که طلا و نقره هاى گنج شده در آتش جهنم سرخ مى گردد و پیشانى و پهلو و پشت هاى آنها را به آن داغ مى کنند; این (آتش ها) همان است که آنها را گنجینه و ذخیره کرده بودید; در این صورت، رنج آن گنج را بچشید.» (توبه/ 35)
شاید مراد لقمان این است که هر عمل خوب و بدى روز قیامت به فرمان خدا به صورت مخصوص آن، حاضر مى گردد و مجسم مى شود.
2- ممکن است مقصود این باشد که روز رستاخیز، اعمال انسان با همان کم و کیف و خصوصیاتى که در دنیا داشته است، بدون کوچک ترین تفاوت در برابر دیدگان انسان، هنگام محاسبه حاضر مى گردد، اما طرز حاضر کردن این اعمال، بر ما پوشیده است. این حقیقت یعنى احضار اعمال از آیه هاى زیر نیز استفاده مى شود:
الف- «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا؛ روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد.» (آل عمران/ 30)
ب- «ووجدوا ما عملوا حاضرا ولا یظلم ربک أحدا؛ اعمال خود را حاضر مى بینند و پروردگار تو به احدى ظلم نمى کند.» (کهف/ 49)
پ- «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره؛ هر کس به سنگینى ذره اى عمل خیر انجام دهد، آن را مى بیند.» (زلزله/ 7)
3- احتمال دیگر، این که بشر دیر یا زود به سزاى کردار خود مى رسد و هر کردارى اثر مخصوص و عکس العملى دارد که از آن، جدا نمى گردد; چه بسا این عکس العمل ها در این جهان، دامنگیر او گردد. این گنبد نیلگون، این طاق برافراشته آسمان، بسان طاق هاى ساخته بشر است که هرگونه صداى زیر آن، انعکاس مخصوصى دارد و در این جهان مادى آثار اعمال ما به خود ما بازگشت مى کند. هرگز ذیل ندارد که ما فقط در انتظار روز رستاخیز بنشینیم که در آن جا مجازات شویم، بلکه پیش از آن روز، هر فردى میوه نهال اعمال خود را در این سراى خواهد چید.
خداوند، نهال اعمال نیک هر زن و مردى را در این جهان، پرورش مى دهد و او را از اعمال خود بهره مند مى سازد، چنان که مى فرماید: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى وهو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة ولنجزینهم أجرهم بأحسن ماکانوا یعملون؛ هر فرد با ایمانى عمل صالحى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، او را زندگى پاکیزه مى بخشیم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى که انجام داده اند عطا خواهیم کرد.» (نحل/ 97)
درست است که مرکز اصلى مکافات و کیفر اعمال و پاداش کردارهاى نیک، روز رستاخیز است و از این جهت، نام این روز، «یوم الدین» (روز جزا) است، ولى پاره اى از اعمال در همین جهان، عکس العمل شدیدى دارد که پیش از آن که گام در آن جهان بنهیم، با واکنش برخى از اعمال خوب و بد خویش، رو به رو مى گردیم و به قول مولوى:
این جهان، کوه است و فعل ما ندا *** سوى ما آید نداها را صدا
گرچه دیوار افکند سایه دراز *** بازگردد سوى او، آن سایه باز
از این جهت بعید نیست که بگوییم: مقصود از جمله (یأت بها الله) یک معناى اعم و وسیعى است که چه بسا همین جهان را نیز شامل مى باشد و گروهى از ستمکاران و یا مردان نیک، نتیجه اعمال خود را در همین جهان باز مى یابند.

 


منابع :

  1. جعفر سبحانی- کتاب مربی نمونه؛ تفسیر سوره لقمان- انتشارات موسسه امام صادق (ع)

  2. حسین انصاریان- کتاب لقمان حکیم

  3. مقاله دستورالعمل قرآنی: سفارش های لقمان- مجله بشارت- فروردین و اردیبهشت 1384- شماره 46

  4. حکمت های دهگانه لقمان در قرآن (2)- مجله پاسدار اسلام- آذر1380- شماره 240

  5. محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 70 صفحه 70-73

  6. عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی- نور الثقلین- جلد 2 صفحه 494

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116443