شیوه های تبلیغی حضرت لقمان

لقمان

یکی از شخصیت های بارز و برجسته قرآن لقمان حکیم است که در تاریخ نیز از او بسیار یاد شده است. وی از دانشمندان تیزبین و دوراندیش و حکیمان فرزانه جهان بشریت و معاصر حضرت داود نبی بوده است. برخی او را غلامی سیاه از سرزمین سودان دانسته اند که دلی روشن و اندیشه ای باز و ایمانی استوار داشت. بعضی دیگر گفته اند: عبدی حبشی و قاضی در میان بنی اسرائیل بوده است. دیگری گوید: او قهرمان و حکیمی افسانه ای از عربستان پیش از اسلام است.
نام لقمان تنها دوبار در سراسر قرآن ذکر شده، اما آیات متعددی صفات و مواعظ او را بیان می کند و یک سوره به نام اوست. قرآن او را بیش از هر صفت، به فرزانگی ستوده است: «و لقد آتینا لقمان الحکمة أن اشکر لله؛ و به راستی، لقمان را حکمت دادیم که: خداوند را سپاس بگزار.» (لقمان/ 12)
«و من یؤت الحکمة فقد أوتی خیرا کثیرا؛ و هر کس فرزانگی داده شود، نیکی بسیار داده شده است.» (بقره/ 269)

لقمان، اسوه حکمت و فرزانگی

حکمت در لغت معنای جامع و وسیعی دارد که بر هر سخن و نظریه محکم و پابرجا که ضامن سعادت انسان است گفته می شود، بنابراین هر نظریه سودمندی که ضامن صلاح فرد و اجتماع باشد از مصادیق حکمت است. اما با توجه به گستره مفهوم حکمت، می توان این واژه را جامع فضایل نظری و عملی دانست. حکیم در اندیشه و رفتار بهترین و مناسب ترین مورد را برمی گزیند و پی می گیرد. لقمان در عرصه اندیشه، با والاترین افکار و آرا به ارشاد می پرداخت و در عرصه عمل نیز کامل ترین اخلاق و سلوک را به نمایش می گذاشت. از این رو، شخصیتش (که مرکب از اندیشه و عمل او بود) الگوی تمام عیار مؤمنان و حق جویان بود؛ مهم ترین جلوه حکمت لقمانی شرک ستیزی او در همه فرصت ها بود که در آیه زیر منعکس است: «وإذ قال لقمان لابنه و هو یعظه یا بنی لا تشرک بالله إن الشرک لظلم عظیم؛ و یاد کن هنگامی را که لقمان به پسر خویش (در حالی که او را اندرز می داد) گفت: ای پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است.» (لقمان/ 13)

یکی از جالب ترین مظاهر حکمت لقمان

روزی مولایش دستور ذبح گوسفندی و طبخ بهترین عضو آن را به او داد، او دل و زبانش را آورد. باز دستور طبخ پلیدترین اعضا را داد. لقمان این بار نیز دل و زبانش را آورد. مولا نگاهی تعجب آمیز به او کرد و سبب را پرسید. پاسخ داد: «إنهما اطیب شی ء إذا طابا وأخبث شی ء إذا خبثا؛ این دو پاک ترین چیزها هستند اگر پاک شوند و آلوده ترین اشیاء هستند اگر ناپاک شوند.»
در روایتی که حماد از امام صادق (ع) نقل می کند جمع حکمت عملی و نظری را در شخصیت لقمان می توان مشاهده کرد: از امام صادق (ع) درباره لقمان و حکمت خدادادش پرسیدم، فرمود: «به خداوند سوگند فرزانگی لقمان به سبب دارایی، مقام خانوادگی و اجتماعی، قدرت جسمانی و یا زیبایی چهره به او ارزانی نگشت، بلکه وی مردی نیرومند در مسائل دینی (الهی) بود و پاکدامن، کم سخن، دل آرام، تیزبین، دوراندیش، عبرت آموز و بسیار اندیش بود و هرگز غضب نکرد وهیچ گاه با کسی شوخی نکرد و بر چیزی از امور دنیا شادی نکرد و از هیچ کاری از کارهای دنیا اندوهگین نگشت.» (بحارالأنوار، ج 13، ص 409)
جلوه دیگر حکمت او سفارش زیر است که حاوی استدلالی لطیف نیز می باشد: «پسرم، به دنیا اعتماد نکن و دلت را بدان مشغول مدار. چه، خدای تعالی هیچ خلقی را خوارتر از دنیا نیافریده. هیچ می بینی که نعیم دنیا را مزد و پاداش مطیعان نکرده و نمی بینی که بلای دنیا را عقوبت گناهکاران قرار نداده؟!»

شیوه های تبلیغی حضرت لقمان

در حالی که لقمان به حکمت و فرزانگی مشهور است، می توان شیوه های متعددی را از سلوک تبلیغی او به ویژه از درون حکمت لقمانی برداشت نمود:
1- احساس مسؤولیت دائم برای ارشاد مردم: با آن که طبق قول مشهور، لقمان به مقام نبوت نایل نشده بود، اما همواره بنابر وظیفه ای که بر عهده دانشمندان و فرهیختگان است به ارشاد و هدایت مردم همت می گماشت و احساس مسؤولیت تبلیغی در رفتارش کاملا مشهود بود. علاوه بر وعظها و اندرزهایی که در برخوردهای فردی و اجتماعی و خطاب به افراد و گروه ها اظهار می نمود، در پی یافتن فرصت های جدید برای اعمال شیوه های دیگر تبلیغ نیزبود؛لقمان هرگز از دو نفر که نزاع و برخوردی داشتند نگذشت مگر آن که بین آن دو را اصلاح کرد و از آن دو عبور نکرد مگر پس از آن که دوستدار یکدیگر شدند، و هرگز سخن نیکویی نشنید مگر آن که تفسیرش را پرسید... لقمان بسیار با فقها و حکیمان نشست و برخاست می کرد و به دیدن قاضیان و پادشاهان می رفت و برای ایشان دلسوزی و خیرخواهی می کرد که چگونه به ملک و سلطنت دلبسته و از خدا روی گردانده اند؟!
2- کاربرد وسیع تمثیل و تشبیه: در کاربرد حکمت های ارشادی، بلاغت سخن در اقناع مخاطبان نقش اساسی ایفا می کند و از جمله عوامل مهم بلاغت و رسایی کلام، دربرداشتن تمثیل و تشبیه است. با این صناعت ادبی و بلاغی می توان عمیق ترین مفاهیم عقیدتی و معانی اخلاقی را به ساده ترین بیان تفهیم نمود و چون شهدی گوارا به کام مخاطبان ریخت. بسیاری از حکمت ها ونصیحت های مؤثر لقمان حاوی نوعی تمثیل، تشبیه یا استعاره و روش های مشابه آنهاست: «یا بنی ان الدنیا بحر عمیق قد هلک فیها عالم کثیر فاجعل سفینتک فیها الإیمان و شراعک التوکل؛ ای پسرم، دنیا دریایی است عمیق که دانشمندانی بسیار در آن هلاک شده اند، پس تو کشتی خود را در این دریا ایمان قرار بده و بادبان آن را از توکل بساز.»
نمونه تمثیل را در این سخنان نیز شاهدیم: «پسرم در این دنیا چون گوسفندی مباش که در زراعتی سبز و خرم بیفتد و بچرد تا فربه شود، که هر چه زودتر فربه شود به کارد قصاب نزدیک تر شده باشد. بلکه دنیا را به منزله پلی بگیر که بر روی نهری زده باشند که تو از آن بگذری و رهایش کنی و تا ابد به سوی آن باز نگردی. پس باید آن را خراب کنی نه آن که تعمیر نمایی چون تو مأمور تعمیر آن نیستی.»
این هم نمونه ای از استعاره در خدمت ارشاد و وعظ: «یا بنی انی نقلت الحجارة و الحدید فلم اجد شیئا اثقل من قرین السوء؛ ای پسرم، من سنگ و آهن را جا به جا کرده ام اما تاکنون چیزی را سنگین تر از همنشین بد نیافته ام.»
برخی دیگر از نمونه های تشبیه و تمثیل از زبان لقمان: «ای پسرم، از همنشینی فاسقان بر حذر باش، که اینان چون سگانند؛ اگر چیزی نزد تو بیابند بخورند و اگر نیابند تو را مذمت کنند و رسوا سازند. و دوستی شان برای لحظه ای است. نیز به فرزندش سفارش نمود: ای پسرم، نماز را به پا دار که نماز در دین خدا به مثابه ستون خیمه است که اگر ستون خیمه استوار باشد، ریسمان ها و میخ ها و سایبان ها پابرجا می ماند و اگر ستون تزلزل یابد ریسمان و میخ و چادر سودی نخواهند بخشید.» (بحارالأنوار، ج 13، ص 432)
3- دعوت به توحید و نفی شرک: محور سلسله مواعظ و حکمت های لقمان را نهی از شرک تشکیل می دهد، چرا که در طول تاریخ، این انحراف، اندیشه و اخلاق بسیاری از افراد و جوامع را به ورطه انحطاط کشانده است؛ «وإذ قال لقمان لابنه وهو یعظه یا بنی لا تشرک بالله إن الشرک لظلم عظیم؛ و یاد کن هنگامی را که لقمان به پسرش (در حالی که وی او را اندرز می داد) گفت: ای پسرکم، به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستم بزرگی است.» (لقمان/ 16)
او با گفتاری استوار و حاوی استدلال قوی به فرزند خویش هشدار می دهد که شریک قایل شدن برای خدایی که تمام آیات آفاق و انفس حکایت از وجود لایزال او دارند، اوج ستمکاری و جفا پیشگی است، پس از آن بر حذر باش. پس از نهی از شرک و تأکید بر مفهوم «لاإله»، خدای واقعی را به اختصار چنان توصیف می کند که با یک سخن قدرت و علم و لایتناهی بودن ذات حق را ابراز می نماید: «یا بنی إنها إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فی السموات أو فی الأرض یأت بها الله إن الله لطیف خبیر؛ ای پسر من، اگر (عمل تو) هموزن دانه خردلی و در تخته سنگی یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خدا آن را می آورد، که خدا بس دقیق و آگاه است.» (لقمان/ 16)
در کتاب مربی نمونه در این باره آمده است: «او برنامه تربیتی خود را با فطری ترین مسائل که همان توحید و یکتاپرستی و بت شکنی است آغاز می کند.»
4- استفاده بجا از فرصت ها جهت ارشاد: از مطالعه روایات موجود در سیره درخشان لقمان می توان بصیرت و تیزبینی او را در یافتن فرصت های مناسب جهت ارشاد و هدایت مردمان دریافت. او به خوبی قدر موقعیت های تبلیغی را می شناخت و از آنها بهره می جست. چنان که در پیش اشاره شد، وی در هنگام نزاع میان افراد و گروه ها وارد صحنه می شد؛ لقمان هرگز از دو نفر که نزاعی داشتند نگذشت مگر آن که بین آن دو را اصلاح کرد. در ماجرای زیر نمونه دیگری را شاهدیم: روزی یکی از بزرگان بنی اسرائیل از محلی عبور می کرد، دید گروهی مانند تشنگان در اطراف آب گوارا، گرد لقمان جمع شده اند و به سخنان او گوش می دهند و حل مشکلات خود را از او می خواهند. آن رهگذر از طریق تعجب رو به لقمان کرد و گفت: «تو آن نیستی که مدت ها گله داری می کردی؟» گفت: «آری.» گفت: «در سایه چه چیز به این مقام بلند رسیدی؟» فرمود: «سه خصلت مرا به این مرتبت نایل کرد: «صدق الحدیث و أداء الأمانة و ترک ما لایعنی» راستگویی، امانت داری و اعراض از کارهای بیهوده.»
5- مقایسه: از شیوه های اقناعی لقمان در بیانات شیوایش، مقایسه ارزش ها و ضد ارزش ها در عرصه عمل و اندیشه بود؛ این شیوه تأثیر به سزایی در بیداری وجدان و انگیزش روان مخاطبان دارد و فطرت خفته و نهفته انسان ها را به هوش می آورد تا با انتخاب جانب ارزش ها به سوی سعادت گام بردارند. نمونه هایی از مقایسه در کلام لقمان عبارت است از: «عدو حلیم خیر من صدیق سفیه؛ دوست بردبار و متین بهتر از دوست نادان است.»
«یا بنی نقل الحجارة والحدید خیر من قرین السوء؛ ای پسرم، جا به جا کردن سنگ و آهن بهتر از داشتن دوست بد است.»
«یا بنی معاداة المؤمنین خیر من مصادقة الفاسق؛ ای پسرم، دشمنی مؤمنان برای انسان از دوستی فرد هرزه بهتر است.»
«یا بنی الفقر خیر من ان تظلم و تطغی؛ ای پسرم، تهیدستی بهتر از آن است که ستم و طغیان روا داری.»

حکمت های ظریف

علاوه بر حکمت ها و پندهای عام و سرنوشت ساز که در قلمرو زندگی تأثیرگذارند، لقمان به نکات ریز و ظریفی در ارشادهای حکیمانه خود اشاره می کرد که هر جویای دانش و خیر را جذب محتوای خود می نمود. این بیانات ظریف وقتی با منطق بلیغ به مخاطبان ابلاغ می گشت، اقناع ایشان راموجب می شد. نمونه های حکمت ظریف و جذاب لقمانی عبارتند از:
الف) «و إذا صلیت فصل صلاة مودع تظن أن لاتبقی بعدها ابدا؛ و چون نمازگزاردی، نمازی بگزار آن گونه که برای وداع می خوانی و پس از آن هرگز نماز دیگری نخواهی گزارد.»
ب) «و احب للناس ما تحب لنفسک و اکره لهم ما تکره لنفسک؛ و برای مردم دوست بدار آنچه را برای خود دوست داری و برای ایشان ناپسند بدان آنچه را برای خود ناپسند می شماری.»
ج) «یا بنی من لا یملک لسانه یندم و من یکثر المراء یشتم و من یدخل مداخل السوء یتهم و من یصاحب صاحب السوء لا یسلم و من یجالس العلماء یغنم؛ ای پسرم، هر کس زبانش را مالک نباشد پشیمان گردد، کسی که بسیار جدال کند سرزنش شود، کسی که به مراکز بدی وارد شود متهم می شود، هر کس با دوست بد همنشین شود از او در امان نباشد و کسی که با دانشمندان مجالست نماید سود برد.»
د) «یا بنی لا ترکن الی الدنیا و لا تشغل قلبک بها فما خلق الله خلقا هو اهون علیه منها الا تری انه لم یجعل نعیمها ثوابا للمطیعین و لم یجعل بلاءها عقوبة للعاصین؛ ای پسرم، به دنیا دل مبند و دلت را بدان مشغول مدار که خدا مخلوقی از آن خوارتر نیافریده است. آیا نمی بینی که نعمتش را پاداش اهل طاعت قرار نداده و مصیبت آن را عذاب و کیفر گناهکاران مقرر نفرموده است.»
ه) ای پسرم، از خداوند چنان بترس که اگر روز قیامت نیکی جن و انس را بیاوری، باز از عذاب او بترسی، و به رحمت او چنان امیدوار باش که اگر روز قیامت گناه جن و انس را نیز داشته باشی، به آمرزش او امید داشته باشی.

وعظ جامع

شیوه دیگر این اسوه قرآنی آن است که دارای مجموعه نصایحی است که برای سعادت بشر جامعیت خاصی دارد. او در اندرزها و حکمت های انسان ساز خود به یک یا چند جنبه از جنبه های وجودی مخاطبان توجه ننموده، بلکه در تمام ابعاد زندگی رهنمودی روشنگر و هدایت افزا ارائه می دهد. آیات 13 تا 19 سوره لقمان بهترین نمونه این وعظ جامع است؛ در طی این آیات، سلسله مواعظی درباره رؤوس مسائل عقیدتی، اخلاقی و علمی را یادآور شده، که با به کار بستن آنها می توان به نیک فرجامی دست یافت؛
الف) نهی از شرک: «یا بنی لا تشرک بالله؛ ای پسرم به خدا شرک نورز.»
ب) زیان شرک: «إن الشرک لظلم عظیم؛ شرک ورزیدن ستم بزرگی است.»
ج) علم، احاطه و قدرت خداوند: «إنها إن تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة أو فی السموات أو فی الأرض یأت بها الله إن الله لطیف خبیر؛ اگر (عمل تو) هموزن دانه خردلی و در تخته سنگی یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خدا آن را می آورد که خدا بس دقیق و آگاه است.» (لقمان/ 16)
د) سفارش به نماز: «یا بنی اقم الصلوة؛ ای پسرکم، نماز را به پا دار.»
ه) استقامت: «واصبر علی ما أصابک إن ذلک من عزم الأمور؛ و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است شکیبا باش. این حاکی از عزم و اراده تو در امور است.» (لقمان/ 17)
ز) نهی از تکبر و خود بزرگ بینی: «ولا تصعر خدک للناس ولا تمش فی الأرض مرحا؛ و از مردم به نخوت رو بر متاب، و در زمین خرامان راه مرو.» (لقمان/ 18)
ح) اعتدال و میانه روی در معیشت: «واقصد فی مشیک واغضض من صوتک إن أنکر الأصوات لصوت الحمیر؛ و در راه رفتن خود میانه رو باش و صدایت را آهسته ساز، که بدترین آوازها بانگ خران است.» (لقمان/ 19)
حکمت های روایت شده از طریق احادیث امامان (ع) نیز در بسیاری موارد حاوی مواعظ همه جانبه ای است که می تواند نسخه هدایت و سعادت همگان باشد. در ارشادالقلوب چنین آمده است: «ای پسرکم، توبه را به تأخیر مینداز که مرگ ناگهان فرا می رسد... ای پسرم، با سه کس مدارا لازم است؛ بیمار، سلطان و زن. قناعت پیشه کن تا توانگر باشی و با تقوا باش تا عزیز گردی. ای پسرم، هنگامی که از رحم مادر بیرون آمدی به دنیا پشت کرده و به آخرت رو کرده ای و هر روز به آن جا که بدان رو کرده ای نزدیک تر می شوی. پس برای خانه آینده ات توشه برگیر. بر تو باد پرهیزگاری که سودمندترین تجارت هاست و اگر گناهی مرتکب شدی، در پی آن استغفار و پشیمانی و تصمیم بر عدم تکرار آن داشته باش. مرگ را نصب العین خویش قرار ده و وقوف در پیشگاه خدایت را در نظر داشته باش... ای پسرم، آنچه نمی دانی از علما بیاموز و آنچه فرا گرفتی به دیگران. تا در ملکوت، نامت ثبت شود. ای پسرم، غنی ترین مردم کسی است که به دارایی خود قانع باشد و فقیرترین آنان کسی است که چشم به مال دیگران بدوزد... و چون نمازمی گزاری، به عنوان آخرین نماز ادا کن. بر حذر باش از آنچه به سبب آن عذر بخواهی... بکوش تا امروزت بهتر از دیروز و فردایت نیکوتر از امروز باشد، چه، آن کس که دو روزش مساوی باشد زیانکار است و آن کس که امروزش بدتر از دیروز باشد، ملعون است.»


منابع :

  1. احمد جادالمولى، ابوالفضل ابراهیم- قصه‏ هاى قرآن- ترجمه مصطفى زمانى- صفحه‏121

  2. سید قطب- فى ظلال القرآن- جلد 5 صفحه 2787

  3. بهاءالدین خرمشاهى- قرآن شناخت- صفحه 220

  4. محمدحسین طباطبایى- المیزان- ترجمه موسوى همدانى- جلد 32 صفحه 38- 46 و 40

  5. جعفر سبحانى- مربى نمونه- صفحه 70- 72، 86

  6. محمدباقر مجلسى- بحارالأنوار- جلد 13 صفحه 409 و 432

  7. طبرسى- مجمع‏ البیان- جلد 4 صفحه 317

  8. محمد على دخیل- قصص القرآن الکریم- صفحه 24- 27

  9. ثعلبى- قصص الانبیاء- صفحه 369

  10. حسین بن محمد الدیلمى- ارشادالقلوب- جلد 1 صفحه ‏73

  11. سایت بلاغ- مقاله حضرت لقمان

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116455